ماهیت روحالقدس چیست؟ (پرسش)
ماهیت روحالقدس چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | روحالقدس |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
ماهیت روحالقدس چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در اینباره گفته است:
«در روایات از روح القدس بسیار یاد شده است. ظاهر برخی از این روایات، این نکته را به ذهن میرساند که روح القدس مرتبهای از روح پیامبران و اوصیای آنان است. روایاتی که از ارواح پنج گانه در پیامبران و اوصیای آنان سخن میرانند، این گونهاند. در مقابل، چنان که اشاره شد، ظاهر برخی آیات این نکته را میرساند که روح القدس همان جبرئیل (ع) است. روایاتی نیز ظهور در این مطلب دارند که روح القدس حضرت جبرئیل (ع) یا موجود مستقل دیگری است. بررسی این مطلب، بحثی مهم است که نتیجه گیریهای ما به آن وابسته است. برای بررسی این موضوع، ابتدا شواهد هریک از این دو برداشت را مطرح میکنیم؛ سپس به ارزیابی و جمعبندی آنها میپردازیم.
روح القدس؛ مرتبهای از روح پیامبران و اوصیای آنان: برای تأیید این برداشت، ممکن است بر اساس شواهدی استدلال شود که روح القدس مرتبهای از روح پیامبران و اوصیای آنان و منشأ دریافت علوم الهی توسط ایشان (ع) است. بنا بر این دیدگاه، روح القدس موجود مستقلی نیست؛ بلکه مرتبهای از روح برگزیدگان خداوند است که به دلیل قداستش، روح القدس نامیده میشود و توانایی ارتباط با عالم ملکوت و دریافت علوم الهی را دارد. ناگفته نماند که بیان این شواهد، به معنای پذیرش دلالت و اعتبار یکایک آنها نیست؛ بلکه کوشیده ایم تمام شواهدی را که امکان استدلال به آنها وجود دارد، بیاوریم؛ سپس در پایان به داوری بپردازیم. مهمترین این شواهد عبارتاند از:
۱. روایاتی که بیان میکنند در پیامبران و اوصیای آنان پنج روح است: روح القدس؛ روح ایمان؛ روح زندگی؛ روح قوت و روح شهوت[۱]. در این روایات بیان شده است که پیامبران با روح القدس به مقام نبوت میرسند و از امور آگاهی مییابند. بنا بر این روایات، در انسانهای دیگر سه یا چهار روح است. (مؤمنان روح ایمان دارند؛ اما کفار ندارند). این محتوا، از امير المؤمنین، امام باقر و امام صادق (ع) نقل شده است[۲].
٢. با توجه به اینکه بیش از یک روح در خود نمییابیم و هویت روحی انسانها مرکب نیست[۳]، ظاهر این روایت نیز این خواهد بود که روح القدس مرتبهای از روح پیامبران با اوصیای آنان است؛ چنان که روح ایمان، قوت، شهوت و زندگی نیز ارواح متعددی در وجود انسانها نیستند؛ بلکه مراتبی از روح آنان به شمار میآیند. همچنین وقتی گفته میشود نفس اماره، لوامه و مطمئنه، مراتبی از نفس و روح انسان مقصود است؛ نه بیان نفسهای متعددی برای یک انسان. ظهور این روایات، مهمترین دلیل برای دیدگاه اول است.
٣. در این روایات، شواهد دیگری نیز وجود دارد که این تفسير را تأیید میکنند. در برخی از این روایات آمده است: «رُوحُ الْقُدُسِ مَنْ سَكَنَ فِيهِ فَإِنَّهُ لَا يَعْمَلُ بِكَبِيرَةٍ أَبَداً»[۴]؛ «هر کسی که روح القدس در او قرار گیرد، هرگز مرتکب کبیرهای نمیشود». تعبير «ساکن شدن» ظهور در آن دارد که روح القدس در وجود او قرار میگیرد و بخشی از روح او میشود. همچنین در این روایات آمده است که روح القدس نمیخوابد؛ غافل نمیشود؛ سرگرم نمیگردد و متکبر و خودپسند نمیشود؛ ولی چهار روح دیگر میخوابند؛ غافل میشوند؛ خود پسند میشوند؛ سرگرم میگردند؛ و به وسیله روح القدس دیده میشود (علم حاصل میگردد)[۵]. این مطلب توسط روایاتی که بیان میکنند چشم امام میخوابد، اما قلب او نمیخوابد و او پشت سر خود را میبیند، همان گونه که جلوی خود را میبیند، تأیید میشود[۶]. مقصود از قلب امام، همان روح اوست و این شباهت، تأیید کننده روایات ارواح پنج گانه و یگانگی روح القدس با روح پیامبران و اوصیای آنان است.
