مروان بن معاویة بن حارث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

وی پسر عموی ابواسحاق فزاری (از پیشوایان علم حدیث) است که در هفتمین سال سلطنت هشام بن عبدالملک، در شهر کوفه دیده به جهان گشود. پس از آنکه از کوفه بیرون آمد، به دمشق و نقاط مرزی آن روز جهان اسلام رفت. سپس به بغداد و از آنجا به مکّه رفت و تا پایان زندگی، همان جا ساکن شد. وی حافظه‌ای نیرومند داشت، اما به دلیل عایله‌مندی و تنگ دستی، دیگران به او رسیدگی و از او دست‌گیری می‌‌کردند. با این همه، تنگناهای زندگی، او را از سفرهای پی در پی و گردش در آفاق و کسب حدیث باز نمی‌داشت. در یکی از همین سفرها بود که وارد بغداد شد و در آن شهر حدیث گفت و مردم آنجا را از این دانش برخوردار کرد.

به رغم سکوت رجالیون شیعی، همه دانشمندان رجالی اهل سنت او را که از راویان طبقه هشتم است، توثیق یا تصدیق کرده‌اند و تنها ایرادی که بر او گرفته‌اند آن بود که گاه تدلیس می‌‌کرد و در مواردی از راویان ناشناخته حدیث می‌‌گفت. شیخ طوسی او را از اصحاب امام صادق(ع)خوانده است. وی از راویانی بسیار، از جمله: مالک بن مغول، محمد بن اسحاق بن یسار، هاشم بن هاشم بن عتبه و یحیی بن سعید انصاری روایت کرده است و راویانی چون: احمد بن حنبل، اسحاق بن راهویه، علی بن مدینی، یحیی بن معین، یعقوب بن ابراهیم و یوسف بن موسی از او روایت کرده‌اند.

نویسندگان صحاح شش گانه و نیز شیخ صدوق در کتاب الخصال و کتاب التوحید، روایت‌های او را نقل کرده‌اند. وی از امام حسن(ع) روایت کرده است که شنیدم رسول خدا(ص) فرمود: (هرکس همواره به مسجدها آمد و شد کند، یکی از هشت چیز را خواهد یافت: برادری دینی که در راه خدا سودمند باشد، دانشی ظریف یا سخنی که او را هدایت کند، سخنی که او را از بدی باز دارد، رحمتی که انتظارش را داشت و پرهیز از گناه از سرشرم یا فروتنی[۱]. وی سرانجام در هفتمین روز ماه ذی حجّه سال ۱۹۳[۲] ﻫ.ق در ۸۱ سالگی و به مرگی ناگهانی، در مکّه[۳] درگذشت.[۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کتاب الخصال ۲/ ۴۱۰.
  2. الطبقات الکبری ۷/ ۳۲۹؛ کتاب الثقات ۷/ ۴۸۳و تاریخ بغداد ۱۳/ ۱۵۲. ناگفته نماند که ابن اثیر تاریخ درگذشت او را هم در سال ۱۷۳ ﻫ.ق و هم در سال ۱۹۳ ﻫ.ق گزارش و نسبت به تعارض این دو نقل سکوت کرده است، امّا به نظر می‌‌آید که این امر از تشابه رسم الخط دو عدد (سبعین) و (تسعین) باشد.
  3. کسانی چون مزّی، درگذشت وی را در دمشق دانسته‌اند.
  4. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 131.