←جمعبندی
(۷۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = ولایت | | موضوع مرتبط = ولایت | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = ولایت | ||
| مداخل مرتبط = [[ولایت در لغت]] - [[ولایت در قرآن]] - [[ولایت در حدیث]] - [[ولایت در کلام اسلامی]] - [[ولایت در فقه اسلامی]] - [[ولایت در فلسفه اسلامی]] - [[ولایت در عرفان اسلامی]] - [[ولایت در فقه سیاسی]] - [[ولایت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[ولایت در لغت]] - [[ولایت در قرآن]] - [[ولایت در حدیث]] - [[ولایت در کلام اسلامی]] - [[ولایت در فقه اسلامی]] - [[ولایت در فلسفه اسلامی]] - [[ولایت در عرفان اسلامی]] - [[ولایت در فقه سیاسی]] - [[ولایت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== ریشه لغوی | '''"ولایت"''' از ریشه وَلْیْ است و دو معنا برای این ریشه بیان شده است: [[قرب]] و نزدیک شدن؛ آمدن چیزی در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصلهای میان آن دو باشد. اما کلمۀ «ولایت» به کسر واو، مصدر «والی» است به معنای [[امارت]] و [[سلطنت]] و وَلایت به فتح واو، مصدر «ولیّ» است به معانی صاحب اختیار، [[سرپرست]]، [[سلطان]] و ... . هرچند معنای حقیقی ولایت، همان [[قرب]] است و در موردی که قرینه خاصی برای [[اراده]] یکی از این معانی نبود، باید همان معنای کلی [[قرب]] در نظر گرفته شود. | ||
== ریشه لغوی ولی == | |||
واژه «ولایت» از ریشه (وَلْیْ) گرفته شده؛ اما ساختار [[افعال]] ماضی و مضارع این ریشه به دو صورت ذکر شده است: | واژه «ولایت» از ریشه (وَلْیْ) گرفته شده؛ اما ساختار [[افعال]] ماضی و مضارع این ریشه به دو صورت ذکر شده است: | ||
# {{عربی|وَلِیَه یَلِیهِ}}، به کسر لام در هر دو مورد. | # {{عربی|وَلِیَه یَلِیهِ}}، به کسر لام در هر دو مورد. | ||
# {{عربی|وَلَیَ یَلِی}}، بر وزن وَعَدَ یَعِدُ<ref>{{عربی|وَ فِی الْفِعْلِ لُغَتَانِ أَکْثَرُهُمَا (وَلِیَه) (یَلِیهِ) بِکَسْرَتَیْنِ و الثَّانِیَةُ مِنْ بَابِ وَعَدَ وَ هِیَ قَلِیلَةُ الاسْتِعْمَالِ}}، فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۶۷۲.</ref>. | # {{عربی|وَلَیَ یَلِی}}، بر وزن وَعَدَ یَعِدُ<ref>{{عربی|وَ فِی الْفِعْلِ لُغَتَانِ أَکْثَرُهُمَا (وَلِیَه) (یَلِیهِ) بِکَسْرَتَیْنِ و الثَّانِیَةُ مِنْ بَابِ وَعَدَ وَ هِیَ قَلِیلَةُ الاسْتِعْمَالِ}}، فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۶۷۲.</ref>. | ||
== | لغتشناسان برای واژه «وَلْی» دو معنای کلی ذکر کردهاند: | ||
# '''[[قرب]] و نزدیک شدن:''' در موجودات مادی، شرط تأثیر و تأثر این است که نزدیک هم باشند. وقتی نزدیکی برقرار شد زمینه تأثیر و تأثر هم فراهم میشود و یکی در دیگری تصرف میکند یا هر دو در هم تصرف میکنند. این معنای دیگری است که علاوه بر قرب، از کلمه «[[ولایت]]» فهمیده میشود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[در پرتو ولایت (کتاب)|در پرتو ولایت]]، ص۲۶۴.