۴. در روایتی آمده است که با رحلت پیامبر (ص)، روح القدس از آن حضرت به جانشین و امام پس از ایشان منتقل شد: «فَإِذَا قُبِضَ النَّبِيُّ (ص) انْتَقَلَ رُوحُ الْقُدُسِ فَصَارَ فِي الْإِمَامِ»[۷]. مقصود از روح القدس در این روایت، نمیتواند فرشتهای مستقل باشد؛ زیرا سخن از انتقال است. این روایت نیز ظهور در این دارد که با رحلت پیامبر (ص)، مرتبهای از کمال روحی که با آن حضرت بود، به امام بعد از ایشان منتقل شد و آن امام حجت خدا و بهره مند از علوم ویژه شدند[۸].
۵. در روایتی از امیرالمؤمنين (ع) نقل شده است که خداوند دو روح آفریده است: روح القدس و «روح من امره»؛ و هیچ پیامبر یا فرشتهای نیست، مگر آنکه خداوند یکی از این دو روح را در او دمیده است[۹]. در ادامه همین روایت، از امام کاظم (ع) نقل شده که در ائمه (ع) هر دو روح قرار گرفته است. این روایت بیان میکند که روح القدس در پیامبران و ائمه (ع) دمیده شده است؛ که ظاهر این تعبیر (دمیده شدن) آن است که روح القدس موجودی جدا از آنان نیست؛ بلکه همانند روح خود ایشان، بخشی از وجود آنان است.
۶. در روایتی دیگر، در تفسیر آیه ﴿تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ﴾[۱۰] نقل شده است که امام صادق (ع) فرمودند: «الرُّوحُ رُوحُ الْقُدُسِ وَ هُوَ فِي فَاطِمَةَ»[۱۱]؛ مقصود از روح (در این آیه)، روح القدس است و آن در فاطمه (ع) است. تعبیر روح القدس در فاطمه (ع) نیز ظهور در آن دارد که روح القدس بخشی از وجود آن حضرت است؛ زیرا اگر موجود مستقلی میبود، امام باید میفرمودند: امع فاطمه»؛ با فاطمه، نه در فاطمه (ع).
۷. در روایتی دیگر از امام باقر (ع)، پیامبر اعظم (ص) و اهل بیتش (ع)، نخستین مخلوقات خداوند معرفی شدهاند که در آن حالت، شبحهای نورانی بودند و فقط یک روح آنان را تأیید میکرده و آن، روح القدس بوده است: «أَبْدَانٌ نُورَانِيَّةٌ بِلَا أَرْوَاحٍ وَ كَانَ مُؤَيَّداً بِرُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ هِيَ رُوحُ الْقُدُسِ فَبِهِ كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ وَ عِتْرَتُهُ»[۱۲]؛ یک تفسیر برای این روایت این است که در آن عالم، بدنهای آنان انواری بوده است و روحی جز روح القدس نداشتند و با آن، خدا را عبادت میکردند. آن جهان، عالم مادیات و تکلیف نبوده است. از همین روی، ارواح پنج گانه دیگر، مانند روح شهوت و قوت، نبوده و بدنهای نورانی آنان تنها مؤید به روح القدس بوده است[۱۳]. با این تفسیر، این روایت را نیز میتوان مؤید این دیدگاه دانست که روح القدس، مرتبهای از تقدس و کمال روحی آنان است.
۸. در روایتی دیگر بیان شده است که روح در قلب پیامبران و مؤمنان قرار داده میشود و در آن، نیروی معرفتی و تأییدکنندگی وجود دارد: «إِنَّمَا الرُّوحُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِهِ لَهُ بَصَرٌ وَ قُوَّةٌ وَ تَأْيِيدٌ يَجْعَلُهُ اللَّهُ فِي قُلُوبِ الرُّسُلِ وَ الْمُؤْمِنِينَ»[۱۴]؛ به نظر میرسد با توجه به اینکه برای روح در این روایت، همان کاری معرفی شده که در روایات دیگر برای روح القدس آمده است، مقصود از این روح، روح القدس باشد. ممکن است از این تعبیر که روح (القدس) در قلب پیامبران و مؤمنان قرار میگیرد، چنین برداشت شود که روح القدس مرتبهای از روح پیامبران و برگزیدگان خداوند است[۱۵].
