شیوه قضاوت امام مهدی چگونه خواهد بود؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
شیوه قضاوت امام مهدی چگونه خواهد بود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

شیوه قضاوت امام مهدی (ع) چگونه خواهد بود؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • آن حضرت در مقام اجرای عدالت با همین دستگاه قضایی و قوانین قضایی عمل می‌کند؟

پاسخ نخست

محمد جواد خراسانی

آیت‌‌الله محمد جواد خراسانی، در کتاب «مهدی منتظر» در این‌باره گفته است:

«آن حضرت به مقتضای علم امامت و وحی قضاوت کند مانند داود و سلیمان، و بینه نطلبد و به توسم علامت‌ صالح را از طالح می‌شناسد و به مقتضای آن حکم می‌کند و به کتب انبیاء سلف مابین اهل آن حکم می‌کند و به حکم‌های انبیاء نیز حکم می‌کند، پس این حکم‌ها بر شخصی گران آید و مخالفت کند پس گردن او را بزند، و چون این حکم‌ها بر باطن کند و گردن زند خوف او در همه دل‌ها جا کند.

در چند حدیث از حضرت صادق (ع) فرمود: "قائم (ع) به حکم داود و آل داود و سلیمان حکم کند و بینه نطلبد"[۱].

و نیز فرمود: "چون در مکه ظاهر شود و اصحاب او جمع شوند و با او بیعت کنند پس از آن امر کند منادی ندا کند: این مهدی است که به قضای داود و سلیمان قضاوت می‌کند و از کسی بینه نمی‌طلبد"[۲].

و نیز فرمود: "هرگاه قیام کند حکم کند بین مردم به حکم داود و حکم محمد (ص) (یعنی به هر دو)، احتیاج به بینه ندارد، خداوند تعالی او را الهام می‌کند پس به علم خود حکم می‌کند و هر قومی را به آن‌چه پنهان کرده‌اند آگاه می‌کند و خبر می‌دهد، دوست خود را از دشمن خود به توسم می‌شناسد (یعنی به فراست از سیما درک می‌کند)"[۳].

سپس فرمود: خداوند فرموده: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ[۴]

و امام علی الهادی (ع) فرمود: "هرگاه قیام کند بین مردم به علم خود عمل کند و بینه نطلبد"[۵].

حضرت باقر (ع) فرمود: "وحی می‌شود به سوی او این امر در شب و روز". ابو الجارود عرض کرد: "وحی می‌شود به سوی او؟" فرمود: "ای ابالجارود، این وحی نبوت نیست، لکن به او وحی می‌شود چنان‌که به مریم و مادر موسی (ع) و زنبور عسل وحی شد،‌ای ابالجارود! قائم آل محمد (ص) اکرم است نزد خدا از مریم و مادر موسی و زنبور"[۶].

و حضرت صادق (ع) فرمود: "هرگاه امور به صاحب این امر منتهی شود خداوند برای او هر پستی را بلند و هر بلندی را پست کند، تا این‌که دنیا در نزد او به منزله کف دست او باشد پس کدام یک از شما اگر در کف دست او مویی باشد او را نمی‌بیند"[۷].

و نیز فرمود: "هرگاه قیام کند احدی از خلق خدا در پیش او نایستد مگر این‌که بشناسد او را که صالح است یا طالح[۸]، آگاه باشید که در شأن اوست: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ[۹] و نیز در آیه: ﴿يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ[۱۰] فرمود: "چون قائم قیام کند خداوند، او را علم سیما عطا کند، پس امر می‌کند بر کافر پس موهای پیشانی ایشان را می‌گیرند و به پاهای ایشان می‌چسبند و می‌کشانند ایشان را به سوی شمشیر و شمشیر در میان ایشان می‌نهد"[۱۱]. و فرمود: "در بین این‌که مردی بالای سر قائم (ع) ایستاده و او را امر می‌کند و نهی می‌کند ناگهان می‌گوید: بچرخانید او را. پس او را می‌گردانند به پیش‌روی او، پس امر می‌کند گردن او را بزنند، پس نمی‌ماند در مشرق و مغرب کسی مگر این‌که از وی می‌ترسد"[۱۲].

و نیز حضرت باقر (ع) فرمود: "مهدی را مهدی نامیده‌اند از آن جهت که رهنمایی می‌کند به امر خفی حتی این‌که می‌فرستد پی مردی، که مردم هیچ گناهی برای او نمی‌بینند، پس او را می‌کشد تا این‌که دیگر هیچ کس در خانه خود حرفی نمی‌زند از ترس این‌که مبادا دیوار بر او شهادت دهد"[۱۳].

