طولونیان در تاریخ اسلامی
تشکیل دولت طولونی
دولت طولونی نخستین حکومت نیمه مستقل ترک در قلمرو مسلمانان است. بنیادگذار این دولت کمدوام، احمد بن طولون، یکی از غلامان ترک بود. طولون خود از جمله غلامانی بود که نوح بن اسد سامانی ـ عامل بخارا ـ او را به رسم هدیه نزد مأمون فرستاده بود[۱]. وی با بهره گرفتن از استعداد و کاردانی خویش خیلی زود در بغداد و سامرا به مشاغل بزرگ دست یافت. پس از مرگ طولون، فرزندش احمد، مقام او را به دست آورد و در ردیف فرماندهان بزرگ جای گرفت. با این همه کار احمد در دور خلافت معتز رونق بیشتری یافت؛ زیرا این خلیفه، بایکباک ترک را به امارت مصر برگزید و او نیز احمد را به نیابت خود به آن دیار فرستاد[۲] و خود در پایتخت ماند. احمد در سال ۲۵۳ با سپاهی فراوان به مصر رسید و برای غلبه بر قلمرو خویش و رفع موانع و مشکلاتی که بر سر راه داشت زحمت بسیار کشید و مدعیان و مخالفان را منکوب کرد. پس از مرگ بایکباک، یکی دیگر از ترکان به نام یارجوخ، که احمد بن طولون داماد وی بود، به امارت مصر رسید. وی احمد را در مقام خود ابقا کرد و دامنه قدرت او را بیفزود تا آنکه به سال ۲۵۹ ق. یارجوخ نیز درگذشت و خلیفه، احمد بن طولون را مستقیماً بر مصر گمارد. از آن پس، احمد دولت نیمه مستقل طولونی را به وجود آورد و عزل و نصب قضات و والیان و امیران سپاه را شخصاً بر عهده گرفت. از بخت نیک احمد، در این زمان موفق، برادر خلیفه که حکمران واقعی دستگاه خلافت به شمار میرفت، سرگرم سرکوب کردن شورشیان زنگ بود؛ از اینرو مجال مناسبی برای جاهطلبیهای احمد فراهم آمد، به گونهای که با استفاده از این فرصت در سال ۲۶۴، شام و فلسطین را نیز به قلمرو خود ملحق کرد. گسترش سریع قلمرو طولونیان نه تنها موفق، بلکه والیان موصل و عراق و طرسوس را به وحشت انداخت. بدین سبب آنان، به رغم روابط نیکوی معتمد با احمد بن طولون، خلیفه را واداشتند تا فرمان لعن او را در مسجدالحرام و دیگر ولایات صادر کند. از اینرو، کار احمد رو به ضعف نهاد؛ چنانکه مدتی بعد، سپاه او در طرسوس شکست خورد و چون عدهای از سپاه او نیز از شدت سرما تلف شدند، ناچار به شام بازگشت و در همان جا بر اثر یک بیماری سخت در سال ۲۷۰ ق جان سپرد[۳].
جانشینی خُمارویه
پس از مرگ احمد، یاران و سپاهیانش خُمارویه، فرزند دلیر وی، را به امارت برداشتند. خمارویه در کوتاه زمانی بر اوضاع نا آرام مصر و شام چیره گردید و در پاسخ به گستاخی موفق، که خلیفه را بر لعن پدر وی واداشته بود، فرمان داد تا او را بر منابر لعن کنند. وقتی موفق چنین دید، به یاری سپاهیانی که والیان موصل و ارمنستان و جبال به کمک او فرستاده بودند، دمشق را تصرف کرد؛ اما خمارویه خیلی زود دمشق را بازپس گرفت و موصل و بخشهایی از جزیره را نیز به قلمرو خود افزود و موفق را ناچار به پذیرش صلح کرد، به شرط آنکه امارت شام و مصر برای سی سال در اختیار خمارویه و فرزندانش قرار گیرد[۴]. فراغت خمارویه از درگیریهای داخلی، مجالی برای وی فراهم کرد تا بارها به قلمرو رومیان حمله کند و پیروزیهای مهمی به دست آورد. در همین حال، مرگ موفق و ابن کنداج، والی موصل، به سال ۲۷۸ ق و مرگ معتمد به سال ۲۷۹ ق راه را برای گسترش نفوذ و سلطه طولونیان باز کرد؛ زیرا خمارویه با برقراری روابطی نیکو با جانشین معتمد، امارت استیلای خود را تداوم بخشید، خاصه آنکه این تفاهم و دوستی با ازدواج المعتضد با قطر الندی، دختر خمارویه، استحکام بیشتری یافت[۵].
سقوط دولت طولونی
پس از مرگ خمارویه در سال ۲۸۲ ق دولت طولونی دچار ضعف و زوال گردید؛ زیرا دوران ده ساله سه تن از جانشینان وی، یکسره با هرج و مرج و آشوب همراه بود. سپاهیان مکرر بشوریدند و درگیری و رقابت داخلی در خاندان طولونی به وجود آمد و مدعیان قدرت از اطراف و اکناف سر بر آوردند تا آنکه سپاهیان مکتفی (۲۸۹-۲۹۵ق) که در تعقیب قرامطه به شام آمده بودند هم شام و هم مصر را تصرف کردند و پس از تسخیر فسطاط، پایتخت طولونیان، باقیمانده افراد آن خاندان را به بغداد انتقال دادند و در نتیجه، دولت نیمه مستقل طولونی پس از ۳۸ سال پایان یافت[۶].
گروهی از محققان دوره حکومت طولونیان را در مصر، یکی از اعصار طلایی تاریخ آن سرزمین میدانند[۷]؛ زیرا در دوران حکومت آنان فُسطاط از نظر بزرگی و عظمت و ثروت ممتاز بود. افزون بر آن، آثار هنری و معماری فراوانی چون پادگان وسیع القطائع، جامع ابن طولون و ساختمانهای عامالمنفعهای که آنان تأسیس کردند، آوازه شکوه و جلال آن خاندان را در همه جا گسترش داد[۸].
منابع
پانویس
- ↑ وفیات الاعیان، ج۱، ص۱۷۳.
- ↑ الکامل، ج۷، ص۱۸۷.
- ↑ وفیات الاعیان، ج۱، ص۱۷۴؛ کتاب الولاة والقضاة، ص۲۳۱؛ الکامل، ج۷، ص۴۰۸.
- ↑ کتاب الولاة والقضاة، ص۲۳۷- ۲۳۸.
- ↑ مروج الذهب، ج۴، ص۲۳۳۔۲۳۴؛ الخطط، ج۲، ص۱۰۰.
- ↑ نک: مروج الذهب، ج۲، ص۲۴۶-۲۴۷؛ سلسلههای اسلامی، ص۷۶۔ ۷۸.
- ↑ سلسلههای اسلامی، ص۷۷.
- ↑ خضری، سید احمد رضا، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه ص ۱۲۶.