۹. در برخی روایات، از همراهی همیشگی روح القدس با پیامبران و اوصیای آنان خبر داده شده است: «لَا يُفَارِقُهُمْ رُوحُ الْقُدُسِ وَ لَا يُفَارِقُونَهُ»[۱۶]. این تفسير از روح القدس، با حضرت جبرئیل (ع) هماهنگی ندارد؛ زیرا حضرت جبرئیل (ع) همواره نزد اهل بیت (ع) نبوده است. بنابراین میتوان آن را شاهدی بر محتوای روایات ارواح پنج گانه دانست. البته این تفسیر، با همراهی همیشگی موجودی مستقل (غير از حضرت جبرئیل) با ائمه (ع) منافات ندارد و از همین روی، شاهدی قوی به شمار نمیآید.
روح القدس؛ موجودی مستقل از ائمه (ع): در مقابل، شواهدی نیز بر استقلال روح القدس از پیامبران و ائمه (ع) دلالت دارند. مهمترین این شواهد را میتوان این گونه برشمرد:
۱. چنان که گفته شد، ظاهر آیاتی که از روح القدس یاد کرده است، این مطلب را میرساند که روح القدس مخلوقی مستقل است. نسبت دادن نزول قرآن به روح القدس و حضرت جبرئیل (ع)[۱۷]، تأیید کننده آن است که مقصود از روح القدس در آیه یادشده، همان جبرئیل (ع) است. در روایتی، روح القدس جبرئیل (ع) معرفی شده است. «هُوَ جَبْرَئِيلُ وَ الْقُدُسُ الطَّاهِرُ»[۱۸]. در برخی تفاسیر نیز روح القدس در این آیه شریفه به حضرت جبرئیل (ع) تفسیر شده است[۱۹]. ظاهر تعبير تأیید حضرت عیسی (ع) به روح القدس نیز تمایز او را از حضرت عیسی (ع) میرساند[۲۰].
۲۔ روایات متعددی بیانگر آناند که اگر ائمه (ع) آگاهی از مطلبی را اراده کنند، روح القدس آن دانش را برای ایشان میآورد: «فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْنَا شَيْءٌ لَيْسَ عِنْدَنَا تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ»[۲۱]؛ ظاهر این تعبیر که روح القدس مطالبی را برای ائمه (ع) میآورد، جدایی بین ائمه (ع) و این روح را میرساند.
٣. در روایتی دیگر، سخن گفتن روح القدس با ائمه (ع) بیان شده است: «إِنَّ الْأَوْصِيَاءَ مُحَدَّثُونَ يُحَدِّثُهُمْ رُوحُ الْقُدُسِ وَ لَا يَرَوْنَهُ»[۲۲]؛ «اوصیا (امامان) محدثاند و روح القدس با آنان سخن میگوید؛ ولی ایشان او را نمیبینند». این تعبیر نیز به روشنی دلالت دارد که روح القدس موجودی مستقل و جدا از ائمه (ع) است که با آنان سخن میگوید.
۴. در روایاتی نقل شده است که روح القدس افرادی غیر از پیامبران، مانند حسان بن ثابت و کمیت بن زیاد را نیز در اشعارشان تأیید کرده است[۲۳]. این اخبار نیز تأییدکننده آن است که روح القدس موجودی مستقل از پیامبران و ائمه (ع) است؛ زیرا اگر روح القدس را مرتبهای از روح افراد بدانیم، این مطلب - بنا بر روایات دسته بیشین - درباره روح پیامبران و اوصیای آنان درست است؛ نه افراد عادی، مانند حسان و کمیت.
۵. در بیان ادله بخش پیشین، این روایت نقل شد که در تفسیر آیه تنزل الملائكة و الروح، از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند: «الرُّوحُ رُوحُ الْقُدُسِ وَ هُوَ فِي فَاطِمَةَ»[۲۴]؛ «مقصود از روح (در این آیه) روح القدس است و آن در فاطمه (ع) است». اگر چه تعبير «در فاطمه (ع)» ظهور در آن دارد که روح القدس بخشی از وجود آن حضرت است، اما نزول آن در شب قدر، مخالف این ظهور است و نشان میدهد که روح القدس موجوی مستقل از آن حضرت است؛ به ویژه اینکه میدانیم نزول فرشتگان و روح، هر سال در شب قدر تکرار میشود[۲۵].
