چه کسی غیر از خدا عالم به غیب است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
چه کسی غیر از خدا عالم به غیب است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

چه کسی غیر از خدا عالم به غیب است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • آیا معصوم علم غیب دارد؟
  • آیا غیر از خدا کسی می‌تواند علم به غیب پیدا کند یا نه؟
  • آیا بشر هم می‌تواند علم به جهان نادیدنی پیدا کند؟

پاسخ نخست

سلطان الواعظین

سلطان الواعظین در کتاب «شب‌های پیشاور» در این باره گفته است:

«در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که صراحتاً علم غیب را مخصوص خداوند می‌‏داند. مثلًا در آیه شریفه‏ای از سوره انعام که در نماز غفیله نیز خوانده می‏‌شود، می‌‏فرماید: ﴿ وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ [۱] علم غیبی که شیعیان برای انبیاء و اوصیاء قائلند شریک بودن در صفت خدایی نیست، بلکه قسمتی از وحی و الهام است که از جانب خداوند بر آن‏ها نازل شده است، و حقایق را بر آن‏ها کشف می‏‌نماید. علم را به دو نوع ذاتی و عَرَضی تقسیم می‌‏کنند. علم ذاتی یا علم مطلق، منحصر بفرد و مخصوص ذات اقدس پروردگار است. در حیطه عقل بشر قابل تصور نیست و بشر از آن عاجز است. لذا آنچه که بشر می‌‏گوید اثبات اجمالی آن است. علم عرضی نیز خود به دو قسم دیگر تقسیم می‌‏شود: علم اکتسابی و علم لدنی. علم اکتسابی به واسطه مدرسه رفتن و آموزش دیدن به دست می‌‏آید، و به همان مقداری که زحمت می‌‏کشیم حاصل می‏‌گردد. علم لدنّی علمی است که بدون تحصیل، از مبدأ فیاض افاضه می‏‌شود. خداوند در قرآن مجید می‌‏فرماید: ﴿ وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا [۲] بنابراین هیچ مسلمانی نمی‏‌تواند ادعا کند که علم به غیب، جزو ذات پیغمبر (ص) و امامان (ع) است. یعنی آن‏ها نیز همانند خداوند، ذاتاً عالم به علم غیب هستند. بر حسب اعتقاد شیعیان، در مواقعی که مشیت و اراده الهی تعلق گیرد و مصلحت بداند، به هر یک از مخلوقات خویش علم و قدرت عطا می‏کند. این افاضه علم، گاهی به واسطه معلم و افراد بشر و گاهی بدون واسطه آن‏ها صورت می‏‌گیرد. نوع دوم افاضه علم، به علم لدنّی و علم غیب تعبیر می‌‏شود و بدون مکتب رفتن و معلم دیدن حاصل می‌‏شود. خداوند در سوره جن صریحاً می‌‏فرماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۳]. این آیه صراحت کامل دارد که برگزیدگان و رسولان، مستثنای علم غیب هستند که خداوند به آن‏ها افاضه می‌‏کند. در سوره آل عمران نیز می‌‏فرماید: ﴿مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء[۴]. این آیه نیز صراحت دارد که افراد برگزیده‏ای از جانب حق، به عنوان رسول انتخاب می‌‏شوند و به اذن و امر پروردگار، عالم به علم غیب می‌‏شوند. استثنایی که در این دو آیه وجود دارد بدین معنا است که علم غیب جزو ذات پروردگار است ولی کسانی نیز مستثنی شده‏‌اند.

