کمک به مظلوم در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

اعانت: یاری کردن.

به یاری کننده «مُعین»، یاری شونده «مُعان» و امری که بر آن یاری می‌شود، «مُعان علیه» می‌گویند.

حکم

حکم اعانت بر حسب اختلاف موارد پنج قسم است:

  1. واجب: چنانچه نجات جان انسان محترم یا حیوان محترم و یا جلوگیری مال محترم از تلف شدن بر اعانت شخص معیّنی متوقّف باشد، اعانت بر او واجب است؛ و حتّی اگر مشغول خواندن نماز باشد، واجب است نماز را قطع کند.[۱]
  2. مستحب: قلمرو اعانت مستحب بسیار گسترده و در قرآنيَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۲] و روایات[۳] به آن بسیار سفارش شده است که از مجموع آنها بر می‌آید اعانت بر هر کارِ محبوب خداوند متعال، مانند برآوردن حاجت مؤمن و کمک کردن به نیازمندان مستحب است.
  3. مکروه:اگر غایت اعانت (چیزی که اعانت بر آن صورت گرفته است) مکروه و اعانت کننده قصد تحقّق آن را داشته باشد، اعانت کراهت دارد، مانند کمک به حاکم ستمگر به مثل دوختن لباس برای او.[۴]
  4. حرام:اگر مورد اعانت امری حرام باشد، مانند فروش سلاح به دشمنان دین[۵] و کمک به ستمگر در ستمگری وی[۶]اعانت حرام است.
  5. مباح:اعانت در غیر موارد یاد شده مباح است.[۷]

آثار

علاوه بر ثوابی که بر اعانت واجب و مستحب و کیفر اخروی و در مواردی کیفر دنیوی که بر اعانت

حرام مترتّب است، آثاری از قبیل کفّاره، ضمان و اجرت بر آن بار می‌شود.

  1. کفّاره:اگر کسی در حرم دیگری را بر کشتن صید اعانت کند، مانند اینکه صید را نگه دارد تا وی آن را بکشد، کفّاره بر او واجب می‌شود.[۸]
  2. ضمان: چنانچه اعانت مستلزم اتلاف مال کمک کننده شود، در صورتی که معان آن را تلف کند، ضامن است، مانند مضطّری که مُعین، غذای خود را به او می‌دهد و او می‌خورد؛ ولی اگر یاری کننده، مباشر در اتلاف مال خود باشد، مانند آنکه برای نجات جان کسی شیشه ماشین خود را بشکند کسی ضامن نیست.[۹] اگر اعانت موجب اتلاف مال معان شود، در صورتی که خود او مباشر بوده، کسی ضامن نیست، ولی چنانچه معین آن را تلف کند مثل آنکه برای نجات کسی شیشه ماشین او را بشکند در صورت مأذون نبودن از سوی مالک، ضامن است.[۱۰] اگر اعانت موجب اتلاف مال دیگری شود، در صورتی که استناد عمل به معین بعید باشد، معین ضامن نیست، مانند آنکه سنگی را به معان بدهد و او شیشه منزل یا ماشین دیگری را بشکند؛[۱۱] ولی اگر معین همچون معان سبب قریب در اتلاف مال باشد، هر دو ضامن‌اند، مانند شخصی که به کمک دیگری آتشی بیفروزد که به مال دیگری سرایت کند و آن را بسوزاند.[۱۲] اگر ترک اعانت موجب هلاکت کسی گردد، مانند آنکه شخصی، فردی را در حال غرق شدن می‌بیند و قدرت نجات دادن وی را دارد، ولی نجات نمی‌دهد یا غذایی را به گرسنه مضطر نمی‌دهد و او می‌میرد. برخی گفته‌اند: هر چند وی مرتکب حرام شده، ولی ضامن نیست؛[۱۳] لیکن برخی دیگر برآنند که اگر انسان قادر باشد و فرد مشرف بر هلاکت از او یاری بطلبد و او یاری نکند، ضامن است، ولی در صورتی که از او کمک نخواهد ضامن نیست؛ هرچند گناه کرده است.[۱۴]
  3. اجرت:پیش از اعانت، درخواست اجرت بر اعانت جایز است، حتّی اگر معان علیه از کارهایی باشد که به طور معمول برای انجام دادن آن مزد نمی‌گیرند، مانند بریدن طناب برای کسی؛ ولی پس از اعانت، بعضی تصریح کرده‌اند اگر معان علیه از کارهایی است که به طور معمول برای آن اجرت می‌گیرند و معین نیز از کسانی است که برای مثل این کار مزد می‌گیرد پرداخت اجرت به او واجب است. [۱۵].[۱۶]

منابع

پانویس

  1. جواهر الکلام ۱۱/ ۱۲۲؛ ذکری الشیعة ۴/ ۵ ـ ۶
  2. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  3. وسائل الشیعة ۱۲/ ۲۰۳ ـ ۲۱۳
  4. جواهر الکلام ۲۲/ ۵۳ ـ ۵۴
  5. جواهر الکلام ۲۲/ ۲۸
  6. جواهر الکلام ۲۲/ ۵۱ ـ ۵۳
  7. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۵۹۰-۵۹۲.
  8. تذکرة الفقهاء ۷/ ۴۴۲؛ جواهر الکلام ۲۰/ ۲۷۸
  9. جواهر الکلام ۴۳/ ۱۵۲
  10. جواهر الکلام ۴۳/۱۵۱ ـ ۱۵۲
  11. جواهر الکلام ۳۷/ ۵۴
  12. جواهر الکلام ۵۹ ـ ۶۲
  13. جواهر الکلام ۴۳/ ۱۵۳
  14. تحریر الاحکام ۵/ ۵۵۱
  15. الحدائق الناضرة ۲۱/ ۶۳۳؛ جواهر الکلام ۲۷/ ۳۳۵ ـ ۳۳۸.
  16. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۵۹۰-۵۹۲.