مردم در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]]| + - [[)) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = مردم | |||
| عنوان مدخل = [[مردم]] | |||
| مداخل مرتبط = [[مردم در قرآن]] - [[مردم در حدیث]] - [[مردم در نهج البلاغه]] - [[مردم در کلام اسلامی]] - [[مردم در اخلاق اسلامی]] - [[مردم در فقه سیاسی]] - [[مردم در معارف دعا و زیارات]] - [[مردم در معارف و سیره سجادی]] - [[مردم در معارف و سیره رضوی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== مقدمه == | |||
اصل «ناس» - به معنای مردم - "اُناس" از "أنس" به معنای تأنس و [[الفت]] و [[انسان]] از همین ریشه است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۹۳.</ref>. گفته شد، اصل آن "نَسِیَ" به معنای [[نسیان]] و [[فراموشی]] است<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۴.</ref>. | |||
{{متن قرآن|أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ}}<ref>«آیا مردم را به نیکی فرا میخوانید و خود را از یاد میبرید با آنکه کتاب (خداوند) را میخوانید؟» سوره بقره، آیه ۴۴.</ref>. | |||
{{متن قرآن| | ناس اسم جمع برای اشاره به همه انسانهاست و جامع ترین اصطلاح درباره گروههای [[انسانی]] است و شامل [[امتها]]، شعوب و [[قبایل]] و... میگردد. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] انسان را با عنوان ناس خطاب کرده است و بیشترین خطابات [[الهی]] در قرآن کریم به انسان و ناس، اشاره به [[فطرت انسانی]] او دارد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ}}<ref>«ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بینیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بیگمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشندهای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۹۶.</ref> | ||
== جایگاه مردم در حکومت اسلامی == | |||
[[جایگاه مردم]] در [[نظامهای سیاسی]] از دیرباز مورد توجه [[اندیشمندان]] حوزه [[سیاست]] بوده است. [[تعیین]] نسبت جایگاه مردم با [[مبانی مشروعیت]] در مکتبهای [[فکری]] مختلف اولین گام اندیشمندان این حوزه است. این مسئله حتی برای مکاتبی که مبانی مشروعیت را از [[رأی]] و [[رضایت]] مردمی آغاز میکنند، چالشهای مهم فکری به همراه داشته است. رد پای این چالش از [[افلاطون]] که “دموکراسی را [[حکومت]] [[جاهلان]] و عامل بر هم زدن [[نظم]] جامعه” میدانست تا اندیشههای نولیبرال که با طرح انواع [[دموکراسی]] و تنظیم رابطه آن با الیتیسم ([[نخبهگرایی]]) به دنبال حل مشکل سبد رأی متخصصان و غیر آن بود، عیان است. با این حال خطر دور ماندن [[کارگزاران]] [[سیاسی]] از نظرات مردمی و همچنین [[قدرت]] بالای [[مردم]] در ایجاد تغییرات اساسی در نظامهای سیاسی در کنار جستجو برای راههای مهار [[فساد]] ساختارهای سیاسی، سبب شد که اندیشمندان سیاسی مردم را از سیاست دور نگه ندارند و در نهایت مسیر [[اندیشهها]] به سوی [[حمایت]] از دموکراسی باشد، در اندیشههای غربی، دموکراسی و [[دفاع]] از آن چهرهای ضددینی دارد که علت را باید در مخالفتهای مکرر [[کلیسا]] با قیامهای مردمی و دخالتهای ایشان در حکومت دانست. نظریه “دو شمشیر” گلازیوس، نگاه منفی کلیسا به [[جامعه مدنی]] تحت عنوان “گناه نخستین”، “شر ضروری دولت”، [[دعوت]] مردم به پذیرش دستورهای شاه و [[تحمل]] [[مظالم]] وی در کنار فسادهای کلیسای فئودال شده از اواسط [[قرن سیزدهم]] میلادی، به حمایت از مردم چهرهای ضددینی در مقابل شاه داده بود. | |||