در آیات دیگری از قرآن مجید، این موارد استثنا به صراحت مشخص شده است. در سوره آل عمران، حضرت عیسی به قوم خود بنی ‏اسرائیل می‌‏فرماید: ﴿وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ[۵]. در سوره کهف می‌فرماید: ﴿ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ [۶] آیا رسیدن وحی به پیامبران، چیزی جز افاضه علم حق تعالی به دریافت کنندگان وحی است؟ آیه دیگری از سوره کهف صراحت دارد که به پیغمبر، علم لدنی آموختیم: ﴿ وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا [۷] و آموزش این علم، چیزی جز علم غیب نیست در اینجا نیز پیغمبر مستثنی شده است. لذا چون این استثنائات محدود و مخصوص برگزیدگان حق تعالی است، هر کس دیگری چنین ادعایی کند، کذاب و بازیگر است. بنابراین با توجه به آیات مذکور، دریافت وحی و افاضه علم غیب به پیامبران و رسولان برگزیده خداوند اثبات می‌‏شود»[۸]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله حسینی طهرانی؛
آیت‌الله سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب «امام‌شناسی» در این‌باره گفته‌ است: «همۀ علوم‌ و از جمله‌ علم‌ غیب‌ مختصّ به‌ خداست‌ و هیچکس‌ و هیچ‌ موجودی را در آن‌ راه‌ نیست‌‌، ولکن‌ بالاستقلال‌ و بالاصالة‌‌، و تمام‌ علومی که‌ از جانب‌ خدا به‌ غیر عنایت‌ شده‌ است‌ افاضه‌ از ناحیۀ او بوده‌ و تمام‌ موجودات‌ هر یک‌ در حدّ خود و به‌ نوبۀ خود دارای علم‌ هستند ولکن‌ تَبعاً و به‌ افاضۀ خدا و به‌ اعطاء او‌. و در این‌ صورت‌ بین‌ آیاتی که‌ علم غیب را منحصر به‌ خدا میداند‌، و بین‌ آیۀ کریمه‌ که‌ رسولان‌ را عالم‌ به‌ غیب‌ می‌داند و بر غیب‌ راه‌ میدهد هیچگونه‌ تنافی و تضادّی نیست‌‌. و نظیر این‌ استقلال‌ و تبعیّت‌‌، یا ذاتی و عرضی‌، و یا اصلی و ظِلّی‌، در عبارات‌ قرآن‌ کریم‌ بسیار آمده‌ است‌‌. همچون‌ آیۀ: ﴿اللَّهُ يَتَوَفَّى الأَنفُسَ،[۹] که‌ دلالت‌ بر حصر دارد‌؛ با آیه: ﴿حَتَّىَ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا، [۱۰] و همچون‌ آیۀ: ﴿فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا،[۱۱] که‌ در این‌ آیه‌ علاوه‌ بر خدا‌، عزّت‌ را برای رسول‌ خدا و برای مؤمنین‌ معیّن‌ نموده‌ است‌ و بنابراین‌ علم‌ غیب‌ برای رسولان‌ خداوند أمری ضروری و حتمی است‌ و منافات‌ با اختصاص‌ آن‌ به‌ خدا ندارد‌»[۱۲].
۲. آیت‌الله نمازی شاهرودی؛
آیت‌الله علی نمازی شاهرودی در کتاب «علم غیب» در این‌باره گفته‌ است: «از آیه﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء.[۱۳] استفاده می‌شود که علم غیب برای شخص رسول (ص)، به خواست و اختیار و احسان خداوند، ثابت است؛ و چون پیامبر گرامی اسلام (ص) اشرف و افضل همه رسولان است، پس علم غیب برای ایشان مسلم خواهد بود؛ زیرا مردم عادی طاقت دانستن غیب را ندارند و آمادگی ندارند که بعضی مطالب و قضایای دنیا حوادث روزگار را ببینند و یا بدانند. اگر ایشان از باطن کارهای یکدیگر مطلع و با خبر باشند؛ باب معاشرت و مراودت با دیگران را بر روی خود می‌بندند و از معاملات و همه شئون اجتماعی با یکدیگر پرهیز خواهند کرد و نظام زندگی مختل خواهد شد؛ لکن خداوند، بعضی از رسولان خود را برای اطلاع از غیب اختیار فرموده است. از طرفی، واضح است که اگر آرزوها و امیدواری‌ها به یکدیگر نباشد، خشتی بر روی خشتی نهاده نشده و گیاه و درختی کاشته و چیزی انباشته نخواهد شد. غالب خدمات اجتماعی به همدیگر و زحمات پدران و مادران برای فرزندان از روی آرزو و امیدواری به یکدیگر است؛ و اساس این آرزوها و امیدواری‌ها بر ندانستن آینده خود و دیگران و حوادث زمان است».[۱۴]
۳. آیت‌الله مکارم شیرازی؛
آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «تفسیر نمونه» در این‌باره گفته‌ است:
  • «آگاهی از غیب به طور مطلق و بدون هیچ گونه قید و شرط از آن خدا است، ولی او هر مقدار از این آگاهی را مصلحت ببیند، در اختیار پیامبران و اولیای خود می‌گذارد، همان طور که در آیه: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ [۱۵]. بنابراین، هیچ گونه تضادی میان آیات مورد بحث، که نفی علم غیب از پیامبران می‌کند، و آیات یا روایاتی که آگاهی بعضی از غیوب را به پیامبران یا امامان (ع) نسبت می‌دهد وجود ندارد. آگاهی از اسرار غیب، بالذات مخصوص خدا است، و دیگران هر چه دارند بالعرض و از طریق تعلیم الهی می‌باشد، و به همین دلیل، محدود به حدودی است که او اراده می‌کند»[۱۶].
  • «نه تنها خداوند اسرار غیب را در مورد لازم به پیامبران و امامان تعلیم می‌دهد بلکه گاهى به غیر پیامبر و امام نیز چنین تعلیمى می‌دهد همانگونه که در داستان مادر موسى در قرآن می‌خوانیم که خداوند به او گفت: ﴿وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ[۱۷] حتى گاهى پرندگان و جانداران دیگر به خاطر ضرورت‌هاى زندگى، آگاهی‌هایى از اسرار نهان و حتى از آینده نسبتا دور پیدا می‌کنند که تصورش براى ما مشکل و پیچیده است، و به این ترتیب بعضى از مسائلى که براى ما غیب محسوب می‌شود، براى آنها غیب نیست»[۱۸].
  • «با دقت و بررسی در آیات مختلف قرآن، به خوبی روشن می‌شود که دو دسته آیات در زمینه علم و غیب و آگاهی از آینده وجود دارد:

گروه اول: آیاتی که علم غیب را مخصوص خدا معرفی می‌کند و از غیر او نفی می‌کند؛ مانند: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ[۱۹] و ﴿قل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ[۲۰] و ﴿قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ[۲۱] و... به صراحت دلالت دارند که علم به غیب، ‌مخصوص خداوند است.

گروه دوم از آیات، به روشنی نشان می‌دهد که اولیای الهی اجمالاً از غیب آگاهی دارند؛ مانند: ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء[۲۲] و در معجزات حضرت مسیح (ع) می‌خوانیم که فرمود: ﴿وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ[۲۳] در نتیجه خداوند تمامی اسرار غیب را رسولان خود را نداده است؛ ولی به طور اجمال به آنها اعطا نموده است.

از طرف دیگر روایات زیادی وارد شده است که، نشان می‌دهد که پیامبر اسلام (ص) و امامان (ع)، آگاهی از غیب داشتند و گاه از آن خبر می‌دادند و در نهج البلاغه پیشگویی‌های زیادی به چشم می‌خورد که نشان می‌دهد که حضرت علی (ع) به بعضی از اسرار غیب آگاهی داشت؛ مانند: آنچه در خطبه ۱۳ در مذمت اهل بصره آمده است که می‌فرماید: گویا می‌بینم عذاب خدا از آسمان و زمین بر شما فرود آمده و همه غرق شده‌اید، تنها قله بلند مسجدتان همه چون سینه کشتی در روی آب نمایان است. یا نسبت به حجر بن قیس فرمود: که تو را بعد از من مجبور به لعن می‌کنند. و آنچه درباره مروان فرمود: که او پرچم ضلالت را بعد از پیری به دوش خواهد کشید. از مطالب گذشته درباره از غیب پیامبران و امامان (ع) و اولیاء خدا می‌توان چند نتیجه گرفت:

