انس بن مالک انصاری در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

نام و نسب او انس بن مالک بن نضر بن خزرج بن حارثة انصاری خزرجی نجاری بصری[۱] و مادرش، ام سلیم، دختر ملحان است[۲]. او خادم پیامبر اسلام a بود؛ هنگامی که رسول اکرم a وارد مدینه شد هر یک از مردم مدینه به اندازه قدرت خود هدایایی برای حضرت می‌آوردند، مادر انس و به نقلی پدر او، دست فرزندش را گرفته، نزد پیامبر اکرم a آورد و گفت: "یا رسول الله! هر کس برای شما هدیه ای آورد و من از اموال دنیا چیزی که لایق مقام شما باشد ندارم، از شما می‌خواهم فرزندم را برای خدمتگزاری بپذیرید". پیامبر a هم پذیرفت. از این رو او به خادم پیامبر a معروف شد و خود به این عنوان افتخار می‌کرد[۳][۴].

امام علی S و انس

انس در دوران ابوبکر و عمر و عثمان در خدمت آنها بود. در زمان شورش بر ضد خلیفه سوم از جمله کسانی بود که مردم را در بصره به‌یاری خلیفه فراخواندند. انس در دوران خلافت امام علی S کناره‌گیری پیشه کرد. منابع امامیه وی را از منحرفان نسبت به امام علی برمی‌شمرند. از دلایل مهم و مشهور انحراف وی از امام علی S روایت "مُناشده" است.

امام آن‌گاه که به بصره آمد، انَس بن مالک را نزد طلحه و زبیر فرستاد تا آنچه را از پیامبر اکرم a درباره آنها شنیده بود یادآوری کند، امّا او از این کار سر برتافت و گفت فراموش کرده‌ام. حضرت فرمود: "اگر دروغ‌ گویی، خداوند تو را به پیسی دچار سازد که عمامه هم آن را نپوشانَد". انَس بر اثر نفرین امام به برصِ در صورت (پیسی) مبتلا شد و دیگر بدون نقاب دیده نمی‌شد[۵][۶].

ابن ابی‌الحدید می‌نویسد: مشهور آن است که امام علی S در منطقه رحبه کوفه مردم را سوگند داد، هرکس شنیده است که پیامبر a در حالی‌ که از حجةالوداع برمی‌گشت درباره من فرمود "هرکس من مولای اویم علی مولای اوست، خدایا دوست بدار هرکس او را دوست می‌دارد و دشمن بدار هرکس او را دشمن می‌دارد" گواهی دهد. مردانی برخاستند و گواهی دادند. علی S به انس بن مالک فرمود: "تو هم حضور داشتی، چرا گواهی نمی‌دهی؟" گفت: "ای امیرالمؤمنین من سال‌خورده شده‌ام و آنچه فراموش کرده‌ام بیش از چیزهایی است که به خاطر دارم." حضرت فرمود: "اگر دروغ گویی، خداوند تو را گرفتار سپیدی (پیسی) کند که عمامه هم آن را نپوشاند." و انس نمرد تا آنکه گرفتار پیسی شد. انس بن مالک از افراد ثروتمند و دارای خانواده‌ای بزرگ و عیال‌وار بود. وی هنگام مرگ بیش از صد سال داشت و آخرین صحابی پیامبر در بصره بود[۷].

منابع

پانویس

  1. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۰۹ وأعیان الشیعة، امین عاملی، ج۳، ص۵۰۳.
  2. الاستیعاب، ابن عبد البر، ص۱۰۹ و معجم الصحابه، ابن قانع، ج۱، ص۲۴۰.
  3. الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۷، ص۱۶.
  4. قاسمی، محمود رضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۴۸۶.
  5. «"وَ قَالَ ع لِأَنَسِ بْنِ مَالِكٍ- وَ قَدْ كَانَ بَعَثَهُ إِلَى طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرِ لَمَّا جَاءَ إِلَى الْبَصْرَةِ- يُذَكِّرُهُمَا شَيْئاً مِمَّا سَمِعَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي مَعْنَاهُمَا- فَلَوَى عَنْ ذَلِكَ فَرَجَعَ إِلَيْهِ- فَقَالَ إِنِّي أُنْسِيتُ ذَلِكَ الْأَمْرَ- فَقَالَ ع إِنْ كُنْتَ كَاذِباً- فَضَرَبَكَ اللَّهُ بِهَا بَيْضَاءَ لَامِعَةً لَا تُوَارِيهَا الْعِمَامَةُ قال الرضي يعني البرص- فأصاب أنسا هذا الداء فيما بعد في وجهه- فكان لا يرى إلا مبرقعا"»؛ نهج البلاغه، ح ۳۱۱.
  6. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۴۹.
  7. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۴۹- ۱۵۰؛ الهامی، داوود، صحابه از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۰.