احد (اسم الهی): تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
(←مقدمه) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== | ==احدیت چیست؟== | ||
{{اصلی|احدیت}} | |||
== اسم الهی «احد» == | |||
«[[أحد]]» در اصل «وَحَد» و مانند واحد از ریشه «و ح د» مشتق شده، «واو» آن به همزه تبدیل گشته و بهمعنای [[یکتا]] و یگانه است.<ref>تاجالعروس، ج۹، ص۲۶۴، «وحد»، روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۶، المیزان، ج۲۰، ص۳۸۷.</ref> برخی، اصل آن را «أوْحَد» دانستهاند که «واو» در آن حذف شده تا میان اسم و صفت تفاوت گذاشته شود.<ref> الفروق اللغویه، ص۵۶۵.</ref> گرچه ریشه دو واژه «واحد» و «أحد» یکی است، بسیاری معتقدند که میان آن دو تفاوتهایی وجود دارد، از جمله: | «[[أحد]]» در اصل «وَحَد» و مانند واحد از ریشه «و ح د» مشتق شده، «واو» آن به همزه تبدیل گشته و بهمعنای [[یکتا]] و یگانه است.<ref>تاجالعروس، ج۹، ص۲۶۴، «وحد»، روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۶، المیزان، ج۲۰، ص۳۸۷.</ref> برخی، اصل آن را «أوْحَد» دانستهاند که «واو» در آن حذف شده تا میان اسم و صفت تفاوت گذاشته شود.<ref> الفروق اللغویه، ص۵۶۵.</ref> گرچه ریشه دو واژه «واحد» و «أحد» یکی است، بسیاری معتقدند که میان آن دو تفاوتهایی وجود دارد، از جمله: | ||
#«واحد» پیش از «اثنان» سرآغاز شمارش عدد قرار میگیرد، در حالی که «اَحَد» آغاز رقم شمارش واقع نمیشود، بنابراین ترتیب «[[احد]]» و «اثنان» درست نیست.<ref>تاجالعروس، ج۹، ص۲۶۴، «وحد»، مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶۰، روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> | #«واحد» پیش از «اثنان» سرآغاز شمارش عدد قرار میگیرد، در حالی که «اَحَد» آغاز رقم شمارش واقع نمیشود، بنابراین ترتیب «[[احد]]» و «اثنان» درست نیست.<ref>تاجالعروس، ج۹، ص۲۶۴، «وحد»، مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶۰، روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> | ||
خط ۱۲: | خط ۱۴: | ||
#«احد» [[نفی]] عموم میکند، درحالی که واحد، فقط یک تَن را نفی مینماید، مثلا وقتی گفته میشود: {{عربی|"لایقاومه أحد"}}، مقصود این است که هیچکس توان [[مقاومت]] در برابر او را ندارد، امّا زمانی که {{عربی|"لایقاومه أحد"}} بهکار رود، منظور این است که یک تن توان مقاومت در برابر او را ندارد، امّا دو تن یا بیشتر میتوانند مقاومت کنند.<ref> مفردات، ص۶۷، «أحد»، التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸،مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶۰.</ref> | #«احد» [[نفی]] عموم میکند، درحالی که واحد، فقط یک تَن را نفی مینماید، مثلا وقتی گفته میشود: {{عربی|"لایقاومه أحد"}}، مقصود این است که هیچکس توان [[مقاومت]] در برابر او را ندارد، امّا زمانی که {{عربی|"لایقاومه أحد"}} بهکار رود، منظور این است که یک تن توان مقاومت در برابر او را ندارد، امّا دو تن یا بیشتر میتوانند مقاومت کنند.<ref> مفردات، ص۶۷، «أحد»، التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸،مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶۰.</ref> | ||
#«احد» اعم از «واحد» است، بدین معنا که هرگاه «احد» متحقق شود، «واحد» نیز در ضمن آن وجود خواهد داشت.<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> | #«احد» اعم از «واحد» است، بدین معنا که هرگاه «احد» متحقق شود، «واحد» نیز در ضمن آن وجود خواهد داشت.<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> | ||
