مراد از ارتکاب سهوی گناه از سوی انبیاء چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
مراد از ارتکاب سهوی گناه از سوی انبیاء چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ عصمت
مدخل بالاترگستره عصمت
مدخل اصلیگستره عصمت پیامبران - عصمت از سهو
مدخل وابستهعصمت پیامبران
تعداد پاسخ۲ پاسخ

مراد از ارتکاب سهوی گناه از سوی انبیاء چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث عصمت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.

پاسخ جامع اجمالی

در ذکر اقوال و نظریات درباره عصمت، به این تعبیر (ارتکاب سهوی گناه) زیاد بر می‌خوریم. ابتدا باید دید منظور از آن چیست؛ زیرا ظاهر این عبارت متضمن تناقض است؛ چون قوام گناه به علم و توجه است و در صورتی که عملی سهواً انجام گیرد، نمی‌تواند متصف به این عنوان شود.

در برابر این اشکال، دو گونه برخورد صورت گرفته است:

  1. عده‌ای گفته‌اند: هر چند شرط عقلی تکلیف، علم و توجه است و در صورت جهل و غفلت، تکلیف و در نتیجه، عصیان و عقاب معنا ندارد. در عین حال می‌توان شخص ناسی و غافل را به لحاظ مقدمات اختیاری‌ای که باعث وقوع سهو گردیده‌اند، مورد مؤاخذه قرار داد. مثلاً: اگر پدری، فرزند خویش را موظف کند تا پیغام خاصی را به شخصی برساند. در صورتی که فرزند، محتوای پیغام را فراموش نماید، در آن حال از نظر عقل، هیچ تکلیفی متوجه او نیست، و نمی‌توان گفت در همان حالی که پیغام را فراموش کرده، موظف است آن را به شخص مورد نظر برساند! ولی می‌توان او را به خاطر مقدماتی اختیاری که باعث بروز این حالت گشته‌اند، مورد مؤاخذه قرار داد. مثلاً پدر می‌تواند بگوید با آن همه سفارش و تأکیدی که من درباره این پیغام به تو نمودم، می‌بایست آن را مکتوب می‌کرد تا از یادت نرود و... و به اصطلاح، مؤاخذه بر "نسیان" صحیح نیست، امّا مؤاخذه بر "ترک تحفظ" جای دارد[۱]. بر اساس این مبنا، اگر بر فرض پیامبری نجس بودن آبی را فراموش کند و از آن بیاشامد، مرتکب گناه گردیده است. چون ولو سهو و نسیان سایر انسان‌ها مورد عفو قرار گرفته، اما سهو و خطای انبیا چنین نیست؛ زیرا آنها به لحاظ برخورداری از علوم ویژه و قدرت غیر عادی، این توان را دارند که به گونه‌ای از خود مواظبت نمایند که به هیچ وجه دچار فراموشی نگردند[۲]. از همین روست که گروهی از اهل سنت گفته‌اند، پیامبران از ارتکاب سهوی گناهان معصوم نیستند و در عین حال به خاطر ارتکاب آن، مستحق عقاب و مؤاخذه نیز می‌گردند"[۳].
  2. عد‌ه‌ای دیگر وقتی عبارت "ارتکاب سهوی گناه" را به کار می‌برند، منظورشان انجام سهوی عملی است که اگر عمداً صورت می‌گرفت، گناه شمرده می‌شد. هر چند اکنون که نسیاناً و سهواً صورت گرفته است، این عنوان بر آن قابل اطلاق نیست. ظاهر تعبیرات به کار رفته در روایات که هر گونه سهو و خطایی را از انبیا نفی می‌کنند، این است که گناه سهوی با این تفسیر نیز از انبیا صادر نمی‌گردد»[۴].

با توجه به آنچه گذشت می‌توان گفت: عصمت از اشتباه در عمل به دین و اقسام آن به دو صورت رخ دهد:

  1. اشتباهی که به وقوع یک عمل قبیح در خارج نینجامد که اصطلاحاً از آن با عنوان کلی «اشتباه در انجام دادن واجبات شرعی» یاد می‌کنیم؛
  2. اشتباهی که به وقوع یک عمل قبیح در خارج بینجامد که آن را «گناه سهوی» می‌نامیم[۵].

عصمت از اشتباه و سهو در انجام دادن واجبات شرعی

منظور از این عنوان آن است که آیا ممکن است امام در انجام دادن تکالیف شرعی خود مرتکب اشتباه شود؟ برای نمونه، آیا ممکن است امام به دلیل غفلت، نماز خود را نخواند یا در نماز مرتکب سهو و نسیان در شمار رکعات شود؟ این مسأله قبل از آنکه در منابع کلامی شیعه مطرح شود در کتاب‌های روایی محدثان امامیه با عنوان معروف «سهو النبی» که بیانگر اشتباه پیامبر خاتم(ص) در نماز و نیز قضا شدن نماز آن حضرت است، در قرون چهارم و پنجم به چشم می‌خورد. با این حال بازتابی از این روایات در کلمات اصحاب ائمه در این باره در دست نیست. هر چند می‌توان احتمال قوی داد که محدثان امامیه، به ضرورت معصوم بودن امام از اشتباه در ادای واجبات باور نداشتند. طرح این مسأله در منابع کلامی را باید در نزاع میان شیخ صدوق و شیخ مفید جستجو نمود[۶].[۷]

