|
|
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{نبوت}}
| | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = زیارت | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[زیارت اهل قبور در کلام اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} |
| {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[زیارت اهل قبور در حدیث]] - [[زیارت اهل قبور در نهج البلاغه]] - [[زیارت اهل قبور در معارف دعا و زیارات]] - [[زیارت اهل قبور در کلام اسلامی]] - [[زیارت اهل قبور در عرفان اسلامی]]| پرسش مرتبط = زیارت اهل قبور (پرسش)}} | |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | == [[زیارت قبور]] == |
| *وقتی [[انسان]]، کسی را از دست میدهد که با او پیوندی- خونی، [[عاطفی]]، [[دینی]] و جز آن- دارد، پیوسته به مناسبتهای گوناگون از او یاد میکند و در بزرگذاشتش میکوشد. این بدان رو است که [[مرگ]]، راه [[ملاقات]] جسمانی را بر آنان میبندد و بازماندگان به [[دیدار]] [[معنوی]] بسنده میکنند، فرد یا افرادی بر سر [[مزار]] شخص از دست رفته میروند و مراسمی به یادش بر میگزارند و گرامیاش میدارند. [[اندوه]] در [[فراق]] عزیزان و همایش بر سر مزارشان، سنتی همگانی است. شاید بتوان آن را از [[فطرت]] [[آدمی]] دانست و از این رو، منع او از این کار، دشوار است. با این همه، زیارت [[قبور]] برای برخی [[فرق اسلامی]] پذیرفتنی نیست و آن را روا نمیدانند. این مسئله را در دو بخش میتوان به بررسی نهاد: یکی [[زیارت]] [[قبور]] بستگان، [[عالمان]]، [[شهیدان]] و دوم، [[زیارت]] [[پیامبران]] و [[پیشوایان دینی]] {{ع}}. میل به [[زیارت]] [[قبور]] دسته نخست، افزون بر اینکه در [[فطرت]] [[آدمی]] ریشه دارد، [[سنت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نیز بر آن صحه میگذارد<ref>کشف الارتیاب، ۳۷۲.</ref>. روایاتی از آن [[پیامبر]] بزرگ آسمانی {{صل}} [[نقل]] کردهاند که این عمل را تأیید میکنند. از آن جمله است روایتی که میفرماید: "[[قبر]] مردگان خویش را [[زیارت]] کنید و بر آنان [[سلام]] گویید که در سر گذشتشان عبرتی است برای شما"<ref>بحارالانوار، ۷۹/ ۶۴.</ref>. نیز میفرماید: "[[قبر]] رفتگان را [[زیارت]] کنید که این شما را به یاد [[آخرت]] میاندازد"<ref>سنن ابن ماجه، ۱/ ۵۰۰؛ کشف الارتیاب، ۳۷۲.</ref> [[زیارت]] [[مرقد]] [[دانشمندان]] و [[نخبگان]] [[علمی]] که [[سختیها]] و ناداریها را بر خود هموار ساختند و بر گنجینههای [[دانش]] انسانی افزودند نیز گذشته از [[تکریم]] آنان، سبب رواج [[دانش]] و [[تشویق]] آیندگان به کسب [[دانش]] و [[معرفت]] است. حضور بر [[تربت]] [[شهیدان]] و [[مجاهدان]] راه [[فضیلت]] و [[حقیقت]]، پیامدهایی سازنده دارد و آثاری [[تربیتی]] به بار میآورد و گونهای [[پیمان وفاداری]] با آنان و راه آنان است. اما [[زیارت]] [[پیامبران]] و [[پیشوایان دینی]] {{ع}} آثار [[خجسته]] دیگری نیز دارد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 277.</ref>.
