دلایل منکران ازدواج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
دلایل منکران ازدواج امام مهدی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
دلایل منکران ازدواج امام مهدی (ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
«انکار همسر و فرزند: در این احتمال به دو دلیل تمسک شده است:
- ازدواج با فلسفه غیبت منافات دارد؛
- روایاتی که به ازدواج نکردن تصریح دارد.
- دلیل نخست ازدواج با فلسفه غیبت منافات دارد]: در این احتمال گفته شده است اصلا اختیار همسر برای حضرت مهدی (ع) با فلسفه غیبت در تعارض است؛ چرا که فلسفه غیبت، دور و پنهان بودن از مردم است، تا این که صدمه و گزندی به او نرسد، و از شر دشمنان در امان باشد؛ ازاینرو هر چیزی که خلاف آن باشد، بر آن حضرت روا نیست و ازدواج با این امر و فلسفه منافات دارد.
بنابراین ازدواج کاری مستحب، پسندیده و مهم است و حفظ اسرار و پنهان زیستی و حفظ جان از گزند دشمنان امری مهمتر است؛ پس هرگاه امری دایر شود بین مهم و مهمتر، عقل، مهمتر را برمیگزیند. به عبارت دیگر، مصلحت فلسفه غیبت از مصلحت ازدواج بیشتر است؛ ازاینرو فلسفه غیبت، مانعی است برای ازدواج و میتواند از تحقق ازدواج جلوگیری کند. حال که ازدواج مانع دارد، ازدواج نکردن آن حضرت نمیتواند اعراض از سنت تلقی شود؛ چون آن حضرت وی اعراض نکرده، بلکه امر مهمتر را برگزیده است.
- دلیل دوم [روایاتی که به ازدواج نکردن تصریح دارد]: این گروه، افزون بر آنچه یاد شد، به روایاتی نیز استدلال کردهاند:
- مسعودی در اثبات الوصیه نقل کرده است: علی بن حمزه و ابن سراج و ابن ابی سعید مکاوی به محضر امام رضا (ع) وارد شدند. علی بن ابی حمزه سخن را آغاز کرده، گفت: "برای ما از پدرانتان نقل شده است که تمام وظائف امام، پس از رحلت به امامی مانند او منتقل میشود". امام رضا (ع) به او فرمود: "خبر بده مرا از حسین بن علی (ع) امام بود یا نه؟" گفت: "امام بود". حضرت فرمود: "پس چه کسی جانشین او شد؟" عرض کرد: "علی بن حسین (ع)". این پرسش و پاسخ ادامه یافت تا این که ابن ابی حمزه گفت: "برای ما روایت شده است که امام در نخواهد گذشت، تا این که جانشین و نسل خود را ببیند". امام رضا (ع) فرمود: "أَمَّا رویتم فی هَذَا الحدیث غیر هَذَا؟؛ آیا در این روایت، بیش از این چیزی برای شما گفته نشده است؟" گفت: "نه". حضرت فرمود: بلی وَ اللَّهِ لَقَدْ رویتم فیه الَّا الْقَائِمِ...؛ بله؛ به خدا سوگند! برایتان روایت شده است، مگر قائم.... ابی حمزه (با حالتی شبیه اعتراض) گفت: "این قسمت در حدیث است؟" امام رضا (ع) فرمود: "وَیلَکَ کَیفَ اجتَرَأتَ عَلَیَّ بِشَیءٍ تَدَعُ بَعضَهُ؛ "وای بر تو! چگونه جرأت کردی به چیزی که بخشی از آن را رها کردهای، بر من احتجاج کنی؟[۱]. افزون بر مسعودی، کشی نیز در رجال خود[۲] این روایت را با اندک تفاوتی آورده است. روشن است که این روایت نه فقط در دوران غیبت، بلکه در تمام عمر آن حضرت داشتن فرزند برای حضرت مهدی (ع) را منتفی میداند.