عصمت از اشتباهی که به عمل قبیح بینجامد (گناه سهوی)

اشتباهی که به یک عمل قبیح در جهان بینجامد، مانند اینکه کسی بدون علم یا اختیار، مرتکب عمل شراب‌خواری شود که به این قسم گناه سهوی گفته می‌شود. با این حال به نظر می‌رسد عملی را می‌توان گناه نامید که مرتکب آن مکلف باشد و از روی علم و عمد آن را انجام داده باشد و در غیر این صورت نمی‌توان او را گناهکار نامید. با این توضیح روشن می‌شود که اساساً «گناه سهوی» مفهوم روشنی ندارد. تنها تصویری که از «گناه سهوی» به ذهن می‌رسد این است که عملی ـ مانند شراب‌خواری یا قتل ـ در متن واقع قبیح باشد و شخص بدون علم به موضوع یا حکم و یا بدون قصد آن را انجام دهد. حال هرچند مرتکب این عمل را نمی‌توان گناهکار به شمار آورد، نفس عمل، قبیح بوده است. از این‌رو، باید اصطلاح گناه سهوی را با همان اشتباه در مرحله عمل به دین تطبیق کنیم؛ آن اشتباهی که به وقوع یک عمل قبیح در خارج بینجامد. حال وقتی می‌گوییم امام از گناه سهوی معصوم است، بدین معناست که هیچ عمل قبیحی، حتی بدون علم و اختیار نیز از او صادر نمی‌شود[۸].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

1. احمد حسین شریفی؛
آقایان دکتر یوسفیان و شریفی در «پژوهشی در عصمت معصومان» در این‌باره گفته‌‌اند:

«در ذکر اقوال و نظریات درباره عصمت، به این تعبیر (ارتکاب سهوی گناه) زیاد بر می‌خوریم. ابتدا باید دید منظور از آن چیست؛ زیرا ظاهر این عبارت متضمن تناقض است؛ چون قوام گناه به علم و توجه است و در صورتی که عملی سهواً انجام گیرد، نمی‌تواند متصف به این عنوان شود.

در برابر این اشکال، دو گونه برخورد صورت گرفته است:

  1. عده‌ای گفته‌اند: هر چند شرط عقلی تکلیف، علم و توجه است و در صورت جهل و غفلت، تکلیف و در نتیجه، عصیان و عقاب معنا ندارد. در عین حال می‌توان شخص ناسی و غافل را به لحاظ مقدمات اختیاری‌ای که باعث وقوع سهو گردیده‌اند، مورد مؤاخذه قرار داد. مثلاً: اگر پدری، فرزند خویش را موظف کند تا پیغام خاصی را به شخصی برساند. در صورتی که فرزند، محتوای پیغام را فراموش نماید، در آن حال از نظر عقل، هیچ تکلیفی متوجه او نیست، و نمی‌توان گفت در همان حالی که پیغام را فراموش کرده، موظف است آن را به شخص مورد نظر برساند! ولی می‌توان او را به خاطر مقدماتی اختیاری که باعث بروز این حالت گشته‌اند، مورد مؤاخذه قرار داد. مثلاً پدر می‌تواند بگوید با آن همه سفارش و تأکیدی که من درباره این پیغام به تو نمودم، می‌بایست آن را مکتوب می‌کرد تا از یادت نرود و... و به اصطلاح، مؤاخذه بر "نسیان" صحیح نیست، امّا مؤاخذه بر "ترک تحفظ" جای دارد[۹]. بر اساس این مبنا، اگر بر فرض پیامبری نجس بودن آبی را فراموش کند و از آن بیاشامد، مرتکب گناه گردیده است. چون ولو سهو و نسیان سایر انسان‌ها مورد عفو قرار گرفته، اما سهو و خطای انبیا چنین نیست؛ زیرا آنها به لحاظ برخورداری از علوم ویژه و قدرت غیر عادی، این توان را دارند که به گونه‌ای از خود مواظبت نمایند که به هیچ وجه دچار فراموشی نگردند[۱۰]. از همین روست که گروهی از اهل سنت گفته‌اند، پیامبران از ارتکاب سهوی گناهان معصوم نیستند و در عین حال به خاطر ارتکاب آن، مستحق عقاب و مؤاخذه نیز می‌گردند"[۱۱].
  2. عد‌ه‌ای دیگر وقتی عبارت "ارتکاب سهوی گناه" را به کار می‌برند، منظورشان انجام سهوی عملی است که اگر عمداً صورت می‌گرفت، گناه شمرده می‌شد. هر چند اکنون که نسیاناً و سهواً صورت گرفته است، این عنوان بر آن قابل اطلاق نیست.
ظاهر تعبیرات به کار رفته در روایات که هر گونه سهو و خطایی را از انبیا نفی می‌کنند، این است که گناه سهوی با این تفسیر نیز از انبیا صادر نمی‌گردد»[۱۲].
2. حجت الاسلام و المسلمین فاریاب؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسین فاریاب در کتاب «عصمت امام» در این‌باره گفته‌ است:

«عصمت از اشتباه در عمل به دین و اقسام آن

اشتباه در مرحله عمل به دین می‌تواند به دو صورت رخ دهد:

  1. اشتباهی که به وقوع یک عمل قبیح در خارج نینجامد که اصطلاحاً از آن با عنوان کلی «اشتباه در انجام دادن واجبات شرعی» یاد می‌کنیم؛
  2. اشتباهی که به وقوع یک عمل قبیح در خارج بینجامد که آن را «گناه سهوی» می‌نامیم[۱۳].