و نیز آن حضرت فرمود: "قائم (ع) قضاوت می‌کند به قضاوت‌هایی که بعضی از اصحاب او از همان اشخاصی که در جلو او شمشیر زده‌اند منکر می‌شمارند آن را و بر وی انکار می‌کنند و او قضاوت آدم (ع) است، پس گردن ایشان را می‌زند باز در مرتبه دیگر قضاوت می‌کند قضاوت‌هایی و آن را جمع دیگر از کسانی که در جلو او شمشیر زده‌اند منکر می‌شمارند و او قضاوت داود (ع) است، پس گردن ایشان را می‌زند.

بار سوم به قضایای دیگر قضاوت خواهد کرد و آن قضاوت ابراهیم (ع) است پس‌ جمعی دیگر از کسانی که در جلو او شمشیر زده‌اند منکر می‌شمارند، پس گردن ایشان را نیز می‌زند.

بار چهارم به قضاوت‌های محمد (ص) قضاوت می‌کند هیچ کس بر وی انکار نمی‌کند"[۱۴]. در پیش گذشت که آن حضرت به قضای جدید قضاوت خواهد کرد و این نوعی از آن است که به علم خود و به باطن اشخاص و بدون بینه قضاوت می‌کند.

و نیز آن حضرت فرمود: "حکم می‌کند بین اهل تورات به تورات، و بین اهل انجیل به انجیل، و بین اهل زبور به زبور، و بین اهل قرآن به قرآن"[۱۵]»[۱۶].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله قزوینی؛
آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی، در کتاب «امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور» در این‌باره گفته است:

«قضاوت امام زمان (ع) بین مردم، نسبت به قضاوت اجداد پاکش، امتیاز خاصی دارد و آن امتیاز، این است که او با علم و اطلاعش از حوادث، حکم می‌دهد و منتظر شهادت شهود و دلایلی که ادعا را ثابت کنند، نخواهد بود. سخن ما در این جا بر دو محور است:

محور اول: حدیث مشهوری از رسول خدا (ص) و از ائمه (ع) روایت شده: "مهدی (ع) زمین را پر از عدل و داد می‌کند بعد از اینکه از ظلم و ستم پر شده باشد"[۱۷]. لازم است، بگوییم که این حدیث به خودی خود در کتب احادیث، صدها بار روایت شده است به طوری که جایی برای شک در صحتش باقی نمی‌ماند. طبیعی است که از امام زمان (ع) می‌خواهد بر هر ظلمی پیروز شود و ریشه هر ستمی را در هر مکان و از هر انسانی قطع کند، انتظار نداریم، شکایتش را پیش او ببرد و امام (ع) از مدعی بخواهد که دلیل بیاورد و مستندات و امثال آن را برای اثبات ادعایش نشان دهد. هرگز! زیرا ممکن است، مدعی، دلیل و برهانی برای اثبات ادعایش پیدا نکند یا از اثبات حقش عاجز باشد یا اینکه نتواند، دروغ بودن ادعاهای ظالم را ثابت کند. ممکن است، ظلم در بسیاری از جاهای دنیا واقع شود و مظلوم، نتواند آن را به اطلاع امام زمان (ع) برساند و ممکن است، انسان، پنهانی و ظالمانه کشته شود و هیچ کس از کشته شدنش با خبر نشود و کسی قاتلش را نشناسد؛ آیا خون او هدر می‌رود؟! پس چگونه زمین پر از عدل و داد می‌شود؟! محور دوم: پیامبر (ص) فرمود: "من بین شما به وسیله قَسَم و دلیل، حکم می‌کنم"[۱۸]. شاید معنای ظاهری این حدیث، این باشد که پیامبر (ص) بین مردم با علم شخصی خود و اطلاع خاصش، قضاوت نمی‌کرد، برای مثال: اگر پیامبر (ص) با علم نبوتش می‌دانست، فلان شخص، دزدی کرده است، بر او حد جاری نمی‌کرد؛ بلکه منتظر شهادت شهود می‌ماند و اگر دلیلی بر سرقت دزد پیدا می‌شد بر او حد جاری می‌نمود. اگر رسول خدا (ص) بین مردم بر حسب اطلاعات الهی و شخصی‌‌اش حکم می‌کرد، علم او سنت و بین امتش، دلیل قرار می‌گرفت. در این هنگام، جایز بود هر قاضی و حاکمی- که بعد از پیامبر (ص) می‌آمد- بر هر کس که بخواهد، حد جاری کند و ضد هر کس که اراده کند، حکم دهد؛ بدون اعتنا به دلیل و شواهد، چنین کاری را انجام دهد و ادعا خواهد کرد که به علم شخصی‌‌اش حکم می‌کند. به واسطه این کار، نظام اجتماعی مختل می‌شد و آشفتگی در زمینه حکم و قضاوت پدیدار می‌گشت و موازین فقهی و عرفی مختل می‌شد. ولی پیامبر (ص)، این درها را بر قاضیان بد و حاکمان ستمکار بست تا نتوانند بین مردم طبق امیال و هوای نفسشان قضاوت کنند و سپس ادعا نمایند که طبق معلومات شخصی شان حکم کرده‌اند. اما نمی‌ترسیم، از اینکه امام عادل، در حکم و قضاوتش به هوی و هوسش تمایل پیدا کند، زیرا در حق و شأن او، هیچ گونه انحرافی متصور نیست؛ پس می‌تواند طبق علم شخصی‌اش، نسبت به قضایا حکم دهد و منتظر شهادت شهود و ارائه دلیل از جانب مدعی نمانَد و بر سوگندی که مدعی یا متهم می‌خورند چه هر دو راست و چه هر دو دروغ بگویند، اثری مترتب نمی‌کند.

