جلوگیری از انحراف امت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ولایت}} | {{ولایت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = پاسداری از دین | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[قرآن کریم]] شاهدی بر این مدعاست که حتی در دوران حضور [[پیشوایان]] [[دین]]، انحرافاتی میان [[پیروان]] آنها رخ داده است. [[شیعیان]] نیز از این پدیده مستثنا نبوده و نیستند؛ به ویژه آنکه [[مقامات]] والای [[علمی]] و [[معنوی]] [[ائمه]] اطهار{{عم}} و بروز و نمود [[کرامات]] و آگاهیهای [[غیبی]] ایشان برای برخی [[شیعیان]] سنگین بود و هرگونه [[انحراف]] از مسیر [[حق]] را محتمل میساخت. نتیجه این مقدمات، بروز اندیشههای [[انحرافی]] برای برخی [[شیعیان]] در [[مسائل اعتقادی]] بود که واکنش جدی [[پیشوایان]] [[تشیع]] را به دنبال داشت. | [[قرآن کریم]] شاهدی بر این مدعاست که حتی در دوران حضور [[پیشوایان]] [[دین]]، انحرافاتی میان [[پیروان]] آنها رخ داده است. [[شیعیان]] نیز از این پدیده مستثنا نبوده و نیستند؛ به ویژه آنکه [[مقامات]] والای [[علمی]] و [[معنوی]] [[ائمه]] اطهار {{عم}} و بروز و نمود [[کرامات]] و آگاهیهای [[غیبی]] ایشان برای برخی [[شیعیان]] سنگین بود و هرگونه [[انحراف]] از مسیر [[حق]] را محتمل میساخت. نتیجه این مقدمات، بروز اندیشههای [[انحرافی]] برای برخی [[شیعیان]] در [[مسائل اعتقادی]] بود که واکنش جدی [[پیشوایان]] [[تشیع]] را به دنبال داشت. | ||
[[سیره]] و [[سنت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} بیانگر وجود وظیفهای است که ایشان در برابر [[انحرافات]] برای خود [[احساس]] کرده، وارد میدان میشدند. در اینجا تنها به یک نمونه از [[انحرافات]] صورت گرفته در عصر [[معصومان]]{{عم}} و واکنشهای ایشان اشاره میکنیم. | [[سیره]] و [[سنت]] [[امامان معصوم]] {{عم}} بیانگر وجود وظیفهای است که ایشان در برابر [[انحرافات]] برای خود [[احساس]] کرده، وارد میدان میشدند. در اینجا تنها به یک نمونه از [[انحرافات]] صورت گرفته در عصر [[معصومان]] {{عم}} و واکنشهای ایشان اشاره میکنیم. | ||
اندیشههای غالیانه در [[تاریخ]] [[یهود]] و [[نصارا]] پدیدهای است که [[قرآن کریم]] از آن خبر داده است؛ تا آنجا که [[عزیر]]، [[مریم]] و [[عیسی]]{{عم}} را [[خدا]] یا [[پسر خدا]] دانستند<ref>سوره توبه، آیه 30؛ سوره مائده، آیه ۱۱۶.</ref>. [[امت اسلامی]] و بهطور خاص، [[جامعه]] [[شیعی]] نیز از لوث وجود چنین اندیشهای در [[امان]] نمانده است. براساس منابع قدیمی [[ملل و نحل]]، [[اندیشه]] [[الوهیت]] دستکم از زمان [[امام علی]]{{ع}} نسبت به ایشان وجود داشته است<ref>ابن عبدالرحمان ملطى، التنبيه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۱۸؛ عبيد الله بن عبدالله سدآبادی، المقنع فی الامامة، ص۷۹.</ref>. | اندیشههای غالیانه در [[تاریخ]] [[یهود]] و [[نصارا]] پدیدهای است که [[قرآن کریم]] از آن خبر داده است؛ تا آنجا که [[عزیر]]، [[مریم]] و [[عیسی]] {{عم}} را [[خدا]] یا [[پسر خدا]] دانستند<ref>سوره توبه، آیه 30؛ سوره مائده، آیه ۱۱۶.</ref>. [[امت اسلامی]] و بهطور خاص، [[جامعه]] [[شیعی]] نیز از لوث وجود چنین اندیشهای در [[امان]] نمانده است. براساس منابع قدیمی [[ملل و نحل]]، [[اندیشه]] [[الوهیت]] دستکم از زمان [[امام علی]] {{ع}} نسبت به ایشان وجود داشته است<ref>ابن عبدالرحمان ملطى، التنبيه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۱۸؛ عبيد الله بن عبدالله سدآبادی، المقنع فی الامامة، ص۷۹.</ref>. | ||
