محمد حنفیه در معارف مهدویت
مقدمه
"محمد بن حنفیه" نخستین کسی است که در اسلام، مهدی موعود نامیده شد. "محمد بن حنفیه" فرزند برومند امیر مؤمنان علی (ع) و مورد توجه خاص آن حضرت بود. شهرتش به "حنفیه" از این جهت است که مادرش "خَولَه" از قبیله "بنی حنیفه" بود. امیر مؤمنان (ع) او را آزاد کرد، سپس به حباله نکاح خود درآورد[۱].
حضرت علی (ع) به این فرزند ارزشمند علاقهای وافر داشت و درباره او سخنان تحسینآمیزی فرموده؛ از جمله تعبیر مشهور آن حضرت است که فرمود، "محمدها اجازه نمیدهند که به خدا نافرمانی شود". راوی پرسید: محمدها کیانند؟ فرمود: محمد بن جعفر، محمد بن ابی بکر، محمد بن ابی حذیفه و محمد بن امیر المؤمنین"[۲]. در جنگ جمل محمد بن حنفیه موقعیت بسیار ممتازی داشت. پرچم پیروزی در دست او بود، با شجاعت و صلابت کمنظیری، دشمن را به عقب راند، صفها را شکست و امتحان نیکویی داد. در همین جنگ بود که از محمد بن حنفیه پرسیدند: چگونه است که در شرایط سخت و هولناک، پدرت ترا در کام خطر میاندازد و هرگز برادرانت حسن و حسین را در این مواقع به میدان نمیفرستد؟ محمد بن حنفیه با تعبیر بسیار ظریفی بیان داشت: حسن و حسین، دیدگان پرفروغ پدر هستند و من بازوی پرزور او هستم. پدرم با دست خود از دیدگانش محافظت میکند[۳]. روی این بیان، تردیدی نمیماند در اینکه "محمد بن حنفیه" دقیقا بر تمام برادرانش واقف بود و کسی نبود که به ناحق، دعوی امامت کند. پس از شهادت امام حسین (ع) گروهی به امامت او گرویدند و بیش از همه "مختار" بر محوریت او تکیه میکرد و از مردم به نام او بیعت میگرفت. ولی محمد بن حنفیه از کار او راضی نبود و هرگز بر این کار صحه نگذاشت. هنگامی که "ابو خالد کابلی" از جناب محمد بن حنفیه پرسید: آیا امام واجب الطاعة شما هستید؟ به صراحت تمام فرمود: امام بر من، بر تو و بر همه مسلمانان علی بن الحسین است[۴]. آنگاه برای اینکه امر امامت بر همگان روشن شود، با حضرت علی بن الحسین (ع) به گفتوگو نشست. حجرالاسود را حکم قرار دادند، حجرالاسود به امامت حضرت سجاد (ع) شهادت داد، او نیز تسلیم شد[۵].
متانت در گفتار، اعتدال در رفتار و سلوک در کردار، به ضمیمه دانش سرشار، عقل پربار و دیگر محاسن اخلاقی، موجب شد که دلها از محبت او پر شود و همگان حسن اعتقاد به او داشته باشند و همین موجب شد که مختار خود را به او منتسب کند، تا بتواند دلها را به سوی خود جلب کند. ولی هنگامی که او از دسیسه مختار آگاه شد، از وی تبری جست. جناب "محمد بن حنفیه" در محرم سال ۸۱ ق. در ۶۵ سالگی و در مدینه طیبه دیده از جهان فروبست و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. در مورد درگذشت او چند قول است: مدینه، طائف، ایله (بین مکه و مدینه) و قولی هم میگوید: درگذشت او در "رضوی" و دفن در بقیع است[۶].
محمد بن حنفیه و فرقه کیسانیه
فرقه کیسانیه، به امامت او معتقد بودند و او را پس از امیر مؤمنان، امام حسن و امام حسین (ع)، چهارمین امام میپنداشتند. اکثریت قاطع کیسانیه معتقدند که او نمرده است؛ بلکه در کوه رضوی مخفی شده و پس از یک دوران استتار، سرانجام ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد میکند. آنها معتقدند که "محمد بن حنفیه" همان مهدی موعود است و از مکه ظهور خواهد کرد[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۲۴۵.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، طوسی، ص ۷۰.
- ↑ وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج ۴، ص ۱۷۲.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۱۲۱.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۳۸۴؛ غیبة طوسی، ص ۱۸.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۲۳.
- ↑ با دعای ندبه در پگاه جمعه، علی اکبر مهدیپور، ص ۸۳.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۲۳.