وراثت از پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\=\=\sجستارهای\sوابسته\s\=\= \{\{مدخل‌\sوابسته\}\} \*(.*) \*(.*)\n \=\=' به '== جستارهای وابسته == {{مدخل‌ وابسته}} *$1 *$2 {{پایان مدخل‌ وابسته}} ==')
 
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = وراثت
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط = [[وراثت از پیامبر خاتم در حدیث]] - [[وراثت از پیامبر خاتم در معارف دعا و زیارات]] ـ [[وراثت از پیامبر خاتم در معارف و سیره فاطمی]] ـ [[وراثت از پیامبر خاتم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*به [[باور]] [[مسلمانان]]، [[پیامبر گرامی]]{{صل}} [[اسلام]] [[خاتم پیامبران]] است. [[پیامبر گرامی]]{{صل}}، افزون بر [[ابلاغ وحی]]، آن را برای [[مردم]] [[تفسیر]] می‌کرد و در این کار [[بری]] از [[اشتباه]] و [[خطا]] بود و [[مردم]] نیز [[مکلف]] به [[اطاعت]] او بودند:{{عربی|" ما آتاكُمُ‏ الرَّسُولُ‏ فَخُذُوهُ‏ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا‏ ‏"}} افزون بر این، [[رفتار]] [[پیامبر]]{{صل}} نیز معصومانی تلقی می‌شد: {{متن قرآن| لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ }}<ref> بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست؛ سوره احزاب، آیه:۲۱.</ref><ref>ر.ک. [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی| جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۸۵ ۵- ۸۷.</ref>.
به [[باور]] [[مسلمانان]]، [[پیامبر گرامی]] {{صل}} [[اسلام]]، [[خاتم پیامبران]] است. [[پیامبر گرامی]] {{صل}}، افزون بر ابلاغ وحی، آن را برای [[مردم]] [[تفسیر]] می‌کرد و در این کار بری از [[اشتباه]] و [[خطا]] بود و [[مردم]] نیز [[مکلف]] به [[اطاعت]] او بودند: {{متن قرآن|مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>«آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. افزون بر این، [[رفتار]] [[پیامبر]] {{صل}} نیز معصومانی تلقی می‌شد: {{متن قرآن| لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}}<ref>بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست؛ سوره احزاب، آیه۲۱.</ref>.
*علاوه بر اینها [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، بر [[مسلمانان]] نوعی صاحب اختیاری و [[سرپرستی]] داشت: {{متن قرآن| النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ }}<ref> پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ سوره احزاب، آیه:۶.</ref>. آن گرامی، همچنین نسبت به [[مردم]]، دارای [[ولایت]] است و [[مرجع]] نهایی هرگونه [[اختلاف]] میان [[مردم]] او است. [[منصب]] سومی که [[پیامبر اکرم]] رسماً داشت [[ریاست عامه]] بود. او سایس [[مسلمین]] بود<ref>ر.ک. [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی| جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۸۵ - ۸۷.</ref>.
* [[امام خمینی]]: "... [[رسول الله]]{{صل}} مجری [[قانون]] بود... این جا است که [[تشکیل حکومت]] و برقراری دستگاه [[اجرا]] و اداره لازم می‌آید و جزئی از [[ولایت]] است"<ref>ر.ک. [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی| جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۸۷ - ۸۸.</ref>.
* [[پیامبر اکرم]] در طول سال‌های [[رهبری]]، [[حاکم]] برای [[قبایل]] [[منصوب]] می‌کردند، قضاتی [[منصوب]] می‌کردند. در صورت [[لزوم]] [[اجرای حد]] می‌فرمودند و میان ایشان و سایر [[قبایل]] عهدنامه‌هایی منعقد می‌شد. منابع طبیعی را مطابق ضوابطی به [[مردم]] واگذار می‌نمودند برای دریافت مالیاتهای [[اسلامی]] تشکیلات منظمی فراهم شده بود. [[تشکیل حکومت]] از جانب [[پیامبر]]، تنها یک [[ضرورت اجتماعی]] و یا [[اجابت]] تقاضای [[مردم]] نبود، بلکه به [[وظیفه]] [[دینی]] او مرتبط می‌شد. در [[اسلام]] دستوراتی وجود دارد که عمل به آنها اجتناب ناپذیر است و بدون وجود یک [[حکومت صالح]]، عملاً قابل [[اجرا]] نیست. منابع [[مالی]] که [[قرآن]] در [[اختیار]] [[پیامبر]] گذارده است، به طور [[قطع]] مربوط به [[شأن]] [[رسالت]] نیست بلکه به [[ریاست عامه]] آن [[حضرت]] برمی‌گردد<ref>ر.ک. [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی| جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۸۷ - ۸۸.</ref>.
* [[امام خمینی]]: "پس هر کس [[گمان]] کند [[دین]] از [[سیاست]] جداست نه [[دین]] را شناخته و نه [[سیاست]] را. [[سیاست]] [[اسلام]] در عبادتش و مدغم است و عبادتش در سیاستش. [[قرآن کریم]] و [[سنت]] [[پیامبر]]{{صل}} آن [[قدر]] که در [[حکومت]] و [[سیاست]] [[احکام]] دارند، در سایر چیزها ندارند"<ref>ر.ک. [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی| جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۸۹ - ۹۰.</ref>.
*پس از [[رسول خدا]]{{صل}}، دیگر [[پیامبری]] نخواهد آمد، اما [[پیامبر]]، دارای دو [[منصب]] دیگر نیز بود: اول [[تفسیر]] کردن خطا‌ناپذیر [[دین]] و دیگر آنکه [[پیامبر]] [[صاحب ولایت]] بود<ref>ر.ک. [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی| جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۸۹ - ۹۰.</ref>.
*با [[رحلت]] [[پیامبر گرامی]] این سؤال به صورت جدی رخ نمود که [[تکلیف]] در [[مسئولیت]] دیگر [[پیامبر]] چه می‌شود؟ در پاسخ به این سؤال، دو دیدگاه کلی شکل گرفت: دیدگاه نخست، [[وحی]] [[قرآن]] و بیان [[پیامبر]] را کافی می‌دانست. دیدگاه دوم بر این [[عقیده]] بود که [[پیامبر]] جانشینانی دارد که آن دو [[منصب]] را عهده دارند<ref>ر.ک. [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی| جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۸۹ - ۹۰.</ref>.
*بحث پیرامون مسأله [[امامت]]، از قرن‌های نخست [[اسلام]] مطرح بوده. [[مخالفان امامت]] [[شیعی]]، آثاری در رد [[امامت]] و [[علمای شیعه]] نیز برای [[دفاع]] از [[نظریه]] [[امامت]]، کتاب‌هایی به تحریر در آوردند. باید توجه داشت که چالش بحث [[امامت]] به [[شبهات]] [[اهل سنت]] ختم نشده و جریان جدیدی به نام "کسروی‌گرایی" در [[دولت]] سفاک پهلوی آغاز و پس از [[انقلاب اسلامی ایران]]، افرادی به نقد [[نظریه]] [[امامت]] [[شیعه]] پرداختند. [[متکلمان]] [[اهل سنت]] به ویژه [[اشاعره]]، آن را جزء مباحث [[فقهی]] و [[فروع دین]] دانسته‌اند. متفکران [[امامیه]] و برخی از اشعریان، [[امامت]] را از [[اصول دین]] دانسته‌اند؛ اما برخی بر این باورند که [[امامت]] به اعتبار [[لزوم]] [[نصب]] این [[مقام]]، توسط [[حق تعالی]]، مسأله [[کلامی]] است و به اعتبار [[وجوب شرعی]] [[اطاعت]] [[مردم]] از [[منصب]] [[امامت]] و شخص [[امام]] و [[لزوم]] [[هدایت]] گری توسط [[امام]]، بحث [[فقهی]] و از [[فروع دین]] است<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۹ - ۳۲۳.</ref>.
*مهمترین مواضع خلاف بین [[شیعه]] و [[اهل تسنن]]، همین مسئله است که آیا [[امامت]] از [[فروع دین]] است یا از اصول؟ [[وجوب]] [[نصب]] [[امام]] بر [[خداوند]] است یا بر [[مکلفان]]؟ و اوصاف و شرایط [[امام]] کدام است؟<ref>[[احد فرامرز قراملکی|فرامرز قراملکی، احد]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۳۵.</ref>.


== منابع ==
علاوه بر اینها [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، بر [[مسلمانان]] نوعی صاحب اختیاری و [[سرپرستی]] داشت: {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ}}<ref>پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ سوره احزاب، آیه۶.</ref>. آن گرامی، همچنین نسبت به [[مردم]]، دارای [[ولایت]] است و [[مرجع]] نهایی هرگونه [[اختلاف]] میان [[مردم]] اوست. منصب سومی که [[پیامبر اکرم]] رسماً داشت [[ریاست عامه]] بود. او سایس [[مسلمین]] بود.
{{منابع}}
 
* [[پرونده:1368903.jpg|22px]] [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی| جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|'''معارف اسلامی ج۲''']]
در این زمینه گفته شده است: "... [[رسول الله]] {{صل}} مجری [[قانون]] بود... اینجاست که تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره لازم می‌آید و جزئی از [[ولایت]] است".
* [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی ج۲''']]
 
* [[پرونده:Imamat.jpg|22px]] [[احد فرامرز قراملکی|فرامرز قراملکی، احد]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|'''امامت‌پژوهی''']]
[[پیامبر اکرم]] در طول سال‌های [[رهبری]]، [[حاکم]] برای [[قبایل]] [[منصوب]] می‌کردند، قضاتی [[منصوب]] می‌کردند. در صورت [[لزوم]] [[اجرای حد]] می‌فرمودند و میان ایشان و سایر [[قبایل]] عهدنامه‌هایی منعقد می‌شد. منابع طبیعی را مطابق ضوابطی به [[مردم]] واگذار می‌نمودند برای دریافت مالیات‌های [[اسلامی]] تشکیلات منظمی فراهم شده بود. تشکیل حکومت از جانب [[پیامبر]]، تنها یک ضرورت اجتماعی و یا [[اجابت]] تقاضای [[مردم]] نبود، بلکه به [[وظیفه]] [[دینی]] او مرتبط می‌شد. در [[اسلام]] دستوراتی وجود دارد که عمل به آنها اجتناب ناپذیر است و بدون وجود یک حکومت صالح، عملاً قابل اجرا نیست. منابع [[مالی]] که [[قرآن]] در [[اختیار]] [[پیامبر]] گذارده است، به طور [[قطع]] مربوط به [[شأن]] [[رسالت]] نیست بلکه به [[ریاست عامه]] آن حضرت برمی‌گردد.
{{پایان منابع}}
 
یکی از اندیشمندان معاصر در این زمینه گفته است: "پس هر کس [[گمان]] کند [[دین]] از [[سیاست]] جداست نه [[دین]] را شناخته و نه [[سیاست]] را. [[سیاست]] [[اسلام]] در عبادتش و مدغم است و عبادتش در سیاستش. [[قرآن کریم]] و [[سنت]] [[پیامبر]] {{صل}} آنقدر که در [[حکومت]] و [[سیاست]] [[احکام]] دارند، در سایر چیزها ندارند".
 
پس از [[رسول خدا]] {{صل}}، دیگر [[پیامبری]] نخواهد آمد، اما [[پیامبر]]، دارای دو منصب دیگر نیز بود: اول [[تفسیر]] کردن خطا‌ناپذیر [[دین]] و دیگر آنکه [[پیامبر]] [[صاحب ولایت]] بود.
 
با رحلت [[پیامبر گرامی]] {{صل}} این سؤال به صورت جدی رخ نمود که [[تکلیف]] در [[مسئولیت]] دیگر [[پیامبر]] چه می‌شود؟ در پاسخ به این سؤال، دو دیدگاه کلی شکل گرفت: دیدگاه نخست، [[وحی]] [[قرآن]] و بیان [[پیامبر]] را کافی می‌دانست. دیدگاه دوم بر این [[عقیده]] بود که [[پیامبر]] جانشینانی دارد که آن دو منصب را عهده دارند<ref>ر.ک: [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی| جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)| معارف اسلامی ج۲]]، ص۸۵ ـ ۹۰.</ref>.
 
== وراثت علم از پیامبر خاتم ==
{{اصلی|وراثت علم از پیامبر خاتم}}
یکی از منابع [[علم امامان]] {{ع}} [[وراثت]] از [[انبیاء]] و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است؛ تمام [[علوم]] انبیای گذشته به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} به [[ارث]] رسیده و ایشان هم همۀ معارف و [[علوم]] خود را به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[تعلیم]] داده و آن حضرت نیز به فرزندانش تا [[امام زمان]] {{ع}} منتقل کردند. یکی از [[دلایل]] به [[ارث]] رسیدن [[علوم]] آن است که [[علم]] از طرف [[خداوند]] است و اگر به [[ارث]] نرسد [[مردم]] [[جاهل]] مانده، [[نظام]] خلق فاسد می‌گردد و [[خداوند]] نیز حجّتی بر [[مردم]] نخواهد داشت<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)| شرح زیارت جامعه کبیره ۴]]، ص۷۶ الی ۸۲؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج ۲، ص ۳۹۱ و ۳۹۲؛ [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[علم غیب امام (مقاله)|علم غیب امام]]، ص ۳۴۸.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[وراثت از پیامبر]]
* [[وراثت از پیامبران]]
* [[حدیث وراثت انبیا]]
* [[حدیث وراثت انبیا]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


=='''[[:رده:آثار امامت|منبع‌شناسی جامع امامت]]'''==
== منابع ==
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های امامت|کتاب‌شناسی امامت]]؛
{{منابع}}
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های امامت|مقاله‌شناسی امامت]]؛
# [[پرونده:10103832.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|'''شرح زیارت جامعه کبیره ۴''']]
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های امامت|پایان‌نامه‌شناسی امامت]].
# [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی ج۲''']]
# [[پرونده:1368101.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[علم غیب امام (مقاله)|'''علم غیب امام''']]
# [[پرونده:1368903.jpg|22px]] [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی| جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|'''معارف اسلامی ج۲''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{امامت‌ شناسی}}
[[رده:وراثت]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:منبع علم معصوم]]
[[رده:مدخل وابسته به علم معصوم]]
[[رده:وراثت از پیامبر خاتم]]
[[رده:امامت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۹

مقدمه

به باور مسلمانان، پیامبر گرامی (ص) اسلام، خاتم پیامبران است. پیامبر گرامی (ص)، افزون بر ابلاغ وحی، آن را برای مردم تفسیر می‌کرد و در این کار بری از اشتباه و خطا بود و مردم نیز مکلف به اطاعت او بودند: ﴿مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[۱]. افزون بر این، رفتار پیامبر (ص) نیز معصومانی تلقی می‌شد: ﴿ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[۲].

علاوه بر اینها پیامبر اکرم (ص)، بر مسلمانان نوعی صاحب اختیاری و سرپرستی داشت: ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ[۳]. آن گرامی، همچنین نسبت به مردم، دارای ولایت است و مرجع نهایی هرگونه اختلاف میان مردم اوست. منصب سومی که پیامبر اکرم رسماً داشت ریاست عامه بود. او سایس مسلمین بود.

در این زمینه گفته شده است: "... رسول الله (ص) مجری قانون بود... اینجاست که تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره لازم می‌آید و جزئی از ولایت است".

پیامبر اکرم در طول سال‌های رهبری، حاکم برای قبایل منصوب می‌کردند، قضاتی منصوب می‌کردند. در صورت لزوم اجرای حد می‌فرمودند و میان ایشان و سایر قبایل عهدنامه‌هایی منعقد می‌شد. منابع طبیعی را مطابق ضوابطی به مردم واگذار می‌نمودند برای دریافت مالیات‌های اسلامی تشکیلات منظمی فراهم شده بود. تشکیل حکومت از جانب پیامبر، تنها یک ضرورت اجتماعی و یا اجابت تقاضای مردم نبود، بلکه به وظیفه دینی او مرتبط می‌شد. در اسلام دستوراتی وجود دارد که عمل به آنها اجتناب ناپذیر است و بدون وجود یک حکومت صالح، عملاً قابل اجرا نیست. منابع مالی که قرآن در اختیار پیامبر گذارده است، به طور قطع مربوط به شأن رسالت نیست بلکه به ریاست عامه آن حضرت برمی‌گردد.

یکی از اندیشمندان معاصر در این زمینه گفته است: "پس هر کس گمان کند دین از سیاست جداست نه دین را شناخته و نه سیاست را. سیاست اسلام در عبادتش و مدغم است و عبادتش در سیاستش. قرآن کریم و سنت پیامبر (ص) آنقدر که در حکومت و سیاست احکام دارند، در سایر چیزها ندارند".

پس از رسول خدا (ص)، دیگر پیامبری نخواهد آمد، اما پیامبر، دارای دو منصب دیگر نیز بود: اول تفسیر کردن خطا‌ناپذیر دین و دیگر آنکه پیامبر صاحب ولایت بود.

با رحلت پیامبر گرامی (ص) این سؤال به صورت جدی رخ نمود که تکلیف در مسئولیت دیگر پیامبر چه می‌شود؟ در پاسخ به این سؤال، دو دیدگاه کلی شکل گرفت: دیدگاه نخست، وحی قرآن و بیان پیامبر را کافی می‌دانست. دیدگاه دوم بر این عقیده بود که پیامبر جانشینانی دارد که آن دو منصب را عهده دارند[۴].

وراثت علم از پیامبر خاتم

یکی از منابع علم امامان (ع) وراثت از انبیاء و پیامبر اکرم (ص) است؛ تمام علوم انبیای گذشته به پیامبر اسلام (ص) به ارث رسیده و ایشان هم همۀ معارف و علوم خود را به امیرالمؤمنین (ع) تعلیم داده و آن حضرت نیز به فرزندانش تا امام زمان (ع) منتقل کردند. یکی از دلایل به ارث رسیدن علوم آن است که علم از طرف خداوند است و اگر به ارث نرسد مردم جاهل مانده، نظام خلق فاسد می‌گردد و خداوند نیز حجّتی بر مردم نخواهد داشت[۵].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷.
  2. بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست؛ سوره احزاب، آیه۲۱.
  3. پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ سوره احزاب، آیه۶.
  4. ر.ک: امینی، علی رضا؛ جوادی، محسن، معارف اسلامی ج۲، ص۸۵ ـ ۹۰.
  5. محمدی ری‌شهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره ۴، ص۷۶ الی ۸۲؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج ۲، ص ۳۹۱ و ۳۹۲؛ یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص ۳۴۸.