اخنس بن شریق ثقفی
اخنس بن شریق ثقفی | |
---|---|
نام کامل | اخنس بن شریق ثقفی بن عمرو بن وهب ثقفی |
جنسیت | مرد |
کنیه | ابوثعلبه |
از قبیله | بنیثقیف |
پدر | شریق بن عمرو بن وهب |
پسر | |
درگذشت | ۶۴ هجری |
از اصحاب | |
حضور در جنگ | |
مقدمه
اخنس بن شریق ثقفی بن عمرو بن وهب ثقفی، کنیه او را ابوثعلبه گفتهاند.[۱] وی از بنیعلاج [۲] و همپیمان بنیزهره بود. از بزرگان قوم بهشمار میرفت و کلامش نافذ بود.[۳] هنگامی که با سایر مشرکان مکه به بهانه تهدید کاروان تجارتی قریش از سوی مسلمانان، برای جنگ بدر رهسپار مدینه بود، با دریافت خبر نجات ابوسفیان و کاروان تجارتی قریش و مخرمة بن نوفل (از بنیزهره)، در همراهی با سپاه مکّه تردید کرد و با نقشه او، همه بنیزهره که به نظر واقدی کمتر از صد نفر و به نقلی، صد یا سیصد نفر بودند، از سپاه قریش کناره گرفتند و بدون شرکت در جنگ بدر، به مکه بازگشتند؛[۴] از همین رو، به «اخنس» یعنی عقب مانده (از سپاه) شهرت یافت.[۵] اخنس را میتوان از سران مشرک مکّه برشمرد که دوشادوش ابوسفیان و ابوجهل، در مبارزه با اسلام نقش داشته است. این سه، بارها برای شنیدن آیات الهی از زبان رسول خدا (ص) به دور از چشم یکدیگر و قریش در شب تاریک کنار خانه ایشان میآمدند و تا طلوع فجر در مخفیگاه خود میماندند.[۶] وی در جواب ابوسفیان که از حقّانیت پیامبر سؤال کرده بود، گفت: او را حق یافتم.[۷] پیامبر، هنگام بازگشت از طایف، برای اخنس پیغام فرستاد تا او را برای ابلاغ رسالت خویش پناه دهد؛ امّا اخنس به بهانهای نپذیرفت.[۸] اخنس بن شریق را از «مؤلّفة قلوبهم» برشمردهاند که در روز فتح مکه به اسلام گروید و همراه پیامبر (ص) در جنگ حنین شرکت کرد.[۹] شاید بتوان در صداقت وی در پذیرش اسلام تردید کرد و اظهار اسلام او را منافقانه دانست؛ چنانکه از برخی آیات نازل شده در شأن وی نیز این مطلب برمیآید. به گفته ابن عطیه، اسلام آوردن اخنس، هرگز ثابت نشد.[۱۰] زندگی او در سال سیزدهم هجرت، در آغاز خلافت عمر پایانیافت.[۱۱]
اخنس در شأن نزول
جستارهای وابسته
- بنیثقیف (قبیله)
- بنیزهره (قبیله)
- ابوالحکم بن اخنس بن شریق ثقفی (فرزند)
- سعید بن اخنس بن شریق ثقفی (فرزند)
- مغیرة بن اخنس بن شریق ثقفی (فرزند)
- عبدالله بن اخنس بن شریق ثقفی (فرزند)
- شریق بن عمرو بن وهب (پدر)
منابع
پانویس
- ↑ اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۶.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۲۸۲.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۳۶۰.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۴۴ـ۴۵.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۲۸۲.
- ↑ السیر والمغازی، ص۱۸۹.
- ↑ الاصابه، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ تاریخ طبری، ج۱، ص۵۵۵.
- ↑ اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۷؛ الاصابه، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ الاصابه، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۷.