بنی امیه در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{سیره معصوم}} <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين...» ایجاد کرد)
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{سیره معصوم}}
{{سیره معصوم}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[بنی امیه]]''' است. "'''[[بنی امیه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[بنی امیه در قرآن]] - [[بنی امیه در نهج البلاغه]] - [[بنی امیه در حدیث]] - [[بنی امیه در تاریخ اسلامی]] - [[بنی امیه در معارف و سیره نبوی]]</div>
| موضوع مرتبط = بنی امیه
| عنوان مدخل  = [[بنی امیه]]
| مداخل مرتبط = [[بنی امیه در قرآن]] - [[بنی امیه در نهج البلاغه]] - [[بنی امیه در حدیث]] - [[بنی امیه در تاریخ اسلامی]] - [[بنی امیه در معارف و سیره نبوی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==[[مظلومیت پیامبر خاتم]] در برخورد با [[بنی‌امیه]]==
== [[مظلومیت پیامبر خاتم]] در برخورد با [[بنی‌امیه]] ==
===[[مظلومیت]] [[پیامبر]]{{صل}} در تأثیر ژنتیک [[حسادت]] در بنی‌امیه===
=== [[مظلومیت پیامبر]] {{صل}} در تأثیر ژنتیک [[حسادت]] در بنی‌امیه ===
[[بنی‌هاشم]] اصیل‌ترین خانواده‌ای بودند که در [[مکه]] به [[خوش نامی]] و خوش خدمتی به [[حجاج]] [[شهرت]] داشتند. بزرگان این [[خانواده]] به [[سیادت]] و [[سروری]] مکه مفتخر بودند و از دیر باز مورد [[رشک]] و حسادت [[قبیله]] بنی‌امیه واقع شده بودند و این حسادت که از [[امیه بن عبد شمس]] آغاز شده بود، گویا به شکل ژنتیک و [[وراثت]] در [[اولاد]] و [[ذریه]] آنها به [[ارث]] رسید. [[کینه]] [[ابوسفیان]] نسبت به پیامبر{{صل}} و [[عداوت]] و [[دشمنی]] [[معاویه]] نسبت به [[امیر المؤمنین]] و [[خشونت]] و [[قهر]] یزید نسبت به [[سید الشهداء]] تا پایان [[حکومت]] هزار ماهه [[امویان]] ترجمان این [[حقیقت]] تلخ است.
[[بنی‌هاشم]] اصیل‌ترین خانواده‌ای بودند که در [[مکه]] به [[خوش نامی]] و خوش خدمتی به [[حجاج]] [[شهرت]] داشتند. بزرگان این [[خانواده]] به [[سیادت]] و [[سروری]] مکه مفتخر بودند و از دیر باز مورد [[رشک]] و حسادت [[قبیله]] بنی‌امیه واقع شده بودند و این حسادت که از [[امیه بن عبد شمس]] آغاز شده بود، گویا به شکل ژنتیک و [[وراثت]] در [[اولاد]] و [[ذریه]] آنها به [[ارث]] رسید. [[کینه]] [[ابوسفیان]] نسبت به پیامبر {{صل}} و [[عداوت]] و [[دشمنی]] [[معاویه]] نسبت به [[امیر المؤمنین]] و [[خشونت]] و [[قهر]] یزید نسبت به [[سید الشهداء]] تا پایان [[حکومت]] هزار ماهه [[امویان]] ترجمان این [[حقیقت]] تلخ است.