#لفظ «واحد» برای هر چیزی | # لفظ «واحد» برای هر چیزی وصف قرار میگیرد، مانند [[رجل]] واحد، و ثوبٌ واحد، به خلاف «احد» که وقتی در جمله اثباتی قرار میگیرد، فقط وصف «[[اللّه]]» واقع میشود و در جمله نفی، برای غیر [[حقتعالی]] نیز صفت قرار میگیرد، مانند ما رأیت احداً <ref>مفردات، ص۶۷، «أحد»، تاجالعروس، ج۹، ص۲۶۹، «وحد»، مفاهیم القرآن، ج۶، ص۱۲۲ـ۱۲۳.</ref>؛ بنابراین «[[احد]]» و واحد مانند [[رحمان]] و [[رحیم]] است که رحمان وصف ویژه [[خداوند]] است ولی رحیم، وصف غیر خداوند نیز واقع میشود.<ref> تسنیم، ج۱، ص۳۱۷.</ref> | ||
برخی، «احد» همراه با الف و | برخی، «احد» همراه با الف و لام ([[الأحد]]) را وصف مخصوص [[خدا]] میدانند،<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> ولی [[فخر رازی]] این احتمال را مطرح کرده که چون احد فقط برای خداوند وصف آورده میشود، الف و لام معرفه از آن حذف، و ویژه [[حقتعالی]] شد.<ref>شرح اسماء اللّه الحسنی، ص۲۹۹، مفاهیم القرآن، ج۶، ص۲۹۱، مفردات، ص۶۷، «أحد».</ref> عدهای این دو را مترادف دانسته و به یک معنا گرفتهاند، حتی برخی اصل «احد» را «واحد» دانسته و گفتهاند: چون بعد از [[قلب]] واو به همزه، [[اجتماع]] دو همزه در زبان [[عرب]] سنگین است، یکی از دو همزه به جهت [[تخفیف]] حذف شد.<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> این [[رأی]] درست نیست؛ زیرا در این صورت جمع هر دو باید «[[آحاد]]» میبود، حال آنکه «آحاد» فقط جمع واحد است، مانند «اشهاد» و [[شاهد]]، و «احد» جمع ندارد، همانطور که [[ازهری]] گفته: از [[احمد بن یحیی]] درباره «آحاد» پرسیده شد که آیا جمع «احد» است؟ در پاسخ گفت: [[معاذ]] [[اللّه]] که «احد» جمع داشته باشد.<ref>تاج العروس، ج۹، ص۲۶۴، شرح اسماء اللّه الحسنی، ص۲۹۹.</ref> بعضی گفتهاند: وجه ترادف این دو واژه این است که «احد» در شمارش اعداد میتواند به جای واحد قرار گیرد،<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> امّا برخی چنین جایگزینی را جایز و روا نداشته و شمارش «احد» و «اثنان» را درست نمیدانند.<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷</ref> | ||
«احد» ۷۴ بار در ۳۱ [[سوره]] [[قرآن]] آمده که فقط یک مورد ([[آیه]] نخست [[سوره توحید]]) با عنوان وصف و [[اسم الهی]] آمده است. در معنای آن وجوهی را ذکر کردهاند که عمده آنها عبارتاند از: | «احد» ۷۴ بار در ۳۱ [[سوره]] [[قرآن]] آمده که فقط یک مورد ([[آیه]] نخست [[سوره توحید]]) با عنوان وصف و [[اسم الهی]] آمده است. در معنای آن وجوهی را ذکر کردهاند که عمده آنها عبارتاند از: | ||
#«احد» بر موجودی اطلاق میشود که هیچ نوع کثرتی ([[ذهنی]]، خارجی،<ref>المیزان، ج۲۰، ص۳۸۷.</ref> عددی و مقداری)<ref>بیانالسعاده، ج۴، ص۲۸۲.</ref> را نمیپذیرد، از اینرو در اصطلاح [[عارفان]]، «[[احد]]» اسم [[مقام]] [[غیب]] است که کثرت و لحاظ کثرت در آن راه ندارد و این مقام، اسم و رسم و صفت نداشته، به هیچ وجه از آن نمیتوان خبر داد، ازاینرو [[آیه]] نخست [[سوره توحید]] به [[نفی]] هر نوع تجزیه و ترکیب در [[ذات الهی]] ناظر بوده <ref>مفاهیم القرآن، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و [[خداوند]] را از هر چیزی مانند جنس و فصل، مادّه و صورت، [[اعراض]]، اجزا، اعضا، اشکال، الوان <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> و هر نوع ترکیب و کثرتی <ref>شرحالاسماء، ص۳۶۷، شرحالمنظومه، ج۳، ص۵۳۶.