وراثت از پیامبر خاتم در معارف و سیره فاطمی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

وراثت انبیاء(ع) در ادیان آسمانی

با دقت در آیات قرآن و روایات و نیز گفتار دانشمندان اسلامی می‌توان به شواهدی برخورد که نشان می‌دهد مسئله انتقال آثار پیامبران پیشین به جانشینان آنها، در تمام ادیان به عنوان یک قانون مسلّم و امر الهی بوده است. سفیران هدایت‌گر الهی، علاوه بر ارث گذاشتن اموال که ملک فرزندان و دیگر وارثان قانونی آنان بوده است، برخی ودایع و ویژگی‌های نبوت و رسالت نیز نزد آنان بوده است که این موارد هیچ گونه ارتباطی با قانون ارث که در اموال آنان جاری بود، نداشته است؛ بلکه به امر خداوند آنها به افراد خاصی که لیاقت حفاظت از آن ودایع را داشته‌اند، تعلق گرفته است. دارا بودن آن نشانه‌ها و آثار، برای خداپرستان نشانه‌ای بود تا بدین وسیله، امور دینی خود را با مراجعه به شخصی که ودایع نبوت نزد او بود، جویا شوند[۱].

عمومیت وراثت پیامبران(ع) در ادیان

در بعضی از احادیث رسول اکرم(ص) که در منابع شیعه و سنی آمده است، وراثت بعد از نبوت، به عنوان یک مبنای پایدار کلامی و اعتقادی در تمام ادیان ذکر شده است. چنانچه در حدیث بریده آمده است که رسول خدا(ص) فرمود: «‌لِكُلِّ نَبِيٍّ وَصِيٌ وَ وَارِثٌ‌»[۲]؛ برای هر نبی، وصی و وارثی است.

همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً إِلَّا وَ جَعَلَ لَهُ مِنْ أَهْلِهِ وَارِثاً»[۳]؛ خداوند هیچ نبیی را برنگزید؛ مگر اینکه از خاندان او برایش وارث قرار داد.

هم‌چنین در تفسیر آیه ﴿وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ[۴] او را کلمه پاینده‌ای در نسل‌های بعدی خود قرار داد، تا شاید به سوی خدا بازگردند.

در روایات شیعی نقل شده است که مراد از کلمه باقیه در آیه، این است که امامت در ذریه ابراهیم(ع) و در ادامه به ذریه امام حسین(ع) تا روز قیامت نهاده شده است و آنان آثار نبوت را هر کدام به ارث می‌برند[۵]. در برخی تفاسیر اهل سنت نیز تصریح شده است که مراد از کلمه باقیه فی عقبه، پیامبر(ص) است که از نسل پیامبران سابق - به عنوان مثال حضرت ابراهیم(ع)- وارث آثار نبوت و خاتم پیامبران(ع) بود[۶]. در برخی منابع تفسیر اهل سنت نیز کلمه باقیه به آل محمد(ع) تفسیر شده است[۷]. همچنین در روایتی درباره سلسله وراثت در انبیا آمده است: حضرت سلیمان(ع) وارث حضرت داوود(ع) و حضرت محمد(ص) وارث سلیمان(ع) بود. از انگشتر حضرت سلیمان(ع) و صحف ابراهیم(ع) و الواح موسی(ع) به عنوان نشانه‌های آن پیامبران نام برده شده است که آن اشیاء به عنوان علامت نبوت به حضرت محمد(ص) و به عنوان میراث منتقل شده بود[۸].[۹]

وراثت رسول اکرم(ص) در دین اسلام

دانشمندان امامیه اصطلاح و رویکرد کلامی و اعتقادی خاصّی نسبت به مفهوم و مصداق وراثت پس از پیامبر(ص) دارند. در حقیقت برمبنای اعتقادی شیعه، میان مفهوم وراثت النبی و امامت بعد النبی؛ پیوند گسست‌ناپذیری برقرار است که هر کس به عنوان وارث نبی شناخته شود، امام و پیشوای مردم پس از نبی است[۱۰].

در بعضی منابع آمده است که مراد از وراثت نبوت؛ همان شئون نبوت است، مانند حفظ کتاب، سنت، افتراض الطاعه، عصمت و طهارت که از نبی به دیگری اختصاص می‌یابد[۱۱]. هم‌چنین در بعضی تعاریف آمده است: الوارث قائم مقام النبي[۱۲]؛ وارث یعنی کسی که بر جایگاه نبی قیام کند.

