علقمة بن قیس نخعی در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

علقمة بن قیس، از اهالی کوفه و از قبیلۀ نخع بوده است[۱]؛ازاین‌رو، به وی «نخعی» نیز گفته می‌شود[۲]. مشهور است که وی در سال ۶۲ ه‍‌. ق در سن نود سالگی از دنیا رفته است[۳]. شیخ طوسی او را از اصحاب امام علی (ع) به شمار آورده[۴]، و از فضل بن شاذان نقل شده که او را از بزرگان تابعیان دانسته است[۵].

ذهبی و آقای محمد هادی معرفت او را از مفسران تابعی به شمار آورده‌اند [۶]، ولی باتوجه به نقل مشهور در تاریخ وفات و سن وی معلوم می‌شود که وی حدود چهل سال از حیات رسول خدا (ص) را درک کرده و برخی از روایات گویای آن است که با رسول خدا (ص) مجالست نیز داشته است[۷]؛ بنابراین، مناسب بود او را در شمار اصحاب رسول خدا (ص) و مفسران صحابی ذکر می‌کردند؛ همان‌گونه که عسقلانی او را در الاصابة فی تمییز الصحابه آورده است[۸].

جمعی از رجال‌شناسان اهل تسنن بر وثاقت وی تصریح[۹] و صاحبان صحاح سته از وی روایت کرده‌اند [۱۰]، و از دانشمندان شیعه نیز کسی با وثاقت وی مخالفت نکرده است، بلکه از روایتی که ابن طاووس از رسائل کلینی نقل کرده، به‌دست می‌آید که امیر مؤمنان علی (ع) او را از ثقات اصحاب خود می‌دانسته است[۱۱].

موضع وی نسبت به حکومت ابو بکر و عمر معلوم نیست، ولی از اخبار به دست می‌آید که وی از اعتراض‌کنندگان به عثمان[۱۲] و از مخالفان معاویه و از اصحاب امام علی (ع) می‌باشد[۱۳] و در جنگ صفین و نهروان حضور داشته و در جنگ صفین یکی از پاهای خود را از دست می‌دهد[۱۴]، و برخی او را از رجال شیعه به شمار آورده‌اند[۱۵]. وی از امام علی (ع) و جمعی دیگر از صحابه روایت کرده[۱۶] و از ملازمان و شاگردان ابن مسعود بوده و به آنچه ابن مسعود می‌دانسته، آگاه شده است[۱۷] از ابن مسعود نقل شده هرچیزی را که من قرائت می‌کنم و می‌دانم، علقمه نیز آن را قرائت می‌کند و می‌داند[۱۸].

اما دلیل مفسر بودن وی روایات و آرای تفسیری فراوانی است که در کتاب‌های تفسیری و روایی شیعه و سنی از وی نقل شده است که برای اختصار به ذکر نشانی برخی از آنها در پاورقی اکتفا می‌شود[۱۹].[۲۰]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۲۹۶.
  2. ر. ک: قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۲۴۴-۲۴۵.
  3. ر. ک: ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۵، ص۱۰۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۶۲؛ قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۲۴۶. برخی در تاریخ وفات وی سال‌های ۶۱، ۶۳، ۶۵، ۷۲ و ۷۳ را نیز ذکر کرده‌اند (ر. ک: ابن سعد، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۴۶).
  4. ر. ک: رجال الطوسی، ص۵۰، رقم ۷۲ و ص۵۳، رقم ۱۱۵.
  5. ر. ک: خویی، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۷۰.
  6. ر. ک: ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۱۹؛ معرفت، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب؛ ج۱، ص۳۵۸-۳۸۹.
  7. از وی و ابن مسعود روایت شده است: «كُنَّا نَجْلِسُ مَعَ النَّبِيِّ (ص) وَ نَسْمَعُ الطَّعَامَ يُسَبِّحُ وَ رَسُولُ اللَّهِ يَأْكُلُ»، (مجلسی، بحار الانوار، ج۱۷، ص۳۷۹، ح۴۹).
  8. ر. ک: ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۵، ص۱۰۵، رقم ۶۴۷۰.
  9. ابن سعد گفته است: کان ثقة کثیر الحدیث (الطبقات الکبری، ج۶، ص۹۲) از احمد بن حنبل نقل شده که گفته است: ثقة من اهل الخیر، از معین نقل شده که گفته است: ثقة (ر. ک: ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۴۵).
  10. ر. ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۴۴، رقم ۴۸۵.
  11. و قد نقل ابن طاووس فی کشف المحجّة من کتاب الرسائل لمحمد بن یعقوب الکلینی عن علی بن ابراهیم بسنده الی امیر المؤمنین (ع) انه «فَدَعَا كَاتِبَهُ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ أَبِي رَافِعٍ فَقَالَ لَهُ «أَدْخِلْ عَلَيَّ عَشَرَةً مِنْ ثِقَاتِي». فَقَالَ: سَمِّهِمْ لِي يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ. فَقَالَ: «أَدْخِلْ أَصْبَغَ بْنَ نُبَاتَةَ وَ... وَ عَلْقَمَةَ بْنَ قَيْسٍ وَ...» (حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۸۹).
  12. ر. ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۲۹ و ۱۳۰.
  13. ر. ک: امینی، اصحاب الامام امیر المؤمنین (ع)، ج۲، ص۴۲۸-۴۲۹، رقم ۸۲۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲، ص۱۱۳، ح۱ و ج۳۲، ص۳۱۵، ح۲۸۵ و ج۳۳، ص۵۵۶، ح۷۲۲، ج۳۶، ص۳۵۴، ح۲۲۵ و ج۴۰، ص۱۵۳، ح۵۴ و ج۴۱، ص۳۲۹، ح۵۰ و ج۵۲، ص۲۶۷، ح۱۵۵.
  14. ر. ک: مجلسی، بحار الانوار، ج۳۲، ص۴۷۷، ح۴۱۵؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۲۹۷-۲۹۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۸۷، ۸۸ و ۹۱؛ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۴۵.
  15. ر. ک: قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۲۴۵.
  16. ر. ک: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۲۹۶؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۴۴-۲۴۵؛ ابن سعد؛ الطبقات الکبری، ج۶، ص۸۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۸۰ و ج۲۳، ص۱۲۴.
  17. ر. ک: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۲۹۹؛ ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۵، ص۱۰۵؛ همو، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۴۵.
  18. ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۵، ص۱۰۶.
  19. ر. ک: طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۴۳۲ (تفسیر «سائبة») و ج۶، ص۲۸۱ (معنای تهجّد) و ج۷، ص۱۲۷ (تفسیر زلزلة الساعة) و ج۹، ص۴۵ (تفسیر کلمه «المیزان»)؛ همو؛ جوامع الجامع، ج۲، ص۳۹۱ (تفسیر «روح»)؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۹۸، ۳۹ و ج۶، ص۵۱۱ و ج۷، ص۲۸۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۹، ص۸۲ و ج۱۳، ص۱۱۳ و ج۱۴، ص۱۱۷ و ج۱۷، ص۳۴۷ و ج۲۶، ص۳۰۷؛ صنعانی، تفسیر القرآن، ط‍ مکتبة الرشد ریاض، ج۳، ص۲۵۳ و ۲۹۵؛ طبری، جامع البیان، ط‍، دار الفکر، ۱۴۱۵، ج۲، ص۱۸۱، ۲۸۲، ۲۸۳، ۲۹۶، ۳۲۳، ۳۲۴، ۳۳۳، ۳۳۴ و ۷۳۵ و ج۱۲، ص۱۷۲ و ج۳۰، ص۲۸؛ نحاس، معانی القرآن، ج۲، ص۲۴۷ و ج۳، ص۱۹۶ و ج۴، ص۸۸ و ج۵، ص۳۰۹؛ مخزومی، تفسیر مجاهد، ج۲، ص۷۳۹.
  20. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۱۴۶-۱۴۸.