عصمت از اشتباه و سهو در انجام دادن واجبات شرعی

منظور از این عنوان آن است که آیا ممکن است امام در انجام دادن تکالیف شرعی خود مرتکب اشتباه شود؟ برای نمونه، آیا ممکن است امام به دلیل غفلت، نماز خود را نخواند یا در نماز مرتکب سهو و نسیان در شمار رکعات شود؟ این مسأله قبل از آنکه در منابع کلامی شیعه مطرح شود در کتاب‌های روایی محدثان امامیه با عنوان معروف «سهو النبی» که بیانگر اشتباه پیامبر خاتم(ص) در نماز و نیز قضا شدن نماز آن حضرت است، در قرون چهارم و پنجم به چشم می‌خورد. با این حال بازتابی از این روایات در کلمات اصحاب ائمه در این باره در دست نیست. هر چند می‌توان احتمال قوی داد که محدثان امامیه، به ضرورت معصوم بودن امام از اشتباه در ادای واجبات باور نداشتند. طرح این مسأله در منابع کلامی را باید در نزاع میان شیخ صدوق و شیخ مفید جستجو نمود[۱۴].

شیخ صدوق در این باره اظهار نظری در خصوص امام ندارد، با توجه به نظریه معروف او درباره پیامبر (ص) (سهوالنبی (ص)) و اینکه وی منصب امامت را ادامه نبوت دانسته و این دو منصب را در مسئله عصمت مساوی قلمداد کرده است، می‌توان نظر سهوالنبی (ص) او را درباره امام نیز جاری دانست. از این رو می‌توان گفت، از آنجا که شیخ صدوق، پیامبر را در عمل به دین از سهو و نسیان معصوم نمی‌داند، پس امامان را نیز از این جهت همچون پیامبر معصوم نمی‌شمرد[۱۵].

عصمت از اشتباهی که به عمل قبیح بینجامد (گناه سهوی)

اشتباهی که به یک عمل قبیح در جهان بینجامد، مانند اینکه کسی بدون علم یا اختیار، مرتکب عمل شراب‌خواری شود که به این قسم گناه سهوی گفته می‌شود. با این حال به نظر می‌رسد عملی را می‌توان گناه نامید که مرتکب آن مکلف باشد و از روی علم و عمد آن را انجام داده باشد و در غیر این صورت نمی‌توان او را گناهکار نامید. با این توضیح روشن می‌شود که اساساً «گناه سهوی» مفهوم روشنی ندارد. تنها تصویری که از «گناه سهوی» به ذهن می‌رسد این است که عملی ـ مانند شراب‌خواری یا قتل ـ در متن واقع قبیح باشد و شخص بدون علم به موضوع یا حکم و یا بدون قصد آن را انجام دهد. حال هرچند مرتکب این عمل را نمی‌توان گناهکار به شمار آورد، نفس عمل، قبیح بوده است. از این‌رو، باید اصطلاح گناه سهوی را با همان اشتباه در مرحله عمل به دین تطبیق کنیم؛ آن اشتباهی که به وقوع یک عمل قبیح در خارج بینجامد. حال وقتی می‌گوییم امام از گناه سهوی معصوم است، بدین معناست که هیچ عمل قبیحی، حتی بدون علم و اختیار نیز از او صادر نمی‌شود»[۱۶].

منبع‌شناسی جامع عصمت

پانویس

  1. فرائد الأصول، ص۱۹۷؛ اوثق الوسائل فی شرح الرسائل، ص۲۶۲.
  2. طبق این تفسیر، گناه سهوی به گناه عمدی برگشت می‌کند و در این صورت می‌توان تمامی ادله عصمت انبیا از گناهان را شامل گناه سهوی نیز دانست.
  3. الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۴، ص۳؛ ر.ک: سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۸.
  4. شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، ص ۲۵۳.
  5. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۲۴۱.
  6. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۳.
  7. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۱۶.
  8. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۹ و ۳۸.
  9. فرائد الأصول، ص۱۹۷؛ اوثق الوسائل فی شرح الرسائل، ص۲۶۲.
  10. طبق این تفسیر، گناه سهوی به گناه عمدی برگشت می‌کند و در این صورت می‌توان تمامی ادله عصمت انبیا از گناهان را شامل گناه سهوی نیز دانست.
  11. الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۴، ص۳؛ ر.ک: سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۸.
  12. شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص ۲۵۳.
  13. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۲۴۱.
  14. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۳.
  15. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۱۶.
  16. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۹ و ۳۸.