</ref> که [[شایسته]] [[ذات باری تعالی]] نیست، [[منزّه]] و مبرّا دانسته است، همانطور که در [[شأن نزول]] آن آمده: گروهی از [[مشرکان]]،<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۶ـ۴۴۷.</ref> دو تن،<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> یا گروهی از [[یهود]]،<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۷، کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲، مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> هیأتی از [[نصارای نجران]] <ref> کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> یا رهبران احزاب ۵ گانه [[مادّی]]، مشرکان، ثنویه یهود و [[نصارا]] <ref>الفرقان، ج۳۰، ص۵۱۰.</ref> نزد [[پیامبراکرم]]{{صل}} آمدند و گفتند: [[خدا]] را برای ما | #«احد» بر موجودی اطلاق میشود که هیچ نوع کثرتی ([[ذهنی]]، خارجی،<ref>المیزان، ج۲۰، ص۳۸۷.</ref> عددی و مقداری)<ref>بیانالسعاده، ج۴، ص۲۸۲.</ref> را نمیپذیرد، از اینرو در اصطلاح [[عارفان]]، «[[احد]]» اسم [[مقام]] [[غیب]] است که کثرت و لحاظ کثرت در آن راه ندارد و این مقام، اسم و رسم و صفت نداشته، به هیچ وجه از آن نمیتوان خبر داد، ازاینرو [[آیه]] نخست [[سوره توحید]] به [[نفی]] هر نوع تجزیه و ترکیب در [[ذات الهی]] ناظر بوده <ref>مفاهیم القرآن، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و [[خداوند]] را از هر چیزی مانند جنس و فصل، مادّه و صورت، [[اعراض]]، اجزا، اعضا، اشکال، الوان <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> و هر نوع ترکیب و کثرتی <ref>شرحالاسماء، ص۳۶۷، شرحالمنظومه، ج۳، ص۵۳۶.</ref> که [[شایسته]] [[ذات باری تعالی]] نیست، [[منزّه]] و مبرّا دانسته است، همانطور که در [[شأن نزول]] آن آمده: گروهی از [[مشرکان]]،<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۶ـ۴۴۷.</ref> دو تن،<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> یا گروهی از [[یهود]]،<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۷، کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲، مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> هیأتی از [[نصارای نجران]] <ref> کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> یا رهبران احزاب ۵ گانه [[مادّی]]، مشرکان، ثنویه یهود و [[نصارا]] <ref>الفرقان، ج۳۰، ص۵۱۰.</ref> نزد [[پیامبراکرم]] {{صل}} آمدند و گفتند: [[خدا]] را برای ما وصف کن و به ما بگو که خدا چه چیز و از چه جنسی است؟<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۷، کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> آیا از طلا، نقره، آهن، چوب است <ref> مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> و آیا میخورد و میآشامد؟<ref>کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> خداوند در پاسخ آنها، سوره توحید را درحالیکه ۷۰ هزار [[فرشته]] آن را [[همراهی]] میکردند،<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۷، کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> بر [[پیامبر]] {{صل}} فرود آورد <ref>جامعالبیان، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۴۷، کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> و احتمال هرگونه ترکیب یا آنچه را به ترکیب بینجامد، مانند جسمانیت، از خداوند سلب کرد. | ||