| | زیارت اهل قبور و اهتمام ورزیدن به امور اموات در طول [[تاریخ]] مورد اهتمام [[بشر]] بوده است. زیارت قبور مختص [[جامعه دینی]] و [[مسلمانان]] نیست، بلکه از اموری است که [[جوامع]] مختلف، با آداب و رسوم و [[عقائد]] متفاوت، بدان اهتمام میورزند، [[اسلام]]، مسلمانان را به [[اهمیت زیارت]] [[قبور]] توجه داده و در موارد بسیاری [[مردم]] را به آن [[دعوت]] نموده است. این مسأله به خاطر تحقق یافتن یک سلسله [[اهداف تربیتی]] است که فایده آن متوجه فرد و [[جامعه انسانی]] میشود که ما به اختصار برخی از این فوائد را بیان میکنیم: |
| *حضور در [[حرم مقدس]] [[رسول خدا]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}}، افزون بر اینکه گونهای سپاسگزاری از فداکاریها و پاکبازیهای آنان است، گونهای [[بیعت]] با آرمانهای والای آنان نیز هست. [[امام رضا]] {{ع}} میفرماید: "[[امامان]] را پیمانی بر دوستداران و [[پیروان]] خویش است و وفای کامل بدان، [[زیارت]] [[مرقد]] آنان است"<ref>وسائل الشیعه، ۱۰/ ۳۴۶.</ref>. [[مسلمانان]]، قرنها بر استحباب [[زیارت]] [[قبور]] [[مؤمنین]]، [[پیامبر]] {{صل}} و [[پیشوایان دینی]] خویش [[اتفاق نظر]] داشتهاند. تنها [[ابن تیمیه]] (۶۶۱ ق- ۷۲۸) و [[وهابیان]] و سلفیان [[زیارت]] [[قبور]] و سفر برای آن را [[شرک]] پنداشتهاند<ref>فتح المجید، ۲۴۴؛ شیعیگری، ۲۲/ به نقل از شیعه چه میگوید، ۶۳؛ دائرة المعارف فارسی، ۱/ ۱۱۵۷.</ref>. [[ابن تیمیه]] در این باره میگوید: "[[شیطان]]، [[کردار زشت]] را بر [[مردم]] [[نیک]] مینماید و آنان از سفر، [[رضایت]] غیر [[خدا]] را میجویند و به غیر او [[شوق]] میورزند و بار سفر به سوی [[قبر]] [[پیامبر]] یا [[صحابه]] و [[صالحان]] بر میبندند"<ref>اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اهل الجحیم، ۴۵۷/ به نقل از الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة، ۲۷۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 278.</ref>.
| |
| ==[[استدلال]] [[ابن تیمیه]]==
| |
| * [[مسلمانان]] بر جواز و بلکه بر استحباب [[زیارت]] [[قبور]] [[اجماع]] کردهاند؛ اما [[ابن تیمیه]] با [[حدیثی]] از [[پیامبر]] {{صل}} به [[نقل]] [[ابوهریره]] به [[مخالفت]] [[اجماع]] [[مسلمانان]] برخاسته است. این [[روایت]] به صورتهایی گوناگون [[نقل]] شده که دو صورت زیر میتواند مراد [[ابن تیمیه]] را بر آورد: الف){{عربی|لا تَشُدو الرحالَ إلا إلی ثَلاثَةِ مَساجِدَ: مَسجِدی هذا وَ مَسجدِالحرامِ وَ مَسجدِ الأقْصی}}<ref>صحیح مسلم، ۴/ ۱۲۶.</ref>. ب){{عربی| إِنَّما يُسَافِرُ إِلَى ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ: مَسْجِدُ الْكَعْبَةِ وَ مَسْجِدِي وَ مَسْجِدِ ايلميا }}<ref>صحیح مسلم، ۴/ ۱۲۶.</ref>.
| |
| * [[ابن تیمیه]] به ظاهر این عبارات استناد جسته و بر آن رفته است که سفرهای عبادی، تنها به سه جا روا است و [[زیارت]] [[قبر]] [[پیامبر]] {{صل}} در شمار آنها نیست و بدین روی نه تنها [[زیارت]] [[قبر]] [[پیامبر]] {{صل}} [[مستحب]] نیست، بلکه [[مشروعیت]] نیز ندارد؛ زیرا در [[نهی]] همان [[حضرت]] وارد است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 278.</ref>.