برخی معاصرین در این باره معتقدند: اینکه می‌گویند نبوت و وصایت در شرایع آسمانی از امور ارثی است، به این معنا است که، أنه سبحانه جعل نور النبوة و الإمامة في بيوتات خاصة[۱۳]؛ خداوند نور نبوت و امامت را در خاندان خاص قرار می‌دهد. هم‌چنین بعضی از معاصرین درباره ورثة الانبیا می‌گویند: معنای ارث در ورثه الانبیا آن است که جایگاهی که پیامبران دارند و تفضلی که خداوند در حق آنان کرده با همه خصوصیاتش از آنِ ائمه(ع) است. چون (آنان) اوصیای انبیا هستند[۱۴].

در حدیثی از زید بن ابی اوفا در جریان مؤاخات نقل شده است که رسول خدا(ص) میان اصحاب خود دو نفر به دو نفر عقد اخوت و برادری ایجاد نمود؛ ولی میان امیرالمؤمنین(ع) با کسی این عقد اخوت جاری نشد. آن حضرت اندوهناک شد، نزد رسول خدا(ص) حضور یافت و گفت: ای فرستاده خدا آنچه با اصحابت انجام دادی مشاهده نمودم. سبب چیست که برای من برادری انتخاب نکردی؟ پس از آن رسول خدا(ص) فرمود: «وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ مَا أَخَّرْتُكَ إِلَّا لِنَفْسِي فَأَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ أَنْتَ أَخِي وَ وَارِثِي قَالَ فَقَالَ وَ مَا أَرِثُ مِنْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَالَ مَا وَرَّثَ الْأَنْبِيَاءُ مِنْ قَبْلِي قَالَ وَ مَا وَرَّثَ الْأَنْبِيَاءُ قَبْلَكَ قَالَ كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِيِّهُمِّ وَ أَنْتَ مَعِي فِي قَصْرِي فِي الْجَنَّةِ مَعَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ(س) وَ أَنْتَ أَخِي وَ رَفِيقِي ثُمَّ تَلَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) ﴿إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ[۱۵] الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ يَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ‌»[۱۶]؛ سوگند به آن خدایی که مرا به حق بر انگیخت، تو را برنگزیدم؛ مگر برای خودم و تو نسبت به من، به منزله هارون نسبت به موسی هستی الا اینکه پس از من پیامبری نیست و تو برادر و وارث من هستی. پس از آن علی(ع) گفت: چه چیزی را من از تو به ارث می‌برم؟ رسول خدا(ص) فرمود: آنچه را که انبیا پیش از من، به ارث بردند که کتاب پروردگارشان و سنت نبی‌شان بود و تو همراه دخترم فاطمه(س) در جایگاهم در بهشت هستید. تو برادر و رفیقم می‌باشی. پس این آیه را قرائت نمود «در حالی که همه برادرند و بر تخت‌ها روبروی یکدیگر قرار دارند» و کسانی که در راه خدا دوستی نمایند، بعضی‌شان بر بعضی دیگر نظر می‌افکنند.

هم‌چنین در حدیث مشهور یوم الدار آمده است که رسول خدا(ص) در آن جریان نزد چهل نفر از اقوامش به وارث بودن امیرالمؤمنین(ع) تصریح نمود و فرمود: «أَيُّكُمْ يُؤَازِرُنِي عَلَى هَذَا الْأَمْرانِ يَكُونَ أَخِي وَ صَاحِبِي وَ وَارِثِي‌»؟ جز امیرالمؤمنین(ع) کسی جواب آن حضرت را نداد و در آخر حضرت، خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «أَنْتَ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي‌»[۱۷].[۱۸]

آثار و یادگارهای رسول اکرم(ص) نزد ائمه(ع)

بر اساس روایات، علاوه بر مواریث پیامبران سابق، برخی مواریث اختصاصی از پیامبر اکرم(ص) نیز به ائمه(ع) به ارث رسیده است که رسول اکرم(ص) هنگام وفات آنها را به امیرالمؤمنین(ع) تحویل داد و بعد از آن حضرت، به هر یک از امامان منتقل شده است. ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل نموده است: «تَرَكَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فِي الْمَتَاعِ سَيْفاً وَ دِرْعاً وَ عَنَزَةً وَ رَحْلًا وَ بَغْلَتَهُ الشَّهْبَاءَ فَوَرِثَ ذَلِكَ كُلَّهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)»[۱۹]؛ رسول خدا شمشیر، زره، نیزه، زین و استر شهبا را جا گذاشت و همه آنها را علی بن ابی‌طالب(ع) به ارث برد.

در برخی روایات نقل شده است که امیرالمؤمنین(ع)، علم رسول خدا(ص)، کتاب، سنت، اسلحه و پرچم آن حضرت را به ارث برد[۲۰]. امیرالمؤمنین(ع) تمام آنچه را از رسول خدا(ص) به او به ارث رسیده بود، بنا به سفارش پیامبر(ص) به امام حسن(ع)، جانشین پس از خود سپرد. امام صادق(ع) می‌گوید: چون رسول خدا(ص) رحلت نمود، علم و سلاح خود و هر آنچه آنجا بود به علی(ع) به عنوان وارث پس از خود منتقل کرد. سپس به حسن(ع) و پس از آن، به حسین(ع)، سپس به علی بن حسین(ع) و بعد از ایشان به فرزندش امام محمد باقر(ع) منتقل شد. بعد راوی از امام صادق(ع) سؤال می‌کند اکنون به دست شما رسیده؟ امام می‌فرماید: بله[۲۱].

از امام باقر(ع) نقل شده است که امیرالمؤمنین(ع) به فرزندش امام حسن(ع) وصیت نمود در حالی که فرزندان دیگرش، امام حسین(ع) و محمد حنفیه و گروهی از شیعیان و جمعی از خانواده‌اش را بر این وصیّت شاهد گرفت، سپس کتاب و سلاح را به او سپرد و به فرزندش حسن گفت: «يَا بُنَيَّ أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنْ أُوصِيَ إِلَيْكَ وَ أَنْ أَدْفَعَ إِلَيْكَ كُتُبِي وَ سِلَاحِي كَمَا أَوْصَى إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ دَفَعَ إِلَيَّ كُتُبَهُ وَ سِلَاحَهُ وَ أَمَرَنِي أَنْ آمُرَكَ إِذَا حَضَرَكَ الْمَوْتُ أَنْ تَدْفَعَهَا إِلَى أَخِيكَ الْحُسَيْنِ(ع)»[۲۲]؛ فرزندم پیامبر خدا مرا امر فرمود که به تو وصیت کنم و کتاب و سلاح را به تو بسپارم؛ همانگونه که رسول خدا(ص) به من وصیت کرد و کتاب‌ها و سلاحش را به من سپرد و به من فرمود که به تو سفارش کنم که هرگاه در حال احتضار قرار گرفتی آنها را به برادرت حسین بسپاری.

همچنین در میان مواریثی که به ائمه(ع) ارث رسیده کتاب‌هایی به نام جامعه که به املا رسول خدا(ص) و خط امیرالمؤمنین(ع) نوشته شده و کتاب جفر که حاوی تمام علوم انبیاء است و مصحف فاطمه(س)، نام برده شده است[۲۳].[۲۴]

فلسفه مواریث انبیا(ع)

از برخی آیات قرآن و روایات به دست می‌آید که فلسفه وجودی میراث پیامبران در نزد وارثان آنها، علامت و نشانه‌ای بوده است برای شناخت مقام امامت و رهبری آنها پس از پیامبران. از جهت پیشینه‌شناسی نیز قرآن کریم به این مطلب در میان قوم بنی اسرائیل اشاره نموده است: ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۲۵].

آنچه که از این جریان به دست می‌آید؛ این است که صندوق عهد که میراث فرهنگی و معنوی بنی اسرائیل بود، به عنوان نشانه صدق و شناخت مقام فرماندهی طالوت برای قوم بنی اسرائیل معرفی شده است. بر اساس این آموزه قرآنی در روایات اهل بیت پیوندی میان نشانه بودن تابوت در میان بنی اسرائیل و وجود میراث رسول اکرم(ص) در نزد ائمه ایجاد شده است، آنجا که می‌گویند: همانگونه که تابوت میان بنی اسرائیل نشانه سلطنت بود، میراث رسول اکرم(ص) در نزد ائمه(ع)، نشانه امامت آنان است.

در اصول کافی، بابی تحت عنوان ان مثل السلاح رسول الله مثل التابوت فی بنی اسرائیل وجود دارد که در آن باب، چهار روایت برای اثبات مطلب نقل شده است. در روایت اول، امام صادق(ع) می‌فرماید: «إِنَّمَا مَثَلُ السِّلَاحِ فِينَا مَثَلُ التَّابُوتِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ أَيُّ أَهْلِ بَيْتٍ وُجِدَ التَّابُوتُ عَلَى بَابِهِمْ أُوتُوا النُّبُوَّةَ فَمَنْ صَارَ إِلَيْهِ السِّلَاحُ مِنَّا أُوتِيَ الْإِمَامَةَ»[۲۶]؛ همانا مَثَل سلاح در ما (خاندان پیامبر) مَثَل تابوت است در میان بنی اسرائیل. شیوه بنی اسرائیل این بود که تابوت بر در هر خاندانی یافت می‌شد، نبوت به آنها عطا می‌شد و (در ما خاندان نیز) سلاح به دست هر کدام از ما برسد، امامت به او داده می‌شود.

امام رضا(ع) در این‌باره می‌فرماید: «إِنَّ الْإِمَامَةَ هِيَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِيَاءِ، وَ مَقَامُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ مِيرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ(ع)»[۲۷]؛ امامت، مقام انبیا و ارث اوصیا و مقام امیرالمؤمنین و میراث حسن و حسین(ع) است[۲۸].

منابع

پانویس

  1. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۲۷.
  2. مناقب خوارزمی، ص۴٢؛ ذخائر العقبی، ص۷۱؛ کفایة الطالب، کنجی شافعی، ص۶٢٠؛ ریاض النظره، ج٢، ص٢٣۴؛ بحار، ج۳۸، ص۳۳۹؛ الغدیر، ج٢، ص٢٨۶؛ کشف الیقین، علامه حلی، ص٣۶٣.
  3. بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۷۸.
  4. «و همین را سخنی پاینده در میان فرزندان (آینده) خویش قرار داد باشد که آنان (بدان) بازگردند» سوره زخرف، آیه ۲۸.
  5. تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۵٧٠؛ کنز الدقائق، ج۱، ص۳۳۱؛ تفسیر صافی، ج۴، ص۳۸۷؛ علل الشرائع، صدوق، ج۱، ص۲۰۷؛ خصال، ص۳۰۵؛ کفایة الاثر، ص۱۳۷؛ الروضة الواعظین، ص۹۸.
  6. الدر المنثور، ج۳، ص٣۴١.
  7. الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، ج١۶، ص٧۶.
  8. الکافی، ج۱، ص٢٢۵.
  9. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۲۸.
  10. صراط المستقیم، ج۱، ص۶۶.
  11. مصباح الهدایه، ص١٢۶.
  12. الرد علی السقیفه، ص٢٠۶.
  13. اضواء علی العقائد الشیعه لامامیه، ص۸۷.
  14. با پیشوایان هدایت‌گر، ج۱، ص٢۶١.
  15. «و آنچه کینه است از دل آنان می‌زداییم و برادروار بر اورنگ‌هایی روبه‌رو می‌نشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.
  16. امالی صدوق، ص٣۴۶؛ بشارة المصطفی، ص۳۳؛ العمده ابن طیق، ص١۶٧؛ مناقب امیرالمؤمنین، محمد بن سلیمان کوفی، ج۱، ص۳۱۷؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص٢٨۴؛ مصباح الهدایه، ص۱۱۷؛ تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، ص۴٩؛ کنز العمال، ج۶، ص۳۹۰؛ فرائد السمطین، ج۱، ص١١۵؛ الریاض النظره، ج۲، ص٢٣۴؛ الدر المنثور، ج۴، ص۳۷۱.
  17. سنن کبری، نسائی، ج۵، ص۱۲۵؛ مسند احمد، ج۱، ص٣٣۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص٣۶٣؛ کشف الیقین، حلی، ص۴٠.
  18. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۲۹.
  19. اصول کافی، ج۱، ص۴۵١.
  20. روضة الواعظین، ص۲۱۰؛ امالی طوسی، ص۵۵٠.
  21. اصول کافی، ج۱، ص۴۵۳.
  22. بصائر الدرجات، ص١۶٢.
  23. اصول کافی، ج۱، ص۴۵۶.
  24. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۳۲.
  25. «و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر» سوره بقره، آیه ۲۴۸.
  26. اصول کافی، ج۱، ص۲۳۸.
  27. اصول کافی، ج۱، ص٣٨۶.
  28. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۳۴.