مجاهد بن جبیر مکی در تاریخ اسلامی
مقدمه
مجاهد بن جبیر - که مولای یکی از مخزومیان[۱] بود - در آخرین سالهای خلافت عمر بن خطاب به دنیا آمد. او بسیار سفر میکرد و از شهری به شهری میکوچید تا آنکه سرانجام در کوفه اقامت گزید. وی انگشتر در دست نمیکرد و از آراستن موی صورت خود به رنگ سیاه، پرهیز میکرد و حافظهای چنان نیرومند داشت که عبداللّه بن عمر بدو میگفت: کاش نافع (غلام ابن عمر) مانند تو بود!.
مجاهد همواره اندوهناک بود. در روز، هزاران بار تسبیح خدا میگفت و همیشه سرخود را به زیر میانداخت، روزی ابن عبّاس دست او را در دست خود گرفته بود، به او گفت: روزی رسول خدا(ص) دست مرا گرفت و فرمود: (ای عبداللّه! در دنیا چنان باش که گویا مردی ناآشنا با آن و یا پیادهای هستی که از راهی میگذرد).
ابن ابی الحدید وی را از آنانی دانسته است که به اندیشههای خارجی گری منسوباند[۲]. وی با هفتاد صحابی دیدار کرده بود و قرائت قرآن کریم را نزد عبدالله بن عباس و عبداللّه بن سائب فرا گرفت وافزون بر این، از ابن عباس تفسیر و فقه را نیز آموخت.
گفتهاند: وی سه یا سی بار قرآن را بر ابن عبّاس عرضه کرد که به گفته ابن اثیر، سه بارِ آن، به منظور فراگیری تفسیر قرآن کریم بود تا آنجا که به هر آیه که میرسید، از همه زیر و بمهای آن میپرسید وسپس به آیه دیگر میپرداخت.
دانش خود را در مصحفی گرد آورده بود و آن را با بندهایی بسته بود. به قصّه گویی نیز میپرداخت و بیش از همه، در تفسیر قرآن کریم یگانه شد، هرچند از برخی گزارشها چنین برمی آید که برخی، از تفسیرهای او پرهیز میکردند و اعمش دلیل این واکنش را چنین میدانست که به گمان آنها، او از اهل کتاب در این زمینه، پرسش میکرد و میآموخت. بر اساس برخی دیگر از گزارشها، دلیل این بیمهری آن بود که مجاهد تفسیر خود را از صحیفه جابر[۳] فرا میگرفت. وی افزون بر آنکه در دانش قرائت استاد شد، در این زمینه، شاگردان نام داری چون: ابن کثیر واعمش نیز پرورش داد و هر گاه حلقه درس او بزرگ و گسترده میشد، آن را از ترس نامور شدن بر هم میزد.
او نزد دو خلیفه اموی سلیمان بن عبدالملک و عمر بن عبدالعزیز بار یافت و در سال ۹۸ ﻫ.ق که مَسْلَمه برادر سلیمان بخشهایی از سرزمین روم را فتح کرد، همراه سپاه او بود.
به رغم سکوت رجالیون شیعی، همه دانشمندان رجالی اهل سنت از او که از راویان طبقه سوم است، به بزرگی یاد کرده و ثقهاش خواندهاند و ذهبی تنها مشکل او را تدلیس در حدیث و نیز ارسال آن دانسته است. وی از راویانی چون: ابراهیم بن اشتر نخعی، جابر بن عبداللّه انصاری، سائب بن ابی سائب، سعد بن ابی وقاص، سعید بن جبیر، طاووس بن کیسان، عبداللّه بن عباس، عبداللّه بن عمر، عبداللّه بن عمرو بن عاص، ابن ابی لیلی، عطاء بن ابی رباح، ابو سعید خدری، ابوهریره، جویریه، عائشه و ام سلمه همسران رسول خدا(ص) و نیز از ام هانی دختر ابو طالب روایت کرده است و راویانی چون: ایوب سختیانی، جابر جعفی، حکم بن عتیبه، سلمة بن کهیل، اعمش، طاووس بن کیسان، ابن جریج، عطاء بن ابی رباح، عکرمه غلام ابن عبّاس، عمرو بن دینار، فطر بن خلیفه، قتاده بن دعامه و ابو اسحاق سبیعی از او روایت کردهاند.
روایتهای او را - که به گفته یحیی بن سعید قطان، مردی کثیر الحدیث بود - نویسندگان صحاح شش گانه اهل سنّت[۴] و نیز نویسندگان تفسیر قمی، کافی، تهذیب و کتاب الخصال نقل کردهاند[۵]. وی از امام علی(ع) روایت کرده است که فرمود: همانا در کتاب خدا، آیهای است که نه پیش و نه پس از من، کسی بدان عمل نکرده است و آن (آیه نجوا) است؛ دیناری داشتم که آن را به ده درهم فروختم و سپس، پیش از هر نجوا که با رسول خدا(ص) کردم، درهمی صدقه دادم[۶]. وی سرانجام سال ۱۰۳ ﻫ.ق در ۸۳ سالگی در مکّه مکرّمه، هنگامی که به سجده رفته بود درگذشت[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ نام این مرد مخزومی را چندگونه گزارش کردهاند. براساس یکی از این گزارشها، وی سائب بن ابیسائب نام داشت که در سالهای بازپسین زندگی، نابینا شد و مجاهد عصا کش او بود.
- ↑ با این وصف، شیخ صدوق از او نقل کرده است که گفت: هفتاد آیه در شأن علی(ع)فرود آمده است وهیچ کس در این فضیلت با او انباز نیست (نک: کتاب الخصال ۲/ ۵۸۱).
- ↑ مراد جابر بن یزید جعفی است که رجالیون اهل سنّت به سبب گرایشهای کلامی اش، بر او سخت تاخته و او را بسیار دروغ گو خواندهاند.
- ↑ تهذیب الکمال ۲۷/ ۲۲۸ - ۲۳۶.
- ↑ این سخن، مستند به گزارش آیة اللّه خوئی است، امّا به نظر میرسد که راوی ای که حدیثاش در کتاب الایمان و الکفر (کافی ۲/ ۴۴۷) و نیز در تهذیب الاحکام (۵/ ۲۷۶) نقل شده است، غیر از این شخصیّت در دست ترجمه باشد؛ زیرا این دو حدیث از آنِ امام صادق(ع)است و با توجه به تاریخ درگذشت مجاهد از یک سو و سالهای زندگانی آن حضرت از سویی دیگر و نیز با توجّه به آنکه شیخ طوسی اساساً مجاهد را در شمار صحابیان امام صادق(ع)نام نبرده است، باید گفت که احتمالاً آیةاللّه خوئی وی را با یکی از دو راوی دیگری که آنها نیز مجاهد نام دارند و هر دو از صحابیان امام صادق(ع)اند، خلط کرده است.
- ↑ تفسیر قمی ۲/ ۳۵۷، ذیل آیه دوازدهم سوره مجادله.
- ↑ الطبقات الکبری ۵/ ۴۶۷؛ تاریخ خلیفه ۲۵۸و المعارف ۴۴۵.
- ↑ عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 115.