غور
به هر زمین گودی، غور گفته میشود. از مناطق متعددی در بلاد عرب تحت عنوان غور یاد شده که از جمله آنها «غور تهامه»، «غور اردن» در شام بین بیت المقدس و دمشق، «غور العماد» در دیار بنیسلیم و نیز «غور ملح» است.
آشنایی اجمالی
به هر زمین گودی، «غور» گفته میشود[۱]. از مناطق متعددی در بلاد عرب تحت عنوان غور یاد شده که از جمله آنها «غور تهامه» است[۲]. برخی این غور را در جانب یمن و بعضی دیگر محدوده آن را بین ذات عرق تا دریا گفتهاند[۳]. «غور اردن» در شام بین بیت المقدس و دمشق نیز از دیگر غورهاست[۴]. این غور زمین گودی است از اراضی دمشق و بیت المقدس به طول سه روز راه و عرض تقریبی یک روز راه که نهر اردن و نیز شهرها و روستاهای بسیاری در آن وجود دارد[۵]. «غور العماد» در دیار بنیسلیم[۶] و نیز «غور ملح» که آبی از آن بنی عدویه است[۷] از دیگر غورهایی است که نامشان در منابع به ثبت رسیده است[۸].
در نقلی دیگر آمده است غور: به منطقهای در شرق اردن و نیز به وادی بین هلمند و هرات که به آن هزارستان میگویند، اطلاق میشده است[۹]. غوریان منسوب به غور بودند و به آنها، آل شنسب نیز گفته میشد چون منسوب به شنسب بن جرمک بودند. آنان سلسلهای از حاکمان مسلمان بودند که در نواحی غور امارت داشته و به دو شعبه اصلی تقسیم میشدهاند:
- سلسله پادشاهانی که در غور سلطنت میکردند و پایتخت آنان فیروزکوه بود؛
- سلسلهای که در طخارستان حکومت میکردند و پایتخت آنان بامیان بود. به اینها غوریه بامیان نیز گفته میشود[۱۰].
حاکمان غور
براساس برخی از نقلها شنسب حاکم غور از طرف امام علی(ع) بوده است[۱۱]. از منابعی استفاده میشود که شنسب بن جرمک به دست حضرت مسلمان شده[۱۲] و در سال ۲۸ هجری حکومت به وی رسیده و چون امیرالمؤمنین علی(ع) به خلافت رسید نامهای برای وی نوشت. او را به گرفتن بیعت از مردم آن منطقه دعوت کرد. شنسب از مردم غور برای حضرت بیعت گرفت و وی از حضرت اطاعت نموده است[۱۳].
منابع
پانویس
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۶.
- ↑ بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۰۸؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۷.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۷.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۷.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۷.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۷.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۷.
- ↑ بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص۲۳۲.
- ↑ المنجد (الاعلام)، ص۳۸۰؛ سپهر، ناسخ التواریخ، حضرت علی(ع)، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۵۳۸-۵۴۰.
- ↑ سپهر، ناسخ التواریخ، حضرت علی(ع)، ج۱، ص۲۲۱؛ فاضل، معصوم دوم، ج۲، ص۹۳؛ مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۳۸۸.
- ↑ خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۳۸۸، فرهنگ معین، ج۶، ص۱۲۷۲؛ دهخدا، لغت نامه، ج۱۱، ص۱۶۸۵۳.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۵۳۸-۵۴۰.