#«احد» جامع [[صفات سلبی]] است؛ زیرا معنای احدیّت این است که خداوند، در ذات خود از هر ترکیبی منزّه است،؛ چراکه هر مرکّبی به اجزای خود نیازمند و هریک از اجزای مرکّب غیر از مرکّب است، بنابراین هر مرکّبی، به غیر خود نیازمند بوده، ذاتاً ممکن خواهد بود و چون امکان در [[حقتعالی]] راه ندارد، ترکیب نیز محال خواهد بود؛ لذا با [[اثبات]] احدیّت به معنای [[نفی]] ترکیب ذاتی، [[صفات سلبی]] نیز چون مکان داشتن، [[حلول]]، [[تغییر]] و... از [[خداوند]] نفی میشود، به این جهت گفته میشود که «[[احد]]» جامع صفات سلبیاست.<ref>التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۸۰، روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> | #«احد» جامع [[صفات سلبی]] است؛ زیرا معنای احدیّت این است که خداوند، در ذات خود از هر ترکیبی منزّه است،؛ چراکه هر مرکّبی به اجزای خود نیازمند و هریک از اجزای مرکّب غیر از مرکّب است، بنابراین هر مرکّبی، به غیر خود نیازمند بوده، ذاتاً ممکن خواهد بود و چون امکان در [[حقتعالی]] راه ندارد، ترکیب نیز محال خواهد بود؛ لذا با [[اثبات]] احدیّت به معنای [[نفی]] ترکیب ذاتی، [[صفات سلبی]] نیز چون مکان داشتن، [[حلول]]، [[تغییر]] و... از [[خداوند]] نفی میشود، به این جهت گفته میشود که «[[احد]]» جامع صفات سلبیاست.<ref>التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۸۰، روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> | ||
#خداوند در داشتن [[صفات ذات]]، یگانه است، به این معنا که صفاتی چون وجود، [[علم]]، [[قدرت]] و [[حیات]] فقط برای او ضروری است و برای غیر [[خدا]] [[واجب]] و ضروری نیست.<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸، مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> | # خداوند در داشتن [[صفات ذات]]، یگانه است، به این معنا که صفاتی چون وجود، [[علم]]، [[قدرت]] و [[حیات]] فقط برای او ضروری است و برای غیر [[خدا]] [[واجب]] و ضروری نیست.<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸، مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> | ||
#خداوند در [[افعال]]، یگانه است؛ زیرا دیگران کارهای خود را بر اساس [[جلب منفعت]] و دفع [[مفسده]] انجام میدهند، درحالی که خدای | # خداوند در [[افعال]]، یگانه است؛ زیرا دیگران کارهای خود را بر اساس [[جلب منفعت]] و دفع [[مفسده]] انجام میدهند، درحالی که خدای متعال کارهای خویش را فقط برای [[نیکی]] به [[آفریدگان]] انجام میدهد.<ref>تاجالعروس، ج۹، ص۲۷۵، مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶۰، نورالثقلین، ج۵، ص۷۰۹.</ref> | ||
#خدای | # خدای متعال «احد» است، بدین معنا که در به وجود آوردن و اظهار اشیا [[یکتا]] و یگانه است.<ref>کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> | ||
#«احد» بهمعنای اوّل است؛ زیرا خداوند آغاز هر چیزی و پیشی گیرنده بر همه است.<ref>کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> | #«احد» بهمعنای اوّل است؛ زیرا خداوند آغاز هر چیزی و پیشی گیرنده بر همه است.<ref>کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> | ||
#خدا در [[الوهیت]] و [[ربوبیت]]، یکتا و یگانه است.<ref>روح المعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> | # خدا در [[الوهیت]] و [[ربوبیت]]، یکتا و یگانه است.<ref>روح المعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> | ||
#خداوند در ذات، فاعلیّت، صفات، سرمدیّت و [[معبود]] بودن یگانه است.<ref>المیزان، ج۲۰، ص۳۸۷، الفرقان، ج۳۰، ص۵۱۸، روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> | # خداوند در ذات، فاعلیّت، صفات، سرمدیّت و [[معبود]] بودن یگانه است.<ref>المیزان، ج۲۰، ص۳۸۷، الفرقان، ج۳۰، ص۵۱۸، روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> | ||