اما توجه به [[آرای عمومی]] در میان [[مسلمانان]] رنگ [[دینی]] داشت؛ زیرا اولاً [[آموزههای اسلامی]] به مردم اهمیت بسیاری میدهد و ثانیاً [[علما]] همواره حامیان مردم و محل تظلمخواهی آنان بودند. با این حال [[کشف]] تناسب آرا و نظرات مردمی و [[دستورهای الهی]] در [[آموزههای دینی]] مبنی بر [[نصب]] [[مقام ولایت]] همواره دغدغه [[علمای شیعه]] بوده و با چالشهای فکری نیز مواجه شده است. به هر حال وجود برخی مفاهیم در [[اندیشه سیاسی اسلام]] چون “بیعت”، “شورا و مشورت”، “النصیحة لائمة المسلمین”، “امر به معروف و [[نهی از منکر]] نزد [[سلطان]] جائر” و “امکان [[نقد]] [[حاکم]] اسلامی” در کنار وقایع [[تاریخی]] چون [[پذیرش حکومت]] از جانب [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به دلیل حضور و [[دعوت]] [[مردم]]، به معنای پررنگ بودن [[نقش مردم در حکومت]] [[اسلامی]] است<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۹۵.</ref>. | |||
== جایگاه مردم در حکومت اسلامی == | |||
[[جایگاه مردم]] در [[نظامهای سیاسی]] از دیرباز مورد توجه [[اندیشمندان]] حوزه [[سیاست]] بوده است. [[تعیین]] نسبت جایگاه مردم با [[مبانی مشروعیت]] در مکتبهای [[فکری]] مختلف اولین گام اندیشمندان این حوزه است. این مسئله حتی برای مکاتبی که مبانی مشروعیت را از [[رأی]] و [[رضایت]] مردمی آغاز میکنند، چالشهای مهم فکری به همراه داشته است. رد پای این چالش از [[افلاطون]] که “دموکراسی را [[حکومت]] [[جاهلان]] و عامل بر هم زدن [[نظم]] جامعه” میدانست تا اندیشههای نولیبرال که با طرح انواع [[دموکراسی]] و تنظیم رابطه آن با الیتیسم ([[نخبهگرایی]]) به دنبال حل مشکل سبد رأی متخصصان و غیر آن بود، عیان است. با این حال خطر دور ماندن [[کارگزاران]] [[سیاسی]] از نظرات مردمی و همچنین [[قدرت]] بالای [[مردم]] در ایجاد تغییرات اساسی در نظامهای سیاسی در کنار جستجو برای راههای مهار [[فساد]] ساختارهای سیاسی، سبب شد که اندیشمندان سیاسی مردم را از سیاست دور نگه ندارند و در نهایت مسیر [[اندیشهها]] به سوی [[حمایت]] از دموکراسی باشد، در اندیشههای غربی، دموکراسی و [[دفاع]] از آن چهرهای ضددینی دارد که علت را باید در مخالفتهای مکرر [[کلیسا]] با قیامهای مردمی و دخالتهای ایشان در حکومت دانست. نظریه “دو شمشیر” گلازیوس، نگاه منفی کلیسا به [[جامعه مدنی]] تحت عنوان “گناه نخستین”، “شر ضروری دولت”، [[دعوت]] مردم به پذیرش دستورهای شاه و [[تحمل]] [[مظالم]] وی در کنار فسادهای کلیسای فئودال شده از اواسط [[قرن سیزدهم]] میلادی، به حمایت از مردم چهرهای ضددینی در مقابل شاه داده بود. | |||
اما توجه به [[آرای عمومی]] در میان [[مسلمانان]] رنگ [[دینی]] داشت؛ زیرا اولاً [[آموزههای اسلامی]] به مردم اهمیت بسیاری میدهد و ثانیاً [[علما]] همواره حامیان مردم و محل تظلمخواهی آنان بودند. با این حال [[کشف]] تناسب آرا و نظرات مردمی و [[دستورهای الهی]] در [[آموزههای دینی]] مبنی بر [[نصب]] [[مقام ولایت]] همواره دغدغه [[علمای شیعه]] بوده و با چالشهای فکری نیز مواجه شده است. به هر حال وجود برخی مفاهیم در [[اندیشه سیاسی اسلام]] چون “بیعت”، “شورا و مشورت”، “النصیحة لائمة المسلمین”، “امر به معروف و [[نهی از منکر]] نزد [[سلطان]] جائر” و “امکان [[نقد]] [[حاکم]] اسلامی” در کنار وقایع [[تاریخی]] چون [[پذیرش حکومت]] از جانب [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به دلیل حضور و [[دعوت]] [[مردم]]، به معنای پررنگ بودن [[نقش مردم در حکومت]] [[اسلامی]] است.<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۹۵.</ref> | |||