از این دو محور، چنین نتیجه می‌گیریم که:

  1. امام زمان (ع)، زمین را پر از عدل و داد می‌کند.
  2. او طبق علم الهی و شخصی‌‌اش حکم می‌دهد.

امام زمان (ع)، حد را اقامه می‌کند و قصاص می‌نماید و هر کسی که مستوجب قصاص یا تعزیر شود را مجازات می‌کند حتی اگر شاهدی، شهادت ندهد یا دلیلی، ارائه نشود. این حدیث تصریح می‌کند که امام زمان (ع)، کسی را که مستحق تنبیه است، طبق علم امامت، مجازات می‌کند و منتظر نمی‌شود، ادله‌ای را پیش او بیاورند. این گونه است که زمین را پر از عدل و داد می‌کند و کسی جرأت مخالفت با قانون اسلام را ندارد. اما احادیث دیگری هستند که به این مطلب اشاره دارند که در ادامه به مقداری از آنها اشاره می‌کنیم: امام باقر (ع) فرمود: "هنگامی که قائم آل محمد (ص) قیام کند به شیوه داوود (ع) قضاوت می‌کند و دلیل نمی‌خواهد"[۱۹]. امام صادق (ع) فرمود: "دنیا تمام نمی‌شود تااینکه مردی از خاندان من ظهور کند که به شیوه داوود (ع)، قضاوت می‌کند و دلیل نمی‌خواهد و به هر کس، حقش را می‌دهد"[۲۰]. امام صادق (ع) فرمود: "هنگامی که قائم (ع) قیام کند به هر سرزمینی مردی می‌فرستد و به او می‌گوید: برنامه تو در کف دست توست؛ پس هر گاه چیزی را نفهمیدی و حکم آن را ندانستی به کف دستت نگاه کن و به آنچه در آن است، عمل کن"[۲۱].

در این حدیث، سه احتمال وجود دارد:

  1. یا احتمال داده شود که معجزه است؛ چون احکام شرعی بر کف دست حاکمان نوشته شده، هرگاه احتیاج دارند به آن رجوع می‌کنند.
  2. یا اینکه منظور از این سخن: "عَهْدُكَ فِي كَفِّكَ"، وسایل ارتباطی بی‌سیمی است که مردان خبررسان (پلیس، ارتش و غیره) در هر مکانی با خود حمل می‌کنند و دستورات را از مرکز فرماندهی می‌گیرند و این وسیله را بیشتر اوقات در دستشان حمل می‌کنند.
  3. یا معنای دیگری دارد که خدای متعال می‌داند و بعد از ظهور امام (ع) روشن می‌شود.
خلاصه سخن: امام زمان (ع) دایم با حاکمانی که آنها را نصب و به تمام سرزمین‌ها، فرستاده، ارتباط دارد»[۲۲].
۲. آیت الله حکیم؛
آیت الله سید منذر حکیم در کتاب «پیشوایان هدایت» در اين باره گفته است:

«مهدی موعود (ع) کسی است خداوند متعال به دست او زمین را آکنده از عدل و داد می‌کند چنان که پر از ستم و بیداد شده باشد که در این باره روایات متواتر از پیامبر اکرم (ص) نیز وارد شده است و به ثمر رسیدن این مأموریت مهم نیاز به روش قضایی قاطعی دارد، به همین جهت سیره قضایی حضرت مهدی (ع) همان سیره جدش حضرت علی (ع) است که برای پیگیری حقوق غصب شده مردم و باز پس ستاندن آن از غاصبان شدت عمل به خرج می‌داده است؛ حتی اگر آن حقوق زیر دندان غاصب بوده یا کابین زنی شده باشد و حضرت مهدی هم چنین است: "باز پس ستاندن حقوق غصب شده مردم توسط مهدی بدان حد می‌رسد که اگر حق غصب شده کسی زیر دندان دیگری باشد آن را از وی باز خواهد ستاند"[۲۳]. عدالت او تا بدان پایه می‌رسد که در زمان حکومتش "زندگان آرزوی مردگان را می‌کنند"[۲۴] یعنی آرزو می‌کنند ای کاش مردگان، زنده می‌شدند و از برکات عدالت او بهره‌مند می‌شدند.

دسته‌ای از احادیث شریف نیز ذکر کرده‌اند که آن حضرت (ع) همچون حضرت داود و حضرت سلیمان بدون احتجاج به بینه (شهادت شهود) بر مبنای "علم لدنی" حکم می‌کند[۲۵]، و شاید این امر برخاسته از مأموریت آن حضرت در بر قرار کردن عدالت واقعی - نه عدالت ظاهری - باشد، زیرا با اقامه بینه (شهود) عدالت ظاهری برقرار می‌شود، اگرچه در متن واقع مخالف‌ عدالت واقعی باشد. و این حقیقتی شناخته شده است که تاریخ اسلام و تاریخ بشری بهترین شاهد آن است چه بسا که در اثر التزام به همین بینه‌های ظاهری عدالت حقیقی پوشیده مانده است. و فقط عدالت ظاهری استقرار یافته است»[۲۶].
۳. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛
حجت الاسلام و المسلمین عباس رحیمی، در کتاب «امید فردا» در این‌باره گفته است: «حضرت مهدی (ع) به سیره حضرت داوود حکم می‌کند، یعنی به علم خود عمل می‌کند و نیاز به دلیل، شهود، سند و مدرک ندارد. بنابر این، کسانی که حقشان ضایع شده، ولی سند و مدرک ندارند و نمی‌توانند حق خود را ثابت کنند، از شیرینی عدالت بهره‌مند می‌شوند و به حقشان می‌رسند[۲۷]»[۲۸].
۴. نویسندگان کتاب آفتاب مهر؛
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در این‌باره گفته‌اند:

«دوران ظهور، دوران اجرای کامل احکام و مقررات دین اسلام در ابعاد گوناگون زندگی انسانی است. در آن روزگار، وضعیت فرهنگی، علمی، اجتماعی و اقتصادی مردم و جامعه بر اساس ارزش‌ها شکل گرفته، وهنجارها در جامعه نهادینه می‌شود. امنیت، همه جا را فرا گرفته، نیاز‌های مختلف مردم به درستی تأمین می‌شود. با رشد عقول، نگاه مردم به دنیا تغییر می‌کند و آن را مقدمه سعادت آخرت قرار می‌دهند. با از بین رفتن کینه‌ها و رذایل، برادری و تعاون و صفا و صداقت، شیرینی خود را به کام انسان‌ها می‌چشاند. طبیعی است که در این زندگی، مرافعه و خصومت و تقابل، به تعامل تبدیل می‌شود. در روایات آمده است: "هنگام قیام قائم، کنیه‌ها از دل‌های بندگان، می‌رود"[۲۹]

