ابوالفضل محمد بن طاهر مقدسی
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
آشنایی اجمالی
ابوالفضل محمد بن طاهر بن علی مقدسی شیبانی معروف به ابن قیسرانی در سال ۴۴۸ه در بیت المقدس زاده شد و در خردسالی و در حالی که دوازده سال بیش نداشت، به استماع حدیث پرداخت و پس از آن بود که مسافرتهای خود را برای کسب دانش به شهرهای گوناگون آغاز کرد؛ نخستین آن در سال ۴۶۷ه به بغداد بود. [۱] پس از بازگشت از بغداد به شهرهای گوناگونی در سرزمینهای مصر، حجاز، شام، ایران و عراق سفر کرد. بسیاری از منابع تاریخی و رجالی، با اشاره به این مطلب، وی را فردی جهانگرد و رحّال معرفی کردهاند. ذهبی در این باره مینویسد: ابن قیسرانی به منظور کسب علم و دانش به بیش از چهل شهر از شهرهای اسلامی مسافرت کرد. وی اسامی شهرها و استادانی که او از آنها بهره برده را به تفصیل بیان کرده است. [۲]
ابن قیسرانی در شهر خودش از نصر مقدسی و ابن ورقاء مطالبی را فرا گرفت و در شهرهای دیگر نیز محضر استادان بسیاری را درک کرد که از برجستهترین ایشان میتوان به افرادی چون ابن صریفینی، حسن بن مکی شیرازی، حسین بن سعدون و عبدالوهاب بن منده اشاره کرد. [۳] چنان که از منابع برمیآید بیشتر همت و تلاش ابن قیسرانی برای به دست آوردن حدیث بود و در این زمینه سر از پا نمیشناخت و رنجهای فراوانی را متحمل شد که ذهبی در این مورد حکایاتی را از وی نقل کرده است. [۴] ابن خلکان مینویسد: وی همیشه در طلب حدیث بود و در این علم به مهارت ویژهای دست یافته بود و بیشتر آنها را از حفظ داشت. [۵]
وی علاوه بر حدیث به مسلک و مذهب تصوف نیز آشنایی کاملی داشت و حتی تألیف یا تألیفاتی در این باره دارد. بدین دلیل بعضی از منابع تصوف ازجمله ابن ملقن در کتاب خود وی را اهل سیر و سلوک و طریقت دانسته و او را ستوده است. [۶] به هر حال وی از شخصیتهای مشهور علم حدیث در روزگار خود بود و کرسی تدریس برپا کرده و شاگردان بسیاری را تربیت نمود که از آن میان نام افرادی چون ابونصر احمد بن عمر غازی، عبدالوهاب انماطی، ابوزرعه طاهر بن محمد و محمد بن اسماعیل طرسوسی به چشم میخورد. [۷]
درباره شخصیت ابن قیسرانی دو گونه گفتگو و نظر وجود دارد: عدهای چون یحیی بن منده او را محدثی با اعتقادات صحیح، روش و سیرتی نیکو و فردی صدوق و ثقه معرفی کرده اند[۸] و در مقابل گروهی او را جرح کرده و بر او خرده گرفتهاند. ابن جوزی وی را داوودی مذهب دانسته، مینویسد: او در کتاب صفوة التصوف خود به احادیثی استناد و استشهاد کرده که هیچ تناسبی با مطالب و گفتههای خود او ندارد. [۹] ابن حجر وی را قوی ندانسته و افکار و تألیفات او را مملو از اوهام و تصحیف معرفی کرده است. [۱۰] به نظر میرسد نظر اخیر ریشه در بعضی از تألیفات وی از جمله السماع و جواز النظر الی المُراد دارد که در آن دو به حلیّت رقص و سماع و جواز نظر به خوبرویان و امردان فتوا داده است و همین امر باعث شده برخی بر او خردهگیری کنند؛ ازاین رو ابن جوزی به نقل از ابوسعد سمعانی مینویسد: «ابن قیسرانی به اباحیگری تمایل داشت و فردی بدعقیده بود و بدین دلیل ابوعبدالله دقاق از برجستگان علم حدیث سخت او را ملامت کرده و مورد سرزنش قرار داده است». [۱۱] وی در شعر هم دستی داشت و بعضی اشعار او را خوب توصیف کردهاند. [۱۲] ابن قیسرانی سرانجام در پانزدهم ربیع الاول ۵۰۷ه در بغداد از دنیا رفت و در جانب غربی مقبره عتیقه به خاک سپرده شد. [۱۳]