== | == پرسش مستقیم == | ||
* [[ | * [[جایگاه مردم در حکومت اسلامی چیست؟ (پرسش)]] | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[جامعه]] | |||
* [[امت اسلام]] | |||
* [[نقش مردم در نظام امامت]] | |||
* [[نقش مردم در تشکیل حکومت]] | |||
* [[نقش مردم در انتصاب ولی فقیه]] | |||
* [[نقش مردم در انتخاب والی]] | |||
* [[مشروعیت]] | |||
* [[مقبولیت]] | |||
* [[قدرت سیاسی]] | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== | == منابع == | ||
{{ | {{منابع}} | ||
{{ | # [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده: 1100770.jpg|22px]] [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|'''کلیات فقه سیاسی''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده: مدخل]] | [[رده:مدخل]] | ||
[[رده:مردم]] | [[رده:مردم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۵
مقدمه
اصل «ناس» - به معنای مردم - "اُناس" از "أنس" به معنای تأنس و الفت و انسان از همین ریشه است[۱]. گفته شد، اصل آن "نَسِیَ" به معنای نسیان و فراموشی است[۲].
﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ﴾[۳].
ناس اسم جمع برای اشاره به همه انسانهاست و جامع ترین اصطلاح درباره گروههای انسانی است و شامل امتها، شعوب و قبایل و... میگردد. خداوند در قرآن کریم انسان را با عنوان ناس خطاب کرده است و بیشترین خطابات الهی در قرآن کریم به انسان و ناس، اشاره به فطرت انسانی او دارد: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ﴾[۴]، ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ﴾[۵]، ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ﴾[۶].[۷]
جایگاه مردم در حکومت اسلامی
جایگاه مردم در نظامهای سیاسی از دیرباز مورد توجه اندیشمندان حوزه سیاست بوده است. تعیین نسبت جایگاه مردم با مبانی مشروعیت در مکتبهای فکری مختلف اولین گام اندیشمندان این حوزه است. این مسئله حتی برای مکاتبی که مبانی مشروعیت را از رأی و رضایت مردمی آغاز میکنند، چالشهای مهم فکری به همراه داشته است. رد پای این چالش از افلاطون که “دموکراسی را حکومت جاهلان و عامل بر هم زدن نظم جامعه” میدانست تا اندیشههای نولیبرال که با طرح انواع دموکراسی و تنظیم رابطه آن با الیتیسم (نخبهگرایی) به دنبال حل مشکل سبد رأی متخصصان و غیر آن بود، عیان است. با این حال خطر دور ماندن کارگزاران سیاسی از نظرات مردمی و همچنین قدرت بالای مردم در ایجاد تغییرات اساسی در نظامهای سیاسی در کنار جستجو برای راههای مهار فساد ساختارهای سیاسی، سبب شد که اندیشمندان سیاسی مردم را از سیاست دور نگه ندارند و در نهایت مسیر اندیشهها به سوی حمایت از دموکراسی باشد، در اندیشههای غربی، دموکراسی و دفاع از آن چهرهای ضددینی دارد که علت را باید در مخالفتهای مکرر کلیسا با قیامهای مردمی و دخالتهای ایشان در حکومت دانست. نظریه “دو شمشیر” گلازیوس، نگاه منفی کلیسا به جامعه مدنی تحت عنوان “گناه نخستین”، “شر ضروری دولت”، دعوت مردم به پذیرش دستورهای شاه و تحمل مظالم وی در کنار فسادهای کلیسای فئودال شده از اواسط قرن سیزدهم میلادی، به حمایت از مردم چهرهای ضددینی در مقابل شاه داده بود.