  1. منظور از اختصاص علم غیب به خدا، علم ذاتی و استقلالی است، بنابراین غیر او هیچ کس مستقلاً آگاهی از غیب ندارند و هر چه دارند از ناحیه خداست. خداوند هیچکس را از اسرار غیب آگاه نمی‌کند، مگر رسولانی را که مورد رضایت او هستند. در نهج البلاغه نیز به همین معنا اشاره شده است حضرت علی (ع) زمانی که از حمله مغول به کشورهای اسلامی پیش بینی می‌فرمود: یکی از یارانش گفت: ای امیر المؤمنین آیا دارای علم غیب هستی؟ حضرت خندید و فرمود: این علم غیب نیست این علمی است که از صاحب علمی پیامبر آموخته‌ام.
  2. اسرار غیب دو گونه است: قسمتی مخصوص به خدا است و هیچ کس جز او نمی‌داند مانند: قیام قیامت، برزخ، بهشت و... و قسمتی دیگر را به اولیاء خود می‌آموزد چنانکه در نهج البلاغه نیز اشاره کرده است که بعضی از علوم غیبی تنها مخصوص خداست و غیر از خدا کسی نمی‌داند و بعضی از علوم غیبی دیگر را به پیامبر آموخته و او به من آموخته است.
  3. اسرار غیب در دو جا ثبت می‌شود، یکی در لوح محفوظ، خزانه مخصوص خداوند است که هیچ گونه دگرگونی در آن رخ نمی‌دهد و هیچکس از آن آگاه نیست و دیگری در لوح محو و اثبات که علم به مقتضیات است نه علت تامه. امام صادق (ع) در این زمینه می‌فرماید: خداوند علمی دارد که جز خودش نمی‌داند و علمی دارد که فرشتگان و پیامبران را از آن آگاه ساخته، آنچه را به فرشتگان و پیامبران و رسولانش داده، ما می‌دانیم.
  4. خداوند بالفعل از تمامی اسرار عالم باخبر است ولی انبیا و اولیاء ممکن است بالفعل بسیاری از اسرار غیب را نمی‌دانند، اما هنگامی که اراده کنند خداوند به آنها تعلیم می‌دهد امام صادق (ع) می‌فرماید: هنگامی که امام اراده می‌کند چیزی را بداند خداوند به او تعلیم می‌دهد.
در نتیجه می‌توان گفت انسان‌ها با تقویت و پرورش بعد روحانی خود می‌توانند از آینده و غیب، آنهم به خواست و اراده خداوند آگاهی داشته باشند»[۲۴].
۴. آیت‌الله سبحانی؛
آیت‌الله جعفر سبحانی در کتاب «منشور جاوید» در این باره گفته است:
  • «قرآن پیامبر گرامی (ص) را انسان آگاه از غیب معرفی می‌کند. به طور مسلّم، این آگاهی از درون ذات او نجوشیده بلکه مانند دیگر علوم و آگاهی‌های او، از برون به او القا شده و از پسِ پرده غیب ـ به اذن الهی ـ گزارش می دهد. از آنجا که گروهی از بی خبران از مقام اولیا، آگاهی پیامبر را از غیب، یک نوع الوهیت تصور کرده‌اند و چنین وانمود می‌کنند که آگاهی از غیب از آن خدا است وکسی در این وصف شریک وهمتای او نیست. (...) گاهی در میان افراد بشر "اَبَر آگاهانی" پیدا می شوند که از طریق الهام، از مطالبی آگاه می گردند که هرگز از طریق استدلال راهی به کشف آنها وجود ندارد از این جهت دانشمندان، ادراک بشر را به سه نوع ادراک تقسیم کرده اند: "ادراک توده مردم"، "ادراک استدلال گران ومتفکران" و "ادراک عارفان وروشن بینان". خدا به خاطر لطف و مرحمتی که نسبت به بندگان خود دارد، دریچه‏ هایی را به سوی جهان غیب باز گذارده است تا همگان بدانند که آگاهی از غیب یک امر محال و غیر ممکن نیست، بلکه تسلط انسان بر غیب امری است صد در صد ممکن، که جای هیچ شک و تردید در آن وجود ندارد. نمونه های آن عبارت اند از: وحی به حیوانات، روشن بینی و تله پاتی، ارتباط با ارواح، الهام به افراد علوم بشری موضوع آگاهی از غیب را، یک امر ممکن بلکه محقق، می داند و با چنین تصدیق و توصیفی، نباید در امکان آن شک و تردید داشته باشیم»[۲۵].
  • «خدا به خاطر لطف و مرحمتی که نسبت به بندگان خود دارد، دریچه‏‌هایی را به سوی جهان غیب باز گذارده است تا همگان بدانند که آگاهی از غیب یک امر محال و غیر ممکن نیست، بلکه تسلط انسان بر غیب امری است صددرصد ممکن، که جای هیچ شک و تردید در آن وجود ندارد. آگاهی ازغیب منحصر به پیامبران نیست برخی از آیات که دلالت می‏‌کند که افرادی از غیر پیامبران هم از غیب آگاهی داشته‏‌اند نقل می‌‏شود تا واضح گردد که آگاهی از غیب منحصر به پیامبران الهی نیست، بلکه خدا به هر یک از بندگان خاص خود که بخواهد چنین عنایتی می‌‏کند و او را با غیب این جهان آشنا می‏‌سازد:
  1. ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ * وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ[۲۶] این نه تنها مریم است که از طریق غیب از یک رشته رویدادهای آینده آگاه شده است بلکه در این مورد همسر ابراهیم و مادر موسی نیز با او همراه می‌‏باشند.
  2. قرآن درباره همسر ابراهیم چنین می‌‏گوید: ﴿وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا... * وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ[۲۷]
  3. قرآن درباره مادر موسی که از طریق غیب از سرنوشت فرزند خود آگاه شده است چنین می‏‌فرماید: ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ[۲۸] به طوری که مشاهده می‌‏کنید: در این آیات کسانی که از طبقه پیامبران نیستند از طریق غیب از حوادث آینده آگاه شده‌‏اند»[۲۹].
۵. آیت‌الله جوادی آملی؛
آیت الله عبدالله جوادی آملی در کتاب «تسنیم» در این باره گفته است: «علم به غیب، اصالتاً از آنِ خداست و او به هر کس بخواهد، بخشی از آن را می دهد. ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ. از ظاهر این آیات برمی‌آید که خداوند، پیامبران را به وحی اختصاص داده و آنان را از غیب آگاه و از همه جوانب به وسیله فرشتگان محفوظ داشته است تا وحی الهی از ناحیه شیاطین یا دیگران زوال یا تغییری نپذیرد و آنان هم پیام‌های الهی را در کمال صحت و امانت به مردم برسانند. بر این اساس است که پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت او که معصوم و مورد رضایت خداوندند، در مقامی قرار می‌گیرند که با تعلیم الهی چیزی بر آنها پوشیده نیست».[۳۰].
۶. حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی در کتاب «تفسیر نور» در این‌باره گفته‌ است: «علم غيب، به طور مطلق و نسبت به هر چيز و در هر شرايطى مخصوص خداوند است، ‏﴿وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ[۳۱] امّا به اذن و اراده‏ الهى گاهى براى اولياى خدا دريچه‌‏هايى از غيب گشوده می‌‏شود ﴿تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ[۳۲] لذا پيامبران الهى، از علم غيب برخوردارند. چنان كه در آيه‏ ۲۶ سوره‏ جنّ می‌‏فرمايد: ‏﴿عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ[۳۳] نه فقط علم غيب، بلكه قدرت انجام كارهاى خارق العاده نيز مخصوص خداست، امّا خداوند به هر كس كه بخواهد و به هر مقدار كه مصلحت بداند عطا مى‏‌كند. با آنكه مرگ و حيات به‌دست اوست، ﴿أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا[۳۴] ، لكن حضرت عيسى‏(ع) نيز با اذن او مردگان را زنده می‌كند، ‏﴿أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ[۳۵] با آنكه خداوند جان‌‏ها را می‌‏گيرد، ﴿اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ [۳۶]لكن فرشتگان نيز با اذن او جان مردم را می‌گيرند ﴿يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ[۳۷] با آنكه تنها او خالق است،﴿اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ[۳۸]، لكن حضرت عيسى‏ نيز با اذن الهى خلق می‌‏كرد. ﴿وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي[۳۹]»[۴۰].
۷. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن وکیلی در مقاله «علم غیب امام» در این باره گفته است: «منظورمان از غیب آن مجموعه‌ای از عالم می‌باشد که از ادراک عموم مردم مخفی است؛ یعنی در زندگی متعارف و عادی انسان‌ها، مجموعه‌ای از اطلاعات وجود دارد که بین همه مشترک است و به‌وسیله ابزارهای ظاهری حواس پنج‌گانه و تفکر به‌دست می‌آید. ادراک ماورای این مسائل را معمولاً به ادراکات غیبی تعبیر می‌کنند. البته معمولاً به این‌شرط که از طریق نوعی حس باطن به دست آید، و نه با تفکر و تیزهوشی. لذا غیب مرز مشخص و دقیقی در این بحث ندارد. حتی برخی از انسان‌های عادی، گاهی خواب‌های صادقه می‌بینند و حرف‌های خاصی می‌زنند و مقداری علومشان با علوم دیگران متفاوت است و بعضی‌ها ضعیف‌تر هستند و از همین مقدار علم هم محرومند؛ ولی اگر کسی دارای دریافتی، ماورای دریافت‌های عمومی باشد، می‌گویند فلانی علم غیب دارد و این حداقل معنای "علم غیب" است و اختصاصی هم به ائمه (ع) و اولیاء‌الهی ندارد، حتی اختصاص به انسان‌های خوب هم نداشته و چه‌بسا در بعضی از انسان‌های بد هم وجود دارد»[۴۱].
۸. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد تقی شاکر در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «منابع علم امام در قرآن و روایات» در این‌باره گفته‌ است:

«شیوه و روش آگاهی از غیب به دو گونه است:

  1. غیبی که با تعلیم و فکر و ریاضت نفسانی آشکار می‌شود.
  2. غیبی که نیل به آن تنها برای خداوند متعال محقق است و این همان غیب مطلقی است که خداوند متعال آن را تنها برای برگزیدگانش آشکار می‌سازد. قسم دوم خود به دو گروه تقسیم می‌شود:

الف) غیبی که آشکار نمودنش برای رسل و فرستادگان الهی لازم است که معجزات و شرایع و سایر اخبار غیبی از آن جمله‌اند. هر آنچه که مربوط به موضوع رسالت است خداوند با آگاهی دادنِ رسولانش به آن، ایشان را تسدید و تأیید می‌نماید.

ب) غیبی که از شئون الهی است که خاص خداوند است. آیاتی که از اختصاص غیب به خداوند سبحان سخن می‌گویند مرادشان این دسته از غیوب است، یعنی ربوبیت، پس غیب الهی بدون حد و مرز برای فرستادگان الهی قرار داده نشده است، بلکه غیبی که شئون رسالت و ابلاغ آن را تحقق بخشد به آنها عطا شده است. اما غیبی که برای عبّاد صالح و مرتاضین کشف گردد از هر دو حد: الهی بودن و رسالی بودن خارج است، که این امر برای صالحین به حسب درجاتشان محقق می‌شود و برای دیگران به حسب محاولاتشان، اما در هر حال غیبی که برای آنها کشف می‌شود غیبِ خاص خداوند و غیبِ وحیانیی که مخصوص رسولان الهی است نخواهد بود. با ضمیمه کردن آیۀ ﴿إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا[۴۲]. به آیاتی که علم به غیب را مختص به خداوند سبحان می‌داند، این نتیجه به دست می‌آید که علم غیب به اصالت از آن خداست و به تبعیتِ خداوند متعال دیگران هم می‌توانند به مقدرای که او بخواهد نسبت به آن آگاه شوند نه علمی من نفسه و بنفسه، و بگونۀ اصالتی و استقلالی بلکه به اذن الله تعالی»[۴۳].
۹. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد جعفر سبحانی در کتاب «منابع علم امامان شیعه» در این‌باره گفته‌ است:

«آياتى است كه به روشنى نشان مى‌دهد كه اولياى الهى به اذن پروردگار از غيب آگاهى دارند مانند:

۱۰. آقای تبریزی؛
آقای ابومصطفی تبریزی در مقاله «پاسخ به شبهات قرآنی» در این‌باره گفته‌ است:

«علم غیب مخصوص خدای متعال است و علم سایر مخلوقات نسبت به عوالم غیب که از روایات بسیاری استفاده می‌شود به‌طور کامل و همه‌جانبه نیست. بعضی از مراتب غیب که برای انبیا و اولیا، توسط وحی و الهام عنایت می‌شود، به مقدار مشیت باری تعالی است. مقصود از آیاتی که علم غیب را از غیر خداوند نفی می‌کنند، علم ذاتی است؛ یعنی علم ذاتی به عوالم غیب مخصوص به خدا است و انبیا و ائمه معصومین (ع) از خود هیچ ندارند و آنچه می‌دانند، به تعلیم خدا می‌باشد. همان‌گونه که در قرآن می‌خوانیم: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۴۸]

همچنین وقتی حضرت علی (ع) از حوادث آینده خبر می‌داد یکی از یارانش عرض کرد: ای امیر مؤمنان! آیا شما علم غیب دارید؟ حضرت خندید و فرمود: این علم غیب نیست؛ بلکه علمی است که از دارنده علمی پیامبر آن را آموخته‌ام. پس مراد از اینکه پیامبر اکرم و ائمه‌اطهار هر یک تا حدودی از علم غیب اطلاع داشتند که در برخی از آیات به آن اشاره‌شده است: ﴿وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ[۴۹] و همچنین در منابع روایی و تاریخی مطالب فراوانی در رابطه با اخبار و اطلاعات آن بزرگواران از نکات و مسائل پنهانی وجود دارد. همگی از عنایات و تفضلات حضرت حق بوده است.

