آیا امام حسن علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع فرعی       =  آیا [[امام حسن]]{{ع}} [[علم غیب]] داشت؟
| موضوع فرعی =  آیا [[امام حسن]]{{ع}} [[علم غیب]] داشت؟
| تصویر             = 7626626262.jpg
| تصویر = 7626626262.jpg
| اندازه تصویر     = 200px
| اندازه تصویر = 200px
| نمایه وابسته     = [[علم غیب غیر خدا (نمایه)|علم غیب غیر خدا]]
| نمایه وابسته = [[علم غیب غیر خدا (نمایه)|علم غیب غیر خدا]]
| مدخل اصلی         = [[علم غیب]]
| مدخل اصلی = [[علم غیب]]
| موضوعات وابسته   =  
| موضوعات وابسته =  
| پاسخ‌دهنده         =  
| پاسخ‌دهنده =  
| پاسخ‌دهندگان       = [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]  
| پاسخ‌دهندگان = [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]  
}}
}}



نسخهٔ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۵۶

آیا امام حسن علم غیب داشت؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

آیا امام حسن(ع) علم غیب داشت؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

ابراهیم امینی

آیت‌الله امینی، در کتاب «بررسی مسائل کلی امامت» در این‌باره گفته‌ است:

«ابواسامه از حضرت صادق (ع) روایت کرده که امام حسن (ع) پیاده به مکه مشرف می‌‏شد پس پاهای‌ مبارکش ورم کرد. یکی‌ از غلامان عرض کرد: خوب است قدری‌ سوار شوید تا ورم پایتان بهبود حاصل کند، فرمود: نه، سوار نمی‌‏شوم. وقتی‌ به منزل آینده رسیدیم مرد سیاهی‌ را ملاقات خواهی‌ کرد که همراه خویش روغنی‌ دارد آن را خریداری‌ کن تا با آن ورم پاهایم را معالجه کنم. غلام عرض کرد: ما تا کنون به منزلی‌ برخورد نکرده‏‌ایم که چنین دوایی‌ داشته باشند. فرمود: چرا در همین منزل که اکنون به آن می‌‏رسیم این دوا یافت می‌‏شود. در حدود یک میل راه طی‌ کردند تا به منزل رسیدند، ناگاه مردی‌ سیاه پدیدار گشت، امام حسن (ع) به غلام فرمود: این همان مرد سیاه است که گفتم، روغن را از او بخر و پولش را بده. غلام نزد مرد سیاه رفت، سراغ از روغن گرفت، پرسید برای‌ که می‌‏خواهی‌؟ گفت: برای‌ حسن بن علی‌ (ع) گفت: مرا خدمتش ببر. وقتی‌ خدمت حضرت رسید عرض کرد: یابن رسول اللَّه من غلام شما هستم، هنگامی‌ که از خانه بیرون می‌‏آمدم همسرم در حال زایمان بود دعا کن خدا پسر سالمی‌ به من عطا کند که‏ دوست‏دار اهل‏ بیت (ع) باشد. امام حسن (ع) فرمود: وقتی‌ به خانه‌‏ات برگردی‌ خدا پسر سالمی‌ به تو عطا کرده و از شیعیان ما خواهد بود»[۱][۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛
آیت الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌ در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این باره گفته است:

«خبر دادن امام علی (ع) از غیبت امام مهدی (ع):

«عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ: لَمَّا صَالَحَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ مُعَاوِيَةَ بْنَ أَبِي سُفْيَانَ دَخَلَ عَلَيْهِ النَّاسُ فَلَامَهُ بَعْضُهُمْ عَلَى بَيْعَتِهِ فَقَالَ (ع) وَيْحَكُمْ مَا تَدْرُونَ مَا عَمِلْتُ وَ اللَّهِ لَلَّذِي عَمِلْتُ‏ لِشِيعَتِي‏ خَيْرٌ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ أَ لَا تَعْلَمُونَ أَنِّي إِمَامُكُمْ وَ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَيْكُمْ وَ أَحَدُ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ بِنَص‏ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ عَلَيَّ؟ قَالُوا: بَلَى قَالَ: أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ الْخَضِرَ لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ كَانَ ذَلِكَ سَخَطاً لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ (ع) إِذْ خَفِيَ عَلَيْهِ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي ذَلِكَ وَ كَانَ ذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ حِكْمَةً وَ صَوَاباً؟ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ (ع) الَّذِي يُصَلِّي خَلْفَهُ رُوحُ اللَّهِ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ (ع) فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ ذَاكَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخِي الْحُسَيْنِ ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطِيلُ اللَّهُ عُمُرَهُ فِي غَيْبَتِهِ ثُمَّ يُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِي صُورَةِ شَابٍّ دُونَ أَرْبَعِينَ سَنَةً ذَلِكَ لِيُعْلَمَ‏ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِير»[۳]

