ابونیزر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «== ابونیزر در اصحاب امام علی == "أبو نیزر" از فرزندان ملوک عجم یا از اولاد نجاشی، پادشاه حبشه بوده است. در چگونگی آمدن أبو نیزر به خدمت رسول خدا {{صل}} و اسلام آوردن او، در منابع تاریخی توضیح زیادی نیامده است. فقط سماوی از [...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = ابونیزر | عنوان مدخل  = ابونیزر | مداخل مرتبط =  [[ابونیزر در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
== ابونیزر در اصحاب امام علی ==  
== ابونیزر در اصحاب امام علی ==  
"أبو نیزر" از [[فرزندان]] [[ملوک]] [[عجم]] یا از [[اولاد]] [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[حبشه]] بوده است. در چگونگی آمدن أبو نیزر به [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} و [[اسلام آوردن]] او، در [[منابع تاریخی]] توضیح زیادی نیامده است. فقط [[سماوی]] از [[کامل مبرد]] [[نقل]] می‌کند که [[نصر بن ابی نیزر]] در همان [[کودکی]] که در [[حبشه]] می‌زیسته متمایل به [[اسلام]] شد. وی را [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} آوردند و [[اسلام]] را پذیرفت و از همان زمان [[پیامبر خدا]] {{صل}} به [[تربیت]] و پرورش او [[همت]] گمارد و پس از ایشان با [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و [[فرزندان]] آن [[حضرت]] به سر می‌برد. برخی هم گفته‌اند او از [[فرزندان]] [[ملوک]] [[عجم]] بوده که به رسم هدیه، به [[رسول خدا]] {{صل}} اهدا شده و سپس با [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در نخلستان‌های اطراف [[مدینه]] به کار اشتغال داشته است<ref>ابصار العین، ص۹۰ و در اعیان الشيعة، ج۱، ص۶۱۲ نام او را با عنوان «نصر مولی علی» جزو شهدای کربلا به شمار آورده است.</ref>.
"أبو نیزر" از [[فرزندان]] [[ملوک]] [[عجم]] یا از [[اولاد]] [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[حبشه]] بوده است. در چگونگی آمدن أبو نیزر به [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} و [[اسلام آوردن]] او، در [[منابع تاریخی]] توضیح زیادی نیامده است. فقط [[سماوی]] از [[کامل مبرد]] [[نقل]] می‌کند که [[نصر بن ابی نیزر]] در همان [[کودکی]] که در [[حبشه]] می‌زیسته متمایل به [[اسلام]] شد. وی را [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} آوردند و [[اسلام]] را پذیرفت و از همان زمان [[پیامبر خدا]] {{صل}} به [[تربیت]] و پرورش او [[همت]] گمارد و پس از ایشان با [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و [[فرزندان]] آن [[حضرت]] به سر می‌برد. برخی هم گفته‌اند او از [[فرزندان]] [[ملوک]] [[عجم]] بوده که به رسم هدیه، به [[رسول خدا]] {{صل}} اهدا شده و سپس با [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در نخلستان‌های اطراف [[مدینه]] به کار اشتغال داشته است<ref>ابصار العین، ص۹۰ و در اعیان الشيعة، ج۱، ص۶۱۲ نام او را با عنوان «نصر مولی علی» جزو شهدای کربلا به شمار آورده است.</ref>.


و [[حدیث]] معروف حضور [[علی]] {{ع}} در مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه از أبو نیزر [[روایت]] شده. خلاصه [[روایت]] از زبان أبو نیزر چنین است او می‌گوید: من در مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه مشغول کار بودم که [[حضرت علی]] {{ع}} نزدم آمد و فرمود: "آیا چیزی برای طعام داری؟"<ref>{{متن حدیث|هل عندك من طعام}}</ref>؛ عرض کردم غذایی از کدوهای مزرعه، تهیه کرده و با روغن معمولی پخته‌ام و شما آن را [[دوست]] ندارید؟ [[حضرت]] فرمود، همان را بیاور. وقتی [[غذا]] آورده شد، [[حضرت]] برخاست و سر جوی آب دستان [[مبارک]] خود را شُست و بعد، از آن [[غذا]] تناول کرد و پس از [[غذا]]، کنار جوی آب رفت و دستان خود را با ماسه و آب شُست تا [[پاک]] شد، سپس [[دست]] را روی شکمش از روی [[لباس]] مالید و گفت: "کسی که به واسطه [[سیر]] کردن شکمش وارد [[دوزخ]] شود [[خدا]] او را از [[رحمت]] خود دور ساخته است"<ref>{{متن حدیث|من أدخله بطنه النار فأبعده الله}}</ref>.
و [[حدیث]] معروف حضور [[علی]] {{ع}} در مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه از أبو نیزر [[روایت]] شده. خلاصه [[روایت]] از زبان أبو نیزر چنین است او می‌گوید: من در مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه مشغول کار بودم که [[حضرت علی]] {{ع}} نزدم آمد و فرمود: "آیا چیزی برای طعام داری؟"<ref>{{متن حدیث|هل عندك من طعام}}</ref>؛ عرض کردم غذایی از کدوهای مزرعه، تهیه کرده و با روغن معمولی پخته‌ام و شما آن را [[دوست]] ندارید؟ [[حضرت]] فرمود، همان را بیاور. وقتی [[غذا]] آورده شد، [[حضرت]] برخاست و سر جوی آب دستان [[مبارک]] خود را شُست و بعد، از آن [[غذا]] تناول کرد و پس از [[غذا]]، کنار جوی آب رفت و دستان خود را با ماسه و آب شُست تا [[پاک]] شد، سپس دست را روی شکمش از روی [[لباس]] مالید و گفت: "کسی که به واسطه [[سیر]] کردن شکمش وارد [[دوزخ]] شود [[خدا]] او را از [[رحمت]] خود دور ساخته است"<ref>{{متن حدیث|من أدخله بطنه النار فأبعده الله}}</ref>.


