مجاهد بن جبیر مکی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ابوحجاج مجاهد بن جبیر مکی قرشی مخزومی اهل مکه بود و در سال ۲۱هـ به دنیا آمد[۱] و در کوفه سکونت داشت[۲]. او علوم قرآنی و تفسیر را نزد اساتیدی چون ابن عباس و عبدالله بن سائب فرا گرفت و شاگردانی چون عبدالله بن کثیر و ابوعمرو بن علاء علوم قرائت و قرآن را از او آموختند[۳]. او از ابوهریره، عایشه و دیگران روایت نقل می‌‌کرد و افرادی چون عکرمه، طاووس و عمرو بن دینار از او روایت نقل می‌‌کردند[۴].

او مردی عابد، پرهیزکار[۵]، مفسر، قاری و فقیه، یکی از بزرگان و تابعین کوفه[۶] و از محدثان موثق بود[۷]. او جهت تحقیق سفرهایی به شهرها داشته است از جمله برای دیدن چاه برهوت به حضرموت در یمن و به قصد تحقیق در مورد هاروت و ماروت به بابل سفر کرد[۸]. گویند او سی مرتبه قرآن را به ابن عباس عرضه داشت و هر مرتبه مطالب جدیدی فرا می‌گرفت[۹]. سرانجام در ۸۳ سالگی در مکه در سال ۱۰۴هـ درگذشت[۱۰]. در تاریخ وفات وی اختلاف است[۱۱]. از جمله آثار او تفسیر می‌‌باشد[۱۲].[۱۳]

تفسیر مجاهد

تفسیر مجاهد از سوره بقره شروع و به سوره ناس ختم شده است؛ اما در آن، همه آیات قرآن تفسیر نشده، بلکه در هر سوره‌ای آیاتی تفسیر شده است و در مواردی محقّق، آن آرایی را که در تفسیر طبری و غیر آن از مجاهد نقل شده و در این تفسیر نبوده، در پاورقی ذکر کرده است که از آن معلوم می‌شود این تفسیر چاپ شده، همۀ آرای تفسیری منسوب به مجاهد را دربر ندارد؛ برای نمونه، در این کتاب سوره حمد تفسیر نشده است، ولی محقّق آن، در پاورقی به نقل از تفسیر طبری، صحیح بخاری و تفسیر ابن کثیر رأی مجاهد را در معنای ﴿الْعَالَمِينَ، ﴿الدِّينِ، ﴿الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، ﴿الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ و ﴿الضَّالِّينَ ذکر کرده است[۱۴].

در اعتبار سند این تفسیر نزد دانشمندان اهل تسنن اختلاف است؛ زیرا در سند آن، ابن ابی نجیح این تفسیر را از مجاهد روایت کرده است و در اینکه وی این تفسیر یا همۀ آن را از مجاهد شنیده باشد، اختلاف کرده‌اند. ابن حجر از یحیی بن سعید نقل کرده که گفته است: ابن ابی نجیح این تفسیر یا همه آن را از مجاهد نشنیده است و از ابن حبّان نقل کرده است: «ابن ابی نجیح بدون شنیدن از مجاهد روایت کرده است» و از نسائی نقل کرده که او را از کسانی که تدلیس می‌کرده‌اند، به شمار آورده است، و در مقابل از وکیع نقل کرده که سفیان، تفسیر ابن ابی نجیح را صحیح می‌دانسته است و از احمد بن حنبل و ابن معین و ابو زرعه و نسائی ثقه بودن ابن ابی نجیح را نقل کرده است[۱۵] و گفته‌اند بخاری بر تفسیر ابن نجیح از مجاهد اعتماد کرده و ابن تیمیه گفته است: کتابی در تفسیر صحیح‌تر از تفسیر ابن نجیح از مجاهد نیست[۱۶]، ولی نزد شیعه در هر صورت صحت سند آن ثابت نیست؛ زیرا نه وثاقت ابن ابی نجیح از طریق قابل اعتماد شیعه ثابت است و نه وثاقت واسطه‌های قبل از وی مانند «ورقاء»، «آدم بن ابی‌ایاس»، «ابراهیم بن حسین بن علی همدانی» و «عبدالرحمان بن حسن بن احمد»، و حتی نویسندۀ آن شیخ ابو منصور محمد بن عبدالملک بن حسن بن خیرون نیز فردی ناشناخته است[۱۷].

منابع

پانویس

  1. خلاصة تهذیب تهذیب الکمال ۱۰/۴۲.
  2. سیر اعلام النبلاء ۴/۴۴۹.
  3. غایة النهایه ۲/۴۱.
  4. تاریخ الاسلام ۷/۲۳۵.
  5. الثقات ۵/۴۱۹.
  6. تهذیب الکمال ۲۷/۲۲۸.
  7. سیر اعلام النبلاء ۴/۴۵۱.
  8. الجرح و التعدیل ۸/۳۱۹.
  9. تاریخ الاسلام ۷/۲۳۵.
  10. معجم الادباء ۱۸/۷۷.
  11. التاریخ الکبیر ۷/۴۱۱ الثقات ۵/۴۱۹.
  12. کشف الظنون ۱/۴۵۸.
  13. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۶۴۳.
  14. ر.ک: مخزومی، تفسیر مجاهد، با تحقیق عبد الرحمان سورتی، ج۱، ص۶۸.
  15. ر.ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۴۹-۵۰.
  16. ر.ک: مخزومی، تفسیر مجاهد، ج۱، ص۶۰.
  17. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۹۹-۳۰۳.