۶. در برخی روایات، از روحی مقدس و بزرگتر از جبرئیل و میکائیل (ع)، سخن به میان آمده و در برخی از آنها این روح، روح القدس معرفی شده است[۲۶]. ظاهر روایات این مجموعه، تمایز این روح از خود ائمه (ع) است. این گونه شواهد، تأیید کننده آناند که روح القدس، موجودی مستقل از خود ائمه (ع) است.
امداد روحی مقدس و بزرگتر از جبرئیل و میکائیل (ع): از جمله روایاتی که با بحث امداد علمی ائمه (ع) و روح القدس گره خورده، روایاتی است که از روحی بزرگتر از جبرئیل و میکائیل (ع) سخن میگویند. این روایات را نیز نقل و بررسی میکنیم تا در پایان به نتیجهای دقیقتر درباره ماهیت ارواح مقدس تأیید کننده ائمه (ع) دست یابیم.
چنان که گفته شد، در روایات متعددی از امام باقر (ع) و به ویژه امام صادق (ع)، از موجودی شریف و باعظمت یاد شده که مأمور تعلیم و تأیید پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) است[۲۷]. در برخی از این روایات تصریح شده است که این روح، از فرشتگان نیست؛ بلکه موجودی بزرگتر از جبرئیل و میکائیل (ع) است[۲۸]. البته در روایاتی نیز از فرشتگان معرفی شده است[۲۹]. به هر حال، این روح به دلیل قداستش، گاهی روح القدس نامیده شده است[۳۰]. البته بر خلاف روح القدسی که در پیامبران گذشته نیز بوده است[۳۱]، همراهی این روح، فقط به پیامبر اعظم (ص) و ائمه (ع) اختصاص دارد[۳۲].
در روایات امام باقر و امام صادق (ع)، این روح بر روحی تطبیق شده که در آیه شريفه ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ﴾[۳۳] به آن اشاره شده است[۳۴]. در یکی از این روایات، از امام صادق (ع) نقل شده است که روح در آیه یاد شده مخلوقی از مخلوقات خداوند عزوجل و بزرگتر از جبرئیل و میکائیل (ع)، است که با رسول خدا (ص) بوده و به ایشان خبر میداده و ایشان را در رسیدن به حقیقت امور یاری رسانده است. آن حضرت، سپس ادامه دادند که این روح بعد از رسول خدا (ص) همراه ائمه (ع) است[۳۵].
در تعدادی از روایات امام صادق (ع)، روح در آیه شریفه ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي﴾[۳۶]، همانند آیه گذشته، بر مخلوقی بزرگتر از جبرئیل و میکائیل تطبيق شده است که ائمه (ع) را در امورشان یاری میدهد و به حقیقت رهنمون میسازد[۳۷]. این معرفی یکسان، نشان میدهد مقصود از روح در این دو آیه کریمه، یکی است. البته گویا مقصود آن حضرت در این تفسیر، معرفی یکی از مصادیق روح در آیه یادشده باشد؛ زیرا این روح مصادیق دیگری نیز دارد؛ چنان که در روایتی از امام باقر یا امام صادق (ع) (تردید از راوی است) در تفسیر این آیه، روح به روحی که در جنبندگان و انسانهاست، تفسیر شده است[۳۸]. در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که وقتی امامی به مقام امامت میرسد، خداوند او را با روحش تأیید میکند و علمش را به او میدهد...[۳۹]. به نظر میرسد مقصود از این روح، همان روح بزرگتر از جبرئیل و میکائیل (ع) میباشد که مخصوص تأیید و راهنمایی ائمه (ع) است.
