آیا امام سجاد علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{منبع‌شناسی جامع}} +{{منبع جامع}}))
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع فرعی        =  آیا [[امام سجاد]]{{ع}} [[علم غیب]] داشت؟
| تصویر = 7626626262.jpg
| تصویر             = 7626626262.jpg
| نمایه وابسته = [[علم غیب غیر خدا (نمایه)|علم غیب غیر خدا]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[علم غیب]]
| نمایه وابسته     = [[علم غیب غیر خدا (نمایه)|علم غیب غیر خدا]]
| موضوعات وابسته =  
| مدخل اصلی         = [[علم غیب]]
| پاسخ‌دهندگان = [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]؛ [[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]
| موضوعات وابسته   =
| پاسخ‌دهنده        =  
| پاسخ‌دهندگان       = [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]؛ [[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]
}}
}}
'''آیا [[امام سجاد]]{{ع}} [[علم غیب]] داشت؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)|آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
'''آیا [[امام سجاد]] {{ع}} [[علم غیب]] داشت؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)|آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
 
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:173589.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم امینی]]]]
[[پرونده:173589.jpg|100px|راست|بندانگشتی|[[ابراهیم امینی]]]]
آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
«[[حجاج بن یوسف]] به [[عبدالملک بن مروان]] نوشت: اگر می‌‏خواهی‌ بنیان حکومت خودت را استوار سازی‌ لازم است علی‌ بن حسین را به قتل رسانی‌. عبدالملک در جوابش نوشت: از ریختن خون بنی‌ هاشم خودداری‌ کن، زیرا سلطنت آل ابوسفیان با کشتن بنی‌ هاشم چندان پایدار نماند، عبدالملک نامه را مخفیانه برای‌ حجاج فرستاد. چند روز بعد نامه‏‌ای‌ از جانب [[علی‌ بن الحسین]]{{ع}} به دست عبدالملک رسید که نوشته بود: از آن نامه‏‌ای‌ که درباره حفظ خون بنی‌ هاشم به حجاج نوشته بودی‌ اطلاع یافتم، خدا از تو راضی‌ شود ... وقتی‌ عبدالملک نامه را خواند دید تاریخ آن، با تاریخ نامه‌‏ای‌ که برای‌ حجاج نوشته است مطابقت دارد. بدین جهت، به صدق گفتار حضرت علی‌ بن حسین اطمینان پیدا کرد و خشنود گشت. قدری‌ پول برایش فرستاد و تقاضا کرد که حوایج خودت را برای‌ من بنویس»<ref>[[اثبات الهداة (کتاب)|اثبات الهداة]]، ج۵ ص ۲۳۵</ref><ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/571 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.]</ref>.
«[[حجاج بن یوسف]] به [[عبدالملک بن مروان]] نوشت: اگر می‌‏خواهی‌ بنیان حکومت خودت را استوار سازی‌ لازم است علی‌ بن حسین را به قتل رسانی‌. عبدالملک در جوابش نوشت: از ریختن خون بنی‌ هاشم خودداری‌ کن، زیرا سلطنت آل ابوسفیان با کشتن بنی‌ هاشم چندان پایدار نماند، عبدالملک نامه را مخفیانه برای‌ حجاج فرستاد. چند روز بعد نامه‏‌ای‌ از جانب [[علی‌ بن الحسین]] {{ع}} به دست عبدالملک رسید که نوشته بود: از آن نامه‏‌ای‌ که درباره حفظ خون بنی‌ هاشم به حجاج نوشته بودی‌ اطلاع یافتم، خدا از تو راضی‌ شود ... وقتی‌ عبدالملک نامه را خواند دید تاریخ آن، با تاریخ نامه‌‏ای‌ که برای‌ حجاج نوشته است مطابقت دارد. بدین جهت، به صدق گفتار حضرت علی‌ بن حسین اطمینان پیدا کرد و خشنود گشت. قدری‌ پول برایش فرستاد و تقاضا کرد که حوایج خودت را برای‌ من بنویس»<ref>[[اثبات الهداة (کتاب)|اثبات الهداة]]، ج۵ ص ۲۳۵</ref><ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/571 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.]</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
خط ۲۶: خط ۲۱:
| پاسخ = آیت الله '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]''' در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ = آیت الله '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]''' در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در این باره گفته است:


