فاطمه دختر امام علی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

فاطمه یکی دیگر از دختران امام علی(ع) می‌باشد که با محمد بن حنفیه از یک مادرند. او در کربلا حضور داشت و همراه اسیران به کوفه و شام رفت[۱]. این بانو از زنان فاضلی بود که با عمر طولانی‌اش زمان امام صادق(ع) را درک کرد.

حرث بن کعب از او روایت می‌کند که یزید فرمان داد زنان و کودکان اسیر را همراه علی بن الحسین(ع) در جایی مسکن دادند که از سرما و گرما در امان نباشند. آنان نیز چنین کردند، به گونه‌ای که صورت‌های اسیران پوست انداخت[۲].

برخی از منابع نقل کرده‌اند: وقتی که کاروان اسیران و اهل بیت(ع) وارد مدینه شدند، فاطمه دختر امام علی به خواهرش زینب گفت: این مرد[۳] به ما نیکی کرد، آیا نزد تو چیزی هست تا به عنوان هدیه به او بپردازیم؟ حضرت زینب در پاسخ فرمود: به خدا سوگند! در نزد ما چیزی نیست که صله دهیم مگر بخشی از زیورها که برای ما مانده است. فاطمه و زینب دو دست بند و دو بازوبند به او هدیه و از وی عذرخواهی کردند. آن مرد از این بخشش متأثر شد؛ زیرا می‌دانست که آنها از جهت مالی در تنگنا هستند؛ لذا با احترام آنها را رد کرد و گفت: من اگر این کار را برای دنیا انجام داده بودم همین‌ها مرا کفایت می‌کرد، ولی به خدا سوگند من این کار را تنها برای رضای خدا و قرابت شما با رسول خدا(ص) انجام داده ام![۴].

همچنین از فاطمه دختر امام علی(ع) نقل شده است که پس از شهادت امام حسین(ع) هیچ زنی از ما حنا نبست و میل سرمه‌ای به چشمش نگرداند و مویش را شانه نکرد، تا آن گاه که مختار سر بریده ابن زیاد را به مدینه فرستاد[۵].[۶]

منابع

پانویس

  1. تاریخ مدینه دمشق، ج۷۰، ص۳۵؛ تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۴۴۳.
  2. امالی صدوق، ص۱۴۲؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۴۰.
  3. ابن نما، شیخ مفید، طبرسی و برخی دیگر از مورخان گفته‌اند: مقصود از این مرد، نعمان بن بشیر است که از اطرافیان یزید بود و از سوی او مأمور شد که اسیران اهل بیت را از شام به مدینه برگرداند.
  4. خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۸۲؛ نفس المهموم، ص۴۲۸؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۰۰؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۲۵۴. نعمان بن بشیر خود و پدرش هر دو از اصحاب رسول خدا بودند. پدرش بشیر بن سعد خزرجی نخستین فردی است که در سقیفه بنی‌ساعده با ابی‌بکر بیعت کرد، برای آنکه مبادا سعد بن عباده خزرجی به خلافت برسد.. نعمان نیز از کسانی است که با علی بیعت نکرد و اهل کوفه را به سبب دوستی با علی دشمن می‌داشت و هواخواه معاویه بود. او پس از کشته شدن عثمان و خلافت علی(ع) به شام رفت و در جنگ صفین نیز همراه معاویه بود. او تا سال ۶۵ هجری زنده بود و در آن سال آرزوی خلافت در سر پروراند و گروهی نیز از او طرفداری کردند، اما از مروان شکست خورد و کشته شد. ولی هرچه بود و هر که بود در سفر شام تا مدینه با اهلبیت با کمال ادب و احترام رفتار کرد و این خوش‌رفتاری او مورد احترام هر مسلمانی است.
  5. بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۸۶؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۴.
  6. مزینانی، محمد صادق، نقش زنان در حماسه عاشورا، ص۲۱۶-۲۱۷.