نبوت در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معنای لغوی نبوت

نبوت در کتاب‌های لغت[۱] در چهار معنای زیر به کار رفته است:

  1. خبر: بیشتر دانشمندان واژۀ «نبی»[۲] را از ریشۀ «نبأ»، به‌معنای خبر دانسته‌اند[۳] که در اثر کثرت استعمال به نبی تبدیل شده است[۴]، بنابراین «نبی» بر خبررسان اطلاق می‌شود.
  2. ارتفاع: برخی قائلند ریشۀ اصلی این واژه، «النَبوة» یا «النباوَة» به ‌معنای بلندی زمین است؛ بنابراین نبی یعنی کسی که بر دیگران برتری داده شده است. پیامبر چون ترقی پیدا کرده و آسمانی شده، به نبوت مستند شده، مانند زمینی است که از سایر زمین‌ها بلندتر است[۵].
  3. طریق: هم به معنای طریق واضح و هم به معنای طریق هدایت آمده است[۶].
  4. صوت خفی: چون خبری که به انبیا می‌‌رسد دیگران نمی‌شنوند[۷].[۸]

معنای لغوی

درباره مفهوم واژه نبوت، از سوی اهل لغت، سه احتمال داده شده است:

۱. از نبأ اشتقاق یافته و به معنی خبر باشد؛ زیرا نبی از خدا خبر می‌دهد و مردم را از ذات و صفات و افعال و احکام او آگاه می‌سازد[۹].

٢. این واژه، از «نَبوَه» و «نباوه» اشتقاق یافته و به معنای رفعت است و چون پیامبر (ص) نسبت به دیگران برتر و از مقام رفیعی برخوردار است، نبیّ نامیده شده است[۱۰]؛ چنانکه قرآن هم درباره ادریس نبی فرموده است: ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا * وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا[۱۱].

۳. به معنی طریق؛ زیرا پیامبران راه‌های هدایت انسان به سوی خدای سبحان‌اند[۱۲].

از میان این سه احتمال، احتمال اول، طرفداران بیشتری دارد و با رسالت پیامبران که خبردهی و آگاهی‌بخشی است، مناسب‌تر است، چنانکه برخی از لغت‌شناسان نیز بر این باورند که پیامبر را از آن جهت نبی نامیده‌اند که از حقایقی سخن می‌گوید که خردهای با ناب و عقول زیرک بدان آرامش می‌گیرند[۱۳].

منابع

پانویس

  1. معانی القرآن (للفراء)؛ ابن منظور، لسان العرب؛ کسایی، معانی القرآن، جوهری، صحاح اللغه.
  2. این واژه به‌صورت نبیء (با همزه) نیز خوانده می‌شود. از سیبویه نقل شده است که فقط اهل مکه این واژه را چنین تلفظ می‌کنند. دیگران همزۀ آن را همانند واژگان الذریه و البریه انداخته‌اند؛ اسماعیل‌بن‌حماد جوهری، الصحاح، ج۳، ص۲۵۱۹.
  3. خلیل‌بن‌احمد فراهیدی گوید: النبی ینبأ عن اللّه عزوجل؛ ترتیب کتاب العین، ص۵۹۱؛ جوهری گفته است: النبأ: الخبر. تقول نَبَأ ونَبَّأَ ای اخبر ومنه اخذ النبی لانه انبأ عن اللّه تعالی وهو فعیل بمعنی فاعل؛ جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، ج۱، ص۷۴.
  4. فراء: النبی هو من انبأ عن الله فترک الهمزه
  5. ابن منظور، محمد بن مکرم، النبی ما ارتفع من الارض.
  6. کسایی: النبی الطریق و الانبیا الطزق الهدی
  7. جوهری: النبئه الصوت الخفی
  8. ر. ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۳، ص ۸۷؛ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۴۲.
  9. ر. ک: ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۳۸۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۵۶۲ - ۵۶۱؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۸۲.
  10. ر. ک: ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۳۸۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۵۶۲ - ۵۶۱؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۸۲.
  11. «و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود * و ما او را به جایگاهی فرازمند فرا بردیم» سوره مریم، آیه ۵۶-۵۷.
  12. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۳۸۵.
  13. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۸۲: النُّبُوَّةُ: سِفَارَةٌ بين اللّه و بين ذوي العقول من عباده لإزاحة عللهم في أمر مَعادِهم و مَعاشِهم. و النَّبِيُّ لكونه منبِّئا بما تسكن إليه العقول الذَّكيَّة.