</ref>. به همین جهت برخی گفتهاند: اصل در معنای "ولی"، شدت قرب و نزدیکی دو شیء یا بیشتر به یکدیگر است<ref>کتاب مقاییساللغة میگوید: {{عربی|جَلَسَ ممّا يَلِينى، أى يُقارِبُنی}} و سپس اضافه میکند: اینکه به بارانی که بلافاصله بعد از [[باران]] بهاری {{عربی|الوَسمِی}} میبارد {{عربی|الوَلِیّ}} گفته شده، به خاطر آن است که بعد از آن میبارد: {{عربی|المَطَر يجىءُ بعد الوَسْمىّ، سمِّى بذلك لأنَّه يلى الوسمِىّ}}معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۱۴۱. همین بیان را فیومی در المصباح المنیر ذکر میکند و میگوید: {{عربی|الولی مثل الفلس، بمعنی القرب و حصول الثانی بعد الأول من غیر فصل}} المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج۲، ص۶۷۲.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص۴۳؛ [[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۳.</ref> | |||
# '''آمدن چیزی در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصلهای میان آن دو باشد'''<ref>{{عربی|الوَلْیُ: مِثْلُ فَلْسِ الْقُرْبُ... وَ قِیلَ (الْوَلْیُ) حُصُولُ الثَّانِی بَعْدَ الْأَوَّلِ مِنْ غَیْرِ فَصْل}}، فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۶۷۲.</ref> که میتوان از آن به «اتصال و پیوند دو شیء» تعبیر کرد. | |||
علاوه بر این دو معنا، برای کلمه "ولی" (اسم مصدر) و مشتقات آن، معانی گوناگون دیگری در کتابهای لغت ذکر شده، بهگونهای که برخی این معانی را تا ٢۱ معنا نیز دانستهاند<ref>تاج العروس، ج۲۰، ص۳۱۰، کلمه ولی.</ref>، از قبیل: تسلّط، [[قدرت]]، [[فرمانروایی]]، [[محبّت]] و [[دوستی]]، کمک و [[یاری]]، عهدهدار شدن کاری با [[مسئولیت]] و سِمَتی، [[حکم]]، [[سلطنت]]، پشتیبانی، [[زمامداری]]، [[سرپرستی]] و تصرّف در اشیا و امور [[انسانها]]<ref>اقرب الموارد، ج۵، (ل - ی)، ص۸۳۲-۸۳۳، ماده «ولی»، فرهنگ نوین، ص۸۱۵، ماده «ولی»؛ مجمع البحرین، ج۲، النهایة، ج۵، ماده «ولی»؛ المختار من صحاح اللغة، ص۵۸۴، مادّه «ولی».</ref>. [[خلیل]] فراهیدی در این باره مینویسد: “وَلِی الرجل، یعنی، پشت کرد و اینکه فلانی بر چیزی مسلط شده، هنگامی که آن چیز در اختیارش قرار گرفت”<ref>{{عربی|"و وَلَّى الرجل، أي: أدبر. و اسْتَوْلَى فلان على شيء، إذا صار في يده"}}، خلیل بن احمد، فراهیدی، العین، ج۸، ص۳۶۶.</ref>. ابن منظور نیز مینویسد: “ولی در (از) [[نامهای خداوند]] متعال است، ولی همان ناصر است و گفته شده که ولی [[مسئول]] امور عالم و مخلوقاتی است که [[قائم]] به او هستند”<ref>محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref>. | |||
اگر در معانی ذکر شده دقت شود، همگی نوع خاصی از نزدیکی هستند که با تأثیر و تأثر و سرپرستی و تصرّف در امور همراه هستند. این معنای از [[ولایت]] همان معنای مورد نظر [[قرآن]] و [[اسلام]] است؛ چون [[مفسران]] ولایت قرآنی را نیز [[قرب]] و نزدیکی خاصی میدانند که با نوع یا انواعی از تأثیر و تأثّر، تصرف، تملک، [[تدبیر]]، سرپرستی و مانند آن همراه است<ref>ر. ک: علامه طباطبائی، المیزان، ج۵، ص۳۶۸- ۳۶۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۳۶۵.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۵۶؛ [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۵۶- ۱۵۸؛ [[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۴-۳۶؛ [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص۱۶۱.</ref> | |||
