آیا قول به عدم ازدواج امام مهدی با سنت محمدی منافات دارد؟ (پرسش)
آیا قول به عدم ازدواج امام مهدی با سنت محمدی منافات دارد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
آیا قول به عدم ازدواج امام مهدی با سنت محمدی منافات دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
«لزوم عمل امام (ع) به امر شرعی و سنت رسول خدا (ص) پرسشهایی را پدید میآورد؛ از جمله این که: با توجه به مستحبات بسیار زیاد، آیا امام (ع) به همه آنها عمل میکند؟ یا از آن امور انتخاب کرده و گزینشی عمل میکند؟
بدون تردید پیشوایان معصوم (ع) مانند پیامبران، چون هدایت مردم را به عهده دارند- همیشه در عمل به احکام الهی پیشگام بودهاند. به صورت اساسی، رسالت آنان ایجاب میکرد نخست خود عامل به دستورهای الهی باشند و در صحنه عمل برای دیگران الگو و نمونه باشند؛ بنابراین، در لزوم عمل کردن امام به مستحبات دو نکته وجود دارد:
- هدایت و رهبری و الگوی کامل بودن برای مردم که ایجاب میکند امام در زندگی و معاشرت و در برخورد با دیگران به گونهای شایسته عمل کند و در عمل به دستورهای دینی (واجب و مستحب) پیشگام باشد.
- اقتضای جایگاه و منزلت انسان کامل، ایجاب میکند به مستحبات عمل کند.
بدون تردید، نکته اول در زمان غیبت امام (ع) موضوعیت ندارد؛ زیرا امام (ع) در دید مردم نیست، و امامت وی در باطن است، نه در ظاهر؛ ولی نکته دوم در رسیدن به مطلوب (امام به مستحبات شرعی پایبند و سزاوارتر از دیگران است) کافی است.
با توجه به دو مقدمهای که گذشت، عدهای معتقدند امام زمان (ع) در عصر غیبت ازدواج کرده و صاحب همسر و فرزند است.
در پاسخ این دلیل گفته شده است: اگر انجام ازدواج را بر استحباب نیز حمل کنیم، نکته قابل توجه این است که این استحباب، با مسأله بسیار مهم غیبت و فلسفه آن، در تعارض است. این پرسش پیش میآید که اهمیت ازدواج، در جایگاه یک مستحب بیشتر است یا امر بسیار مهم "امر به معروف و نهی از منکر"؟ حتما پاسخ داده خواهد شد: امر به معروف مهمتر است. حال آیا امام عصر (ع) از این همه منکری که رخ میدهد خبر دارد یا خیر؟
حتما گفته میشود: خبر دارد؛ پس چرا نهی از منکر نمیکند؟ خواهد گفت: با مقام غیبت حضرت در تعارض است. حال این پرسش پیش میآید که آیا واجبی به این اهمیت در تعارض با غیبت ترک میشود؛ اما امر مستحب نه؟
نه فقط امر به معروف که بسیاری از شؤونات امام است که به دلیل غیبت او به صورت موقت ترک میشود.
افزون بر این که روایت نبوی میگوید: "فمن رغب عن سنتی فلیس منی"[۱] و آن، بدین معناست که با آن، به مخالفت برخیزد. بر ما روشن است که هرکس اگر به دلیلهایی نتوانست ازدواج کند، به این معنا نیست که با آن مخالف است»[۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آقای رضوانی؛ |
---|
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
«در مورد سؤال فوق گر چه مطابق روایات نبوی نکاح از سنت پیامبر (ص) شمرده شده است، ولی گاهی مصلحت أهمّ که همان غیبت و استتار تامّ حضرت از عموم مردم است اقتضا دارد که امر ازدواج تحقّق پیدا نکند. میدانیم که در مورد تزاحم ملاکات، همیشه ملاک اهمّ بر ملاک مهمّ پیشی میگیرد. خصوصاً آنکه روایاتی وجود دارد که مفاد آن این است که در آخرالزمان در صورت امکان، عزوبت و زن نگرفتن ترجیح دارد»[۳].
|
پرسشهای وابسته
- آیا امام مهدی ازدواج کردهاند یا خیر؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی همسر دارد؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی فرزند دارد؟ (پرسش)
- آیا کنیه اباصالح دلالت بر ازدواج امام مهدی دارد؟ (پرسش)
- آیا قول به عدم ازدواج امام مهدی با سنت محمدی منافات دارد؟ (پرسش)
- در صورت قول به عدم ازدواج به روایت مفضل بن عمر چگونه پاسخ میدهید؟ (پرسش)
- آیا روایت احمد بن محمد بن یحیی انباری بر ازدواج امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- در برخی از روایات بر اهل و عیال امام مهدی اشاره شده آیا این دلالت بر ازدواج دارد؟ (پرسش)
- این که امام مهدی بر طبق روایاتی دارای زن و فرزند هست از نظر سند معتبر است یا نه؟ (پرسش)
- امام مهدی چگونه میتواند از نظر ازدواج الگو باشد در حالیکه آن حضرت ازدواج نکرده است؟ (پرسش)
- آیا صحت دارد که اگر دختران باعفت باشند امام مهدی با دختران عفیف ازدواج میکند؟ (پرسش)
- دلایل ازدواج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- دلایل منکران ازدواج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۱۳۰.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۴۸۰.