ابوحمراء مولی رسول الله

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از هلال بن الحارث)
ابوحمراء مولی رسول الله
تصویر کهنی از مدینه
نام کاملهلال بن حارث بن ظفر
جنسیتمرد
کنیهأبوحمراء
از قبیله
از اصحابپیامبر خاتم

آشنایی اجمالی

نام وی هلال بن حارث بن ظفر[۱]. منسوب به قبیله سهم[۲] یا اسلمی[۳] یا شلمی (سلمی)[۴] است. نیز برخی او را منسوب به فارس (شیراز)[۵] گفته‌اند[۶].

در مورد نام او میان «هلال»[۷] و «هانی» اختلاف کردند[۸]. همچنین در خصوص نام پدرش، بین حارث ابن عبد البر[۹]، حمراء[۱۰]، ظفر[۱۱] - و به نقلی ظفر جد اوست[۱۲] - و مظفر[۱۳] اختلاف است. کنیه‌اش را أبوحمراء[۱۴]، ابوجمل[۱۵]، ابوحمل[۱۶] و ابوحمزه[۱۷] گفته‌اند که همه این موارد تصحیف است. شهرت وی به کنیه‌اش است[۱۸].

ابن عبدالبر[۱۹]، ابن اثیر[۲۰] و ابن حجر[۲۱] در مدخل، یکی هلال بن حارث ابوالجمل و دیگری هلال بن حمراء آورده‌اند. البته ابن اثیر و ابن حجر، کنیه هلال بن حارث ابوحمراء را صحیح دانسته و گفته‌اند ابن عبدالبر [۲۲] در کنیه او خطا کرده و ابن حجر[۲۳] آن را تصحیف زشتی دانسته است. همچنین ابن اثیر[۲۴] و ابن حجر[۲۵] دو مدخل در کنیه‌ها آورده‌اند. ابن حجر در بخش اول - صحابه - ابوالحمراء و در بخش چهارم - مبهمات - ابو الجَمَل آورده است، و می‌گوید که ابن فتحون و دیگران از ابن عبدالبر پیروی کرده و این کنیه را آورده‌اند، در حالی که میان تراجم نویسان در کنیه حارث به ابو الحمراء اختلافی نیست. خطای دیگر ابن عبدالبر این است که کنیه حمراء را اسم پدر هلال قرار داده است[۲۶]. امین[۲۷] این اشتباه ابن عبدالبر را که هلال بن حارث را دو نفر دانسته و دو کنیه آورده است از وی که متبحر در این علم (تراجم) است، غریب و دور از انتظار می‌داند.

ابوحمراء از موالی و خادمان[۲۸] رسول خدا (ص) بود که همچنان پس از آزادی به حضرت خدمت کرد[۲۹]. گفته شده در جاهلیت[۳۰] کسی را اسیر کرد[۳۱]. وی در حمص[۳۲] سکونت گزید و همانجا درگذشت[۳۳]. یحیی بن معین نوادگان او را در این شهر دیده است[۳۴].

از وی گزارش شده است که نُه - و در برخی نقل‌ها یک، شش، هفت، هشت و ده - ماه همراه حضرت بودم یا در مدینه اقامت داشتم و می‌دیدم که ایشان هر روز صبح به هنگام نماز به در خانه علی (ع) و فاطمه (س) می‌آمد و می‌فرمود: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ»، إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۳۵][۳۶]. از ابوحمراء سؤال شد چه کسی در خانه بود؟ گفت: علی، فاطمه، حسن و حسین[۳۷]. این روایت از راه‌های مختلف نقل شده است. همچنین ابو حمراء گفته است: وقتی آیه وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا[۳۸]. نازل شد، هر روز حضرت پیش از هر نماز، بر در خانه علی (ع) و فاطمه (ع) می‌آمد و می‌فرمود: «الصَّلاةَ رَحِمَكُمُ اللّه ُ»[۳۹]؛ همو از رسول خدا (ص) روایت کرده است که آن حضرت در شب معراج، کلماتی مانند یگانگی پرودگار، و اینکه رسول الله، رسول خدا و برگزیده خداوند میان مردم، و علی (ع) مؤید و یاری کننده اوست را بر عرش دیده است. راویان با الفاظ مختلف این روایت را نقل کرده‌اند[۴۰].

