نظام احسن در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

واژه أحسن، در مسئله "نظام احسن"، یعنی وجود حقیقی برتر و کامل‌تر؛ نه به معنای آنچه در مسائل ارزشی و قانونگذاری و امور اعتباری مطرح می‌‌شود[۱]. نظام احسن بر این اصل کلی مبتنی است که از خداوند به عنوان "احسن الخالقین" نشاید که به خلقت جهانی دست زند که دارای عیب و شرّ باشد. بر این اساس، آنچه از شرور و ناملایمات مشاهده می‌‌شود، ریشه در تضادها و تزاحم‌های عالم حاکی و عنصری دارد.

همچنین معنی نظام احسن این نیست که در مقابل آن نظامی دیگر وجود دارد که آنگاه این مسئله مطرح شود که آیا این نظام احسن است یا آن نظام، بلکه بدان معناست که آنچه هست، نیکوترین نظام ممکن می‌‌باشد. * فلاسفه با دلایل قاطع بیان می‌‌کنند که نظامی احسن و اکمل از نظام موجود، ممکن نیست. هر چه انسان احسن فرض کند، خیالی بیش نیست.

این جمله از غزالی است: "بدیع‌تر از آنچه هست، امکان ندارد"[۲]. البته برخی فلاسفه این مطلب را قبول نداشته، مطالبی گفته‌اند که از آنها اعتراض به آنچه هست، برداشت می‌‌شود؛ اما غالباً اینها به زبان شعر است، نه به زبان فلسفه، در اشعار ابوالعلی معری و در اشعار منسوب به خیام از این نوع مطالب وجود دارد. در میان عرفا اصلاً چنین چیزی نمی‌تواند وجود داشته باشد، یعنی ممکن نیست کسی عارف باشد، در عین حال نظام هستی را نظام احسن و نظام اجمل نداند. عدم باور به نظام احسن اساساً با عرفان تناقص دارد.

بنابراین، عرفا این نظام را زیباترین نظام و احسن نظام‌های ممکن می‌‌دانند؛ اما نه از آن راه که فلاسفه و فیلسوفان وارد شده‌اند؛ چون راه فلاسفه بیشتر از خود عالم است، یعنی فلاسفه با نگاه به نفس نظام عالم و بعد بر اساس تحلیل‌هایی که صورت می‌دهند؛ به این نتیجه می‌‌رسند که نظام موجود، نظام احسن است. البته برخی فلاسفه از راه "برهان لمی" هم وارد شده‌اند؛ مثلاً در اسفار از این راه به نظام احسن استدلال کرده است که خداوند متعال کمال و خیر و جمال مطلق است، آنچه از او پدید می‌‌آید، امکان ندارد غیر از کمال ممکن باشد.

اساس حرف عرفا همین است. آنان در مسئله خلقت به علت و معلول و حتی نظام تعبیر نمی‌کنند، بلکه سخن آنها بر محوریت "تجلی" است. در نظر عارف، تمام هستی و تمام جهان یک جلوه حق است، هستی و جهان عکس روی خداست. عارف، هستی و جهان را مظهری از حسن روی خدای متعال می‌‌داند.

در مجموع، نظام احسن الهی از سه راه آیات قرآن، برهان (فلسفه) و عرفان، قابل اثبات است. در آیات قرآن هر دو روش "إنّی" و "لمی" مورد توجه قرار گرفته است[۳][۴].

منابع

پانویس

  1. جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۳، ص۶۵۰.
  2. لیس فی الامکان ابداع مما کان
  3. جهت مطالعه انواع راهکارهای یاد شده بنگرید به: محمدی، «حل معمای شرّ در آثار استاد جوادی آملی»، مجله اسرا، ص۱۲۹ - ۱۲۲.
  4. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۸۴-۱۸۵.