«عَنْ عَمِيرَةَ بِنْتِ نُفَيْل‏ قَالَتْ سَمِعْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ (ع) يَقُولُ‏ لَا يَكُونُ الْأَمْرُ الَّذِي تَنْتَظِرُونَ حَتَّى يَبْرَأَ بَعْضُكُمْ‏ مِنْ‏ بَعْضٍ‏ وَ يَتْفُلَ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ وَ حَتَّى يَلْعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ حَتَّى يُسَمِّيَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً كَذَّابِينَ»[۴] [۵]
۲. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر خسروپناه در کتاب «کلام نوین اسلامی» در این باره گفته است: «امام حسن مجتبی(ع) از این که به وسیله همسر خود جعده مسموم می‌شود؛ خبر داد و نیز به امام حسین(ع) فرمود: "سی هزار نفر از مردمی که ادعا می‌کنند از امت اسلام هستند؛ برای کشتن تو و اسیر کردن فرزندان و خانواده تو با هم همدست می‌شوند."[۶]»[۷].
۳. پژوهشگران وبگاه رشد.
پژوهشگران وبگاه پرسمان، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«در زندگی امام حسن(ع) موارد گوناگونی از بیان اخبار غیبی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. زمانی امام حسین(ع) و عبدالله بن جعفر در تنگدستی واقع شده بودند. امام حسن(ع) یکی از روزهای ماه را نام برد و فرمود در آن روز از طرف معاویه هدایایی به آنان خواهد رسید. درست در همان روز فرستاده معاویه هدایایی برای آنان آورد.
  2. روزی امام حسن(ع) به افراد خانواده‌اش فرمود: من با زهر شهید می‌شوم. پرسیدند: چه کسی تو را مسموم می سازد؟ فرمود: یکی از زنان یا کنیزانم. گفتند: از خود دورش کن، و از خانه‌ات خارجش ساز. فرمود: مگر قضای الهی قابل تغییر است؟ اگر او را از خود دور کنم، باز هم کشته شدن من به دست اوست، زیرا تقدیر الهی چنین رقم خورده است. چیزی نگذشت که جعده، همسر امام، به دستور معاویه، امام را با سّمی که در شیر ریخته بود، به شهادت رساند.
  3. روزی امام حسن(ع) در جایی نشسته بود که کسی وارد شد و گفت: یابن رسول الله، خانه‌ات آتش گرفت! امام فرمود: نه، خانه من آتش نگرفته است. پس از مدتی شخص دیگری وارد شد و گفت: یابن رسول الله، خانه همسایه شما آتش گرفت، و ما یقین کردیم آتش به خانه شما هم سرایت می‌کند اما این اتفاق نیفتاد و آتش خاموش شد»[۸].

پرسش‌های مصداقی

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. اثبات الهداة، ج۵ ص ۱۴۶
  2. بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.
  3. به نقل از سعید عقیصا: هنگامی که امام حسن (ع) با معاویه بن ابی سفیان مصالحه کرد، مردم بر وی وارد شدند و برخی شان او را به خاطر بیعت با معاویه، سرزنش کردند. پس فرمود: وای بر شما! به خدا سوگند نمی دانید من چه کردم! آنچه کردم، برای شیعیانم بهتر از همه چیزهایی است که خورشید بر آنها طلوع یا غروب می کند. آیا نمی دانید که امام شما هستم و اطاعت از من بر شما واجب است و من مطابق تصریح پیامبر (ص) یکی از دو سرور جوانان بهشتم؟. گفتند: جرا. فرمود: آیا نمی دانید که چون خضر (ع) کشتی را سوراخ کرد و دیواری را در شهری که از آنان پذیرایی نکرده بود، استوار نمود و پسربچه را کشت، موجب خشم موسی بن عمران شد؛ زیرا او حکمت این کارها را نمی دانست، در حالی که همه آنها نزد خدای متعال، حکیمانه و درست بود. آیا نمی دانید هیچ یک از ما نیست، جز آن که بیعتی با طاغوت روزگارش به گردنش می افتد، مگر قائم که عیسی بن مریم (ع) پشت سرش نماز می گزارد، و خداوند، ولادتش را پنهان و او را از دیده ها نهان می کند تا بیعت کسی را هنگام قیام، به گردن نداشته باشد. او نهمین نفر از نسل برادرم حسین است؛ پسر سرور کنیزان. خداوند، عمر او را در غیبتش طولانی می کند. سپس با قدرت خویش او را در صورت جوانی کمتر از چهل سال، ظاهر می سازد تا دانسته شود که خداوند بر هر کاری تواناست؛ کمال الدین: ص ۳۱۵، ح ۲، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۹، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۱۳۲ ح ۱.
  4. به نقل از عمیرة دختر نفیل: شنیدم که حسن بن علی(ع) می فرماید: این امر قیام را که انتظار می کشید، واقع نمی‌شود، تا آن که از همدیگر بیزاری بجوبید و برخی از شما، برخی دیگر را نفرین کنند و به صورت یکدیگر، آب دهان بیندازید و حتی برخی از شما، بعضی دیگر را کافر بخوانند. گفتم: پس در آن، خیری نیست؟ فرمود: همه خیر، در آن است. آن هنگام، قائم ما قیام می کند و همه این کارهای نادرست را بر می اندازد؛ الغیبة: ص ۴۳۷، ح ۴۲۹، االخرائج و الجرائح: ج ۳ ص ۱۱۵۳، بحار الأنوار: ج۵۲ ص ۲۱۱ ح ۵۸.
  5. دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص۱۰۵ - ۱۰۸.
  6. امالی صدوق، ص۱۱۶و الخرائج و الحرائج، ج۱، ص۲۴۱. اثبات الهداة، ج۵، ص۱۴۷ و ۱۵۰.
  7. کلام نوین اسلامی ج۲ ص۳۸۱.
  8. وبگاه رشد.