| |
| * [[مخالفان]] [[ابن تیمیه]] پاسخ گفتهاند: استثنائی که در [[حدیث]] آمده است، ناگزیر میباید مستثنی منه داشته باشد و آن عبارت از کلمه "[[مسجد]]" است. بدین سان، تقدیر [[حدیث]] چنین میشود: {{عربی| لاتشدوا الرِّحَالُ الَىَّ مَسْجِدِ الَّا ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ}} و معنا چنین خواهد بود: "برای [[زیارت]] هیچ مسجدی نباید سفر کرد مگر سه [[مسجد]]". پس، سفر برای [[زیارت]] [[قبور]] و [[قبر مطهر]] [[پیامبر]] {{صل}} در مستثنی منه داخل نیست و از [[کلام]] آن [[حضرت]] بیرون است و [[نهی]] بدان تعلق نمییابد. اگر مستثنی منه، کلمه "مکان" باشد، مراد [[ابن تیمیه]] حاصل میآید بدین تقدیر: {{عربی| لاتشدوا الرِّحَالُ الَىَّ مَسْجِدِ الَّا ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ}}. اما باز هم با این [[استدلال]] نمیتوان [[زیارت]] [[قبور]] را ناروا شمرد، و [[آیات]] و [[روایات]] و عمل [[مسلمانان]] را نادرست پنداشت<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 278.</ref>.
| |
| #معنای این [[روایات]]- چنان که گذشت- احتمال دیگری نیز دارند و بدین روی، معنای مقصود [[ابن تیمیه]] از قطعیت میافتد و اعتبار خویش را از دست میدهد؛ زیرا چون پای احتمال به میان آید، [[استدلال]] روی به بطلان میگذارد. وانگهی، احتمال نخست قوت بیشتری دارد؛ زیرا مناسبت [[حکم]] و موضوع و هماهنگی مستثنی منه و مستثنی مقتضی آن است.
| |
| #بنابر احتمال [[ابن تیمیه]]، معنای [[روایت]] مخدوش میشود و صدور آن از گوینده [[حکیم]] و عالمی همانند [[پیامبر]] محال مینماید. بنابر معنای احتمالی او، سفر به هر جایی جز [[مسجد]] یاد شده، ناروا است؛ در حالی که از نظر [[اسلام]]، سیر در ارض جایز و بلکه [[مستحب]] و گاه [[واجب]] است؛ مانند سفر برای تحصیل [[دانش]]، [[تجارت]]، [[صله رحم]]، سیاحت و [[جهاد]]. بدین سان، گریزی جز پذیرفتن معنای نخست بر جای نمیماند هر چند صحت [[حدیث]] بنابر این احتمال نیز مشکلآفرین است و نسبت چنین دستوری به [[پیامبر]] {{صل}} ممکن نیست؛ زیرا بنابر آن، سفر به هیچ مسجدی جز سه [[مسجد]] یاد شده روا نیست؛ اما [[محدثان]] [[نقل]] کردهاند که [[پیامبر]] {{صل}} روزهای شنبه، پیاده و گاه سواره به [[مسجد]] قبا میرفته و دو رکعت [[نماز]] میگزارده است<ref>وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، ۱۴۱؛ کشف الارتیاب ۳۷۷- ۳۷۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 278-279.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==[[استدلال]] [[شیعیان]]==
| | ۱. [[عبرت گرفتن]]؛ [[زیارت قبور]]، وسیلهای برای [[موعظه]] و [[پندپذیری]] است. اگر [[زیارت]] کننده [[درک]] کند که عمرش هر قدر طولانی باشد، بازگشت او به سوی [[قبر]] و [[قیامت]] است، این [[احساس]] به خودی خود مانع باقی ماندن او در [[پستی]] و [[فرومایگی]] است؛ لذا در روایتی از [[رسول خدا]]{{صل}} چنین آمده است: «[[نهی]] کردم شما را از زیارت قبور، اما به زیارت قبور بروید؛ به [[راستی]] که در آن [[عبرت]] است»<ref>مستدرک حاکم، ج۱، ص۳۷۵.</ref>. |