امام باقر (ع) فرمود: خدای متعال دو گونه علم دارد: یک: علمی که جز خود او کسی نمی‌داند؛ دوم: علمی که به ملائکه و رسولانش آموخته است. آنچه به ملائکه و رسولانش آموخته، به ما نیز آموخته است و ما آن را می‌دانیم.

با توجه به نکات مطرح‌شده می‌توانیم در پاسخ سؤال فوق بگوییم: بله! معصومین از مسائل غیبی ازجمله ساعات مرگ خود و سایر افراد با اذن خدای متعال اطلاع داشتند و این از توجه و عنایت خدا به آن گرامیان بوده که در اثر کسب کمالات معنوی و مقامات عالی عرفانی به آن نائل شده بودند.

در اینجا به دو نمونه از علم آن بزرگواران به اسرار نهانی اشاره می‌کنیم:

  1. ابو بصیر، یار دیرین و صمیمی ابو حمزه ثمالی نقل می‌کند: روزی به محضر امام صادق (ع) مشرف شدم. امام ضمن گفتگو از من پرسید: ابو حمزه ثمالی چه طور است؟ چه می‌کند؟ عرض کردم: وقتی ابوحمزه را ترک کردم، مریض و بدحال بود. فرمود: موقعی که نزد او رفتی، سلام مرا به وی برسان و بگو: در فلان ماه و فلان روز مرگ تو فرا می‌رسد و زندگانی را بدرود خواهی گفت. عرض کردم: فدایت شوم! به خدا سوگند! او یکی از دوستان و شیعیان خالص شماست و ما به او انس گرفته‌ایم. فرمود: راست می‌گویی؛ اما آن موقعیت و منزلتی که او نزد خدا و ما دارد،‌ برایش بهتر است. پرسیدم: ای فرزند رسول خدا! آیا شیعه شما در روز قیامت با شما خواهد بود؟ فرمود: بلی! اگر از نافرمانی خدا بترسد، مراقب دستورهای پیامبرش باشد و از ارتکاب گناهان خودداری ورزد، حتماً در درجات بهشت باما خواهد بود. ابو بصیر می‌گوید:‌ من همان سال به دیار خویش برگشتم و همان‌طور که امام صادق (ع) خبر داده بود، بعد از اندکی ابوحمزه به دیار حق شتافت.
  2. خبر غیبی امام زمان (ع): احمد بن اسحاق قم، محدث بزرگوار شیعه که عالمی جلیل‌القدر و فقیهی پرهیزکار و نماینده تام‌الاختیار و مورد اعتماد امام عسکری (ع) در شهر قم بود، خبر رحلت خویش را همراه با کفنی متبرک از حضرت ولیعصر دریافت کرد. حسین بن روح می‌گوید: احمد بن اسحاق نامه‌ای به ناحیه مقدسه امام زمان (ع) نوشت و اجازه خواست که به حج برود. حضرت نیز به وی اجازه داد و پارچه‌ای برایش فرستاد. وقتی احمد پارچه را دید، گفت: امام خبر مرگ مرا داده است و هنگام بازگشت از سفر حج در شهر سر پل ذهاب، درگذشت»[۵۰].
۱۱. خانم رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
خانم سیده رابیل در مقاله «جستاری در مسئله علم غیب» این‌باره گفته‌ است:

«آیات و روایات موجود در قرآن و سنت،‌ چند گروه از افراد را از بهره‌مندان از علم غیب معرفی کرده است که عبارتند از:

  1. پیامبران مطابق آیات قرآن کریم، خداوند متعال، پیامبران الهی را از علم غیب آگاه کرده است. آیات پیش گفته دلالتی روشن بر این مدعا دارند: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ مفسران شیعه و سنی نوعا قسمت اول آیه کریمه،‌ را دلیل بر بهره‌مندی پیامبر از علم غیب دانسته‌اند و حتی برخی از مفسران بزرگ اهل سنت،‌ نیز با تقسیم کردن رسول،‌ به رسول ملکی و بشری، این آیه را دلیل بر داشتن علم غیب ملائکه نیز دانسته‌اند. در این آیه خداوند ابتدا خود را دانای به غیب معرفی کرده است و از آنجا که ذات احدیت علم مطلق را داراست، علم او علم لدنی است که قابل تعلیم و تعلم نیست. در قسمت بعدی آیه،‌ خداوند حکیم خداوند از این حقیقت خبر داده است که وی چنین علمی را به کسانی که خداوند از آنها راضی باشد،‌ عطا خواهد کرد. در قسمت سوم آیه، حتی مصداق آن افراد نیز روشن شده است، خداوند متعال مصداق آن افراد را رسولان خود معرفی کرده است. راجع به این آیه برخی از مفسران معاصر بر این باور هستند که پیامبر اکرم (ص) اولین صادر و مخلوق خداوند است،‌ بنابراین او پیش از تمام خزائن غیب آفریده شده و درجه وجودی او مقدم بر همه اشیاء بوده و قهرا عالم به تمام آنها بوده است. حال چگونه ممکن است وی از غیب بی خبر باشد. به نظر می‌رسد این بیان،‌ با صریح آیات قرآن کریم منافات دارد، چرا که خداوند پس از بیان برخی داستان‌های اقوام پیشین خطاب به رسول گرامی اسلام (ص) می‌فرماید: ﴿تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا[۵۱] از دیگر آیاتی که برای اثبات علم غیب پیامبران به آن استناد کرد، دو آیه زیر است: ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ[۵۲] روشن است که پدیده وحی،‌ چیزی غیر از حس و عقل است،‌ از این رو فرد مورد وحی، عالم به غیب است و پیش‌تر نیز بیان شد که یکی از طرق رسیدن به علم غیب،‌ وحی است. ﴿كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۵۳]
  2. ملائکه: مقدمتا باید یادآور شد که مطابق با صریح آیات قرآن کریم، ملائکه الهی تا خداوند به آنها علمی نداده است،‌ از چیزی آگاهی ندارند: ﴿قالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا[۵۴] از مطالب پیشین نیز به دست می‌آید که اساسا یکی از طرقی که پیامبران به وسیله آن،‌ از امور غیبی آگاه می‌شوند،‌ از راه فرشتگان است. بنابراین می‌توان مدعی شد که خداوند متعال ملائکه رسول را آگاه از محتوای پیام وحی کرده و آنها چنین پیامی را به پیامبران ابلاغ می‌کنند. روشن است که در این فرایند،‌ ملائکه نیز به طور طبیعی از امور غیبی آگاه می‌شوند. به این آیات توجه کنید: ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ[۵۵] و ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ* عَلَى قَلْبِكَ[۵۶] با توجه به آنچه که گذشت،‌ فرشتگان نیز عالم به غیب هستند.
  3. اولیاء الهی و بندگان خاص: زندگانی اولیاء الله حکایت از تحقق علم غیب برای غیر انبیاء نیز دارد. اگر حتی حکایت‌های نقل شده در این باره را نیز نپذیریم،‌ قرآن کریم به عنوان کلام تحریف نشده خداوند،‌ دلالت بر مدعای ما دارد، چرا که حضرت مریم، مادر حضرت موسی (ع) و یا آصف بن برخیا هیچکدام از انبیاء‌ الهی نبودند،‌ اما خداوند حکیم آنها را در مواردی آگاه به غیب کرده است. ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ[۵۷] مطابق با این آیه می‌توان گفت که اولا وحی در این آیه همان الهام است که یکی از طرق دست یابی به غیب است؛ ثانیا افزون بر آن،‌ بازگشت حضرت موسی (ع) به دامان مادر،‌ به مادر موسی اطلاع داده شد؛ ثالثا اینکه حضرت موسی در آینده به مقام رسالت می‌رسد،‌ نیز خبر دیگری بود که به مادر آن حضرت داده شد. خداوند متعال راجع به آصف بن برخیا نیز فرموده است: "کسی که نزد او علمی از کتاب بود گفت من قبل از آن که تو پلک چشم‌هایت را به هم بزنی تخت بلقیس را برایت حاضر می‌کنم." پیش‌تر راجع به دلالت این آیه بر وجود علم غیب نزد آصف سخن گفتیم. حال باید گفت که بنابر اصل عدل که از اصول پنج‌گانه شیعه و نیز معتزله است،‌ می‌توان مدعی شد،‌ که ثبوت علم غیب منحصر به شخص آصف بن برخیا نیست،‌ بلکه خداوند حکیم،‌ هر کسی را که در کمالات سیر کرده و به مقامات والای انسانی دست یابد،‌ از امور غیبی آگاه می‌سازد. امامان معصوم شیعه،‌ که از بالاترین اولیاء الهی هستند،‌ مطابق با باورهای شیعه از جمله بهره‌مندان این علوم هستند. به روایاتی در این باره توجه کنید: امام باقر (ع) راجع به آصف در کلامی قریب به این مضمون فرمودند: "خداوند ۷۳ اسم اعظم دارد که تنها یک حرف آن را به آصف داد و توانست تخت بلقیس را نزد سلیمان بیاورد و نزد ما امامان ۷۲ اسم از آن اسامی وجود دارد و تنها یک اسم آن در علم غیب خداوند وجود دارد که به ما داده نشده است. امام صادق (ع) فرمودند: هنگامی که امام بخواهد چیزی بداند،‌ خداوند او را آگاه می‌کند.
از این روایات روشن می‌شود که امامان معصوم نیز به عنوان انسان‌های برگزیده خداوند،‌ عالم به غیب بوده‌اند»[۵۸].
۱۲. پژوهشگران پایگاه پرسمان قرآن؛
پژوهشگران پایگاه پرسمان قرآن در مقاله «رابطه علم لدنی و علوم مادی»، در این باره گفته‌اند:
۱۳. پژوهشگران وبگاه تبیان؛
پژوهشگران وبگاه تبیان تحت عنوان «جایگاه علم غیب در علم معصومین (ع)»، در این باره گفته‌اند: «انسان‌ها با تقویت و پرورش بعد روحانی خود می‌توانند از آینده و غیب، آن هم به خواست و اراده خداوند آگاهی پیدا کنند و به مرحله‌ای برسند که تمام عالم به طور عینی و عملی به اذن خداوند در فرمان آنها قرار گیرد»[۷۲].
۱۴. پژوهشگران پایگاه جامع ادیان و مذاهب؛
پژوهشگران «پایگاه جامع ادیان و مذاهب» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«خداوند متعال به برگزیدگان و بندگان خالص درگاه خود غیر از قدرت به هر اندازه که بخواهد علم و آگاهی هم عطا می‌کند. نمونه‌هایی از این بندگان را که علم لدنی داشتند، قرآن شریف ذکر کرده است که به آنها و مواردی دیگر اشاره می‌کنیم:

  1. مستثنی در آیه: ﴿يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءآنچه را که پیش رو و آنچه را که پشت سرشان است می‌داند و به علم او جز آنچه خودخواهد احاطه نتوانند یافت.
  2. مستثنی در آیه: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۷۳]
  3. ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ[۷۴]
  4. همسفر موسی از آینده آن کشتی و آن بچه‌ها خبر داشت: ﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا[۷۵]
  5. داود و سلیمان علم لدنی داشتند. از جمله زبان پرندگان، مورچگان، جنیان و... را می‌دانستند: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ * وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ[۷۶]
  6. حضرت مریم به علم لدنی دانست بدون شوهر فرزنددار می‌شود و دانست سرنوشت بچه‌اش چیست! ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ* وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ* قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاء إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ[۷۷]
در روایت آمده است که به فاطمه زهرا نیز اخباری توسط ملائکه داده می‌شد و رسول خدا (ص) و علی بن ابی طالب (ع) نیز علم لدنی داشتند. وقتی علی بن ابی طالب از حوادث آینده و آخرالزمان و حمله ترکان مغول و تاتار بر بلاد اسلامی و چگونگی این حمله خبر می‌داد. مردی کلبی از او سؤال کرد یا علی آیا تو علم غیب می‌دانی؟ علی از سخن آن مرد به خنده افتاد و گفت: ای مرد کلبی، این علم غیب نیست، این علم از راه تعلیم و تعلم است. یعنی این اخبار از آینده را که من می‌گویم از اخباری است که خداوند به پیغمبرش تعلیم فرموده و پیغمبر خدا نیز آنها را به من آموخته و من آن آموخته پیغمبر خدا را برای شما بیان می‌کنم. اخبار رسول خدا و علی بن ابی طالب راجع به آینده و آخرالزمان در کتب معتبر و به اسناد صحیح به طور متواتر آمده است. مثلا رسول خدا از حوادث بعد از خودش تا حوادث آخرالزمان و قیام مهدی خبر داده و علی بن ابی طالب نیز از روی کار آمدن بنی امیه و بنی مروان و قتل عام آنها توسط بنی عباس و از حوادث پس از انقراض بنی عباس تا قیام امام مهدی (ع) خبر داده است»[۷۸].
۱۵. پژوهشگران وبگاه پرسمان دانشجویی.
پژوهشگران وبگاه پرسمان دانشجویی ، در این باره گفته‌اند:

«آیات مربوط به علم غیب دو دسته‌اند:

  1. آیاتی که علم غیب را مختص خداوند دانسته و آن را از دیگران نفی می‌کند مانند: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ[۷۹] و ﴿قل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ[۸۰].
  2. آیاتی که علم غیب را برای غیر خداوند با اراده و خواست او اثبات می‌کند مانند: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ [۸۱].