[[تاریخ]] [[شاهد]] است که در سال‌های [[تنگدستی]]، [[خشکسالی]] و [[قحطی]] جز هاشم کسی نبود که به [[مردم]] مکه کمک کند، از این رو به هاشم، [[پدر]] و بزرگ [[سرزمین]] بطحا می‌گفتند. او هم در [[زمان]] تنگنا و [[سختی]] و هم زمان [[گشایش]] و [[رفاه]]، همواره سفره‌اش گسترده بود. او به تمام [[در راه ماندگان]] کمک می‌کرد و افراد بیمناک را [[پناه]] می‌داد. امیه بن عبد شمس بر موقعیت هاشم [[حسد]] می‌برد و با [[تکلف]] می‌خواست با هاشم در [[بذل و بخشش]] [[رقابت]] کند و مانند او [[رفتار]] نماید؛ ولی او نتوانست رقابت را ادامه دهد و مورد [[سرزنش]] [[قریش]] واقع شد. بدین جهت هاشم را به مفاخره [[دعوت]] کرد. هاشم نپذیرفت؛ ولی در پی [[اصرار]] امیه قرار گذاشتند هر کدام را داور پس از مفاخره محکوم کرد پنجاه شتر به دیگری بدهد و مدت ده سال [[حق]] سکونت در مکه را نداشته باشد و بالاجبار از مکه کوچ کند و در پایان داور به نفع هاشم نظر داد و او را از امیه بالاتر دانست. آنگاه امیه پنجاه شتر کشت و سپس به [[شام]] کوچ کرد این اولین بذر دشمنی بود که میان دو خانواده [[اموی]] و [[هاشمی]] پاشیده شد<ref>عدالت صحابه، ص۴۱۵.</ref>.
[[تاریخ]] [[شاهد]] است که در سال‌های [[تنگدستی]]، [[خشکسالی]] و [[قحطی]] جز هاشم کسی نبود که به [[مردم]] مکه کمک کند، از این رو به هاشم، [[پدر]] و بزرگ [[سرزمین]] بطحا می‌گفتند. او هم در [[زمان]] تنگنا و [[سختی]] و هم زمان [[گشایش]] و [[رفاه]]، همواره سفره‌اش گسترده بود. او به تمام [[در راه ماندگان]] کمک می‌کرد و افراد بیمناک را [[پناه]] می‌داد. امیه بن عبد شمس بر موقعیت هاشم [[حسد]] می‌برد و با [[تکلف]] می‌خواست با هاشم در [[بذل و بخشش]] [[رقابت]] کند و مانند او [[رفتار]] نماید؛ ولی او نتوانست رقابت را ادامه دهد و مورد [[سرزنش]] [[قریش]] واقع شد. بدین جهت هاشم را به مفاخره [[دعوت]] کرد. هاشم نپذیرفت؛ ولی در پی [[اصرار]] امیه قرار گذاشتند هر کدام را داور پس از مفاخره محکوم کرد پنجاه شتر به دیگری بدهد و مدت ده سال [[حق]] سکونت در مکه را نداشته باشد و بالاجبار از مکه کوچ کند و در پایان داور به نفع هاشم نظر داد و او را از امیه بالاتر دانست. آنگاه امیه پنجاه شتر کشت و سپس به [[شام]] کوچ کرد این اولین بذر دشمنی بود که میان دو خانواده [[اموی]] و [[هاشمی]] پاشیده شد<ref>عدالت صحابه، ص۴۱۵.</ref>.


استمرار این [[کینه‌ورزی]] را در [[انتقام‌گیری]] و [[ظلم]] بر [[اولاد]] هاشم می‌توان [[مشاهده]] کرد. صفحات [[تاریخ]] از [[ظهور]] این [[حقد]] و [[کینه‌ها]] خونین است. در روایتی به طور صحیح از [[رسول خدا]] آمده است: {{متن حدیث|إِذَا بلغت بنو امیه اربعین اتخذوا عبادالله خولا و مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ كِتَابَ اللَّهِ دَغَلًا}} هنگامی که [[بنی امیه]] به چهل نفر برسند، [[بندگان خدا]] را برده و [[مال]] [[خدا]] را [[بخشش]] و [[کتاب خدا]] را وسیله [[سوء]] استفاده قرار می‌دهند<ref>ترجمه الغدیر، ج۹، ص۲۵۲.</ref>.
استمرار این [[کینه‌ورزی]] را در [[انتقام‌گیری]] و [[ظلم]] بر [[اولاد]] هاشم می‌توان [[مشاهده]] کرد. صفحات [[تاریخ]] از [[ظهور]] این [[حقد]] و [[کینه‌ها]] خونین است. در روایتی به طور صحیح از [[رسول خدا]] آمده است: {{متن حدیث|إِذَا بلغت بنو امیه اربعین اتخذوا عبادالله خولا و مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ كِتَابَ اللَّهِ دَغَلًا}} هنگامی که [[بنی امیه]] به چهل نفر برسند، [[بندگان خدا]] را برده و [[مال]] [[خدا]] را [[بخشش]] و [[کتاب خدا]] را وسیله [[سوء]] استفاده قرار می‌دهند<ref>ترجمه الغدیر، ج۹، ص۲۵۲.</ref>.
[[ابوسفیان]] در پاسخ به این [[پرسش]] [[پیامبر]]{{صل}} که چرا با اینکه می‌دانی من [[رسول]] خدایم با من می‌جنگی؟ گفت: می‌دانم تو راست می‌گویی! اما تو جایگاه مرا در [[قریش]] می‌دانی و چیزی آورده‌ای که با آن، دیگر بزرگی و شرفی برای من نمی‌ماند. سپس با تو از سر [[حمیت]] و [[کراهت]] می‌جنگم<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۱۵۶.</ref>.
[[ابوسفیان]] در پاسخ به این [[پرسش]] [[پیامبر]] {{صل}} که چرا با اینکه می‌دانی من [[رسول]] خدایم با من می‌جنگی؟ گفت: می‌دانم تو راست می‌گویی! اما تو جایگاه مرا در [[قریش]] می‌دانی و چیزی آورده‌ای که با آن، دیگر بزرگی و شرفی برای من نمی‌ماند. سپس با تو از سر [[حمیت]] و [[کراهت]] می‌جنگم<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶.</ref><ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۱۵۶.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[شجره ملعونه]]
* [[طلقاء]]
* [[عثمان بن عفان]]
* [[ابوسفیان صخر بن حرب]]
* [[معاویة بن ابی سفیان]]
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:IM009684.jpg|22px]] [[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|'''مظلومیت پیامبر''']]
# [[پرونده:IM009684.jpg|22px]] [[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|'''مظلومیت پیامبر''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:بنی امیه]]
[[رده:بنی امیه]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۵۵