#«احد» از یکتایی در ذات، و «واحد» از یگانه بودن در [[صفات]]حقتعالی حکایت میکند.<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> | #«احد» از یکتایی در ذات، و «واحد» از یگانه بودن در [[صفات]]حقتعالی حکایت میکند.<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> | ||
#«احد» از یگانه بودن حقتعالی در صفات و واحد از یکتایی در ذات خبر میدهد.<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> | #«احد» از یگانه بودن حقتعالی در صفات و واحد از یکتایی در ذات خبر میدهد.<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> | ||
#«احد» یعنی خداوند بسیط است و هیچگونه جزئی ندارد، و واحد یعنی [[شریک]] و نظیر ندارد.<ref>شرح الاسماء، ص۳۶۷، شرح المنظومه، ج۳، ص۵۳۶.</ref> | #«احد» یعنی خداوند بسیط است و هیچگونه جزئی ندارد، و واحد یعنی [[شریک]] و نظیر ندارد.<ref>شرح الاسماء، ص۳۶۷، شرح المنظومه، ج۳، ص۵۳۶.</ref> | ||
#برخی «احد» و «واحد» را مترادف دانسته و در معنای آن گفتهاند: این دو، صفت خدایی است که به هیچ وجه شریک و نظیری ندارد، همانطور که در نقل از قرائت [[عبداللّه بن مسعود]] وارد شده: او [[آیه]] نخست [[سوره توحید]] را {{عربی|"قل هو اللّه واحد"}} قرائت کرد <ref>کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> و با توجّه به اینکه او در قرائت به جای برخی کلمات، مترادف آن را که روشنی بیشتری داشته، بهکار میبرده است، میتوان بهدست آورد که «واحد» در نظر او مترادف با «[[احد]]» بوده است. این قرائت از اعمشی نیز نقل شده <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> و از [[امام باقر]]{{ع}} درروایتی «احد» و «واحد» به یک معنا آمده است.<ref>التوحید، ص۹۰، نورالثقلین، ج۵، ص۷۰۸.</ref> در روایتی از [[امام علی]]{{ع}} که بهمعنای «واحد» اشاره داشته، در یک معنای درست آن برای [[خداوند]] | # برخی «احد» و «واحد» را مترادف دانسته و در معنای آن گفتهاند: این دو، صفت خدایی است که به هیچ وجه شریک و نظیری ندارد، همانطور که در نقل از قرائت [[عبداللّه بن مسعود]] وارد شده: او [[آیه]] نخست [[سوره توحید]] را {{عربی|"قل هو اللّه واحد"}} قرائت کرد <ref>کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> و با توجّه به اینکه او در قرائت به جای برخی کلمات، مترادف آن را که روشنی بیشتری داشته، بهکار میبرده است، میتوان بهدست آورد که «واحد» در نظر او مترادف با «[[احد]]» بوده است. این قرائت از اعمشی نیز نقل شده <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> و از [[امام باقر]] {{ع}} درروایتی «احد» و «واحد» به یک معنا آمده است.<ref>التوحید، ص۹۰، نورالثقلین، ج۵، ص۷۰۸.</ref> در روایتی از [[امام علی]] {{ع}} که بهمعنای «واحد» اشاره داشته، در یک معنای درست آن برای [[خداوند متعال]]، واحد را بهمعنای احدیّ المعنی که در وجود و [[عقل]] و [[قوه خیال]] قابل تجزیه و تقسیم نیست، [[تفسیر]] کرده است.<ref>التوحید، ص۸۳ـ۸۴.</ref> برخی نیز نتیجه دو صفت «[[الواحد]] القهّار» به شکل ترکیبی در آیه {{متن قرآن|ْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست» سوره رعد، آیه 16.</ref> را صفت احدیّت [[باریتعالی]] دانستهاند<ref> المیزان، ج۱۱، ص۱۷۶ و ۳۲۶.</ref><ref>[[رضا رمضانی|رمضانی]] و [[علی نصیری|نصیری]]، [[احد (مقاله)|مقاله «احد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج2، ص 234-238.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |