خدم، مولی (با معانی متضاد صاحب و برده، آزاد کننده، همپیمان، پناهنده و...)[۱]، عبید (غلام) و خدمه، أمه (کنیز) و مولاه واژههای گوناگونی است که برای خدمتکاران (مذکر و مؤنث) به کار میرود و به طور خاص، در منابع تاریخ اسلام از خدمتکاران پیامبر (ص) با این عناوین یاد شده است[۲].
با توجه به مطالبی که در منابع آمده است میتوان دریافت، غلام و کنیز در اصطلاح به کسی گفته میشود که طی اسارت به بندگی در آمده باشد؛ اما خادم، عامتر از این دو کلمه است و گاه افراد آزاد با انگیزههای مختلف به صورت داوطلبانه به خدمت شخص خاصی در میآمدند[۳].
با توجه به این تعریف، چند دسته از افراد را میتوان در جایگاهخادمانپیامبر (ص) بررسی کرد [۴].
نام یکسانی از خدمتکاران پیامبر (ص) در منابع نیامده است و تعداد آنها نیز مشخص نیست. گاه از یک شخص با نامهای گوناگون یاد شده است و در برخی موارد از افرادی همچون اسلم، ابوکبشه، أنس بن مالک و... در زمره خدمتکاران پیامبر (ص)[۵] و در برخی منابع تنها به عنوان ملازم ایشان نام بردهاند[۶].
در ادامه به برخی از مهمترین اسامی این افراد اشاره میشود:
یکی دیگر از جنبههای مهم در روابط، شیوه برخورد رسول اکرم (ص) با این افراد است. سیره ایشان این بود که کارهایشان را در حد امکان خودش انجام میداد و به دنبال بهرهکشی از سایر افراد، چه خدمتکاران، چه خانواده و یا سایر یاران و دوستان خود نبود. آزادی بردگان و نبود گزارش منفی در روابط، از مصادیق بارز برای اثبات این مورد است. خرید و آزادی برده، به همراه پدر، بدین منظور که بین پدر و پسر جدایی نیفتد، از جمله رفتارهای انساندوستانه پیامبر (ص) در برخورد با بندگان است[۲۷].
در گزارشهای تاریخی تنها نمونههایی چند، از نوع خدمات خدمتکاران آمده است که به نمونههایی از آنها اشاره میشود و در برخی موارد احتمال میرود این خدمات به صورت مقطعی بوده است. ملازمت هند، اسماء و انس بن مالک بر در خانه پیامبر (ص)[۲۸]، نگهداری شتران سواری آن حضرت به دست رباح[۲۹] و نیز اذنطلبیدن برای مردم از پیامبر (ص) به وسیله رباح و أنسه[۳۰] و مواردی از این قبیل.
در پایان لازم است به این نکته اشاره کنیم: سیره رسول خدا (ص) که مبتنی بر احکام اسلامی است، زمینهای شد که امروزه در بسیاری از نقاط جهان اسلام، بردهداری به صورت گذشته منسوخ شود. امید است که با پیاده شدن اسلام اصیل، شاهد از بین رفتن بردهداری قدیم و مدرن در سراسر جهان باشیم[۳۴].
↑ابن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۸ ذیل واژه ولی پس از فتوحات اصطلاح موالی (جمع مولی) بیشتر به کسانی گفته میشد که با اسلام آوردن از بندگی رهایی یافته؛ اما تحت عنوان مولی تحت حمایت صاحبان خود باقی میماندند و یا مردم سرزمینهای مفتوحه با عقد موالات و هم پیمانی با فاتحین یا یکی از قبایل عرب خود را تحت حمایت قرار میدادند.
↑ابوسعید گردیزی، زین الأخبار (تاریخ گردیزی)، ص۱۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۵؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۴۰۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الأشراف، ج۱، ص۴۶۷، ۴۸۵، ۵۰۶ به بعد.
↑ابوسعید گردیزی، زین الأخبار (تاریخ گردیزی)، ص۱۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۵؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۴۰۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الأشراف، ج۱، ص۴۶۷، ۴۸۵، ۵۰۶ به بعد.
↑ابن الغمرانی، محمد بن علی بن محمد؛ الانباء فی تاریخ الخلفا، ص۴۷.
↑تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۶، ص۳۵۲-۳۵۳.
↑عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ص۳۱۱-۳۱۳؛ خرگوشی، ابوسعید، واعظ، شرف النبی، ص۲۰۶-۲۱۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۵-۳۸۷؛ دینوری، ابن قتیبه، المعارف، ص۱۴۴-۱۴۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الأشراف، ج۱، ص۴۶۷-۵۰۶؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال والأموال و الحفدة و امتاع، ج۶، ص۳۰۲-۳۴۸ به بعد.
↑خرگوشی، ابوسعید واعظ، شرف النبی، ص۲۱۰-۲۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الأشراف، ج۱، ص۴۸۵؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۶، ص۳۴۰-۳۴۸.
↑احمد بن یحیی بلاذری، انساب الأشراف، ج۱، ص۴۷۳؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۵۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۱.
↑در کتب روایی اهل سنت و تشیع روایات بسیاری از زبان خادمان و غلامان رسول خدا (ص) درباره سیره ایشان نقل گردیده است از جمله ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، و دلائل النبوه در جلدهای مختلف و....