« به نقل از ابو خالد کابلی: بر سرورم، [[امام سجاد|علی بن الحسین زین العابدین]]{{ع}} وارد شدم و به ایشان گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! مرا از کسانی باخبر کن که خداوند اطاعت و محبت آنان را واجب و اقتدا به آنان را پس از [[پیامبر خدا]]{{صل}} بر بندگانش لازم کرده است. به من فرمود: پدرم از پدرش از [[پیامبر خدا]]{{صل}} چنین نقل نمود: هنگامی که پسرم جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب متولد می‌شود، او را صادق بنامید که پنجمین نفر از نسل او نیز نامش جعفر است و با جسارت و دروغ بستن بر خدا، ادعای [[امامت]] می‌کند. او نزد خدا جعفر کذاب و افترا زننده به خدای است و ادعای چیزی را می‌کند که شایسته آن نیست. با پدرش مخالفت می‌کند و بر برادرش حسد می‌ورزد. او کسی است که می‌خواهد پرده را از آنچه خداوند هنگام غیبت ولیش پوشانده، بردارد. سپس [[امام سجاد|امام زین العابدین]]{{ع}} به شدت گریست و آنگاه فرمود: گویی جعفر کذاب را می‌بینم که طاغوت زمانش را وا داشته تا از کار ولی خدا که در پرده غیب او محفوظ است تفتیش کند و از سر ناآگاهی به ولادتش، بر حرم پدرش، کسی را بگمارد تا هرگاه بر او دست یافت، وی را بکشد و میراثش را طمعکارانه و به ناحق برگیرد. گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! آیا این گونه می‌شود؟. فرمود: به خدایم سوگند، آری. این نزد ما در صحیفه‌ای نوشته شده است که به ذکر گرفتاری‌هایی پرداخته که پس از [[پیامبر خدا]]{{صل}} دامنگیر ما می‌شود. گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! سپس چه می‌شود؟. فرمود سپس غیبت ولی خدای که دوازدهمین نفر از اوصیای [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} پس از اوست، استمرار می یابد. ای ابو خالد! باورمندان به [[امامت]] و منتظران ظهورش در روزگار غیبت او، از مردم هر زمان دیگری، برترند؛ زیرا خدای تبارک و تعالی چنان عقل و فهم و شناختی به آنان داده که غیب نزد آنان همچون شهود است، و آنان را در آن روزگار، به سان مجاهدان با شمشیر در پیش روی [[پیامبر خدا]]{{صل}} قرار داده است. آنان، مخلصان حقیقی و شیعیان راستین ما و دعوتگران پیدا و نهان به دین خدای هستند. و [[امام زین العابدین]]{{ع}} فرمود: انتظار فرج را کشیدن، از بزرگ ترین گشایش هاست<ref>{{عربی|«عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِ‏ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ {{ع}} فَقُلْتُ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} أَخْبِرْنِي بِالَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ أَوْجَبَ عَلَى عِبَادِهِ‏ الِاقْتِدَاءَ بِهِمْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَقَالَ لِي يَا كَنْكَرُ إِنَ‏ أُوْلِي الْأَمْرِ الَّذِينَ جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَئِمَّةً لِلنَّاسِ وَ أَوْجَبَ عَلَيْهِمْ طَاعَتَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ابْنَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا ثُمَّ سَكَتَ فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي رُوِيَ لَنَا عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ: لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى عِبَادِهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَكَ فَقَالَ: ابْنِي مُحَمَّدٌ وَ اسْمُهُ فِي التَّوْرَاةِ بَاقِرٌ يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً هُوَ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدِي وَ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ جَعْفَرٌ وَ اسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ الصَّادِقُ فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي كَيْفَ صَارَ اسْمُهُ الصَّادِقَ وَ كُلُّكُمْ صَادِقُونَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} قَالَ إِذَا وُلِدَ ابْنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّ الْخَامِسَ الَّذِي‏ مِنْ وُلْدِهِ الَّذِي اسْمُهُ جَعْفَرٌ يَدَّعِي الْإِمَامَةَ اجْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ وَ كَذِباً عَلَيْهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ جَعْفَرٌ الْكَذَّابُ الْمُفْتَرِي عَلَى اللَّهِ الْمُدَّعِي لِمَا لَيْسَ لَهُ بِأَهْلٍ الْمُخَالِفُ عَلَى أَبِيهِ وَ الْحَاسِدُ لِأَخِيهِ ذَلِكَ الَّذِي يَكْشِفُ سِرَّ اللَّهِ عِنْدَ غَيْبَةِ وَلِيِّ اللَّهِ ثُمَّ بَكَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ كَأَنِّي بِجَعْفَرٍ الْكَذَّابِ وَ قَدْ حَمَلَ طَاغِيَةَ زَمَانِهِ عَلَى تَفْتِيشِ أَمْرِ وَلِيِّ اللَّهِ وَ الْمُغَيَّبِ فِي حِفْظِ اللَّهِ وَ التَّوْكِيلِ بِحَرَمِ أَبِيهِ جَهْلًا مِنْهُ بِوِلَادَتِهِ وَ حِرْصاً عَلَى قَتْلِهِ إِنْ ظَفِرَ بِهِ وَ طَمَعاً فِي مِيرَاثِ أَبِيهِ‏ حَتَّى يَأْخُذَهُ بِغَيْرِ حَقِّه‏ قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَإِنَّ ذَلِكَ لَكَائِنٌ قَالَ‏  إِي وَ رَبِّي إِنَّ ذَلِكَ لَمَكْتُوبٌ‏ عِنْدَنَا فِي الصَّحِيفَةِ الَّتِي فِيهَا ذِكْرُ الْمِحَنِ الَّتِي تَجْرِي عَلَيْنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ يَكُونُ مَا ذَا قَالَ ثُمَّ تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اللَّهِ الثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اللَّهِ وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ يَا بَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ وَ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ {{ع}} أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ {{ع}}: انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج»}}؛ کمال الدین: ص ۳۱۹، ح ۲، اعلام الوری: ج ۲ ص ۱۹۴، بحار الأنوار: ج۳۶ ص ۳۸۶ ح ۱.</ref> <ref>دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص۱۰۳ - ۱۰۵.</ref>
«به نقل از ابو خالد کابلی: بر سرورم، [[امام سجاد|علی بن الحسین زین العابدین]] {{ع}} وارد شدم و به ایشان گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! مرا از کسانی باخبر کن که خداوند اطاعت و محبت آنان را واجب و اقتدا به آنان را پس از [[پیامبر خدا]] {{صل}} بر بندگانش لازم کرده است. به من فرمود: پدرم از پدرش از [[پیامبر خدا]] {{صل}} چنین نقل نمود: هنگامی که پسرم جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب متولد می‌شود، او را صادق بنامید که پنجمین نفر از نسل او نیز نامش جعفر است و با جسارت و دروغ بستن بر خدا، ادعای [[امامت]] می‌کند. او نزد خدا جعفر کذاب و افترا زننده به خدای است و ادعای چیزی را می‌کند که شایسته آن نیست. با پدرش مخالفت می‌کند و بر برادرش حسد می‌ورزد. او کسی است که می‌خواهد پرده را از آنچه خداوند هنگام غیبت ولیش پوشانده، بردارد. سپس [[امام سجاد|امام زین العابدین]] {{ع}} به شدت گریست و آنگاه فرمود: گویی جعفر کذاب را می‌بینم که طاغوت زمانش را وا داشته تا از کار ولی خدا که در پرده غیب او محفوظ است تفتیش کند و از سر ناآگاهی به ولادتش، بر حرم پدرش، کسی را بگمارد تا هرگاه بر او دست یافت، وی را بکشد و میراثش را طمعکارانه و به ناحق برگیرد. گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! آیا این گونه می‌شود؟. فرمود: به خدایم سوگند، آری. این نزد ما در صحیفه‌ای نوشته شده است که به ذکر گرفتاری‌هایی پرداخته که پس از [[پیامبر خدا]] {{صل}} دامنگیر ما می‌شود. گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! سپس چه می‌شود؟. فرمود سپس غیبت ولی خدای که دوازدهمین نفر از اوصیای [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} پس از اوست، استمرار می یابد. ای ابو خالد! باورمندان به [[امامت]] و منتظران ظهورش در روزگار غیبت او، از مردم هر زمان دیگری، برترند؛ زیرا خدای تبارک و تعالی چنان عقل و فهم و شناختی به آنان داده که غیب نزد آنان همچون شهود است، و آنان را در آن روزگار، به سان مجاهدان با شمشیر در پیش روی [[پیامبر خدا]] {{صل}} قرار داده است. آنان، مخلصان حقیقی و شیعیان راستین ما و دعوتگران پیدا و نهان به دین خدای هستند. و [[امام زین العابدین]] {{ع}} فرمود: انتظار فرج را کشیدن، از بزرگ ترین گشایش هاست<ref>{{عربی|«عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِ‏ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ {{ع}} فَقُلْتُ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} أَخْبِرْنِي بِالَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ أَوْجَبَ عَلَى عِبَادِهِ‏ الِاقْتِدَاءَ بِهِمْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَقَالَ لِي يَا كَنْكَرُ إِنَ‏ أُوْلِي الْأَمْرِ الَّذِينَ جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَئِمَّةً لِلنَّاسِ وَ أَوْجَبَ عَلَيْهِمْ طَاعَتَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ابْنَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا ثُمَّ سَكَتَ فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي رُوِيَ لَنَا عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ: لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى عِبَادِهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَكَ فَقَالَ: ابْنِي مُحَمَّدٌ وَ اسْمُهُ فِي التَّوْرَاةِ بَاقِرٌ يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً هُوَ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدِي وَ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ جَعْفَرٌ وَ اسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ الصَّادِقُ فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي كَيْفَ صَارَ اسْمُهُ الصَّادِقَ وَ كُلُّكُمْ صَادِقُونَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} قَالَ إِذَا وُلِدَ ابْنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّ الْخَامِسَ الَّذِي‏ مِنْ وُلْدِهِ الَّذِي اسْمُهُ جَعْفَرٌ يَدَّعِي الْإِمَامَةَ اجْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ وَ كَذِباً عَلَيْهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ جَعْفَرٌ الْكَذَّابُ الْمُفْتَرِي عَلَى اللَّهِ الْمُدَّعِي لِمَا لَيْسَ لَهُ بِأَهْلٍ الْمُخَالِفُ عَلَى أَبِيهِ وَ الْحَاسِدُ لِأَخِيهِ ذَلِكَ الَّذِي يَكْشِفُ سِرَّ اللَّهِ عِنْدَ غَيْبَةِ وَلِيِّ اللَّهِ ثُمَّ بَكَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ كَأَنِّي بِجَعْفَرٍ الْكَذَّابِ وَ قَدْ حَمَلَ طَاغِيَةَ زَمَانِهِ عَلَى تَفْتِيشِ أَمْرِ وَلِيِّ اللَّهِ وَ الْمُغَيَّبِ فِي حِفْظِ اللَّهِ وَ التَّوْكِيلِ بِحَرَمِ أَبِيهِ جَهْلًا مِنْهُ بِوِلَادَتِهِ وَ حِرْصاً عَلَى قَتْلِهِ إِنْ ظَفِرَ بِهِ وَ طَمَعاً فِي مِيرَاثِ أَبِيهِ‏ حَتَّى يَأْخُذَهُ بِغَيْرِ حَقِّه‏ قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَإِنَّ ذَلِكَ لَكَائِنٌ قَالَ‏  إِي وَ رَبِّي إِنَّ ذَلِكَ لَمَكْتُوبٌ‏ عِنْدَنَا فِي الصَّحِيفَةِ الَّتِي فِيهَا ذِكْرُ الْمِحَنِ الَّتِي تَجْرِي عَلَيْنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ يَكُونُ مَا ذَا قَالَ ثُمَّ تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اللَّهِ الثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اللَّهِ وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ يَا بَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ وَ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ {{ع}} أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ {{ع}}: انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج»}}؛ کمال الدین: ص ۳۱۹، ح ۲، اعلام الوری: ج ۲ ص ۱۹۴، بحار الأنوار: ج۳۶ ص ۳۸۶ ح ۱.</ref> <ref>دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص۱۰۳ - ۱۰۵.</ref>
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۴: خط ۲۹:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است:


«[[امام سجاد]]{{ع}} به فرزندش [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: پس از من، برادرت عبدالله، ادعای امامت می‌کند و مردم را به سوی خود دعوت می‌نماید؛ اما عمر او کوتاه و زود ازدنیا می‌رود." [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: پس از رحلت پدرم، برادرم عبدالله ادعای [[امامت]] و جانشینی پدرم را نمود؛ ولی طولی نکشید که از دنیا رفت؛ همانطور که پدرم خبر داده بود"<ref>[[علی بن عیس اربلی]]، کشف الغمه، ج۲، ص۳۸۱ و [[محمد بن شهر آشوب]]، المناقب، ج۴، ص ۲۲۴.</ref>»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص۳۸۲.</ref>.
«[[امام سجاد]] {{ع}} به فرزندش [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: پس از من، برادرت عبدالله، ادعای امامت می‌کند و مردم را به سوی خود دعوت می‌نماید؛ اما عمر او کوتاه و زود ازدنیا می‌رود." [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید: پس از رحلت پدرم، برادرم عبدالله ادعای [[امامت]] و جانشینی پدرم را نمود؛ ولی طولی نکشید که از دنیا رفت؛ همانطور که پدرم خبر داده بود"<ref>[[علی بن عیس اربلی]]، کشف الغمه، ج۲، ص۳۸۱ و [[محمد بن شهر آشوب]]، المناقب، ج۴، ص ۲۲۴.</ref>»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص۳۸۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۰: خط ۳۵:
| تصویر = 87544444.jpg
| تصویر = 87544444.jpg
| پاسخ‌دهنده = عبدالرحیم موسوی
| پاسخ‌دهنده = عبدالرحیم موسوی
| پاسخ = آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«[[امام صادق]]{{ع}} از [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده است که نزد پدرم [[امام سجاد]]{{ع}} آمدم، ایشان فرمود: "این شبی است که من از دنیا می‌روم و در همین شب [[پیامبر]]{{صل}} رحلت فرمود".<ref>'''بحارالانوار:''' ج ۴۶، ص ۳۱۳ و '''شرح الزیارة الجامعة:''' ص ۱۱۷.</ref> دلالت این حدیث بر آگاهی امام از شب وفات خویش روشن است»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۱۰۳.</ref>.