- شیخ طوسی در کتاب الغیبه نزدیک به همین مضمون را در روایتی دیگر آورده است. حسن بن علی خزاز گفت: علی بن ابی حمزه وارد بر امام رضا (ع) شد و پرسید: "آیا تو امام هستی؟" حضرت فرمود: "آری". علی بن ابی حمزه گفت: "از پدربزرگ شما جعفر بن محمد شنیدم که امامی نیست، مگر این که فرزندی دارد". امام فرمود: "آیا فراموش کردی یا خود را به فراموشی زدی؟ اینچنین که گفتی نفرمود. بلکه ایشان فرمود: لَا یَکُونُ الْإِمَامُ إِلَّا وَ لَهُ عَقِبٌ إِلَّا الْإِمَامُ الَّذِی یَخْرُجُ عَلَیْهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ7 فَإِنَّهُ لَا عَقِبَ لَهُ[۳]؛ امامی نیست، مگر این که فرزندی داشته باشد مگر امامی که حسین بن علی برای او خارج میشود (رجعت میکند)؛ پس همانا او فرزندی نخواهد داشت. علی بن ابی حمزه گفت: "راست فرمودی. اینچنین فرمود جد بزرگوارت". دو روایت پیشین در اثبات ادعا کافی است؛ لکن به برخی امور دیگری را میتوان شاهد آورد.
- روایاتی حضرت خضر را کسی معرفی کرده است که وحشت تنهایی حضرت مهدی (ع) را در دوران غیبت برطرف میسازد، در حالی که اگر آن حضرت زن و فرزند داشت، به ملازم و همراه نیازی نبود. امام رضا (ع) فرمود: إِنَّ الْخَضِرَ شَرِبَ مِنْ مَاءِ الحیاة فَهُوَ حی لَا یموت... وَ سیؤنس اللَّهُ بِهِ وَحْشَةُ قَائِمُنَا (ع) فی غیبته وَ یصل بِهِ وَحْدَتَهُ[۴]؛ خضر (ع) از آب حیات نوشید و او زنده است... خداوند به واسطه او تنهایی قائم ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و غربت و تنهاییاش را با وصلت او مرتفع سازد.
در روایات فراوانی از آن حضرت با القاب فرید (تک) و وحید (یگانه) یاد شده است و این، با زن و فرزند داشتن منافات دارد[۵].
دستهای از روایات، ملازمان حضرتش را در دوران غیبت، فقط سی تن از یاران خاص آن حضرت ذکر کره است. امام صادق (ع) در اینباره فرمود: لابُدَّ لِصاحِبِ هَذَا الاَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ وَلابُدَّ لَهُ في غَيبَتِهِ مِنْ عُزلَةٍ و نِعمَ المَنزِلُ طَيْبَةُ وَ ما بِثَلاثِينَ مِنْ وَحْشَةٍ[۶]؛ صاحب این امر، از غیبتی ناگزیر است و در غیبت خود، ناچار از گوشهگیری و کنارهجویی از دیگران است. طیبه [مدینه] خوش منزلی است و با وجود سی تن [یا به همراهی سی نفر] در آنجا وحشت و ترسی نیست.
علامه محمد تقی شوشتری درباره فرزنددار بودن امام زمان (ع) نوشته است: باید گفت: در هیچ خبری وارد نشده است که آن حضرت پیش از ظهور فرزند داشته باشد، و در خصوص فرزنددار شدن آن امام پس از ظهور هم اختلاف است[۷].
در پایان، توجه به این نکته خالی از لطف نیست که با عنایت به این که حضرت مهدی (ع) نزدیک به هفتاد سال از عمر خود را در دوران غیبت صغرا سپری کرده و مخدورات این دوران در ازدواج کردن، به مراتب کمتر از دوران غیبت کبرا بوده است، و نیز این که در هیچ یک از منابع معتبر یا سخنان نواب خاص به این نکته اشارهای نشده است، میتوان دیدگاه زن و فرزند نداشتن را ترجیح داد. و خداوند آگاهتر است.
در پایان یادآوری این نکته ضروری است که برخی معتقدند نباید به اینگونه مباحث پرداخت و در نهایت باید توقف کرد. ایشان بر این باورند که هرگز ازدواج یا عدم آن، دخالتی در پذیرش امام نخواهد داشت. این نوع موضوعات از مسایل شخصی است که به طور معمول در روایات نیامده و کسی هم به آن نپرداخته است. حتی امام عسکری (ع) نیز در رابطه با ازدواج فرزندش چیزی نفرموده است.
در پاسخ میگوییم: اگرچه اینگونه مسایل جنبه شخصی دارند و دانستن یا ندانستن آن، تأثیری در زندگی ما ندارد، ولی امامان ما بسان انسانهای معمولی نیستند، تا از کنارشان به سادگی عبور کنیم.
بنابراین، اساس بحث از زندگانی شخص آن امام مانعی ندارد؛ گرچه به علت موقعیت استثنایی آن حضرت که همان پنهانزیستی است، آگاهی چندانی نداریم و ناچاریم به همان مقدار از دلیلها و سخنان بزرگان دین بسنده کنیم»[۸].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آقای سروستانی؛ |
---|
آقای دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی، در کتاب «پرسش از موعود» در اینباره گفته است:
«کسانی نیز که منکر ازدواج و فرزند داشتن امام عصر (ع) هستند، افزون بر خدشه در سند یا دلالت روایات مورد استناد گروه نخست[۹]، به روایاتی استناد میکنند که در این جا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
|
پرسشهای وابسته
- آیا امام مهدی ازدواج کردهاند یا خیر؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی همسر دارد؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی فرزند دارد؟ (پرسش)
- آیا کنیه اباصالح دلالت بر ازدواج امام مهدی دارد؟ (پرسش)
- آیا قول به عدم ازدواج امام مهدی با سنت محمدی منافات دارد؟ (پرسش)
- در صورت قول به عدم ازدواج به روایت مفضل بن عمر چگونه پاسخ میدهید؟ (پرسش)
- آیا روایت احمد بن محمد بن یحیی انباری بر ازدواج امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- در برخی از روایات بر اهل و عیال امام مهدی اشاره شده آیا این دلالت بر ازدواج دارد؟ (پرسش)
- این که امام مهدی بر طبق روایاتی دارای زن و فرزند هست از نظر سند معتبر است یا نه؟ (پرسش)
- امام مهدی چگونه میتواند از نظر ازدواج الگو باشد در حالیکه آن حضرت ازدواج نکرده است؟ (پرسش)
- آیا صحت دارد که اگر دختران باعفت باشند امام مهدی با دختران عفیف ازدواج میکند؟ (پرسش)
- دلایل ازدواج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- دلایل منکران ازدواج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی طالب (ع)، ص ۲۰۸.
- ↑ کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص ۴۶۵.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۲۴.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۸۵، ح ۱.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب ۲۶، ح ۱۳.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۴۰، ح ۱۶؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۲؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۸۸.
- ↑ جزیرة خضراء افسانه یا واقعیت، ص ۲۲۶، به نقل از: الاخبار الدخیلة، ج ۲، ص ۷۲.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۱۳۵ - ۱۳۹.
- ↑ ر.ک: دراسة فی علامات الظهور و الجزیره الخضراء، صص ۲۳۰ ۔ ۲۳۳.
- ↑ او یکی از سران واقفه بود. گفتنی است "واقفه" اسم عام برای هر گروهی است که بر خلاف جمهور در یکی از مسائل امامت در قبول رأی اکثریت توقف میکردهاند ولی معمولا این لقب نام عمومی فرقی از شیعه است که در مقابل اقطعیه" منکر رحلت امام موسی کاظم (ع) شدند و امامت را به آن حضرت قطع کردند و منکر امامت فرزندش شدند. محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، چاپ دوم مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، صص ۴۵۴ و ۴۵۶
- ↑ کتاب الغیبه (طوسی)، صص ۱۳۴ و ۱۳۵؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الامامة، نجف اشرف، الحیدریه، ۱۳۸۲ه.ق، صص ۱۳۰ و ۱۳۱؛ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۷۵، ح ۷۷.
- ↑ علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیه، قم، بصیرتی، بیتا، ص ۲۰۱.
- ↑ ر.ک: نجم الثاقب، ص ۴۰۷
- ↑ شفیعی سروستانی؛ ابراهیم، پرسش از موعود، ص ۳۴-۳۵.