أبو نیزر می‌گوید: بعد [[حضرت]] کلنگ را به [[دست]] گرفت و داخل قنات رفت و مشغول حفر آن قنات شد، آب به کندی خارج می‌شد. بعد از ساعتی از کانال قنات بیرون آمد و عرق پیشانی‌اش را با انگشتان خود [[پاک]] کرد و دوباره نفس‌زنان وارد قنات شد و مشغول به حفر آن شد؛ طولی نکشید که آب قنات فراوان شد و به تعبیر أبو نیزر {{عربی|"كأنها عن جزور"}}، آب مانند گردن شتر جریان یافت. [[حضرت]] بعد بیرون آمد و فرمود، "خدا را [[شاهد]] می‌گیرم که این قنات را برای [[صدقه]] قرار دادم"<ref>{{متن حدیث|"أشهد الله أنها صدقة"}}</ref>. و سپس نامه‌ای نوشت که این دو مزرعه (مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه) را [[علی]] [[امیرمؤمنان]]، [[صدقه]] قرار داد و [[وقف]] [[مستمندان]] [[مدینه]] نمود؛ مگر آنکه [[حسن]] و حسینم بدان [[نیازمند]] شوند که در این صورت [[ملک]] آنان است و دیگران بدان حقی ندارند<ref>ابصار العین، ص۹۰.</ref>. و [[نصر بن ابی نیزر]] [[فرزند]] أبو نیزر نیز در زمره [[شیعیان حضرت علی]] {{ع}} بود و پس از [[شهادت امیرمؤمنان]] [[علی]] {{ع}} به [[امام حسن]] {{ع}} ملحق شد، بعد به [[امام حسین]] {{ع}} و از [[مدینه]] با کاروان [[امام حسین]] {{ع}} به [[مکه]] آمد و از آنجا به [[کربلا]] رفت و در [[روز عاشورا]] در همان حمله نخست به [[شهادت]] رسید<ref>ابصار العین، ص۹۰؛ و در اعيان الشيعة، ج۱، ص۶۱۲، تنها به اسم او که جزو شهدای کربلا است، اکتفا کرده است.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۵.</ref>
أبو نیزر می‌گوید: بعد [[حضرت]] کلنگ را به دست گرفت و داخل قنات رفت و مشغول حفر آن قنات شد، آب به کندی خارج می‌شد. بعد از ساعتی از کانال قنات بیرون آمد و عرق پیشانی‌اش را با انگشتان خود [[پاک]] کرد و دوباره نفس‌زنان وارد قنات شد و مشغول به حفر آن شد؛ طولی نکشید که آب قنات فراوان شد و به تعبیر أبو نیزر {{عربی|"كأنها عن جزور"}}، آب مانند گردن شتر جریان یافت. [[حضرت]] بعد بیرون آمد و فرمود، "خدا را [[شاهد]] می‌گیرم که این قنات را برای [[صدقه]] قرار دادم"<ref>{{متن حدیث|"أشهد الله أنها صدقة"}}</ref>. و سپس نامه‌ای نوشت که این دو مزرعه (مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه) را [[علی]] [[امیرمؤمنان]]، [[صدقه]] قرار داد و [[وقف]] [[مستمندان]] [[مدینه]] نمود؛ مگر آنکه [[حسن]] و حسینم بدان [[نیازمند]] شوند که در این صورت [[ملک]] آنان است و دیگران بدان حقی ندارند<ref>ابصار العین، ص۹۰.</ref>. و [[نصر بن ابی نیزر]] [[فرزند]] أبو نیزر نیز در زمره [[شیعیان حضرت علی]] {{ع}} بود و پس از [[شهادت امیرمؤمنان]] [[علی]] {{ع}} به [[امام حسن]] {{ع}} ملحق شد، بعد به [[امام حسین]] {{ع}} و از [[مدینه]] با کاروان [[امام حسین]] {{ع}} به [[مکه]] آمد و از آنجا به [[کربلا]] رفت و در [[روز عاشورا]] در همان حمله نخست به [[شهادت]] رسید<ref>ابصار العین، ص۹۰؛ و در اعيان الشيعة، ج۱، ص۶۱۲، تنها به اسم او که جزو شهدای کربلا است، اکتفا کرده است.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۵.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:ابونیزر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۷