«[[امام صادق]] {{ع}} از [[امام باقر]] {{ع}} نقل کرده است که نزد پدرم [[امام سجاد]] {{ع}} آمدم، ایشان فرمود: "این شبی است که من از دنیا می‌روم و در همین شب [[پیامبر]] {{صل}} رحلت فرمود".<ref>'''بحارالانوار:''' ج ۴۶، ص ۳۱۳ و '''شرح الزیارة الجامعة:''' ص ۱۱۷.</ref> دلالت این حدیث بر آگاهی امام از شب وفات خویش روشن است»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۱۰۳.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۰: خط ۴۵:
| پاسخ = آقای '''[[محمد میانجی]]'''، در مقاله ''«[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/3835/29363/%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-(1) سیمای امام سجاد]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[محمد میانجی]]'''، در مقاله ''«[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/3835/29363/%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-(1) سیمای امام سجاد]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«[[امام سجاد]]{{ع}} همچون دیگر [[ائمه]] و رسولان الهی برخوردار از علم غیب بود و با این فضیلت الهی وظایف امامت را انجام می‌داد. علم غیب به دو گونه است:
«[[امام سجاد]] {{ع}} همچون دیگر [[ائمه]] و رسولان الهی برخوردار از علم غیب بود و با این فضیلت الهی وظایف امامت را انجام می‌داد. علم غیب به دو گونه است:
#[[غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|مطلق: که مختص خداوند است]]. آگاه به غیب و شهود است و حکیم و داناست.
# [[غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|مطلق: که مختص خداوند است]]. آگاه به غیب و شهود است و حکیم و داناست.
#[[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|نسبی: که به اذن الهی در اختیار انبیا و امامان قرار دارد]]، علمی که محدود، وابسته به علم الهی، و بالقوه است، برخلاف علم غیب مطلق خدا که نامحدود، مستقل و فعلی است و در هیچ شرایطی، چیزی از او پنهان نمی‌ماند. بر این اساس راوی می‌گوید: [[امام سجاد|امام زین العابدین]]{{ع}} می‌فرمود: اگر یک آیه در قرآن نبود، شمارا به آنچه بود و خواهد بود تا روز قیامت، خبر می‌دادم. راوی می گوید: به او گفتم: ای پسر رسول خدا! آن کدام آیه است؟ فرمود: سخن خداوند تعالی که فرمود: هر چه را خدا بخواهد محو و تثبیت می‌کند و ام الکتاب نزد اوست. آن حضرت زمانی هم که شخصی بر سر مسئله‌ای فقهی با وی به جدل پرداخت فرمود: اگر به خانه ما درآیی، ردپای جبرئیل را به تو نشان خواهیم داد. آیا کسی هست که از ما به سنت آگاه‌تر باشد.
# [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|نسبی: که به اذن الهی در اختیار انبیا و امامان قرار دارد]]، علمی که محدود، وابسته به علم الهی، و بالقوه است، برخلاف علم غیب مطلق خدا که نامحدود، مستقل و فعلی است و در هیچ شرایطی، چیزی از او پنهان نمی‌ماند. بر این اساس راوی می‌گوید: [[امام سجاد|امام زین العابدین]] {{ع}} می‌فرمود: اگر یک آیه در قرآن نبود، شمارا به آنچه بود و خواهد بود تا روز قیامت، خبر می‌دادم. راوی می گوید: به او گفتم: ای پسر رسول خدا! آن کدام آیه است؟ فرمود: سخن خداوند تعالی که فرمود: هر چه را خدا بخواهد محو و تثبیت می‌کند و ام الکتاب نزد اوست. آن حضرت زمانی هم که شخصی بر سر مسئله‌ای فقهی با وی به جدل پرداخت فرمود: اگر به خانه ما درآیی، ردپای جبرئیل را به تو نشان خواهیم داد. آیا کسی هست که از ما به سنت آگاه‌تر باشد.


نمونه‌ای از علم غیب آن حضرت را می‌توان در برخوردش با عبدالملک بن مروان یافت. حجاج بن یوسف به عبدالملک نوشت: اگر می‌خواهی بنیان حکومت خودت را استوار سازی، لازم است علی بن الحسین را به قتل برسانی. عبدالملک هم در جواب او نوشت: از ریختن خون بنی هاشم خودداری کن؛ زیرا سلطنت آل ابوسفیان به واسطه کشتن بنی هاشم چندان پایدار نماند. عبدالملک نامه را مخفیانه به حجاج فرستاد، ولی چند روز بعد نامه‌ای از امام سجاد دریافت کرد که در آن نوشته بود: از آن نامه‌ای که درباره حفظ خون بنی هاشم به حجاج نوشته بودی اطلاع یافتم …. وقتی عبدالملک نامه را خواند، دید تاریخ آن با تاریخ نامه‌ای که برای حجاج نوشته است مطابقت دارد»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/3835/29363/%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-(1) سیمای امام سجاد].</ref>.