  • بررسی روایات مربوط به سیره و روش امام مهدی (ع) حاکی از هماهنگی سنت آن حضرت با سنت سایر اهل بیت (ع) است. از پیامبر اعظم (ع) نقل شده است: "سیرت و سنت او، سیرت و سنت من است. مردم را بر دین و آیین من به پا خواهد داشت و آنان را به کتاب پروردگارم دعوت می‌کند"[۳۰]. از امام صادق (ع) نیز آمده است: "همانا قائم ما اهل بیت، هنگامی‌ قیام کند، همچون لباس علی (ع) می‌پوشد و به سیره علی (ع) عمل می‌کند"[۳۱]. در حدیث دیگری از امام صادق (ع) نقل شده است: " هنگامی‌ که قائم آل محمد (ص) قیام کند به مانند حکم کردن حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع) حکم می‌کند؛ یعنی بینه و گواه از مردم نمی‌خواهد[۳۲]
  • البته این روایات متعدد است. با توجه به سیره این بزرگواران و تاریخ زندگی ایشان، روشن می‌شود که حرکت حکومتی ایشان بر اساس دستورات خداوند می‌باشد. خداوند برای رسیدن به اهداف، از جمله قضاوت عادلانه و دادن حق به صاحبش، راه و روشی قرار داده است که منطبق بر عقل و فطرت انسانی نیز می‌باشد. البته انبیا و اولیای خدا در مواردی که صلاح باشد از خارق عادت و علم ویژه خود نیز بهره می‌برند؛ همان گونه که قضاوت‌های حیرت انگیز امیرالمؤمنین (ع) یا حضرت داوود (ع) در کتاب‌ها ذکر شده است. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت قضاوت کردن امام زمان (ع) در زمان ظهور، به همان روشی است که در دین به آن‌ها امر شده است. البته با توجه به این مطلب که آن حضرت در برخی موارد و بر اساس شرایط، از علم ویژه و خرق عادت نیز بهره خواهد برد.
  • این نکته مهم است که روند دادرسی و قضاوت و صدور حکم و اجرای احکام به گونه‌ای است که حق هر کسی حتماً به وی می‌رسد و خطا و اشتباه در آن راه ندارد. حتی اگر خطایی صورت گرفت، به علت حضور ظاهری امام و امکان دسترسی به او، اشتباه جبران می‌شود.
  • گفتنی است قضاوت در زمان ظهور، فقط توسط امام عصر (ع) صورت نمی‌گیرد؛ بلکه نمایندگان آن حضرت نیز در مناطق مختلف به این امر مشغول خواهند بود. شاید عدم استفاده از راه‌های عادی قضاوت و استفاده از خرق عادت و علم ویژه، از خصایص حضرت مهدی (ع) باشد»[۳۳].
۵. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفته‌اند: «از آنجا که موعود منتظر برای استقرار عدالت در تمام زمین ذخیره شده است، برای انجام رسالت خود به یک سیستم قضایی مستحکم نیاز دارد؛ بنابراین آن حضرت در این بخش به شیوه جدّ بزرگوارش امیر المؤمنین (ع) عمل می‌کند و با جدّیت و قدرت به دنبال به دست آوردن حقوق پایمال شده مردمان است و حق را در هر کجا باشد، گرفته، به صاحب آن برمی‌گرداند. آن حضرت چنان به عدالت رفتار می‌کند که مطابق روایات، زندگان آرزو می‌کنند که مردگان برگردند و از برکت عدل او بهره‌مند شوند.[۳۴] گفتنی است که بخشی از روایات، بیان‌گر آن است که امام مهدی (ع) در مقام قضاوت مانند حضرت سیلمان و حضرت داوود (ع) عمل می‌کند و مانند آن‌ها با علم الهی‌ای که دارد، حکم می‌کند، نه با استناد به شاهد و گواه. امام صادق (ع) فرمود: "وقتی قائم آل محمد قیام کند، مانند حضرت داوود و حضرت سلیمان (ع) داوری می‌کند؛ یعنی شاهد و گواه، طلب نمی‌کند.[۳۵] شاید راز این گونه داوری، آن است که به سبب اعتماد بر علم الهی، عدالت واقعی بر پا می‌شود؛ در حالی که وقتی بر گواهان و سخن آن‌ها تکیه می‌شود، عدالت ظاهری حاکم می‌شود؛ زیرا به هر حال شاهدان از میان انسان‌ها هستند و احتمال اشتباه هست. البته درکِ چگونگی قضاوت امام مهدی (ع) به شیوه گفته شده، کار دشواری است؛ ولی می‌توان فهمید که این شیوه با اوضاع روزگار آن حضرت، سازگار است»[۳۶].