با این وجود هنگامی که این واژه در روابط انسانی و امور اجتماعی به کار میرود، بیانگر تدبیر و ولایت [[ولیّ]] بر مُوَلَّی علیه خود است<ref>چنان که ابناثیر معنای اصلی ولایت را مقید به سه قید میکند که اگر با هم جمع نشوند، معنای ولایت محقق نمیگردد؛ آن سه شرط عبارتاند از: تدبیر، قدرت بر اعمال تدبیر و بالاخره فعلیت آن. النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۵، ص۲۲۷ و شاید به همین دلیل است که ابنمنظور نیز معنای «الولی» را مدبر و متصرف در امور عالم معنا میکند و میگوید: {{عربی|الولی، المتولی الأمور العالم و الخلائق، القائم بها، و من أسمائه عزوجل الوالی؛ و هو مالک الأشیاء جمیعها التصرف فیها}} لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص۴۳؛ [[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص۴۲.</ref> | |||
== معناشناسی ولایت == | |||
اما کلمۀ «ولایت» که به فتح و کسر واو استعمال شده، در هر دو صورت مصدر است؛ چنان که گفته میشود: {{عربی|ولی الشیء و علیه وَلایة و وِلایة}}<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۵، ص۴۰۷، به نقل از ابن سید؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ص۱۲۰۹؛ زبیدی، تاج العروس، ج ۲۰، ص۳۱۰؛ بستانی، محیط المحیط، ص۱۲۰۹.</ref> منتهی «[[وِلایت]]» به کسر واو، مصدر «والی» به معنای [[امارت]] و [[سلطنت]] است، اما وَلایت به فتح واو، مصدر «ولیّ» ضدّ «عدوّ» است<ref>فیروزآبادی، القاموس المحیط، ص۱۲۰۹؛ زبیدی، تاج العروس، ج ۲۰؛ به هرحال، عنصر اصلی در معنای واژه ولایت «نزدیکبودن» است و معانی دیگر این واژه به همین معنا بازمیگردد. واژههایی همچون «ارتباط»، «پیوند» و «اتصال» میتواند تا حدی هممعنای آن واژه باشد؛ اما باز هیچیک معادل دقیق آن نیستند. [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[حکیمانهترین حکومت (کتاب)|حکیمانهترین حکومت]]، ص۳۸.</ref>. [[ولایت]] به معانی صاحب اختیار، [[سرپرست]]، [[سلطان]]، [[نصرت]]، [[محبّت]]، [[دوستی]]، [[قرابت]] و خطّه و بلاد سلطان، بهکار برده میشود. | |||
در اینکه کدام یک از دو معنای کلی فوق، معنای [[حقیقی]] کلمه "[[ولایت]]" به فتح یا کسر واو است، در میان اهل لغت [[اختلاف]] بوده و لغویان در این خصوص دو دسته شدهاند: عدهای هر دو کلمه را به یک معنا گرفتهاند و برخی بین آن دو تفاوت قائل شدهاند<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۴-۳۶؛ [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص۱۶۱.</ref>. هر چند معنای [[قرب]] در باب ولایت محوری است. [[راغب اصفهانی]] در مفردات گفته است "قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگری به نحوی که فاصله در کار نباشد را ولایه میگویند، به همین مناسبت طبعاً این کلمه دربارۀ [[قرب]] و نزدیکی به کار رفته است اعم از [[قرب]] مکانی و قرب معنوی و باز به همین مناسبت دربارۀ [[دوستی]]، [[یاری]] و معانی دیگری استعمال شده است چون در همۀ اینها نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد". راغب اصفهانی راجع به کلمۀ "ولایت" از نظر استعمال میگوید: "ولایت به کسر واو به معنای [[نصرت]] است و اما وَلایت به فتح واو به معنای تصدی و صاحب اختیاری یک کار است و گفته شده است که معنای هر دو یکی است و [[حقیقت]] آنها، همان تصدی و صاحب اختیاری است"<ref>مفردات، ج۱، ص۸۸۵.</ref>. | |||
'''دسته اول، سه بیان دارند:''' | |||
# هر دو کلمه به معنای [[نصرت]] و یاری کردن است<ref>الصحاح، ج۶، ص۲۵۳ و مصباحالمنیر، ۳۹۶.</ref>؛ | |||
# هر دو کلمه به معنای [[قرابت]] است<ref>محیط المحیط، ۹۸۶.</ref>؛ | |||
# هر دو کلمه به معنای [[تولی]] امر و [[سلطنت]] است و مانند کلمه "الدلالة" است که فتح و کسر دال آن موجب ایجاد دو معنا نمیشود<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۶.</ref>. | |||
# | '''دسته دوم از اهل لغت، بیانات متفاوتی دارند:''' | ||
# ولایت به فتح واو به معنای بلاد [[سلطان]] و به کسر واو به مفهوم [[امارت]] و سلطنت است<ref>تهذیب اللغة، ج۱۵، ص۴۴۹.</ref>؛ | |||
به | # ولایت به فتح واو به معنای نصرت و به کسر واو به معنای امارت و تولی امر است<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۳۱۲ و مفردات راغب، کلمه ولی.</ref>؛ | ||
# ولایت به کسر واو و فتح آن به معنای نصرت و به کسر واو فقط به معنای امارت و [[سلطه]] است<ref>ما اتفق لفظه و اختلف معناه، ص۴۷۱؛ مجمل اللغة، ج۴، ص۹۳۷.</ref>؛ | |||
# برخی لغتنویسان گفتهاند: در نحوه حرکت "واو" چند قول است و بعد از ذکر اقوال، مینویسند: "عمده مطلب اینکه [[ولایت]] با فتح واو، مصدر است و با کسر، اسم مصدر، در مصدر به معنای [[نصرت]] و [[یاری]] کردن است و در اسم مصدر مثل خِیاطة است، چون [[حکومت]] کردن و متولی امور شدن، خود نوعی از صناعت و [[حرفه]] است"<ref>تاج العروس، ج۲۰، ص۳۱۰، کلمه ولی.</ref>. | |||
از میان معانی ولایت، معنای [[سلطنت]] و [[امارت]] و معنای [[قرابت]] و نزدیکی؛ بیش از معانی دیگر، مورد توجه اهل لغت واقع شده به گونهای که برخی هر یک از این دو را معنای [[حقیقی]] ولایت میدانند. | |||
کسانی که قائلاند معنای حقیقی ولایت، سلطنت و امارت است، دو دلیل میآورند: | |||
# نقل اهل لغت، چنان که بعضی تصریح کردهاند که [[حقیقت]] ولایت، همان [[تولی]] امر و سلطنت است؛ | |||
# تبادر<ref>الجوامع و الفوارق، ۱۲۶؛ دلیل بر تبادر به معنای سلطنت و حکومت، مراجعه به متون کتابهای اصیل عربی، همانندِ تاریخ طبری یا الکامل فیالتاریخ و تتبع کاربردهای عرفی این واژه، گویای این حقیقت است که از میان معانی مختلف ولایت، شایعترین کاربرد آن، همین سلطنت و فرمانروایی است به طوری که میتوان گفت: واژه ولایت به طور طبیعی به امارت و زمامداری، منصرف است، مگر این که قرینهای در میان باشد.</ref>، یعنی آنچه از کلمه ولایت به ذهن متبادر میشود و ذهن [[انسان]] آن را مییابد و میفهمد، همان معنای امارت و سلطنت است نَه غیر آن. | |||
کسانی که معتقدند معنای حقیقی ولایت، قرابت است، نیز دو دلیل دارند: | |||
# از باب {{عربی|"ترد الاشياء إلی أصولها"}}، باید دید ریشه ولایت به چه معناست، ریشه اصلی ولایت، ولْی به معنای [[قرب]] است، چنان که اهل لغت چنین نوشتهاند: {{عربی|"و أصله القرب و الدنو"}}<ref>مجمعالبحرین، ج۱، ص۴۶۲ و تهذیب اللغة، ج۱۵، ص۳۲۱.</ref>؛ | |||
# اما آنچه درباره معنای حقیقی ولایت به سلطنت و امارت، استناد به نقل برخی اهل لغت شده، نمیتواند دلیل بر معنای حقیقی باشد؛ زیرا برخی دیگر از اهل لغت با آن نظریه [[مخالفت]] کردهاند و دلیل تبادر نیز، قابل مناقشه است که تبادری، حاکی از معنای [[حقیقی]] است که عام باشد، در حالی که تبادر مذکور خاص و در بعضی موارد، همانند [[تاریخنگاری]] وجود دارد؛ افزون بر آن، در معنای [[سلطنت]] و [[حکومت]]، یا [[سرپرست]]، مآل جامعی نیست که موارد دیگر را شامل شود، ولی در [[ولایت]] به معنای [[قرب]] امکانش است<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۴-۳۶؛ [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص۱۶۱؛ [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۵۶- ۱۵۸.</ref>. | |||
== جمعبندی == | |||
با توجه به مطالب فوق، معنای حقیقی ولایت، همان [[قرب]] است و در موردی که قرینه خاصی برای [[اراده]] یکی از این معانی نبود، باید همان معنای کلی [[قرب]] را در نظر بگیریم، مثلاً اگر گفته شد: [[ولایت]] از آنِ خداست، باید گفت مراد، معیت [[خداوند]] با همه موجودات است. بنابراین، معلوم میشود [[مالکیت]] در [[تدبیر]] و تکفل امور و عهدهدار شدن [[احکام]] و مسائل مُوَلّی علیه، لازمه و نتیجه حاصل از [[ولایت]] است نَه اصل [[حقیقت]] و معنای مطابقی آن و هر جا [[ولایت]] را به مفهوم [[حکومت]]، [[امارت]] و [[سلطنت]] [[تفسیر]] میکنند، [[تفسیر]] به لوازم معنا کردهاند نه بیان معنای [[حقیقی]] آن؛ زیرا [[قرب]] به دو قسم [[حسی]] و غیر [[حسی]] تقسیم میشود و [[امارت]]، تکفل امور و [[تدبیر]] مسائل مُوَلی علیه، از لوازم قِسم دوم است. به عبارت دیگر: آن امور بعد از تحقق [[قرب]] [[حسی]] یا غیر [[حسی]] است و [[امارت]] و [[سلطنت]] از لوازم و نتیجه معنای [[قرابت]] غیر [[حسی]] و [[ولایت]] است نَه معنای اصلی ولایت<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۴-۳۶.</ref>. | |||
== پرسش مستقیم == | |||
== پرسش مستقیم== | |||
* [[ولایت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)]] | * [[ولایت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)]] | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM010361.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[حکیمانهترین حکومت (کتاب)|'''حکیمانهترین حکومت''']] | |||
# [[پرونده:IM010365.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[در پرتو ولایت (کتاب)|'''در پرتو ولایت''']] | |||
# [[پرونده:1100498.jpg|22px]] [[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|'''ولایت در قرآن''']] | # [[پرونده:1100498.jpg|22px]] [[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|'''ولایت در قرآن''']] | ||
# [[پرونده: 1100770.jpg|22px]] [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|'''کلیات فقه سیاسی''']] | # [[پرونده: 1100770.jpg|22px]] [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|'''کلیات فقه سیاسی''']] | ||
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴''']] | # [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴''']] | ||
# [[پرونده:IM010223.jpg|22px]] [[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|'''آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار''']] | # [[پرونده:IM010223.jpg|22px]] [[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|'''آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار''']] | ||
# [[پرونده:291506008.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|'''معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان''']] | |||
# [[پرونده:1379781.jpg|22px]] [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|'''حقوق اهل بیت''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||