لوح محفوظ در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

لوح در اصل به معنای آشکار شدن است: لاح الشّیء لوحا: بدأ آنگاه لوح به هر تخته و صفحه گویند که در آن می‌نویسند، خواه از چوب باشد یا غیر آن. صفحه را از آن جهت لوح گویند که معانی در آن به وسیله کتابت آشکار می‌شود[۱]. چنان‌که از مجمع البیان (ج ۵ ص۴۶۹) به دست می‌آید، در مفردات راغب (ص ۷۵۰) درباره لوح آمده: اللَّوْحُ: واحد أَلْوَاحِ السفینة قال تعالی: ﴿وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ[۲] و به همین دلیل الواح به آنچه در چوب نوشته می‌شده، لوح می‌گفته‌اند. تعبیر به لوح محفوظ در آیه: ﴿فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ[۳] ناظر به تعبیر مجازی یا استعاری و یا روح معنا از این کلمه به صورت مبهم است. و همین تعبیر گاه با عنوان کتاب آمده است: ﴿إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ[۴].[۵]

قرآن و لوح محفوظ

برخی از آیاتی که درباره لوح در قرآن کریم آمده، عبارت‌اند از: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۶] ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ[۷].[۸]

ویژگی‌های لوح محفوظ

براساس آیات و روایات، لوح محفوظ دارای ویژگی‌هایی است که برخی از آنها عبارت است از:

  1. این کتاب جایگاه علم کلی خداوند است که شامل علم به تمامی موجودات از کوچک‌ و بزرگ‌ می‌شود و اعم از پدیده‌هایی است که فعلیت یافته و یا هنوز به صورت قوه است و وجود عینی و خارجی پیدا نکرده است: ﴿وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرَ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ[۹]؛ ﴿وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ[۱۰] طبق قول راجح منظور از "مستقر" موجود زنده‌ای است که وجود خارجی پیدا کرده و به فعلیت رسیده است و منظور از "مستودع" موجود زنده‌ای است که هنوز فعلیت نیافته‌ ودر‌ مرحله قوه‌ است.
  2. لوح محفوظ محل علم جزئی پروردگار است و علم او به احوال اشخاص و جوامع و بروز و ظهور‌ حوادث و اتفاقات جزئی و شخصی در این کتاب ثبت شده و شمارش تمام‌ موجودات‌ در‌ آن قرار دارد و گاهی از آن به عنوان کتاب حفیظ یاد شده است: ﴿وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا[۱۱]؛ ﴿قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ[۱۲]؛ ﴿إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ[۱۳]؛ ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ[۱۴]؛ ﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ[۱۵].
  3. لوح محفوظ جایگاه حقیقت قرآنی است و قرآن پیش از نزول به قلب پیامبر در آنجا‌ قرار‌ داشته است. قرآن یک حقیقت تنزیلی دارد که همان الفاظ ‌است و بر زبان پیامبر جاری شده و در مناسبت‌های خاصی در طول ۲۳ سال نازل شده‌ است‌ و یک‌ حقیقت بسیط که ورای‌ الفاظ‌ است‌ و همان است که در شب قدر یک جا بر قلب پیامبر نازل شد. این حقیقت بسیط در لوح محفوظ قرار دارد و در‌ این‌ مرحله‌ از آن به "کتاب مکنون" و "رق منشور" هم‌ تعبیر‌ شده است: ﴿وَالطُّورِ وَكِتَابٍ مَّسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ[۱۶]؛ ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ[۱۷].
  4. در بعضی از روایات آمده که لوح‌ محفوظ‌ دو‌ طرف دارد یک طرف آن عرش خدا و طرف دیگر آن پیشانی اسرافیل است [۱۸] شاید‌ اشاره‌ به این حقیقت دارد که لوح محفوظ نسبتی به خدا دارد و از این‌ نظر‌ نامحدود است و نسبتی به خلق دارد و از این نظر محدود و متناهی است‌ و می‌توان‌ آن‌ را به یک منشور تشبیه کرد و لذا در بعضی از روایات طول‌ آن‌ ذکر‌ شده است[۱۹].
  5. این لوح در عین محدود بودن مشتمل بر تمام مخلوقات است و مجموع پدیده‌های‌ عالم‌ را در برمی‌گیرد: «عَنِ النَّبِيِّ(ص) قَالَ: كَانَ‏ اللَّهُ‏ قَبْلَ‏ كُلِ‏ شَيْ‏ءٍ وَ كانَ‏ عَرْشُهُ‏ عَلَى‏ الْماءِ وَ كَتَبَ فِي اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ ذِكْرَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ الْخَبَرَ‏‏»[۲۰]؛ «قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْقَلَمِ اكْتُبْ فَسَطَرَ الْقَلَمُ فِي اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ مَا كَانَ‏ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَةِ فَالْمِدَادُ مِدَادٌ مِنْ نُورٍ وَ الْقَلَمُ قَلَمٌ مِنْ نُورٍ وَ اللَّوْحُ لَوْحٌ مِنْ نُور‏»[۲۱].
  6. در بعضی از روایات از‌ امام صادق(ع) نقل‌ شده‌ که فرمود: "لوح و قلم دو‌ فرشته‌ هست"[۲۲]. اطلاق فرشته به لوح و قلم شاید از آن جهت باشد که تمام‌ نیروهای‌ فعّال در جهان خلقت که‌ خدا‌ به‌ آنها نقشی در‌ تدبیر‌ عالم داده و از آنها‌ به "مدبّرات امر" یاد کرده، نوعی فرشته هستند و در متون مذهبی به تمام نیروهای تأثیرگذار‌ در‌ جهان، ملک و فرشته اطلاق شده است‌ و شاید‌ هم منظور‌ از‌ ملک‌ بودن لوح و قلم این‌ باشد که آنها دو حقیقت والایی هستند که هر کدام را ملکی حمل می‌کند همان‌ گونه‌ که عرش را هشت ملک حمل‌ می‌کند‌. به‌ خاطر‌ همین‌ روایت است که‌ شیخ‌ صدوق گفته است: "اعتقاد ما در لوح و قلم این است که آنها دو فرشته‌اند"[۲۳] و شیخ مفید‌ به‌ او‌ ایراد می‌گیرد که این سخن دور از‌ صواب‌ است‌ و به‌ ملائکه‌ لوح‌ و قلم گفته نمی‌شود و از نظر لغت چنین اطلاقی شناخته نشده است[۲۴]. ولی با توجه به توجیهی گفته شده اشکال شیخ مفید برطرف می‌شود؛ به اضافه اینکه این تعبیر در چندین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است[۲۵].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. کتاب العین، ج۳، ص۳۰۰.
  2. «و او را بر (کشتی) پر تخته و میخ، سوار کردیم» سوره قمر، آیه ۱۳.
  3. «در لوحی نگهداشته» سوره بروج، آیه ۲۲.
  4. «آیا نمی‌دانی که خداوند آنچه را در آسمان و زمین است می‌داند؟ به راستی این در کتابی (نگاشته) است؛ بی‌گمان این (کار) بر خداوند آسان است» سوره حج، آیه ۷۰.
  5. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲، ص ۵۹۷.
  6. «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.
  7. «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
  8. ر.ک: غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ص ۴۳.
  9. و تو در هیچ کاری نیستی و از آن هیچ قرآنی نمی‌خوانی و (نیز شما) هیچ کاری نمی‌کنید مگر همین که بدان می‌پردازید، ما بر شما گواهیم و همسنگ ذرّه‌ای در زمین یا در آسمان، از پروردگارت پنهان نمی‌ماند و هیچ چیز کوچک‌تر و یا بزرگ‌تر از آن نیست مگر که در کتابی روشنگر آمده است؛ سوره یونس، آیه ۶۱.
  10. و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر که روزی‌اش بر خداوند است و (خداوند) آرامشگاه و ودیعه‌گاه او را می‌داند؛ (این) همه در کتابی روشن (آمده) است؛ سوره هود، آیه ۶.
  11. و هیچ شهری نیست مگر که ما پیش از رستخیز آن را از میان می‌بریم یا سخت عذاب می‌کنیم، این در کتاب (خداوند) نگاشته است؛ سوره اسراء، آیه ۵۸.
  12. همانا ما می‌دانیم که زمین از آنان چه خواهد کاست و نزد ما کتابی نگهدارنده (همه چیز) است؛ سوره ق، آیه۴.
  13. ما خود، مردگان را زنده می‌گردانیم و هر چه را پیش فرستاده‌اند و آنچه را از آنان بر جای مانده است می‌نگاریم و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده‌ایم؛ سوره یس، آیه ۱۲.
  14. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ‌تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه ۵۹.
  15. و به یقین پروردگارت آنچه دل‌هاشان پنهان می‌دارد و آنچه (آنان) آشکار می‌کنند می‌داند. و هیچ (چیز) پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر (آمده) است؛ سوره نمل، آیه ۷۴- ۷۵.
  16. سوگند به طور، و به کتابی نگاشته، در نازک‌پوستی برگشاده؛ سوره طور، آیه ۱- ۳.
  17. که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه ۷۷- ۷۹.
  18. محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۷، ص۳۶۶.
  19. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۵۷، ص۳۷۵.
  20. خدا‌ پیش از هر چیزی وجود داشت و عرش او بر آب بود و در لوح محفوظ ذکر همه چیز‌ وجود دارد؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۵۷، ص۲۰۷
  21. خداوند به قلم گفت‌: هر‌ چه را‌ که‌ شده‌ و یا تا روز قیامت خواهد شد‌ در‌ لوح محفوظ بنویس، پس مرکب از نور و قلم از نور و لوح از‌ نور‌ بود؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۷، ص۳۶۸.
  22. علامه مجلسی|مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۵۷، ص۳۶۹.
  23. ابن بابویه، محمد بن علی، اعتقادات، ص۴۴.
  24. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، تصحیح الاعتقاد، ص۷۴.
  25. جعفری، یعقوب، بحثى در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص۸۴.