اما توجه به آرای عمومی در میان مسلمانان رنگ دینی داشت؛ زیرا اولاً آموزههای اسلامی به مردم اهمیت بسیاری میدهد و ثانیاً علما همواره حامیان مردم و محل تظلمخواهی آنان بودند. با این حال کشف تناسب آرا و نظرات مردمی و دستورهای الهی در آموزههای دینی مبنی بر نصب مقام ولایت همواره دغدغه علمای شیعه بوده و با چالشهای فکری نیز مواجه شده است. به هر حال وجود برخی مفاهیم در اندیشه سیاسی اسلام چون “بیعت”، “شورا و مشورت”، “النصیحة لائمة المسلمین”، “امر به معروف و نهی از منکر نزد سلطان جائر” و “امکان نقد حاکم اسلامی” در کنار وقایع تاریخی چون پذیرش حکومت از جانب امیرالمؤمنین (ع) به دلیل حضور و دعوت مردم، به معنای پررنگ بودن نقش مردم در حکومت اسلامی است[۸].
جایگاه مردم در حکومت اسلامی
جایگاه مردم در نظامهای سیاسی از دیرباز مورد توجه اندیشمندان حوزه سیاست بوده است. تعیین نسبت جایگاه مردم با مبانی مشروعیت در مکتبهای فکری مختلف اولین گام اندیشمندان این حوزه است. این مسئله حتی برای مکاتبی که مبانی مشروعیت را از رأی و رضایت مردمی آغاز میکنند، چالشهای مهم فکری به همراه داشته است. رد پای این چالش از افلاطون که “دموکراسی را حکومت جاهلان و عامل بر هم زدن نظم جامعه” میدانست تا اندیشههای نولیبرال که با طرح انواع دموکراسی و تنظیم رابطه آن با الیتیسم (نخبهگرایی) به دنبال حل مشکل سبد رأی متخصصان و غیر آن بود، عیان است. با این حال خطر دور ماندن کارگزاران سیاسی از نظرات مردمی و همچنین قدرت بالای مردم در ایجاد تغییرات اساسی در نظامهای سیاسی در کنار جستجو برای راههای مهار فساد ساختارهای سیاسی، سبب شد که اندیشمندان سیاسی مردم را از سیاست دور نگه ندارند و در نهایت مسیر اندیشهها به سوی حمایت از دموکراسی باشد، در اندیشههای غربی، دموکراسی و دفاع از آن چهرهای ضددینی دارد که علت را باید در مخالفتهای مکرر کلیسا با قیامهای مردمی و دخالتهای ایشان در حکومت دانست. نظریه “دو شمشیر” گلازیوس، نگاه منفی کلیسا به جامعه مدنی تحت عنوان “گناه نخستین”، “شر ضروری دولت”، دعوت مردم به پذیرش دستورهای شاه و تحمل مظالم وی در کنار فسادهای کلیسای فئودال شده از اواسط قرن سیزدهم میلادی، به حمایت از مردم چهرهای ضددینی در مقابل شاه داده بود.
اما توجه به آرای عمومی در میان مسلمانان رنگ دینی داشت؛ زیرا اولاً آموزههای اسلامی به مردم اهمیت بسیاری میدهد و ثانیاً علما همواره حامیان مردم و محل تظلمخواهی آنان بودند. با این حال کشف تناسب آرا و نظرات مردمی و دستورهای الهی در آموزههای دینی مبنی بر نصب مقام ولایت همواره دغدغه علمای شیعه بوده و با چالشهای فکری نیز مواجه شده است. به هر حال وجود برخی مفاهیم در اندیشه سیاسی اسلام چون “بیعت”، “شورا و مشورت”، “النصیحة لائمة المسلمین”، “امر به معروف و نهی از منکر نزد سلطان جائر” و “امکان نقد حاکم اسلامی” در کنار وقایع تاریخی چون پذیرش حکومت از جانب امیرالمؤمنین (ع) به دلیل حضور و دعوت مردم، به معنای پررنگ بودن نقش مردم در حکومت اسلامی است.[۹]
پرسش مستقیم
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۹۳.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۴.
- ↑ «آیا مردم را به نیکی فرا میخوانید و خود را از یاد میبرید با آنکه کتاب (خداوند) را میخوانید؟» سوره بقره، آیه ۴۴.
- ↑ «ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۲۱.
- ↑ «ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بینیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.
- ↑ «ای انسان! بیگمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشندهای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۹۶.
- ↑ مهدوی، اصغرآقا و کاظمی، سید محمد صادق، کلیات فقه سیاسی، ص ۱۹۵.
- ↑ مهدوی، اصغرآقا و کاظمی، سید محمد صادق، کلیات فقه سیاسی، ص ۱۹۵.