در منابع شیعه، روایاتی از طریق وی در فضایل امام علی (ع) نقل شده است که یکی از آنها چنین است: وی در حالی که پیر بود، در برابر پرسش شخصی از او، درباره آنچه از پیامبر درباره علی (ع) شنیده و دیده بود گفت: به دستور رسول خدا (ص)، جمعی از مردان عرب، عجم، قبلی و حبشی را جمع کردم. سپس حضرت آنان را در چهار صف پشت سر هم قرار داد و پس از حمد الهی، سه مرتبه از آنان به یگانگی خداوند، رسالت به پیامبری او و ولایت علی بن ابی طالب امیر مؤمنان بعد از خودش اعتراف. گرفت به اینکه آنان به گفته‌های او ایمان دارند یا نه؟ سپس فرمود: خدایا شاهد باش! آنگاه از علی (ع) قلم و کاغذی خواست و اقرار آنان نوشته شد و آن را مهر کرد و در اختیار علی (ع) گذاشت[۴۱] و فرمود: ای علی! هرکس این پیمان را شکست، صحیفه را برای او بخوان که من دشمن اویم. سپس حضرت آیه وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا[۴۲] و فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ[۴۳] را خواند[۴۴]. روایت دیگر آن است که رسول خدا (ص) در روز عرفه، دست علی (ع) را گرفت و فرمود: خداوند به شما مباهات می‌کند تا همه شما را ببخشد. سپس فرمود: ای علی! سعادتمند واقعی کسی است که تو را دوست داشته باشد و اطاعت کند، و شقی واقعی دشمن توست و کسی که بغض تو را داشته باشد. کسی که با تو بجنگد، با من جنگیده است و کسی که با من بجنگد، با خداوند جنگیده است. کسی که با تو دشمنی کند، با من دشمنی کرده است و کسی که با من دشمنی کند، با خدا دشمنی کرده است و خداوند او را به جهنم می‌برد[۴۵].

خبر دیگر ابوحمراء آن است که رسول خدا (ص) فرمود: هر کس می‌خواهد به حضرت آدم در علمش، به حضرت نوح در فهمش، به حضرت ابراهیم در حلمش، به حضرت یحیی بن زکریا در زهدش و به حضرت موسی در راه رفتنش نگاه کند، باید به علی بن ابی طالب نظر کند[۴۶]. او روایات دیگری نیز از رسول خدا (ص) نقل کرده است[۴۷].

بخاری، ابوحمراء را صحابی شمرده، ولی احادیث وی را صحیح ندانسته است[۴۸] اما ابن ماجه حدیث أبوحمراء را صحیح شمرده است[۴۹]. در سنن ابن ماجه مصحح به نقل از زاوند ابن ماجه به اشتباه، ضمیر را به ابوحمراء برگردانده و او را تضعیف کرده است[۵۰]؛ حال آنکه نفیع بن حارث، راوی حدیث از ابوحمراء مورد خدشه قرار گرفته است[۵۱]. عبدالصمد بن سعید[۵۲]، سعید بن جبیر، ابی داوود نفیع بن حارث[۵۳] و سالم بن ابی حفصه[۵۴] از ابوحمراء روایت کرده‌اند. برخی طریق روایت أبوحمراء را ضعیف دانسته‌اند[۵۵][۵۶]

