نامۀ ۴۱ نهج البلاغه
مقدمه
امام (ع) در این نامه، یکی از کارگزاران خود را بهدلیل خیانت در بیتالمال مورد توبیخ و سرزنش قرار میدهد. او را متهم به خیانت در امانت و بیوفایی میکند. او را به عقوبت الهی و روز رستاخیز هشدار میدهد و اموال به غارت برده را بر او حرام میشمرد و او را تهدید میکند که اگر اموال را به جایگاه خویش بازنگردانی، خدا مرا بر تو چیره سازد، آنگاه چنان کنم که در دم راهی دوزخ شوی. امام به او هشدار میدهد که اگر فرزندانم، حسن و حسین، نیز جای تو بودند، با آنان نیز همینگونه رفتار میکردم و حق را از آنان میستاندم و بدینسان بر سازشناپذیری خود در خیانت تأکید میورزد. امام او را به فرارسیدن فصل پیری و نزدیکی مرگ یادآوری میکند و به بازگشت فرامیخواند.
بیشتر مورخان مخاطب این نامه ۴۰ را ابن عباس میدانند. اما ابن ابی الحدید موضوع "لا ادری" برگزیده و در نظر او میزان قراینی که مخاطب نامه را شخصی غیر از ابن عباس میداند به قوت قراینی است که مخاطب را همو میداند. ابن ابی الحدید مینویسد: "اگر بگویم مخاطب نامه ابن عباس است، با دانش و آگاهی خود مبنی بر اینکه ابن عباس همواره در اطاعت از امام (ع)، چه در زمان حیات و چه پس از آن، کوشا و متعصب بود، مخالفت کردهام." برخی مورخان و شارحان از جمله راوندی در منهاج البراعة مخاطب نامه را عبیدالله بن عبد عباس، یکی دیگر از کارگزاران امام میداند. ابوالفرج اصفهانی نامهای از ابن عباس پس از شهادت امام (ع) خطاب به معاویه آورده است که نشان از حضور ابن عباس در بصره به عنوان کارگزار امام دارد.
بیشتر مورخان نیز درگیری شدید ابن عباس با معاویه پس از شهادت امام (ع) و ستایشهای او از امام (ع) را گزارش کردهاند. عبدالفتاح عبدالمقصود در کتاب تاریخی امام علی بن ابیطالب، ابن عباس را بهعنوان مخاطب نامه بسیار بعید و دور از ذهن میداند و این انتساب را به مورخی اموی نسبت میدهد. از دیگر سو، سیدرضی که حدیثشانسی موثق و متبحر بود، در این میان موضع "لاادری" اتخاذ کرده است، که این قراین در انتساب این نامه به ابن عباس ایجاد شبهه میکند[۱].
فرازی از نامه
چون فرصت بهدست آوردی به مردم خیانت کردی و شتابان، تاخت آوردی و برجستی و هرچه میسرت بود از اموالی که برای بیوهزنان و یتیمان نهاده بودند، برگرفتی و بربودی، آنسان که گرگ تیزچنگ بز مجروح را میرباید. اموال مسلمانان را به حجاز بردی، با دلی آسوده، بیآنکه خود را در این اختلاس گناهکار پنداری. وای بر تو، چنان مینمودی که میراث پدر و مادرت را به نزد آنها میبری. سبحان الله، آیا به قیامت ایمانت نیست؟! آیا از روز حساب بیمی به دل راه نمیدهی؟! ای کسی که در نزد من از خردمندان میبودی، چگونه آشامیدن و خوردن بر تو گواراست، حال آنکه آنچه میخوری و میآشامی از حرام است[۲].
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۷۸۶ ـ ۷۸۷.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۷۸۷.