از آن جا که همه مخلوقات، چه در اصل وجود و ذاتشان و چه در اثار و خصوصیات خود، هیچ‌گونه استقلالی ندارند بلکه محتاج و وابسته به خداوندند و تنها وجودی که در ذات خود مستقل است، خداوند می‌باشد مقصود از دو دسته آیات فوق، این است که علم غیب بالاصاله و ذاتا از آن خداست و غیر خداوند چنین علمی ندارد مگر به نحو تبعی یعنی به خواست و رضایت و اراده خداوند. خداوند بالاصاله وبالذات عالم به غیب است و غیر خداوند به تعلیم او از غیب آگاه می‌شود. یعنی پیامبر (ص) و امام (ع) از خود چیزی نمی‌دانند، بلکه آنچه خداوند از غیب و اسرار نهان در اختیارشان بگذارد، می‌دانند. (...) علم غیب نیز بالاصاله و به نحو استقلالی از آن خداست و غیر خدا با اذن و اراده و تعلیم خداوند از آن مطلع خواهد بود. آیاتی که علم غیب را از غیر خدا نفی می‌کند، ناظر به علم استقلالی و ذاتی است.

اما در خصوص آیه ۱۸۸ سوره اعراف از آنجا که کفار ادعای نبوت پیامبر اکرم (ص) را مساوی با ادعای علم غیب گرفته‌اند و با آن فهم بسیط و ساده خود توان درک علم استقلالی و تبعی را نداشتند خداوند پیامبر اکرم (ص) را امر فرموده طبق فهم ساده آنان سخن بگوید، لذا می‌فرماید بگو من مدعی علم غیب نیستم من تنها بشیر و نذیری هستم که برای هدایت شما آمده‌ام»[۸۲].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.
  2. و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم؛ سوره کهف، آیه: ۶۵.
  3. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.
  4. خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.
  5. و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.
  6. بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است؛ سوره کهف، آیه: ۱۱۰.
  7. و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم؛ سوره کهف، آیه: ۶۵.
  8. سید حسن صانعی، پاسخ به شبهات در شبهای پیشاور، ص۲۰۸.
  9. «خداوند است‌ که‌ جان‌‌ها را می‌گیرد»؛ سوره زمر، آیه ۴۲
  10. «و تا زمانی که‌ چون‌ مرگ‌ به‌ نزدیکی از شما بیاید رسولان‌ و فرستادگان‌ ما او را قبض‌ روح‌ می‌کنند»‌. سوره انعام، آیه ۶۱.
  11. «و از برای خداست‌ عزّت‌ و از برای رسول‌ او و از برای مؤمنین‌‌، ولکن‌ منافقین‌ نمی‌دانند»‌؛ سوره نساء، آیه ۱۳۹.
  12. امام‌شناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.
  13. خداوند متعال شما را بر غیب آگاه نسازد و بر باطن یکدیگر مطلع نکند ولکن برای این مقام از پیامبران هر که را بخواهد، بر می‌گزیند؛ سوره آل عمران: ۱۷۹.
  14. علم غیب، ص۳۱.
  15. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.
  16. تفسیر نمونه ج۹، ص ۱۰۲.
  17. «نترس و اندوه به خود راه مده، ما این کودک را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران قرار می‌دهیم»؛ سوره قصص آیه ۷.
  18. تفسیر نمونه، ج۹، ص ۲۸۷.
  19. «کلیدهای غیب نزد خداست که جز او کسی آنها را نمی‌داند»؛ سوره انعام آیه ۵۹.
  20. «بگو هیچیک از کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند غیب را نمی‌دانند، جز خدا»؛ سوره نمل آیه ۶۵.
  21. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟»؛ سوره انعام آیه ۵۰.
  22. «چنان نبود خدا شما را از علم غیب آگاه کند ولی خداوند از میان رسولان خود هر کس را بخواهد بر می‌گزیند (و قسمتی از اسرار غیب را در اختیار او می‌گذارد)»؛ سوره آل عمران آیه ۱۷۹.
  23. «من شما را از آنچه می‌خورید، یا در خانه‌هایتان ذخیره می‌کنید؛ خبر می‌دهم»؛ سوره آل عمران آیه ۴۹.
  24. تفسیر نمونه، ج۲۵، ص ۱۴۲ تا ۱۵۱.
  25. منشور جاوید، ج۷، ص ۲۲۷ - ۲۳۴.
  26. «هنگامی که فرشتگان به مریم گفتند: ای مریم خدا تو را به فرزندی نوید می‌‏دهد که نام وی مسیح عیسی فرزند مریم است، در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان درگاه خداست و در گهواره با مردم سخن می‏‌گوید و از صالحان است»؛ سوره آل عمران آیه ۴۵ و ۴۶.
  27. «فرستادگان ما (فرشتگان) با مژده به نزد ابراهیم رفتند و گفتند: سلام بر تو ... و همسر وی که ایستاده بود خندید، او را به اسحاق و پس از اسحاق به یعقوب بشارت دادیم»؛ سوره هود آیه ۶۹ و ۷۱.
  28. «به مادر موسی وحی کردیم که موسی را شیر بده آنگاه که بر او ترسیدی ، او را به دریا بیفکن و نترس و غمگین مباش، ما او را به تو باز می‌‏گردانیم و از پیامبران مرسل قرارش می‌‏دهیم»؛ سوره قصص آیه ۷.
  29. منشور جاوید، ج۷، ص ۲۲۸ - ۲۴۲.
  30. تسنیم، ج ۱۶،ص ۴۲۷. ج۲ ص۱۶۲.
  31. انعام، ۵۹.
  32. هود، ۴۹.
  33. خداوند از تمام امور پنهانى آگاه است و هيچكس را از علم غيب خود آگاه نمی‌كند مگر رسولانى كه مورد رضايت او هستند.
  34. نجم، ۴۴.
  35. آل عمران، ۴۹.
  36. زمر، ۴۳
  37. سجده، ١١.
  38. رعد، ۱۶.
  39. مائده، ۱۱۰.
  40. تفسیر نور، ج۵، ص ۳۱۱
  41. علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
  42. «جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد»، سوره جن؛ آیه ۲۷.
  43. شاکر، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۲۳.
  44. خداوند متعال شما را بر غیب آگاه نسازد و بر باطن یکدیگر مطلع نکند ولکن برای این مقام از پیامبران هر که را بخواهد، بر می‌گزیند؛ سوره آل عمران: ۱۷۹.