نمونه‌ای از علم غیب آن حضرت را می‌توان در برخوردش با عبدالملک بن مروان یافت. حجاج بن یوسف به عبدالملک نوشت: اگر می‌خواهی بنیان حکومت خودت را استوار سازی، لازم است علی بن الحسین را به قتل برسانی. عبدالملک هم در جواب او نوشت: از ریختن خون بنی هاشم خودداری کن؛ زیرا سلطنت آل ابوسفیان به واسطه کشتن بنی هاشم چندان پایدار نماند. عبدالملک نامه را مخفیانه به حجاج فرستاد، ولی چند روز بعد نامه‌ای از امام سجاد دریافت کرد که در آن نوشته بود: از آن نامه‌ای که درباره حفظ خون بنی هاشم به حجاج نوشته بودی اطلاع یافتم …. وقتی عبدالملک نامه را خواند، دید تاریخ آن با تاریخ نامه‌ای که برای حجاج نوشته است مطابقت دارد»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/3835/29363/%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-(1) سیمای امام سجاد].</ref>.
خط ۸۳: خط ۷۸:
# [[دیدگاه های علمای اصول دین اسلام در باره علم غیب غیر خدا چیست؟ (پرسش)]]
# [[دیدگاه های علمای اصول دین اسلام در باره علم غیب غیر خدا چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش وابسته}}
{{پایان پرسش وابسته}}
==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم]]==
{{منبع جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم غیب معصوم|کتاب‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم غیب معصوم|مقاله‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم غیب معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم غیب معصوم]].
{{پایان منبع جامع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]]
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]]
[[رده:(اج): پرسش‌هایی با ۵ پاسخ]]
[[رده:(اج): پرسش‌هایی با ۵ پاسخ]]
[[رده:(اج): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۵ پاسخ]]
[[رده:(اج): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۵ پاسخ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۵۷

آیا امام سجاد علم غیب داشت؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

آیا امام سجاد (ع) علم غیب داشت؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

ابراهیم امینی

آیت‌الله ابراهیم امینی، در کتاب «بررسی مسائل کلی امامت» در این‌باره گفته‌ است: «حجاج بن یوسف به عبدالملک بن مروان نوشت: اگر می‌‏خواهی‌ بنیان حکومت خودت را استوار سازی‌ لازم است علی‌ بن حسین را به قتل رسانی‌. عبدالملک در جوابش نوشت: از ریختن خون بنی‌ هاشم خودداری‌ کن، زیرا سلطنت آل ابوسفیان با کشتن بنی‌ هاشم چندان پایدار نماند، عبدالملک نامه را مخفیانه برای‌ حجاج فرستاد. چند روز بعد نامه‏‌ای‌ از جانب علی‌ بن الحسین (ع) به دست عبدالملک رسید که نوشته بود: از آن نامه‏‌ای‌ که درباره حفظ خون بنی‌ هاشم به حجاج نوشته بودی‌ اطلاع یافتم، خدا از تو راضی‌ شود ... وقتی‌ عبدالملک نامه را خواند دید تاریخ آن، با تاریخ نامه‌‏ای‌ که برای‌ حجاج نوشته است مطابقت دارد. بدین جهت، به صدق گفتار حضرت علی‌ بن حسین اطمینان پیدا کرد و خشنود گشت. قدری‌ پول برایش فرستاد و تقاضا کرد که حوایج خودت را برای‌ من بنویس»[۱][۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛
آیت الله محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌ در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این باره گفته است: «به نقل از ابو خالد کابلی: بر سرورم، علی بن الحسین زین العابدین (ع) وارد شدم و به ایشان گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! مرا از کسانی باخبر کن که خداوند اطاعت و محبت آنان را واجب و اقتدا به آنان را پس از پیامبر خدا (ص) بر بندگانش لازم کرده است. به من فرمود: پدرم از پدرش از پیامبر خدا (ص) چنین نقل نمود: هنگامی که پسرم جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب متولد می‌شود، او را صادق بنامید که پنجمین نفر از نسل او نیز نامش جعفر است و با جسارت و دروغ بستن بر خدا، ادعای امامت می‌کند. او نزد خدا جعفر کذاب و افترا زننده به خدای است و ادعای چیزی را می‌کند که شایسته آن نیست. با پدرش مخالفت می‌کند و بر برادرش حسد می‌ورزد. او کسی است که می‌خواهد پرده را از آنچه خداوند هنگام غیبت ولیش پوشانده، بردارد. سپس امام زین العابدین (ع) به شدت گریست و آنگاه فرمود: گویی جعفر کذاب را می‌بینم که طاغوت زمانش را وا داشته تا از کار ولی خدا که در پرده غیب او محفوظ است تفتیش کند و از سر ناآگاهی به ولادتش، بر حرم پدرش، کسی را بگمارد تا هرگاه بر او دست یافت، وی را بکشد و میراثش را طمعکارانه و به ناحق برگیرد. گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! آیا این گونه می‌شود؟. فرمود: به خدایم سوگند، آری. این نزد ما در صحیفه‌ای نوشته شده است که به ذکر گرفتاری‌هایی پرداخته که پس از پیامبر خدا (ص) دامنگیر ما می‌شود. گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! سپس چه می‌شود؟. فرمود سپس غیبت ولی خدای که دوازدهمین نفر از اوصیای پیامبر خدا (ص) و امامان (ع) پس از اوست، استمرار می یابد. ای ابو خالد! باورمندان به امامت و منتظران ظهورش در روزگار غیبت او، از مردم هر زمان دیگری، برترند؛ زیرا خدای تبارک و تعالی چنان عقل و فهم و شناختی به آنان داده که غیب نزد آنان همچون شهود است، و آنان را در آن روزگار، به سان مجاهدان با شمشیر در پیش روی پیامبر خدا (ص) قرار داده است. آنان، مخلصان حقیقی و شیعیان راستین ما و دعوتگران پیدا و نهان به دین خدای هستند. و امام زین العابدین (ع) فرمود: انتظار فرج را کشیدن، از بزرگ ترین گشایش هاست[۳] [۴]
۲. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه در کتاب «کلام نوین اسلامی» در این باره گفته است: «امام سجاد (ع) به فرزندش امام باقر (ع) فرمود: پس از من، برادرت عبدالله، ادعای امامت می‌کند و مردم را به سوی خود دعوت می‌نماید؛ اما عمر او کوتاه و زود ازدنیا می‌رود." امام باقر (ع) می‌فرماید: پس از رحلت پدرم، برادرم عبدالله ادعای امامت و جانشینی پدرم را نمود؛ ولی طولی نکشید که از دنیا رفت؛ همانطور که پدرم خبر داده بود"[۵]»[۶].
۳. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت)؛
آقای سید عبدالرحیم موسوی حصینی، در کتاب «آگاهی امامان از غیب» در این‌باره گفته‌ است: «امام صادق (ع) از امام باقر (ع) نقل کرده است که نزد پدرم امام سجاد (ع) آمدم، ایشان فرمود: "این شبی است که من از دنیا می‌روم و در همین شب پیامبر (ص) رحلت فرمود".[۷] دلالت این حدیث بر آگاهی امام از شب وفات خویش روشن است»[۸].
۴. آقای میانجی.
آقای محمد میانجی، در مقاله «سیمای امام سجاد» در این‌باره گفته‌ است:

«امام سجاد (ع) همچون دیگر ائمه و رسولان الهی برخوردار از علم غیب بود و با این فضیلت الهی وظایف امامت را انجام می‌داد. علم غیب به دو گونه است:

  1. مطلق: که مختص خداوند است. آگاه به غیب و شهود است و حکیم و داناست.
  2. نسبی: که به اذن الهی در اختیار انبیا و امامان قرار دارد، علمی که محدود، وابسته به علم الهی، و بالقوه است، برخلاف علم غیب مطلق خدا که نامحدود، مستقل و فعلی است و در هیچ شرایطی، چیزی از او پنهان نمی‌ماند. بر این اساس راوی می‌گوید: امام زین العابدین (ع) می‌فرمود: اگر یک آیه در قرآن نبود، شمارا به آنچه بود و خواهد بود تا روز قیامت، خبر می‌دادم. راوی می گوید: به او گفتم: ای پسر رسول خدا! آن کدام آیه است؟ فرمود: سخن خداوند تعالی که فرمود: هر چه را خدا بخواهد محو و تثبیت می‌کند و ام الکتاب نزد اوست. آن حضرت زمانی هم که شخصی بر سر مسئله‌ای فقهی با وی به جدل پرداخت فرمود: اگر به خانه ما درآیی، ردپای جبرئیل را به تو نشان خواهیم داد. آیا کسی هست که از ما به سنت آگاه‌تر باشد.