مظلومیت پیامبر خاتم در برخورد با بنی‌امیه

مظلومیت پیامبر (ص) در تأثیر ژنتیک حسادت در بنی‌امیه

بنی‌هاشم اصیل‌ترین خانواده‌ای بودند که در مکه به خوش نامی و خوش خدمتی به حجاج شهرت داشتند. بزرگان این خانواده به سیادت و سروری مکه مفتخر بودند و از دیر باز مورد رشک و حسادت قبیله بنی‌امیه واقع شده بودند و این حسادت که از امیه بن عبد شمس آغاز شده بود، گویا به شکل ژنتیک و وراثت در اولاد و ذریه آنها به ارث رسید. کینه ابوسفیان نسبت به پیامبر (ص) و عداوت و دشمنی معاویه نسبت به امیر المؤمنین و خشونت و قهر یزید نسبت به سید الشهداء تا پایان حکومت هزار ماهه امویان ترجمان این حقیقت تلخ است.

تاریخ شاهد است که در سال‌های تنگدستی، خشکسالی و قحطی جز هاشم کسی نبود که به مردم مکه کمک کند، از این رو به هاشم، پدر و بزرگ سرزمین بطحا می‌گفتند. او هم در زمان تنگنا و سختی و هم زمان گشایش و رفاه، همواره سفره‌اش گسترده بود. او به تمام در راه ماندگان کمک می‌کرد و افراد بیمناک را پناه می‌داد. امیه بن عبد شمس بر موقعیت هاشم حسد می‌برد و با تکلف می‌خواست با هاشم در بذل و بخشش رقابت کند و مانند او رفتار نماید؛ ولی او نتوانست رقابت را ادامه دهد و مورد سرزنش قریش واقع شد. بدین جهت هاشم را به مفاخره دعوت کرد. هاشم نپذیرفت؛ ولی در پی اصرار امیه قرار گذاشتند هر کدام را داور پس از مفاخره محکوم کرد پنجاه شتر به دیگری بدهد و مدت ده سال حق سکونت در مکه را نداشته باشد و بالاجبار از مکه کوچ کند و در پایان داور به نفع هاشم نظر داد و او را از امیه بالاتر دانست. آنگاه امیه پنجاه شتر کشت و سپس به شام کوچ کرد این اولین بذر دشمنی بود که میان دو خانواده اموی و هاشمی پاشیده شد[۱].

استمرار این کینه‌ورزی را در انتقام‌گیری و ظلم بر اولاد هاشم می‌توان مشاهده کرد. صفحات تاریخ از ظهور این حقد و کینه‌ها خونین است. در روایتی به طور صحیح از رسول خدا آمده است: «إِذَا بلغت بنو امیه اربعین اتخذوا عبادالله خولا و مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ كِتَابَ اللَّهِ دَغَلًا» هنگامی که بنی امیه به چهل نفر برسند، بندگان خدا را برده و مال خدا را بخشش و کتاب خدا را وسیله سوء استفاده قرار می‌دهند[۲]. ابوسفیان در پاسخ به این پرسش پیامبر (ص) که چرا با اینکه می‌دانی من رسول خدایم با من می‌جنگی؟ گفت: می‌دانم تو راست می‌گویی! اما تو جایگاه مرا در قریش می‌دانی و چیزی آورده‌ای که با آن، دیگر بزرگی و شرفی برای من نمی‌ماند. سپس با تو از سر حمیت و کراهت می‌جنگم[۳][۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. عدالت صحابه، ص۴۱۵.
  2. ترجمه الغدیر، ج۹، ص۲۵۲.
  3. انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶.
  4. راجی، علی، مظلومیت پیامبر ص ۱۵۶.