روایاتی که درباره این روح مقدس سخن میگویند، ظهور در این مطلب دارند که این روح، مستقل از ائمه (ع) است. برخی از این شواهد عبارتاند از:
۱. تعبیر «خَلَقَ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ» یا «خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ» که در بیشتر این روایات تکرار شده است، ظهور در استقلال این موجود شریف از ائمه (ع) دارد؛ زیرا به صراحت آن را موجودی بزرگتر (برتر) از فرشتگان الهی معرفی میکند. اگر امام میخواست درباره مرتبهای از روح خود سخن بگوید، بیان چنین تعبیر ابهام آمیزی بجا نبود؛ بلکه بهتر بود میفرمود: هرگاه مطلبی را ندانیم، به قلب ما افکنده میشود؛ با تعابیری مانند آن؛ اما اینکه مخلوقی برتر از جبرئیل و میکائیل آن را برای ما میآورد، ظهور در آن دارد که ائمه از موجودی مستقل از خود خبر میدهند؛
۲. افزون بر آن، در برخی از روایاتی که به معرفی این روح پرداختهاند، ملاقات با روح بزرگتر از جبرئیل و میکائیل (ع)، در عرض الهام و تحدیث بیان شده است[۴۰]. حال اگر این روح مرتبهای از وجود خود ائمه (ع) میبود، نتیجه وجود چنین روحی در آنان علومی الهامی بود؛ نه آنکه شیوهای مستقل به شمار آید؛ زیرا چنان که گفته شد، الهام علمی است که توسط قلب و روح دریافت میشود؛
٣. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «همانا از ما کسی است که به طور مستقیم دیدار میکند؛ و از ما کسی است که در قلب او چنین و چنان افکنده میشود، و از ما کسی است که میشنود؛ همان گونه که تمام یک زنجیر در طشتی میافتد». چنان که ملاحظه میشود، در این روایت هریک از این شیوهها به گونهای مطرح شده است که نشان میدهد هر کدام شیوهای مستقل است. در ادامه این روایت آمده است که راوی پرسید: «چه کسانی دیدار میشوند؟» امام (ع) در پاسخ فرمودند: موجودی بزرگتر از جبرئیل و میکائیل»[۴۱].
در این روایت و روایتی دیگر با تعابیر مشابه[۴۲]، امام صادق (ع) از ملاقات مستقیم ائمه (ع) با این مخلوق شريف الهی خبر دادهاند که در تمایز آن از ارواح ائمه (ع) ظهور دارد. در روایتی دیگر که سیاقی شبیه به روایت یادشده دارد، از افکنده شدن علم در قلب امام، شنیدن صدا در گوش، و خطاب قرار گرفتن سخن به میان آمده است[۴۳]. با توجه به اینکه «مخاطب قرار گرفتن» در عرض «شنیدن صدا» آمده، روشن است که مقصود از «مخاطب قرار گرفتن» فقط شنیدن صدا نیست؛ بلکه با توجه به سیاق مشترک با روایت پیشین، این روایت نیز بیانگر مشاهده و دیدار موجودی است که همان روح برتر از جبرئیل و میکائیل (ع) است؛
۴. در برخی از روایات این مجموعه، پس از بیان الهام و تحديث و مشاهده برخی حقایق در عالم رؤیا، از آمدن صورتی نزد ائمه (ع)، به عنوان شیوه چهارم یاد شده است: «إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَأْتِيهِ صُورَةٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ»[۴۴]؛ «از ما کسانی هستند که صورتی بزرگتر از جبرئیل و میکائیل نزد ایشان میآید». جای تردید نیست که این توصیف، به همان روح اشاره دارد. این تعبیر نیز ظهور روشنی دارد که این موجود، مستقل از روح خود ائمه (ع) است؛
۵. در روایتی، مشابه این محتوا با تعابیر دیگری نقل شده است. در این روایت، پس از آنکه امام صادق (ع) روشهای مختلف دریافت علومشان را بیان کردند، راوی از امام پرسید: «مَنِ الَّذِي يَأْتِيكُمْ بِذَلِكَ»؟ «چه کسی این علوم را برای شما میآورد؟ و آن حضرت پاسخ دادند: مخلوقی برتر از جبرئیل و میکائیل[۴۵]. تعبير آوردن علوم که به این روح نسبت داده شده است نیز ظهور در استقلال آن دارد؛
۶. در روایتی دیگر، از امام صادق (ع) نقل شده است روحی که در شب قدر نازل میشود، مخلوقی بزرگتر از جبرئیل و میکائیل است. در ادامه این روایت، آن حضرت این روح را با توجه به ظاهر آیه ﴿تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ﴾، غیر از فرشتگان معرفی کردند[۴۶]. تعبیر نزول فرشتگان و روح در شب قدر بر ائمه (ع)، یکی بودن این روح را با روح پیامبر (ص) یا ائمه (ع) نفی میکند؛ زیرا اگر «روح» مرتبهای از روح أمام باشد، تعبیر نزول آن در شب قدر درست نیست؛
۷. برخی روایات یادشده، این روح را فرشته معرفی میکنند؛ که بر فرض درستی محتوای آن، مؤید دیگری بر استقلال این روح از ارواح ائمه (ع) است[۴۷]»[۴۸]
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۷۷-۶۸۰ و ج۳، ص۶۹۵. در این کتاب، چهار روایت در این موضوع نقل شده که سند روایت اول، صحيح است. همچنین ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۰-۴۴۶ و ۴۰۴. در این صفحات، هشت روایت در این موضوع نقل شده است که فقط روایت اول آن سند صحیح دارد.