نمونه‌ای از علم غیب آن حضرت را می‌توان در برخوردش با عبدالملک بن مروان یافت. حجاج بن یوسف به عبدالملک نوشت: اگر می‌خواهی بنیان حکومت خودت را استوار سازی، لازم است علی بن الحسین را به قتل برسانی. عبدالملک هم در جواب او نوشت: از ریختن خون بنی هاشم خودداری کن؛ زیرا سلطنت آل ابوسفیان به واسطه کشتن بنی هاشم چندان پایدار نماند. عبدالملک نامه را مخفیانه به حجاج فرستاد، ولی چند روز بعد نامه‌ای از امام سجاد دریافت کرد که در آن نوشته بود: از آن نامه‌ای که درباره حفظ خون بنی هاشم به حجاج نوشته بودی اطلاع یافتم …. وقتی عبدالملک نامه را خواند، دید تاریخ آن با تاریخ نامه‌ای که برای حجاج نوشته است مطابقت دارد»[۹].

پرسش‌های مصداقی

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. اثبات الهداة، ج۵ ص ۲۳۵
  2. بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.
  3. «عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِ‏ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ (ع) فَقُلْتُ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَخْبِرْنِي بِالَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ أَوْجَبَ عَلَى عِبَادِهِ‏ الِاقْتِدَاءَ بِهِمْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ لِي يَا كَنْكَرُ إِنَ‏ أُوْلِي الْأَمْرِ الَّذِينَ جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَئِمَّةً لِلنَّاسِ وَ أَوْجَبَ عَلَيْهِمْ طَاعَتَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ابْنَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا ثُمَّ سَكَتَ فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي رُوِيَ لَنَا عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) أَنَّهُ قَالَ: لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى عِبَادِهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَكَ فَقَالَ: ابْنِي مُحَمَّدٌ وَ اسْمُهُ فِي التَّوْرَاةِ بَاقِرٌ يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً هُوَ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدِي وَ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ جَعْفَرٌ وَ اسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ الصَّادِقُ فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي كَيْفَ صَارَ اسْمُهُ الصَّادِقَ وَ كُلُّكُمْ صَادِقُونَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ إِذَا وُلِدَ ابْنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّ الْخَامِسَ الَّذِي‏ مِنْ وُلْدِهِ الَّذِي اسْمُهُ جَعْفَرٌ يَدَّعِي الْإِمَامَةَ اجْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ وَ كَذِباً عَلَيْهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ جَعْفَرٌ الْكَذَّابُ الْمُفْتَرِي عَلَى اللَّهِ الْمُدَّعِي لِمَا لَيْسَ لَهُ بِأَهْلٍ الْمُخَالِفُ عَلَى أَبِيهِ وَ الْحَاسِدُ لِأَخِيهِ ذَلِكَ الَّذِي يَكْشِفُ سِرَّ اللَّهِ عِنْدَ غَيْبَةِ وَلِيِّ اللَّهِ ثُمَّ بَكَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ كَأَنِّي بِجَعْفَرٍ الْكَذَّابِ وَ قَدْ حَمَلَ طَاغِيَةَ زَمَانِهِ عَلَى تَفْتِيشِ أَمْرِ وَلِيِّ اللَّهِ وَ الْمُغَيَّبِ فِي حِفْظِ اللَّهِ وَ التَّوْكِيلِ بِحَرَمِ أَبِيهِ جَهْلًا مِنْهُ بِوِلَادَتِهِ وَ حِرْصاً عَلَى قَتْلِهِ إِنْ ظَفِرَ بِهِ وَ طَمَعاً فِي مِيرَاثِ أَبِيهِ‏ حَتَّى يَأْخُذَهُ بِغَيْرِ حَقِّه‏ قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَإِنَّ ذَلِكَ لَكَائِنٌ قَالَ‏ إِي وَ رَبِّي إِنَّ ذَلِكَ لَمَكْتُوبٌ‏ عِنْدَنَا فِي الصَّحِيفَةِ الَّتِي فِيهَا ذِكْرُ الْمِحَنِ الَّتِي تَجْرِي عَلَيْنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) ثُمَّ يَكُونُ مَا ذَا قَالَ ثُمَّ تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اللَّهِ الثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اللَّهِ وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ يَا بَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ وَ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ (ع) أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ (ع): انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج»؛ کمال الدین: ص ۳۱۹، ح ۲، اعلام الوری: ج ۲ ص ۱۹۴، بحار الأنوار: ج۳۶ ص ۳۸۶ ح ۱.
  4. دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص۱۰۳ - ۱۰۵.
  5. علی بن عیس اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۳۸۱ و محمد بن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص ۲۲۴.
  6. کلام نوین اسلامی ج۲ ص۳۸۲.
  7. بحارالانوار: ج ۴۶، ص ۳۱۳ و شرح الزیارة الجامعة: ص ۱۱۷.
  8. آگاهی امامان از غیب، ص ۱۰۳.
  9. سیمای امام سجاد.