حملة بن جویه کنانی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

کارگزاری بیت المال کوفه

حملة بن جویه کنانی یکی از مسئولان بیت المال امیرالمؤمنین(ع) در کوفه بود. این موضوع در منابع گوناگون گزارش شده است.

  1. بلاذری در شرح حال امیرالمؤمنین(ع) می‌نویسد: کلبی گفته است: علی(ع) بر بیت المال خود حملة بن حُویه از فرزندان جدل طعان از کنانه را گمارد[۱]. وی در جمل أنساب الاشراف در هنگام برشمردن شخصیت‌های قبایل می‌نویسد: حملة بن حُوَّبَة بن عبدالله بن نضلة بن هلال بن عامر بن عمرو بن دهمان بن حارث بن فراس، مسئول بیت المال علی(ع) در کوفه بود[۲]. در نسخهٔ تحقیق شده جناب آقای محمودی نام این کارگزار را حملة بن حویه ذکر کرده است؛ اما در جمل أنساب الاشراف نام وی حملة بن جُوَبَّه و در تاریخ طبری[۳] و کامل ابن اثیر[۴] نام وی حملة بن جُوَیَّه کنانی دانسته شده که همه یک نفر را نشان می‌دهد. در دیگر منابع نیز به کارگزاریِ وی اشاره شده است و او فرزند جویه یا حویه دانسته شده است و با توجه به نقل طبری و ابن اثیر و سمعانی ما عنوان فرزند جویه را برگزیدیم؛ زیرا سمعانی اطلاعات بیشتری درباره وی داده است.
  2. حملة بن جویه از بنی مالک بن کنانه است. او مسئول بیت المال علی بن ابی طالب(ع) بود. عثمان مُرد در حالی که حمله کارگزار قومس بود. و جویه مردی از بنی سمعیه از بنی عمرو بن عوف است. مادرش می‌خواست ازدواج کند؛ از این رو نزد عمر آمد[۵].
  3. در اکمال الکمال وی فرزند حویه دانسته شده و دربارهٔ حملة می‌نویسد: او از کسانی است که سعد (وقاص) با او مشورت می‌کرد و عثمان او را به امارت قومس گمارد. او مسئول بیت المال علی در کوفه گردید. نَسبش را کلبی یاد کرده است[۶].

از آنچه نقل شد مسئولیت وی در بیت المال کوفه به خوبی استفاده می‌شود و مسئولیت‌هایی که در دوران خلیفهٔ پیشین داشته است و جزو اندک افرادی از کارگزاران عثمان به حساب می‌آید که علی(ع) به وی مسئولیت مهم خزانهداری بیت المال کوفه را واگذار کرده است. این خود نشانه تقوای وی می‌باشد.[۷]

حمله در فتوحات دوران خلفا

همانگونه که گذشت حمله جزو مشاوران سعد بن ابی‌وقاص و در سال چهاردهم هجری با وی بوده است. ابن اثیر، حملة بن جویه را جزو گروهی می‌شمارد که همراه نعمان بن مقرّن برای دعوت یزدجرد به اسلام به دربار وی رفتند و از او خواستند که مسلمان شود یا حاضر به پرداخت جزیه گردد. سخنگوی این گروه نعمان بود[۸].

در ترجمه تاریخ اعثم کوفی نیز نام وی با عنوان «حملة بن حویّه» آمده است. در این نقل، سخنگوی مسلمانان، مغیرة بن شعبه دانسته شده است[۹].

طبری جریان دعوت یزدجرد را به اسلام اینگونه نقل کرده است: هنگامی که رستم فرمانده یزدجرد برای رویارویی با مسلمانان به ساباط مداین آمد، سعد بن ابی وقّاص فرمانده جدید سپاه اسلام نامه‌ای به خلیفه نوشت و او را در جریان گذاشت. خلیفه به او پاسخ داد و افرادی نزد وی فرستاد که در جمع آنها افرادی بودند که دارای اصل و نسب و اندیشه نیک بودند و شماری از آنان دارای چهره‌ای زیبا و هیبت بودند و آنان را برای دعوت یزدجرد به اسلام فرستاد[۱۰].

ابن اعثم علت اعزام این افراد را درخواستِ پادشاه ایران دانسته که از سعد بن ابی وقاص خواست چند نفر از مردم نیک اندیش و دانا پیش ما بفرست تا از ایشان استعلام کنیم و کیفیت آمدن شما را به این نواحی و صورت صلح و جنگ را با ایشان باز نماییم»[۱۱].

و پس از این بود که سعد با یاران خود مشورت کرد و افرادی را با مشخصات ذیل نزد یزدجرد اعزام کرد؛ اما گروهی که دارای نسب و اصالت تبار و اندیشه و اجتهاد بودند عبارتند از: نعمان بن مقرّن، بسر بن أبی رهم، حملة بن جویه کنانی، حنظلة بن ربیع تمیمی، فرات بن حیان عجلی، عدی بن سهیل و مغیرة بن زرارة بن نباش بن حبیب و گروهی که هیکل و مهابت و آرا داشتند عبارتند از: عُطارد بن حاجب، اشعث بن قیس، حارث بن حسّان، عاصم بن عمرو، عمرو بن معد یکرب، مغیرة بن شعبه و معنّی بن حارثه که نزد یزدجرد رفتند[۱۲].

یزدجرد رستم را نزد خود برای مشورت خواند و مسلمانان نعمان بن مقرّن را به عنوان سخنگوی خود برگزیدند [۱۳].

در این جلسه حملة بن جویه کنانی یکی از افراد دارای اندیشه نیک و اصالت تبار معرفی شده است. حملة بن جویه در سال ۲۱ هجری شاهد و امضا کننده قرارداد صلح بکیر بن عبدالله و مردم مغان و آذربایجان بوده است. در این قرارداد فرمانده اسلام به مردم مغان امان داد و آنان پذیرفتند جزیه بپردازند و تا هنگامی در امان خواهند بود که برابر این پیمان عمل کنند[۱۴].

پس از این حوادث است که حمله به عنوان کارگزار قومس منطقه سمنان و دامغان برگزیده می‌شود [۱۵] و پس از خلافت علی(ع) مسئولیت بیت المال کوفه به وی واگذار می‌شود. متأسفانه پس از دوران حکومت امیرالمؤمنین(ع) گزارشی از شرح حال وی نیافتیم از این رو زمان درگذشت وی برای ما روشن نیست.[۱۶]

منابع

پانویس

  1. أنساب الأشراف، ج۲، ص۱۳۲، ح۱۱۱.
  2. جمل من أنساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۳۸.
  3. تاریخ طبری، ج۳، ص۱۵.
  4. الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۱۵.
  5. سمعانی، الأنساب، ج۲، ص۱۳۰.
  6. اکمال الکمال، ج۲، ص۱۷۰ – ۱۷۱.
  7. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 815 - 817.
  8. الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱۵.
  9. الفتوح، مترجَم، ص۱۰۱.
  10. تاریخ طبری (۸جلدی)، ج۳، ص۱۴ - ۱۵.
  11. الفتوح، مترجم، ص۱۰۱ و عربی، ج۱ - ۲، ص۱۵۶.
  12. تاریخ طبری، ج۳، ص۱۵.
  13. الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱۵؛ ترجمۀ نهایة الارب، ج۴، ص۱۶۷.
  14. تاریخ طبری (۸جلدی)، ج۳، ص۲۳۷ و چاپ مصر، ج۴، ص۱۵۷.
  15. سمعانی، الأنساب، ج۲، ص۱۳۰.
  16. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 817 - 819.