مشروعیت زیارت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

رابطه شرع و دین با زیارت

شخصیت‌ها در هر مرام و مکتب و ملتی، نماد هویت و فرهنگ آنانند. احترام به مزار و حضور در کنار قبور آنان، تقویت آن ایده‌ها و عقیده هاست. اقوام آشور و بابل هم زیارتگاه داشتند. هندوها در بنارس زیارتگاه‌های متعدد و معابد بزرگ داشته‌اند. فلسطین سرزمین زیارتگاه‌هاست، چه برای قوم یهود و نصارا، چه برای مسلمانان. بیت المقدس و قبور انبیا که در آن سرزمین است، برای پیروان ادیان ابراهیمی جاذبه‌های معنوی دارد. حتی در کشورهای غربی هم جاهایی وجود دارد که برای مسیحیان مقدس است و به زیارت آن می‌‌روند. پس زیارت، خاصّ مسلمانان یا شیعیان نیست. در قرآن کریم، از اصحاب کهف یاد می‌کند و اینکه پس از مرگ یا خواب ۳۰۹ ساله، به قدرت الهی دوباره زنده شدند و بار دیگر مردند. پیکر آنان و غاری که در آن بودند، برای مردم قداست یافت، چون مظهر تجلی قدرت الهی بود. از این رو تصمیم گرفتند بر مدفن آنان معبد و مسجدی بنا کنند: ﴿فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا[۱].

در تاریخ بشری، بزرگ ترین، پرشکوه ترین، مقدس‌ترین و آبادترین ساختمان‌ها در هر جا مربوط به معابد و مساجد و زیارتگاه‌ها بوده است. زیارتگاه‌ها پیوند دهنده دل‌ها، تقویت کننده باورها و مظهر وفاق ملی بوده است. رفتن به زیارت اولیا، بزرگان، حتی مردگان، امر تازه ای نیست که برخی بی‌خبران آن را بدعت یا شرک می‌پندارند. در زمان حضرت رسول(ص) هم رایج بود. رسول خدا(ص) به زیارت قبر مادرش آمنه بنت وهب یا پدرش عبدالله می‌رفت، دعا می‌‌کرد، می‌گریست، نماز می‌خواند و آن را بازسازی و مرمت می‌کرد[۲]. در ابتدای هر سال، به زیارت قبور شهدای احد می‌رفت، مکرر در قبرستان بقیع حاضر می‌شد و برای آنان دعا می‌کرد. از آن حضرت روایت است که می‌فرمود: «مَنْ زارنی بَعَدَ وفاتی کمن زارنی فی حیاتی و وجبت لَه شفاعتی»[۳].هرکس مرا پس از وفاتم زیارت کند، همچون کسی است که در حال حیات مرا زیارت کرده و شفاعت او بر من لازم است. در سیره حضرت زهرا(س) آمده است که هر هفته به زیارت شهدای احد می‌رفت و هر روز قبر پیامبر خدا(ص) را زیارت می‌کرد.

توصیه حضرت رسول(ص) به زیارت، آنقدر زیاد است که نمی‌توان کمترین شبهه ای در مشروعیت و جواز و استحباب آن داشت. مرحوم علامه امینی در الغدیر[۴]، مواردی از آنها را نقل کرده و اسناد آن را هم آورده است. به عنوانِ نمونه: «مَن زار قبری، وجَبت له شفاعتی»(از ۴۱ نفر از راویان و حافظان اهل سنت نقل شده است). «مَن زارنی بعد موتی فکأنما زارنی فی حیاتی»(از ۱۳ منبع اهل سنت).«مَن حَجّ فزار قبری بعد وفاتی، کان کمن زارنی فی حیاتی» (از ۲۵منبع اهل سنت». و با تعابیر مختلف از منابع گوناگون نقل شده است. در منابع شیعی هم فراوان است، تنها به یک حدیث بسنده می‌کنیم: «مَنْ زارنی او زار احداً من ذریتی، زرتُه یوم القیامۀ فانقذتُهُ من اهوالها»[۵]. وی در پاسخ به شبهه‌افکنی‌های پیروان عقاید ابن تیمیه، از منابع فراوانی از اهل سنت نقل می‌کند که علمای آنان در طول قرون، از دیرباز یا عصر حاضر، بر اهتمام به زیارت پیامبر خاتم|حضرت رسول(ص) تأکید داشته‌اند[۶]. تکریم قبور بزرگان دین و چهره‌های برجسته، امری طبیعی و متداول و به عنوان یک حسنه در میان مسلمانان جاری بوده است و مخصوص شیعه نیست. وقتی نسبت به افرادی نسبتاً عادی چنین احترامی می‌شده و می‌شود، نسبت به پیامبر خاتم|پیامبر خدا(ص) و ائمه معصوم و امام‌زادگان به طریق اولی جایز و مناسب است.

در «الغدیر»، در بخشی مفصل، نمونه‌های فراوانی از منابع اهل سنت نقل شده که به زیارت اصحاب، بزرگان، علما، راویان و فقیهان می‌رفته‌اند و آنان قبوری داشتند که مورد توجه بوده است، مثل قبر بلال در دمشق، قبر سلمان در مدائن، قبر طلحه و زبیر در بصره، ابوایوب انصاری که در روم درگذشت، مشهد رأس الحسین در مصر، قبر عمر بن عبدالعزیز در دیر سمعان، قبر ابوحنیفه در اعظمیّه بغداد، قبر مالک بن انس در بقیع، معروف کرخی در بغداد، شافعی در مصر، احمد بن حنبل در بغداد[۷]

بحث آداب زیارت که در منابع اهل سنت هم آمده است، گواه دیگری در رواج این سنت دینی از دیرباز بوده که مورد وفاق و قبول علمای مذاهب بوده و درباره آن تألیف‌های مستقلی وجود دارد و برخی تا ۳۶ مورد برای آداب زیارت بیان کرده‌اند[۸]. رواج زیارت بین مسلمانان به عنوان یک «سیره متشرعه»، از مستندات مشروعیت و جواز و استحباب این عمل است. این زائران، افراد بی‌سواد و بی‌خبر از دین و روایات هم نبوده‌اند، تا برخی به آنان نسبت جهل و خرافه بدهند. میان آنان تعداد فراوانی از علما و پیشوایان مذاهب بوده که مقتدای مردم محسوب می‌شدند. ناقلان روایات و نمونه‌های تاریخی هم اغلب علما و پیشوایانی بوده‌اند که با نقل خود بر آن عمل صحّه گذاشته و پسندیده‌اند و در فضیلت آن مزارها و مدفونین آن حرم‌ها داد سخن داده‌اند. پس می‌توان گفت همه مسلمانان در همه دوران‌ها بر این موضوع، اتفاق نظر داشته‌اند و این بیانگر نوعی اجماع ثابت و محقق میان طبقات مسلمین بوده است. با توجه به مطالب یاد شده، چه ارزش و اعتباری برای سخنان و عقاید «ابن تیمیه» و پیروان او باقی می‌ماند؟!«هرکس مرا یا یکی از فرزندان مرا زیارت کند، من هم روز قیامت او را دیدار می‌کنم و از هول و هراس‌های آن روز نجاتش می‌دهم»[۹].

منابع

پانویس

  1. سوره کهف، آیه ۲۱.
  2. مستدرک حاکم، ج۱، ص۵۳۱.
  3. شیعه‌شناسی، ص۳۰۲. (به نقل از شفاء السقام).
  4. الغدیر، ج۵، ص۹۳به بعد
  5. بحارالانوار، ج۹۷، ص۱۲۳؛ در همین جلد، روایات فراوانی آمده است که شایسته مطالعه است.
  6. الغدیر، ج۵، ص۸۶-۲۰۷.
  7. الغدیر، ج۵، وی ۵۲ مورد را به صورت مستند نقل کرده است.
  8. الغدیر، ج۵.
  9. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۴۱-۴۴.