منابع

پانویس

  1. یحیی بن معین، ج۱، ص۱۵؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۹۸؛ مزی، ج۳۳، ص۲۵۸؛ ابن اثیر، ج۶، ص۷۴؛ ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰.
  2. ابن عساکر، ج۴، ص۲۸۹.
  3. ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰.
  4. ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۳۴۳.
  5. سید علی خان، ص۳۷۹.
  6. برقی، ص۳.
  7. سلیمان بن اشعث، ج۲، ص۲۴۲؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۹۸؛ ابن اثیر، ج۶، ص۷۴.
  8. ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۴۳۵؛ ابن اثیر، ج۶، ص۷۴.
  9. ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۹۸؛ ابن اثیر، ج۶، ص۷۴.
  10. ابن اثیر، ج۵، ص۳۸۱.
  11. ابن عبد البر، ج۴، ص۱۹۸؛ ابن اثیر، ج۶، ص۷۴.
  12. ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰.
  13. ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۳۴۳.
  14. طبرانی، ج۲، ص۱۹۹؛ ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۳۶۳؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۹۸؛ ابن اثیر، ج۶، ص۷۵؛ ذهبی، تجرید، ج۲، ص۱۶۰.
  15. ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۵۳.
  16. ابن عبد البر، ج۴، ص۱۰۳.
  17. ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۶۹.
  18. ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۹۸؛ ابن حجر، ج۶، ص۴۲۹.
  19. ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۰۳.
  20. ابن اثیر، ج۵، ص۳۸۱.
  21. ابن حجر، ج۶، ص۴۲۹ و ج۶، ص۴۵۷.
  22. ابن عبدالبر، ج۶، ص۴۵.
  23. ابن حجر، ج۶، ص۴۵۷.
  24. ابن اثیر، ج۷، ص۵۲ و ۷۴.
  25. ج۷، ص۶۷ و ۸۰.
  26. ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۶۷.
  27. امین، ج۲، ص۳۴۴.
  28. یحیی بن معین، ج۱، ص۱۵؛ مزی، ج۳۳، ص۲۵۸.
  29. سیدعلی خان، ص۳۷۱.
  30. ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۳۴۳.
  31. ابن عساکر، ج۴، ص۳۸۹.
  32. ابن حبان، الثفات، ج۳، ص۴۳۵؛ ابوداوود، ج۲، ص۲۴۳؛ دولابی، ج۱، ص۴۶؛ نشابوری، مرفه، ص۱۸۳؛ ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰؛ ابن کثیر، ج۵، ص۳۴۳.
  33. سید علی خان، ص۳۷۳.
  34. دولابی، ج۱، ص۴۶؛ ابن کثیر، البدایه، ج۵، ص۳۴۳.
  35. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  36. بخاری، ص۲۶، عبد بن حمید، ص۱۷۳؛ طبری، جامع، ج۲۲، ص۱۰؛ قمی، تفسیر، ج۲، ص۶۷؛ فرات بن ابراهیم، ص۳۳۹، قاضی نعمان، ج۳، ص۴؛ طبرانی، ج۳، ص۵۶ و ج۲۲، ص۲۰۰؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۰۳؛ حسکانی، ج۲، ص۸۳؛ ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰ و ج۴۲، ص۱۳۷؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۱۳۴؛ زرندی، ص۲۳۹؛ ابن کثیر، تفسیر، ج۳، ص۴۹۲؛ بحرانی، حلیه، ج۱، ص۱۸۶.
  37. حسکانی، ج۲، ص۴۷۴؛ زرندی، ص۲۳۹.
  38. «و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن» سوره طه، آیه ۱۳۲.
  39. حسکانی، ج۱، ص۴۹۷؛ سیوطی، ج۵، ص۱۹۹.
  40. أبوحمزه ثمالی، ص۱۸۶؛ محمد بن سلیمان، ج۱، ص۲۴؛ مزی، ج۳۳، ص۲۶۰؛ شاذان بن جبرئیل، ص۱۶۷؛ بحرانی، مدینه المعاجز، ج۲، ص۳۹۳.
  41. صدوق، ص۲۶۴؛ قاضی نعمان، ج۱، ص۱۹۹؛ سیدعلی خان، ص۳۷۲؛ با اختلاف در الفاظ: قندوزی، ج۲، ص۲۸۲.
  42. «و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید و سوگندهای خود را چون استوار کردید در حالی که خداوند را بر خود گواه گرفته‌اید مشکنید؛ بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نحل، آیه ۹۱.
  43. «از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند» سوره فتح، آیه ۱۰.
  44. قندوزی، ج۲، ص۲۸۲؛ نقوی، ج۹، ص۱۷۸.
  45. صدوق، ص۴۶۶؛ با اندکی تفاوت: قاضی نعمان، ج۱، ص۲۰۰؛ طوسی، الامالی، ص۴۲۶؛ با اختلاف در الفاظ: قندوزی، ج۲، ص۲۸۲.
  46. حسکانی، ج۱، ص۱۰۰ و ۱۰۳؛ محب الدین طبری، ص۹۳.
  47. ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۷۰؛ ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰؛ مزی، ج۳۳، ص۲۵۹؛ ذهبی، تذکره، ج۱، ص۳۵۴؛ بوصیری، ص۳۰۷.
  48. مزی، ج۳۳، ص۲۵۹.
  49. مزی، ج۳۳، ص۲۵۹.
  50. ابن ماجه، ج۲، ص۷۴۹.
  51. ر. ک: بوصیری، ص۳۰۶.
  52. ابن عساکر، ج۴، ص۲۹۰.
  53. مزی، ج۳۳، ص۲۵۹.
  54. حسکانی، ج۲، ص۸۱.
  55. ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۶۹.
  56. مرادی‌نسب، حسین، مقاله «ابوحمراء مولی رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۵۰-۲۵۲.