- ↑ ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۷۷-۶۸۰ و ج۳، ص۶۹۵. در این کتاب، چهار روایت در این موضوع نقل شده که سند روایت اول، صحيح است. همچنین ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۰-۴۴۶ و ۴۰۴. در این صفحات، هشت روایت در این موضوع نقل شده است که فقط روایت اول آن سند صحیح دارد.
- ↑ ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تسنیم، تحقیق احمد قدسی، ج۵، ص۴۷۵. فیلسوفان عشاء و ملاصدرا در حکمت متعالیه همین دیدگاه را پذیرفتهاند. ر.ک: غلامرضا فیاضی، علم النفس فلسفی، تحقيق محمد تقی يوسفی، ص۸۰-۹۶.
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۴۷.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۴؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۸۰.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۹۷: «تَنَامُ عَيْنَاهُ وَ لَا يَنَامُ قَلْبُهُ... وَ يَرَى مِنْ خَلْفِهِ كَمَا يَرَى مِنْ أَمَامِهِ...».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۰؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۴.
- ↑ البته این ظهور، چندان قوی نیست؛ بلکه ممکن است دلالت آن بر دیدگاه مخالف، روشنتر باشد.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۹۹-۲۳۰؛ «مَا مِنْ نَبِيٍّ وَ لَا مَلَكٍ مِنْ بَعْدِهِ جَبَلَهُ إِلَّا نَفَخَ فِيهِ مِنْ إِحْدَى الرُّوحَيْنِ...»؛ همچنین ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۴۶. سند این روایت، صحیح است.
- ↑ «فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود میآیند» سوره قدر، آیه ۴.
- ↑ على استر آبادی، تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۷۹۱-۷۹۲؛ همچنین ر.ک: فرات بن ابراهيم فرات کوفی، تفسیر فرات الكوفي، ص۵۸۱-۵۸۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۴۳.
- ↑ ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تسنیم، تحقیق احمد قدسی، ج۵، ص۴۷۳-۴۷۴.
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۳؛ محمد بن علی صدوق، التوحید، ص۱۷۱. سند این روایت، موثق است.
- ↑ هر چند در مقابل، تعبير «خَلْقٌ مِنْ خَلْقِهِ»؛ در تمایز روح القدس از ارواح آنان ظهور دارد.
- ↑ محمد بن على صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴؛ همچنین ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۳.
- ↑ ﴿قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ﴾ «بگو: آن را روح القدس از نزد پروردگارت، راستین فرو فرستاده است تا مؤمنان را استوار بدارد و برای مسلمانان رهنمود و مژدهای باشد» سوره نحل، آیه ۱۰۲؛ ﴿قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾ «بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.
- ↑ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۳۹۰.
- ↑ ر.ک: علی بن ابراهیم قمی، محمد بن حسن طوسی، التبيان في تفسير القرآن، ج۶، ص۴۲۶؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج۶، ص۵۹۵؛ ملا محسن فیض کاشانی، تفسير الصافی، ج۳، ص۱۵۶.
- ↑ .﴿وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ﴾ «و او را با روح القدس نیرومند کردیم» سوره بقره، آیه ۸۷؛ همچنین ر.ک: مائده، ۱۱۰.
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۱-۴۵۴. روایات این باب، مستفیضاند. همچنين ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۲۳-۳۲۵.