ابونیزر در اصحاب امام علی

"أبو نیزر" از فرزندان ملوک عجم یا از اولاد نجاشی، پادشاه حبشه بوده است. در چگونگی آمدن أبو نیزر به خدمت رسول خدا (ص) و اسلام آوردن او، در منابع تاریخی توضیح زیادی نیامده است. فقط سماوی از کامل مبرد نقل می‌کند که نصر بن ابی نیزر در همان کودکی که در حبشه می‌زیسته متمایل به اسلام شد. وی را خدمت رسول خدا (ص) آوردند و اسلام را پذیرفت و از همان زمان پیامبر خدا (ص) به تربیت و پرورش او همت گمارد و پس از ایشان با امیر مؤمنان (ع) و فرزندان آن حضرت به سر می‌برد. برخی هم گفته‌اند او از فرزندان ملوک عجم بوده که به رسم هدیه، به رسول خدا (ص) اهدا شده و سپس با امیر مؤمنان (ع) در نخلستان‌های اطراف مدینه به کار اشتغال داشته است[۱].

و حدیث معروف حضور علی (ع) در مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه از أبو نیزر روایت شده. خلاصه روایت از زبان أبو نیزر چنین است او می‌گوید: من در مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه مشغول کار بودم که حضرت علی (ع) نزدم آمد و فرمود: "آیا چیزی برای طعام داری؟"[۲]؛ عرض کردم غذایی از کدوهای مزرعه، تهیه کرده و با روغن معمولی پخته‌ام و شما آن را دوست ندارید؟ حضرت فرمود، همان را بیاور. وقتی غذا آورده شد، حضرت برخاست و سر جوی آب دستان مبارک خود را شُست و بعد، از آن غذا تناول کرد و پس از غذا، کنار جوی آب رفت و دستان خود را با ماسه و آب شُست تا پاک شد، سپس دست را روی شکمش از روی لباس مالید و گفت: "کسی که به واسطه سیر کردن شکمش وارد دوزخ شود خدا او را از رحمت خود دور ساخته است"[۳].

أبو نیزر می‌گوید: بعد حضرت کلنگ را به دست گرفت و داخل قنات رفت و مشغول حفر آن قنات شد، آب به کندی خارج می‌شد. بعد از ساعتی از کانال قنات بیرون آمد و عرق پیشانی‌اش را با انگشتان خود پاک کرد و دوباره نفس‌زنان وارد قنات شد و مشغول به حفر آن شد؛ طولی نکشید که آب قنات فراوان شد و به تعبیر أبو نیزر "كأنها عن جزور"، آب مانند گردن شتر جریان یافت. حضرت بعد بیرون آمد و فرمود، "خدا را شاهد می‌گیرم که این قنات را برای صدقه قرار دادم"[۴]. و سپس نامه‌ای نوشت که این دو مزرعه (مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه) را علی امیرمؤمنان، صدقه قرار داد و وقف مستمندان مدینه نمود؛ مگر آنکه حسن و حسینم بدان نیازمند شوند که در این صورت ملک آنان است و دیگران بدان حقی ندارند[۵]. و نصر بن ابی نیزر فرزند أبو نیزر نیز در زمره شیعیان حضرت علی (ع) بود و پس از شهادت امیرمؤمنان علی (ع) به امام حسن (ع) ملحق شد، بعد به امام حسین (ع) و از مدینه با کاروان امام حسین (ع) به مکه آمد و از آنجا به کربلا رفت و در روز عاشورا در همان حمله نخست به شهادت رسید[۶].[۷]

منابع

پانویس

  1. ابصار العین، ص۹۰ و در اعیان الشيعة، ج۱، ص۶۱۲ نام او را با عنوان «نصر مولی علی» جزو شهدای کربلا به شمار آورده است.
  2. «هل عندك من طعام»
  3. «من أدخله بطنه النار فأبعده الله»
  4. «"أشهد الله أنها صدقة"»
  5. ابصار العین، ص۹۰.
  6. ابصار العین، ص۹۰؛ و در اعيان الشيعة، ج۱، ص۶۱۲، تنها به اسم او که جزو شهدای کربلا است، اکتفا کرده است.
  7. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۵.