هاشم بن عبد مناف
مقدمه
"هاشم بن عبد مناف" جد اعلای رسول خدا(ص) است. مادرش عاتکه، دختر مُرّه بن هلال فالج است؛ یکی از دوازده عاتکهای که در مادران رسول بودهاند و نامشان در تاریخ یعقوبی و مآخذ دیگر به تفصیل ذکر شده است. روایت شده است که رسول خدا(ص) بسیار میگفت: «أَنَا ابْنُ الْعَوَاتِكِ»؛ منم پسر عاتکهها. نیز میگفت: «أَنَا ابْنُ الْعَوَاتِكَ مِنْ سُلَيْمٍ»؛ منم پسر عاتکهها از بنیسلیم. فرزندان وی عبد المطلب، اسد، ابو صیفی، نَضله و پنج دختر، و کنیهاش ابونضله بود و نامش عمرو و معروف به عمرو العُلی و القاب وی هاشم و قمر و زاد الراکب بود. پس از وفات عبد مناف و عبد الدار، میان بنی عبد مناف، یعنی هاشم و عبد شمس و مطلب و نَوفَل و بنی عبد الدار - که سرورشان عامر بن هاشم بن عبد مناف بن عبدالدار بود - بر سر مناصب کعبه نزاعی سخت درگرفت. بنی اسد بن عبدالعزی و بنی زهره بن کلاب و بنی تیم بن مره و بنی حارث بن فهر با بنی عبدمناف همراه شدند و میانشان پیمانی منعقد شد که به حِلفُ المُطَیبین معروف گردید. بنی مخزوم و بنی سهم و بنی جُمَح و بنی عدی با بنی عبدالدار همپیمان گردیدند و احلاف نامیده شدند و بنی عامر بن لوی و بنی محارب بن فِهر بیطرف ماندند. به این ترتیب، مقدمات جنگ میان طوایف قریش فراهم شد، اما جنگ روی نداد و با یکدیگر صلح کردند. قرار بر این شد که سقایت و رفادت به بنی عبد مناف داده شود، حجابت و لواء و دارالندوه به دست بنی عبدالدار باشد. در میان بنی عبدمناف، هاشم متصدی رفادت و سقایت گردید، چون برادر بزرگترش عبد شمس هم فقیر و هم عیالوار بود، و هم بیشتر اوقات به سفر میرفت و کم در مکه اقامت داشت. به گفته یعقوبی، دو پیمان مطیبین و لَعَقه در زمان عبد المطلب بن هاشم به انجام رسید، و دختر عبدالمطلب کاسة طیب را برای مطیبین فراهم ساخت که دست در آن فرو بردند.
هاشم، در موسم حج، در میان قریش به پا میخاست، و چنین میگفت: ای گروه قریش، شما همسایگان خدا و اهل بیت الحرام او هستید. در این موقع، زوار خدا (و حاجیان خانه او) نزد شما میآیند تا حرمت خانه او را بزرگ دارند و اینان میهمانان خدایند، و سزاوارترین میهمان به این که گرامی داشته شود، میهمان خداست. خدا شما را برای این کار برگزید و به این افتخار سرفراز داشت و سپس حقوق همسایگی شما را بهتر از هر همسایهای برای همسایهاش رعایت فرمود. پس میهمانان و زائران او را گرامی دارید؛ زیرا که ایشان، ژولیده و غبار آلوده از هر شهری به شتران لاغر مانند چوبههای تیر، میرسند؛ در حالی که خسته و بدبو و فقیر گشتهاند، پس آنان را پذیرایی کنید و بینیازشان سازید (پس برای ایشان چیزی فراهم سازید تا در این ایامی که ناچار باید در مکه بمانند، برای ایشان خوراکی تهیه کنید، چه سوگند به خدا، اگر ثروتی برای این کار به قدر کفایت داشتم، زحمت آن را به شما نمیدادم)[۱].
هاشم حاجیان را در مکه و منا، عرفات و مشعر غذا میداد و برای آنان نان و گوشت و روغن و سویق تریت میکرد و آب را همراهشان میبرد تا وقتی که مردم متفرق میشدند و به شهرهای خود رهسپار میگشتند. نیز در سال قحطی برای قوم خود نان خرد کرده و تریت میساخت و بدین جهت هاشم نامیده شد. هاشم نخستین کسی بود که دو سفر بازرگانی زمستانی و تابستانی، یعنی دو رحلة شتاء و صیف را برای قریش برقرار ساخت؛ سفری در زمستان به شام و سفری در تابستان به حبشه، یا سفری در زمستان به یمن و عراق و سفری در تابستان به شام و فلسطین. نیز میگویند که عبد شمس برادر هاشم با پادشاه حبشه چنین پیمانی بسته بود، و نَوفَل با پادشاه ایران و مطلّب با پادشاه یمن. نسب بنی هاشم عموما به هاشم بن عبد مناف میرسد و مادر امیرالمؤمنین(ع)، فاطمه، دختر اسد بن هاشم است. هاشم در یکی از سفرهای شام در غزه وفات کرد[۲].[۳].
منابع
پانویس
- ↑ سیره النبی، ج۱، ص۱۴۷؛ شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۳، ص۴۵۷.
- ↑ تاریخ پیامبر اسلام، دکتر آیتی، ص۴۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۰۸۳.