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱۵، ص۲۵۲:«... لَكَ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِحَسَّانَ بْنِ ثَابِتٍ لَنْ يَزَالَ مَعَكَ رُوحُ الْقُدُسِ مَا ذَبَبْتَ عَنَّا»؛ محمد بن عمر کشی، رجال الكشی، تحقیق حسن مصطفوی، ص۲۰۷.
- ↑ على استر آبادی، تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۷۹۱-۷۹۲؛ همچنین ر.ک: فرات بن ابراهيم فرات کوفی، تفسیر فرات الكوفي، ص۵۸۱-۵۸۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۱۳: «إِنَّ لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي كُلِّ سَنَةٍ».
- ↑ على بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۲۷۹: «رُوحُ الْقُدُسِ هِيَ الَّتِي قَالَ الصَّادِقُ (ع) فِي قَوْلِهِ ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي﴾ قَالَ: هُوَ مَلَكٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ»؛ محمد بن علی صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۰۰: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَيَّدَنَا بِرُوحٍ مِنْهُ مُقَدَّسَةٍ مُطَهَّرَةٍ لَيْسَتْ بِمَلَكٍ لَمْ تَكُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَى إِلَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ هِيَ مَعَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا تُسَدِّدُهُمْ وَ تُوَفِّقُهُمْ».
- ↑ ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۸۱-۶۸۳؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۵-۴۵۸ و ۴۶۰-۴۶۲. روایات این موضوع، مستفیضاند.
- ↑ احمد بن محمد برقي، المحاسن، ج۲، ص۳۱۵: «الرُّوحُ هُوَ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ إِنَّ جَبْرَئِيلَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ إِنَّ الرُّوحَ هُوَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ». سند این روایت، موثق است. همچنین ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۹۰؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۴۲. در روایتی از امیر المؤمنین سه نیز فرشته بودن روح یاد شده در سوره مبارکه قدر، نفی شده است (ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۸۴). سند این روایت، موثق است.
- ↑ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۲۶؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۱: «مَلَكٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ». با توجه به روایات مستفيضی که تعبير «خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ»؛ در آنها آمده است، و اعتبار سندی روایات مخالف این روایات، به نظر میرسد تعبير «مَلَكٌ أَعْظَمُ...»، اشتباه راوی با نسخه برداران است. همچنین شباهت زیاد محتوای این چند روایت نشان میدهد که گویا اصل آن، یک یا دو روایت بوده است.
- ↑ ر.ک: علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۲۷۹؛ محمد بن علی صدوق، عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۸۳: «خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ لَمْ يَكُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَى غَيْرِ مُحَمَّدٍ (ص) وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ يُوَفِّقُهُمْ وَ يُسَدِّدُهُمْ...»، سند این روایت، صحیح است.
- ↑ «و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی میکنیم و بیگمان تو، به راهی راست راهنمایی میکنی» سوره شوری، آیه ۵۲.
- ↑ ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۸۱-۶۸۴؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۸-۴۵۵. روایات این مجموعه، مستفیضاند.
- ↑ ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۸۱؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۵. سند این روایت، صحیح است.
- ↑ «از تو درباره روح میپرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی ندادهاند» سوره اسراء، آیه ۸۵.
- ↑ ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۸۲؛ همچنین ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، «باب الروح التی قال الله ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي﴾»، ص۴۶۰. روایات این مجموعه، مستفیضاند.
- ↑ ر.ک: محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسير، ج۲، ص۳۱۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۷: «أَيَّدَهُ بِرُوحِهِ وَ آتَاهُ عِلْمَهُ...»؛ سند این روایت، صحیح است.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۳۱-۲۳۲. روایات ۱، ۴، ۵ و ۷ به صراحت بر این مطلب دلالت دارند. سند روایت ۱، ۴ و ۵، موثق است.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۳۱. سند این روایت، موثق است.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۳۲، ح۵. سند این روایت نیز موثق است.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۳۱، ح۲؛ محمد بن حسن طوسی، الأمالی، ص۴۰۸.
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۳۲. سند این روایت، موثق است.
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۳۲: «مَنِ الَّذِي يَأْتِيكُمْ بِذَلِكَ قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ». سند این روایت، موثق است. همچنین ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۳۳-۲۳۶.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۴۲؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۹۰؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج۲، ص۳۱۵.
- ↑ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۲۶؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۱: «مَلَكٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ».
- ↑ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۲۰۹-۲۲۱.