وقت معلوم
مقدمه
- "وقت معلوم" یک بار در آیه ﴿إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴾[۱] و بار دیگر در سوره ﴿ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾[۲] به کار رفته است؛ آن هنگام که ابلیس، مأمور به سجده بر آدم شد؛ ولی سجده نکرد. قرآن، در این باره میفرماید: ﴿ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾[۳]
- مفسّران، در اینکه منظور از ﴿ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾؛ چه روزی است، گمانههای پرشماری ارائه کردهاند؛ برخی آن را پایان این جهان میدانند؛ چرا که در آنروز همه موجودات زنده میمیرند، و فقط ذات خداوند سبحانه و تعالی میماند. گروهی احتمال دادهاند منظور از آن، روز قیامت است؛ ولی این احتمال، نه با ظاهر آیات مورد بحث میسازد که لحن آن نشان میدهد با تمام خواسته او موافقت نشد و نه با آیات دیگر قرآن که از مرگ عموم زندگان در پایان این جهان خبر میدهد. این احتمال نیز وجود دارد که آیه یاد شده، به زمانی اشاره باشد که هیچکس جز خدا نمیداند[۴].
- آنچه این عبارت را در بحث مهدویت وارد کرده؛ برخی روایات است که ﴿ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾ را دوران ظهور حضرت مهدی (ع) دانسته است. از وهب بن جمیع - آزاد شده اسحاق بن عمار- نقل شده است که گفت: از حضرت صادق (ع) درباره این گفته ابلیس پرسیدم که: پروردگارا! پس مرا تا روزی که خلایق برانگیخته شوند، مهلت ده خداوند سبحانه و تعالی فرمود: البته تو از مهلت دادهشدگانی تا به روز و هنگام معین و معلوم- آنچه روزی خواهد بود؟ فرمود: وقت معلوم، روز قیام قائم آل محمد (ص) است. هرگاه خداوند سبحانه و تعالی او را برانگیزد، آنگاه که در مسجد کوفه است ابلیس نزد وی میآید؛ در حالی که بر زانوانش راه میرود و میگوید: "ای وای از این روزگار! آنگاه از پیشانیاش او را میگیرد و گردنش را میزند. آن هنگام، روز وقت معلوم است که مدت او به پایان میرسد"[۵].
- البته در برخی روایات، هلاکت او را به دست پیامبر خاتم (ص) بر صخرهای در بیت المقدس ذکر کردهاند[۶].
- بعید نیست مقصود از روایت، این باشد که با روشن شدن حقایق در عصر ظهور و رشد بسیار بالای عقلانی انسانها در آن عصر، دیگر مجالی برای اغوای شیطان باقی نخواهد ماند و عملا خلع سلاح و نابود میشود و این، پایان مهلت او است[۷].
- پنهان نماند احتمالهای دیگری در بیان مفسران آمده است که لکن همین اختصار در اینجا کافی به نظر میرسد[۸].
وقت معلوم در موعودنامه
- برخی از آن به روز قیامت، تعبیر کردهاند. وهب بن جمیع میگوید: از حضرت صادق (ع) پرسیدم: اینکه خداوند به شیطان فرمود: به تو مهلت داده خواهد شد تا وقت معلوم[۹]؛ این چه زمانی خواهد بود؟ فرمود: "آیا پنداشتهای این روز، روز قیامت است؟ خداوند تا روز قیام قائم ما، به شیطان مهلت داده است. وقتی خداوند قائم را مبعوث میکند و اجازه قیام به او میدهد، حضرت به مسجد کوفه میرود. در آن هنگام، شیطان در حالی که با زانوان خود راه میرود، به آنجا میآید و میگوید: ای وای بر من از امروز. حضرت مهدی (ع) پیشانی او را میگیرد و گردنش را میزند و آن هنگام، روز "وقت معلوم" است که مهلت شیطان به پایان میرسد[۱۰]. امام صادق (ع) فرمود: وقت معلوم، روزی است که رسول اکرم (ص) شیطان را بر روی سنگی در بیت المقدس سر میبُرد[۱۱][۱۲].
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ تا روز آن هنگام معیّن؛ سوره حجر، آیه: ۳۸.
- ↑ تا روز آن هنگام معیّن؛ سوره ص، آیه: ۸۱.
- ↑ فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل. فرمود: از اینجا بیرون رو که تو راندهای. و لعنت من تا روز پاداش و کیفر بر تو باد! گفت: پروردگارا! پس به من تا روزی که (همگان) برانگیخته میگردند مهلت ده! فرمود: تو از مهلت یافتگانی، تا روز آن هنگام معیّن؛ سوره ص، آیه: ۸۱.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۳۴۳
- ↑ " الْوَقْتُ الْمَعْلُومُ يَوْمُ قِيَامِ الْقَائِمِ فَإِذَا بَعَثَهُ اللَّهُ كَانَ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ جَاءَ إِبْلِيسُ حَتَّى يَجْثُو عَلَى رُكْبَتَيْهِ فَيَقُولُ يَا وَيْلَاهْ مِنْ هَذَا الْيَوْمِ فَيَأْخُذُ بِنَاصِيَتِهِ فَيَضْرِبُ عُنُقَهُ فَذَلِكَ يَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ مُنْتَهَى أَجَلِهِ "، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۷۶، ح ۱۷۸؛ طبری، دلائل الامامة، ص ۲۴۰
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۴۴، ح ۹۶
- ↑ ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۲، ح ۵؛ طبری، دلائل الامامة، ص ۲۴۶؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۱۵
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۴۶۴ - ۴۶۶.
- ↑ سوره حجر، ۳۸.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۴۳؛ تفسیر صافی، ج ۱، ص ۹۰۶؛ بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۵۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۸۴؛ تفسیر صافی، ج ۳، ص ۱۱۳.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۵۷.