آثار وی عبارتاند از: اسامی اشتمل علیه الصحیحان، اسماء رجال من الضعفاء، اطراف حدیث ابی حنیفه، اطراف حدیث مالک، اطراف سنن ابن ماجه، اطراف سنن الترمذی، اطراف سنن النسائی، اطراف الغرائب، الافصاح عن المعجم من ایضاح الغامض و المبهم، الالفاظ التی رؤیت فی الاحادیث، الانساب المتفقه فی النقط و الضبط، ایضاح الاشکال فیما لم یسمّ من رواة الحدیث، تاریخ اهل الشام و معرفة الائمه منهم و الاعلام، التذکرة فی غرائب الاحادیث و المنکرة، تراجم الجرح و التعدیل للدار قطنی، تصحیح العلل، تکملة الکامل لا بن عدی، تلخیص الکامل لا بن عدی، جواب المتعنت علی البخاری، الحجة علی تارک المحجة، حدیث ابن الازهر و متابعته، حدیث اجمع فیه فی الاسناد، عشرة من الرواة اسمه محمد، خماسیات ابی الحسین، دیوان شعر، الذب عن فقیه الاسلام ابی حنیفه، ذخیرة الحفاظ، المخرج علی الحروف و الالفاظ، ذکر الطرق العالیة الی البخاری و مسلم، رباعیات من روایة الصحابة، رفع القرطاس صیانة لما فیه من الأدناس، رواة انس بن مالک، روایة الاکابر و الاعلام، صفوة التصوف، طرق حدیث انی تارک فیکم الثقلین، طرق حدیث لا تزال طائفه من امتی، طرق حدیث معاذ و ابی موسی، طرق حدیث من کذب علی متعمدا، العمل باجازة الاجازه، علة حدیث معاذ فی القیاس، العوالی بالتاریخ، عوالی الطرق الی البخاری، عوالی الطرق الی سفیان، عوالی الطرق الی فضیل بن عیاض، عوالی الطرق الی مالک بن انس، عوالی الطرق الی محمد بن شهاب، عوالی الموافقات الی مشایخ داوود، عوالی الموافقات الی الترمذی، فرائض الطعام و سننه، الفوائد الصحاح علی شروط الامامین فی معرفة العلو و النزول، الفوائد المنتقاة من الصحاح و الغرائب و الافراد، الاجازات و مذاهبها، السماع، مسئلة الاباحة و الاستباحة، الشیب، المنثور، الیواقیت المخرج علی الاتفاق و التفرد، الکشف عن احادیث الشهاب و معرفة الخطا فیها و الصواب، کفایة المداخل فی اصول ابی علی الشافعی، اللباب المرتب علی الحروف و الابواب، المتفق و المفترق فی الانساب، محاسن ابی القاسم البغوی، مسند ابی لیلی الجعدی، مشایخ ابی داوود، مشایخ سفیان، المصباح فی اطراف احادیث المسانید السته، معرفة مشایخ الامامین، معرفة من لم یخرج فی الصحیحین، معجم البلاد، موافقات البخاری و مسلم و الناسخ و المنسوخ[۱۴][۱۵]
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۴
پانویس
- ↑ وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۸۷.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۳۵، ص۱۶۹ ـ ۱۷۲.
- ↑ الوافی بالوفیات، ج۳، ص۱۶۶ ـ ۱۶۷.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۶۳ ـ ۳۶۴.
- ↑ وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۸۷.
- ↑ طبقات الاولیاء، ص۳۱۶.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۶۲.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ص۳۶۳.
- ↑ المنتظم، ج۱۷، ص۱۳۶.
- ↑ لسان المیزان، ج۵، ص۲۰۷.
- ↑ المنتظم، ج۱۷، ص۱۳۷.
- ↑ مختصر تاریخ دمشق، ج۲۲، ص۲۴۷.
- ↑ تاریخ مدینه دمشق، ج۵۳، ص۲۸۳.
- ↑ هدیة العارفین، ج۲، ص۸۲ ـ ۸۳.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۴، ص ۳۹۳ - ۳۹۵.