پانویس

  1. بصائر الدرجات، ص ۲۷۸.
  2. خصال، ص ۲، ۷۹۲ باب اربعمائه، ح ۴۳.
  3. روضة الواعظین، ج ۲، ۲۶۶.
  4. حجر، ۷۵.
  5. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۲۰، ح ۲۵.
  6. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ۲۹۰، ح ۸۲۶.
  7. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ۶۷۴، ح ۲۹.
  8. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۲۵، ح ۳۸.
  9. حجر، ۷۵.
  10. الرحمن، ۴۱.
  11. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۲۰، ح ۲۶.
  12. اثباة الهداة، ج ۳، ۵۴۱، ح ۵۱۰.
  13. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۹۰، ح ۲۱۲.
  14. اثباة الهداة، ج ۳، ۵۸۵، ح ۷۹۶.
  15. بحارالانوار، ج ۵۱، ۲۹، ح ۲.
  16. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۳۳۴.
  17. " إِنَ‏ الْإِمَامَ‏ الْمَهْدِيَ‏ يَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ ظُلْماً وَ جَوْراً ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحار؛ ج ۳۶، ص ۳۵۸.
  18. " إِنَّمَا أَقْضِي‏ بَيْنَكُمْ‏ بِالْأَيْمَانِ‏ وَ الْبَيِّنَاتِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ تهذیب؛ ج ۶، ص ۲۲۹.
  19. " إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ ص حَكَمَ‏ بِحُكْمِ‏ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ لَا يَسْأَلُ النَّاسَ بَيِّنَةً‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ وسائل الشیعه؛ حر عاملی، ج ۱۸، ص ۱۶۸.
  20. " لَا تَذْهَبُ‏ الدُّنْيَا حَتَّى‏ يَخْرُجَ‏ رَجُلٌ‏ مِنِّي‏ رَجُلٌ يَحْكُمُ بِحُكُومَةِ آلِ دَاوُدَ وَ لَا يَسْأَلُ عَنْ بَيِّنَةٍ يُعْطِي كُلَّ نَفْسٍ حُكْمَهَا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ جامع احادیث الشیعه؛ بروجردی، ج ۲۵، ص ۴۹.
  21. " إِذَا قَامَ الْقَائِمُ بَعَثَ فِي أَقَالِيمِ الْأَرْضِ فِي كُلِّ إِقْلِيمٍ رَجُلًا يَقُولُ عَهْدُكَ فِي كَفِّكَ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْكَ‏ أَمْرٌ لَا تَفْهَمُهُ‏ وَ لَا تَعْرِفُ‏ الْقَضَاءَ فِيهِ‏ فَانْظُرْ إِلَى كَفِّكَ وَ اعْمَلْ بِمَا فِيهَا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ غیبت؛ نعمانی؛ باب ۲۱.
  22. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص۴۳۴-۴۳۸
  23. ابن حماد، ۹۸، الحاوی ۲، ۸۳، القول المختصر، ۲۵، عقد الدرر، ۳۶.
  24. ابن حماد، ۹۹، القول المختصر، ۵.
  25. کافی ۱، ۳۹۷، اثبات الهداة ۳، ۴۴۷.
  26. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ص ۲۹۶.
  27. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۰.
  28. رحیمی، عباس، امید فردا، ص۶۲.
  29. " لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا ... ذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ‏ قُلُوبِ‏ الْعِبَادِ ‏‏"؛ رک : خصال، ص ۶۲۶.۲- بحار الانوار، ج۵۱، ص۷۳، ح۱۹.
  30. " سُنَّتُهُ سُنَّتِي يُقِيمُ النَّاسَ عَلَى مِلَّتِي وَ شَرِيعَتِي وَ يَدْعُوهُمْ إِلَى كِتَابِ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ ‏‏"؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۲۰، ح۲۴.
  31. " أَنَ‏ قَائِمَنَا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏ إِذَا قَامَ‏ لَبِسَ‏ ثِيَابَ‏ عَلِيٍ‏ (ع) وَ سَارَ بِسِيرَةِ عَلِيٍّ (ع)‏‏"؛ کافی، ج۱، ص۴۱۱، ح۴.
  32. بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۲۰، ح۲۴.
  33. آفتاب مهر، ج۲، ص ۱۰۱ - ۱۰۳.
  34. الفتن، ص ۹۹.
  35. اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۴۷.
  36. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۲۳۰ - ۲۳۱.