  45. «نشانه‏‌ای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام. از گِل، چیزی به شکل پرنده می‌سازم. سپس در آن می‏‌دمم و به فرمان خدا، پرنده‌‏ای می‌گردد. به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسی‏] را بهبودی می‌‏بخشم. مردگان را به اذن خدا زنده می‌‏کنم. از آنچه می‌خورید، و در خانه‏‌های خود ذخیره می‌کنید، به شما خبر می‌‏دهم. مسلماً در این‌ها، نشانه‏‌ای برای شماست، اگر ایمان داشته باشید!»، سوره آل عمران؛ آیه ۴۹.
  46. «خدا عالِم به امور پنهانی است و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌کند، مگر رسولی که او را برگزیده و از وی راضی شده است» سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.
  47. منابع علم امامان شیعه، ص ۷۷.
  48. «خدا عالِم به امور پنهانی است و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌کند، مگر رسولی که او را برگزیده و از وی راضی شده است» سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.
  49. «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید» سوره توبه، آیه۱۰۵.
  50. پاسخ به شبهات قرآنی، ماهنامه مبلغان، شماره۱۸۰.
  51. «آن از اخبار غیبی بود که ما آن را به تو وحی کردیم و تو و قومت پیش از این، آن را نمی‌دانستید» سوره هود، آیه ۴۹.
  52. «ما به تو وحی کردیم همانگونه که به نوح و پیامبران بعد از او نیز وحی کردیم» سوره نسا، آیه ۱۶۳.
  53. «و این چنین ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم» سوره انعام، آیه ۷۵.
  54. «ملائکه گفتند: علمی برای ما نیست،‌ مگر آنچه که خود به ما یاد داده ای» سوره بقره، آیه ۳۲.
  55. «هیچ بشری نمی‌تواند با خدا سخن بگوید مگر از راه وحی یا از پشت پرده و یا اینکه رسولی به سوی او فرستاده شود تا به اذن خدا به او وحی کند» سوره شوری، آیه ۵۱.
  56. «روح الامین قرآن را بر قلب تو نازل کرد» سوره شعرا، آیه ۱۹۳.
  57. «و ما به مادر موسی وحی کردیم که فرزندت را شیر بده،‌ پس وقتی که ترسیدی او را در دریا بینداز و نترس و غمگین نباش، چرا که ما او را به تو برگردانیده و او را از مرسلین قرار خواهیم داد» سوره قصص، آیه ۷.
  58. جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآن‌پژوهی
  59. «بگو: هیچ کس در آسمان‌ها و زمین غیب نمی‌‏داند مگر اللَّه‏»، سوره نمل؛ آیه ۶۵.
  60. «کلیدهای غیب نزد اوست. جز او کسی را از غیب آگاهی نیست‏»، سوره انعام؛ آیه ۵۹.
  61. «پیش از این نه تو آن‌ها را می‌‏دانستی و نه قوم تو‏»، سوره هود؛ آیه ۴۹.
  62. «بگو: هیچ کس در آسمان‌ها و زمین غیب نمی‏‌داند مگر اللَّه‏‏»، سوره یونس؛ آیه ۲۰.
  63. «اگر علم غیب می‌‏دانستم ، بر خیر خود بسی می‌افزودم و هیچ شری به من نمی‌رسید»، سوره اعراف؛ آیه ۱۸۸.
  64. «به شما نمی‌‏گویم که خزاین خدا در نزد من است. و علم غیب هم نمی‌دانم»، سوره هود؛ آیه ۳۱.
  65. «خدا بر آن نیست که شما را از غیب بیاگاه‌اند، ولی برخی از پیامبرانش را که خود بخواهد برمی‌‏گزیند»، سوره آل عمران؛ آیه ۱۷۹.
  66. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن؛ آیه ۲۶ و ۲۷.
  67. نشانه‏‌ای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام. از گِل، چیزی به شکل پرنده می‌سازم. سپس در آن می‏‌دمم و به فرمان خدا، پرنده‌‏ای می‌گردد. به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسی‏] را بهبودی می‌‏بخشم. مردگان را به اذن خدا زنده می‌‏کنم. از آنچه می‌خورید، و در خانه‏‌های خود ذخیره می‌کنید، به شما خبر می‌‏دهم. مسلماً در این‌ها، نشانه‏‌ای برای شماست، اگر ایمان داشته باشید!؛ سوره آل عمران؛ آیه ۴۹.
  68. «کسى که دانشى از کتاب [آسمانى] داشت گفت»، سوره نمل؛ آیه ۴۰.
  69. «و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس»، سوره رعد؛ آیه ۴۳.
  70. پایگاه پرسمان قرآن
  71. وبگاه پرسمان
  72. وبگاه تبیان
  73. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد»؛ سوره جن، آیه ٢٦ و ٢٧
  74. «(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود هم‌داستان شدند و نیرنگ می‌باختند نزد آنها نبودی»؛ سوره یوسف، آیه ١٠٢.
  75. «و در آنجا بنده‌ای از بندگان ما را که رحمت خویش را بر او ارزانی داشته بودیم و خود بدو دانش آموخته بودیم یافتند.
  76. «ما به داود و سلیمان دانش دادیم، گفتند: سپاس از آن خدایی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری داد* و سلیمان، وارث داود شد و گفت: ای مردم، به ما زبان مرغان آموختند و از هر نعمتی ارزانی داشتند و این عنایتی است آشکار.
  77. «فرشتگان گفتند: ای مریم، خدا تو را به کلمه خود بشارت می‌دهد، نام او مسیح، پسرمریم است، در دنیا و آخرت، آبرومند و از مقربان است * با مردم همچنان که در بزرگی در گهواره سخن می گوید و از شایستگان است* مریم گفت: ای پروردگار من، چگونه مرا فرزندی باشد، در حالی که بشر به من دست نزده است. گفت: بدین سان که خدا هرچه بخواهد می‌آفریند. چون اراده چیزی کند به او گوید موجود شود، پس موجود می‌شود.
  78. پایگاه جامع ادیان و مذاهب
  79. کلیدهای غیب نزد خداست که جز او کسی آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام آیه ۵۹.
  80. بگو هیچیک از کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند غیب را نمی‌دانند، جز خدا؛ سوره نمل آیه ۶۵.
  81. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.
  82. وبگاه پرسمان دانشجویی