[[عقاید]] [[غالیان]] در سه محور کلی طرحشدنی است: | [[عقاید]] [[غالیان]] در سه محور کلی طرحشدنی است: | ||
#[[اعتقاد]] به [[الوهیت]] و خدایی [[امامان]]{{عم}} و [[اثبات]] صفاتی مانند خالقيت و رازقیت برای آنها؛ | # [[اعتقاد]] به [[الوهیت]] و خدایی [[امامان]] {{عم}} و [[اثبات]] صفاتی مانند خالقيت و رازقیت برای آنها؛ | ||
#[[اعتقاد]] به [[نبوت]] [[امامان]]{{عم}}؛ | # [[اعتقاد]] به [[نبوت]] [[امامان]] {{عم}}؛ | ||
# [[اعتقاد]] به [[علم غیب ذاتی]] و مطلق برای [[ائمه]]{{عم}}<ref>نعمت الله صفری فروشانی، غالیان، ص۱۵۳. در تدوین این بخش و یافتن منابع ارجاعدادهشده از منبع یادشده بسیار بهره بردهام.</ref>. | # [[اعتقاد]] به [[علم غیب ذاتی]] و مطلق برای [[ائمه]] {{عم}}<ref>نعمت الله صفری فروشانی، غالیان، ص۱۵۳. در تدوین این بخش و یافتن منابع ارجاعدادهشده از منبع یادشده بسیار بهره بردهام.</ref>. | ||
[[ائمه اطهار]]{{عم}} گاه قاطعانه [[عقاید]] [[غلات]] را رد کرده، به بیان [[عقاید]] صحیح میپرداختند؛ چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} به یکی از [[یاران]] خود به نام "صالح بن سهل" که به [[ربوبیت]] [[امام صادق]]{{ع}} [[اعتقاد]] داشت، فرمود که ایشان مخلوق خداست و او را [[عبادت]] میکند و اگر [[خدا]] را [[عبادت]] نکند، [[عذاب]] خواهد شد<ref>محمد بن عمر کشی، رجال الكشی، ص۳۴۱.</ref>. ایشان از کسانی هم که [[تصور]] [[پیامبری]] ایشان را داشتند، [[بیزاری]] میجستند<ref>همان، ص۲۴۶.</ref>. | [[ائمه اطهار]] {{عم}} گاه قاطعانه [[عقاید]] [[غلات]] را رد کرده، به بیان [[عقاید]] صحیح میپرداختند؛ چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} به یکی از [[یاران]] خود به نام "صالح بن سهل" که به [[ربوبیت]] [[امام صادق]] {{ع}} [[اعتقاد]] داشت، فرمود که ایشان مخلوق خداست و او را [[عبادت]] میکند و اگر [[خدا]] را [[عبادت]] نکند، [[عذاب]] خواهد شد<ref>محمد بن عمر کشی، رجال الكشی، ص۳۴۱.</ref>. ایشان از کسانی هم که [[تصور]] [[پیامبری]] ایشان را داشتند، [[بیزاری]] میجستند<ref>همان، ص۲۴۶.</ref>. | ||
[[امامان]]{{عم}} گاه نیز به بیان علل و نتیجه [[غلو]] میپرداختند؛ چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} غاليان را بدترین آفریدههای [[خداوند]] شمردند؛ به این [[دلیل]] که آنها [[عظمت]] [[خداوند]] را کوچک شمرده، برای [[بندگان]] او ادعای [[ربوبیت]] میکنند<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص۶۵۰.</ref>. آنها گاه به صراحت از [[غالیان]] اعلام انزجار و آنها را [[لعنت]] میکردند؛ چنانکه [[امام علی]]{{ع}} ضمن [[اعلان]] [[بیزاری]] از آنها [[دعا]] کرد که [[خداوند]] آنها را [[خوار]] و [[ذلیل]] گرداند<ref>همان.</ref>. | [[امامان]] {{عم}} گاه نیز به بیان علل و نتیجه [[غلو]] میپرداختند؛ چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} غاليان را بدترین آفریدههای [[خداوند]] شمردند؛ به این [[دلیل]] که آنها [[عظمت]] [[خداوند]] را کوچک شمرده، برای [[بندگان]] او ادعای [[ربوبیت]] میکنند<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص۶۵۰.</ref>. آنها گاه به صراحت از [[غالیان]] اعلام انزجار و آنها را [[لعنت]] میکردند؛ چنانکه [[امام علی]] {{ع}} ضمن [[اعلان]] [[بیزاری]] از آنها [[دعا]] کرد که [[خداوند]] آنها را [[خوار]] و [[ذلیل]] گرداند<ref>همان.</ref>. | ||
همچنین وقتی یکی از [[دوستان]] [[يونس بن ظبيان]] (از غاليان معروف آن دوران) سخنان [[یونس]] را در حضور [[امام رضا]]{{ع}} [[نقل]] کرد، [[امام]]{{ع}} با [[عصبانیت]]، او را از خود رانده و فرمود: "[[خدا]] تو و کسی که این [[حدیث]] را برای تو گفت و نیز [[یونس]] را هزار بار [[لعنت]] کند که در پی هر لعنتی، هزار [[لعنت]] باشد و هر لعنتی از این لعنتها تو را به قعر [[جهنم]] فرو برد. این را بدان که يونس با پسر خطاب در بدترین عذابها با هماند و [[یاران]] این دو با آن [[شیطانی]] که این [[حدیث]] را به تو گفت، با [[فرعون]] و [[آل فرعون]] در شدیدترین عذابها هستند"<ref>محمد بن عمر کشی، رجال الكشی، ص۳۶۳؛ نیز، ر.ک: حسن بن علی بن داوود حلی، رجال ابن داوود، ص۵۲۸ و ۵۵۱.</ref>. | همچنین وقتی یکی از [[دوستان]] [[يونس بن ظبيان]] (از غاليان معروف آن دوران) سخنان [[یونس]] را در حضور [[امام رضا]] {{ع}} [[نقل]] کرد، [[امام]] {{ع}} با [[عصبانیت]]، او را از خود رانده و فرمود: "[[خدا]] تو و کسی که این [[حدیث]] را برای تو گفت و نیز [[یونس]] را هزار بار [[لعنت]] کند که در پی هر لعنتی، هزار [[لعنت]] باشد و هر لعنتی از این لعنتها تو را به قعر [[جهنم]] فرو برد. این را بدان که يونس با پسر خطاب در بدترین عذابها با هماند و [[یاران]] این دو با آن [[شیطانی]] که این [[حدیث]] را به تو گفت، با [[فرعون]] و [[آل فرعون]] در شدیدترین عذابها هستند"<ref>محمد بن عمر کشی، رجال الكشی، ص۳۶۳؛ نیز، ر. ک: حسن بن علی بن داوود حلی، رجال ابن داوود، ص۵۲۸ و ۵۵۱.</ref>. | ||
گاه نیز [[امام]]{{ع}} دیگران را از آمد و شد با [[غالیان]] به شدت برحذر میداشت؛ چنانکه [[امام رضا]]{{ع}} [[غالیان]] را مقابل [[اهل بیت]]{{عم}} قرار داد و به صراحت اعلام کرد هرکس آنها را [[دوست]] بدارد، ما را [[دشمن]] داشته و کسی که آنها را [[دشمن]] بدارد، ما را [[دوست]] داشته است. کسی که با آنها وصل کند، با ما [[قطع]] کرده است. کسی که به آنها [[جفا]] کند، به ما [[نیکی]] کرده است. کسی که به آنها [[احترام]] بگذارد، به ما [[اهانت]] کرده است و هر کس که به آنها [[اهانت]] کند، به ما [[احترام]] گذاشته است. کسی که [[شیعه]] ماست، نباید هیچکس از آنان را به عنوان [[دوست]] و [[یاور]] خود برگزیند<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۴۲؛ همو، التوحید، ص۳۶۳؛ احمد بن على طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۱۴. نکته جالب توجه در این میان، آنکه اصحاب راستین ائمه{{عم}} نیز به پیروی از ایشان به تصنیف کتاب در رد غالیان میپرداختند. برای نمونه، يونس بن عبدالرحمان از اصحاب [[امام رضا]]{{ع}}، حسین و حسن بن سعيد اهوازی از یاران [[امام رضا]] و [[امام جواد]]{{عم}} و ابو اسحاق کاتب بن ابراهيم بن ابی حفص از باران امام حسن عسکری{{ع}} تصنيفاتی در رد بر غاليان داشتند (احمد بن على نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۹، ۵۸ و ۴۴۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، | گاه نیز [[امام]] {{ع}} دیگران را از آمد و شد با [[غالیان]] به شدت برحذر میداشت؛ چنانکه [[امام رضا]] {{ع}} [[غالیان]] را مقابل [[اهل بیت]] {{عم}} قرار داد و به صراحت اعلام کرد هرکس آنها را [[دوست]] بدارد، ما را [[دشمن]] داشته و کسی که آنها را [[دشمن]] بدارد، ما را [[دوست]] داشته است. کسی که با آنها وصل کند، با ما [[قطع]] کرده است. کسی که به آنها [[جفا]] کند، به ما [[نیکی]] کرده است. کسی که به آنها [[احترام]] بگذارد، به ما [[اهانت]] کرده است و هر کس که به آنها [[اهانت]] کند، به ما [[احترام]] گذاشته است. کسی که [[شیعه]] ماست، نباید هیچکس از آنان را به عنوان [[دوست]] و [[یاور]] خود برگزیند<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۴۲؛ همو، التوحید، ص۳۶۳؛ احمد بن على طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۱۴. نکته جالب توجه در این میان، آنکه اصحاب راستین ائمه {{عم}} نیز به پیروی از ایشان به تصنیف کتاب در رد غالیان میپرداختند. برای نمونه، يونس بن عبدالرحمان از اصحاب [[امام رضا]] {{ع}}، حسین و حسن بن سعيد اهوازی از یاران [[امام رضا]] و [[امام جواد]] {{عم}} و ابو اسحاق کاتب بن ابراهيم بن ابی حفص از باران امام حسن عسکری {{ع}} تصنيفاتی در رد بر غاليان داشتند (احمد بن على نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۹، ۵۸ و ۴۴۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۹۴ ـ ۲۹۶.</ref> | ||
== منابع == | |||
==منابع== | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']] | # [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:شئون امامت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۴
مقدمه
قرآن کریم شاهدی بر این مدعاست که حتی در دوران حضور پیشوایان دین، انحرافاتی میان پیروان آنها رخ داده است. شیعیان نیز از این پدیده مستثنا نبوده و نیستند؛ به ویژه آنکه مقامات والای علمی و معنوی ائمه اطهار (ع) و بروز و نمود کرامات و آگاهیهای غیبی ایشان برای برخی شیعیان سنگین بود و هرگونه انحراف از مسیر حق را محتمل میساخت. نتیجه این مقدمات، بروز اندیشههای انحرافی برای برخی شیعیان در مسائل اعتقادی بود که واکنش جدی پیشوایان تشیع را به دنبال داشت.
سیره و سنت امامان معصوم (ع) بیانگر وجود وظیفهای است که ایشان در برابر انحرافات برای خود احساس کرده، وارد میدان میشدند. در اینجا تنها به یک نمونه از انحرافات صورت گرفته در عصر معصومان (ع) و واکنشهای ایشان اشاره میکنیم.
اندیشههای غالیانه در تاریخ یهود و نصارا پدیدهای است که قرآن کریم از آن خبر داده است؛ تا آنجا که عزیر، مریم و عیسی (ع) را خدا یا پسر خدا دانستند[۱]. امت اسلامی و بهطور خاص، جامعه شیعی نیز از لوث وجود چنین اندیشهای در امان نمانده است. براساس منابع قدیمی ملل و نحل، اندیشه الوهیت دستکم از زمان امام علی (ع) نسبت به ایشان وجود داشته است[۲].
عقاید غالیان در سه محور کلی طرحشدنی است:
- اعتقاد به الوهیت و خدایی امامان (ع) و اثبات صفاتی مانند خالقيت و رازقیت برای آنها؛
- اعتقاد به نبوت امامان (ع)؛
- اعتقاد به علم غیب ذاتی و مطلق برای ائمه (ع)[۳].
ائمه اطهار (ع) گاه قاطعانه عقاید غلات را رد کرده، به بیان عقاید صحیح میپرداختند؛ چنانکه امام صادق (ع) به یکی از یاران خود به نام "صالح بن سهل" که به ربوبیت امام صادق (ع) اعتقاد داشت، فرمود که ایشان مخلوق خداست و او را عبادت میکند و اگر خدا را عبادت نکند، عذاب خواهد شد[۴]. ایشان از کسانی هم که تصور پیامبری ایشان را داشتند، بیزاری میجستند[۵].
امامان (ع) گاه نیز به بیان علل و نتیجه غلو میپرداختند؛ چنانکه امام صادق (ع) غاليان را بدترین آفریدههای خداوند شمردند؛ به این دلیل که آنها عظمت خداوند را کوچک شمرده، برای بندگان او ادعای ربوبیت میکنند[۶]. آنها گاه به صراحت از غالیان اعلام انزجار و آنها را لعنت میکردند؛ چنانکه امام علی (ع) ضمن اعلان بیزاری از آنها دعا کرد که خداوند آنها را خوار و ذلیل گرداند[۷].
همچنین وقتی یکی از دوستان يونس بن ظبيان (از غاليان معروف آن دوران) سخنان یونس را در حضور امام رضا (ع) نقل کرد، امام (ع) با عصبانیت، او را از خود رانده و فرمود: "خدا تو و کسی که این حدیث را برای تو گفت و نیز یونس را هزار بار لعنت کند که در پی هر لعنتی، هزار لعنت باشد و هر لعنتی از این لعنتها تو را به قعر جهنم فرو برد. این را بدان که يونس با پسر خطاب در بدترین عذابها با هماند و یاران این دو با آن شیطانی که این حدیث را به تو گفت، با فرعون و آل فرعون در شدیدترین عذابها هستند"[۸].
گاه نیز امام (ع) دیگران را از آمد و شد با غالیان به شدت برحذر میداشت؛ چنانکه امام رضا (ع) غالیان را مقابل اهل بیت (ع) قرار داد و به صراحت اعلام کرد هرکس آنها را دوست بدارد، ما را دشمن داشته و کسی که آنها را دشمن بدارد، ما را دوست داشته است. کسی که با آنها وصل کند، با ما قطع کرده است. کسی که به آنها جفا کند، به ما نیکی کرده است. کسی که به آنها احترام بگذارد، به ما اهانت کرده است و هر کس که به آنها اهانت کند، به ما احترام گذاشته است. کسی که شیعه ماست، نباید هیچکس از آنان را به عنوان دوست و یاور خود برگزیند[۹].[۱۰]
منابع
پانویس
- ↑ سوره توبه، آیه 30؛ سوره مائده، آیه ۱۱۶.
- ↑ ابن عبدالرحمان ملطى، التنبيه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۱۸؛ عبيد الله بن عبدالله سدآبادی، المقنع فی الامامة، ص۷۹.
- ↑ نعمت الله صفری فروشانی، غالیان، ص۱۵۳. در تدوین این بخش و یافتن منابع ارجاعدادهشده از منبع یادشده بسیار بهره بردهام.
- ↑ محمد بن عمر کشی، رجال الكشی، ص۳۴۱.
- ↑ همان، ص۲۴۶.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص۶۵۰.
- ↑ همان.
- ↑ محمد بن عمر کشی، رجال الكشی، ص۳۶۳؛ نیز، ر. ک: حسن بن علی بن داوود حلی، رجال ابن داوود، ص۵۲۸ و ۵۵۱.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۴۲؛ همو، التوحید، ص۳۶۳؛ احمد بن على طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۱۴. نکته جالب توجه در این میان، آنکه اصحاب راستین ائمه (ع) نیز به پیروی از ایشان به تصنیف کتاب در رد غالیان میپرداختند. برای نمونه، يونس بن عبدالرحمان از اصحاب امام رضا (ع)، حسین و حسن بن سعيد اهوازی از یاران امام رضا و امام جواد (ع) و ابو اسحاق کاتب بن ابراهيم بن ابی حفص از باران امام حسن عسکری (ع) تصنيفاتی در رد بر غاليان داشتند (احمد بن على نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۹، ۵۸ و ۴۴۸.
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۹۴ ـ ۲۹۶.