موعظه در معارف دعا و زیارات
مقدمه
موعظه در لغت به معنای پند و نصیحت مبتنی بر وعده و وعیده است[۱]. خداوند عزیز موعظه نیکو را در کنار حکمت و مناظره مطلوب، بهعنوان یکی از راههای دعوت به توحید معرفی کرده است[۲]. بررسی روایات نشان میدهد که یکی از فوائد دنیا موعظهگری آن است[۳]. موعظه عامل حیات و جلای قلب[۴] است و انسان را از غفلت بیدار میکند[۵]. برای انسان زیرک، همه امور عبرتخیز[۶] و عبرتپذیری، نشاندهنده محبت خدا به انسان است[۷]. برترین موعظه عبرتگیری از سرنوشت مردگان و رساترین موعظه خداوند قرآن کریم است[۸].
امام زین العابدین (ع) استمرار هشدار الهی را همراه با توفیق شب زندهداری و عبادت شبانه از خداوند درخواست کرده است[۹]. آن حضرت رسول اعظم (ص) را هشدار دهنده به امت اسلام دانسته و میفرماید: رسول خدا (ص) خویشتن را به زحمت افکند تا امت را اندرز دهد[۱۰]. همچنین قرآن کریم را برترین وسیله اندرز و نصیحت معرفی کرده است: «بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و قرآن را در تاریکی شب مونس ما گردان... تا مانع ارتکاب گناه توسط اعضا و جوارح ما گردد و طومار عبرتها را که به دست غفلت پیچیده شده است پیشروی ما بگشاید»[۱۱]. از منظر امام سجاد (ع) سختدلی و قساوت قلب زمینه گریز از پندپذیری و هدایتآموزی است. از اینرو به خدا عرض میکند: «إِلَهِي هَدَيْتَنِي فَلَهَوْتُ، وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ»[۱۲]: «ای خدای من! تو مرا هدایت کردی و من به لهو و غفلت روی آوردم. پندم دادی و من سختدلی نمودم».
از منظر امام زینالعابدین (ع)، گناهپوشی خداوند بهترین اندرز دهنده انسان برای گریز از پلیدیها و رویکرد به نیکیهاست: «ای خداوند عزیز! چنان کن که هر عیب ما که پوشیده داشتهای و هر گناه که نهان کردهای، اندرز دهندهای شود و ما را از اخلاق بد و ارتکاب خطاها باز دارد و بهسوی توبهای محو کننده گناهان و راهی که مورد پسند توست، بکشاند»[۱۳].
بر انسان لازم است که ضمن عذرخواهی از خطاهای گذشته، از خداوند درخواست کند که او را با تقویت روح پندپذیری، از لغزشهای آینده مراقبت نماید. امام سجاد (ع) میفرماید: «ای خدای من! همراه با اظهار پشیمانی، از این خطاها و همانند این خطاها از تو عذر میخواهم. تا چون بار دیگر چنان خطاهایی پیش آید، مرا واعظی باشد»[۱۴].
انسان نباید به گونهای ناپسند عمل کند تا مایه عبرت و پند دیگران باشد؛ از اینرو امام به ما میآموزد که از خدای خویش بخواهیم ما را باز دارد از اینکه با غوطهور شدن گناهان و بیخبری به چنین عاقبت شومی دچار شویم: «ای خداوند، مرا در وادی عصیان سرگشته رها مکن و تا زندهام در ورطه سهو و بی خبریام وامگذار و مرا به حالی میفکن که دیگران از من پند گیرند تا سبب عبرت همگان شوم یا کسی در من بنگرد و گمراه شود»[۱۵].[۱۶].[۱۷]
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا؛ فرهنگ فارسی.
- ↑ ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ نهجالبلاغه حکمت ۱۲۷.
- ↑ نهجالبلاغه، نامه ۲۱؛ غررالحکم، ص۱۸۹.
- ↑ غررالحکم، ص۴۷۱.
- ↑ غررالحکم، ص۴۷۱.
- ↑ غررالحکم، ص۱۲۸.
- ↑ کافی، ج۸، ص۱۸۵؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۷۶.
- ↑ نیایش چهل وهفتم.
- ↑ نیایش دوم.
- ↑ نیایش چهلودوم.
- ↑ دعای ۴۹.
- ↑ نیایش سیوچهارم.
- ↑ نیایش سیوهشتم.
- ↑ نیایش چهلوهفتم.
- ↑ الصحیفة السجادیة، امام زینالعابدین (ع)، ۱۴۱۸، قم، نشر الهادی؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ۱۳۷۵، تهران، نشر سروش؛ غررالحکم، عبدالواحد تمیمی آمدی، ۱۳۶۶ ش، قم، دفتر تبلیغات اسلامی؛ فرهنگ فارسی، محمد متین، ۱۳۶۵، تهران، امیرکبیر؛ قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، ۱۳۷۳، قم، دارالقرآن الکریم؛ کافی، کلینی، محمدبن یعقوب، ۱۳۶۷، تهران، اسلامیة؛ لغت نامه، علی اکبر دهخدا، ۱۳۶۷، تهران، نشر دانشگاه تهران؛ نهج البلاغه، سیدرضی، ۱۴۱۴ ق، قم، نشر هجرت.
- ↑ شایستهنژاد، علی اکبر، مقاله «موعظه»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۳۱.