| #'''[[زیارت]] [[قبور]] از نظر [[قرآن]] و [[سنت]]:''' [[قرآن کریم]] درباره [[منافقان]] میفرماید: "و هرگز بر هیچ مردهای از آنان [[نماز]] مگزار و بر سر قبرش نایست؛ چرا که آنان به [[خدا]] و [[پیامبر]] او [[کافر]] شدند و در حال [[فسق]] مردند"<ref>{{متن قرآن| وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ}}؛ سوره توبه، آیه ۸۴.</ref>. از این [[آیه]] دو [[فرمان]] مهم بر میآید:
| | زیارت قبور و عبرت گرفتن از آن را، تنها به زیارت قبور [[اولیای الهی]] و [[بندگان]] [[صالح]] اختصاص نمیدهد، بلکه همان [[طور]] که [[قرآن کریم]]، ما را [[راهنمایی]] نموده به منظور عبرت گرفتن، حتی به دیدار [[قبور]] [[ستمگران]] و [[طاغوتها]] باید رفت،؛ چراکه در دیدار قبور آنها نهایت عبرت و پندپذیری وجود دارد. |
| ##بر جنازه [[منافقان]] نباید [[نماز]] گزارد؛
| | |
| ##پیش [[قبر]] آنان نباید ایستاد. آیا مراد از "ایستادن"، تنها ایستادن هنگام [[دفن]] است یا مفهومی گستردهتر دارد؟ [[مفسران]]، احتمال دوم را ترجیح دادهاند<ref>تفسیر بیضاوی، ۱/ ۴۱۶؛ تفسیر جلالین، ۸۴؛ روح البیان، ۳/ ۳۷۸؛ روح المعانی، ۱۰/ ۱۵۵.</ref>. اینکه [[خداوند]] به پیامبرش [[فرمان]] میدهد پیش [[قبر]] [[منافقان]] نرود، نشان میدهد که [[سیره نبوی]] {{صل}} آن بوده که بر [[قبر]] [[مسلمانان]] حضور مییافته و بر ایشان [[دعا]] میکرده است. اگر جز این باشد، [[نهی]] [[قرآن]] معنا نخواهد داشت. [[روایات]] پرشماری نیز از [[شیعه]] و [[سنی]] به چشم میآیند که بر جواز [[زیارت]] [[قبور]] [[گواهی]] میدهند:
| | [[خداوند متعال]] در مورد [[فرعون]] میفرماید: «پس امروز پیکرت را [[نجات]] میدهیم، تا برای آیندگان عبرتی باشی، و به راستی که بسیاری از مردم از نشانههای ما غافلند»<ref>{{متن قرآن|فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ}} «بنابراین امروز تو را با کالبد بیجانت بر ساحل میافکنیم» سوره یونس، آیه ۹۲.</ref>. |
| # [[مسلم]] در صحیح از [[عائشه]] [[نقل]] میکند که [[پیامبر]] {{صل}} در واپسین ساعات شب، خانه را به قصد [[زیارت]] [[بقیع]] ترک کرد و هنگام [[زیارت]] به مردگان فرمود:{{عربی|السَّلَامُ عَلَيْكُمْ دَارُ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَ آتاكُمْ ما تُوعَدُونَ غَداً مُؤَجَّلُونَ وَ إِنَّا انَّ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لَا حِقُونَ. أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِأَهْلِ بَقِيعِ...}}<ref>صحیح مسلم، ۳/ ۶۳.</ref>.
| | |
| #همو [[نقل]] میکند که [[پیامبر]] {{صل}} به [[عائشه]] فرمود: "[[جبرئیل]] بر من فرود آمد و گفت: خدایت [[فرمان]] میدهد به [[زیارت]] اهل [[بقیع]] بروید و برای آنان [[آمرزش]] بخواهید. [[عائشه]] گفت: چگونه برای آنان [[آمرزش]] بخواهم؟ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: بگو {{عربی| السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ يَرْحَمُ الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنَّا وَ الْمُسْتَأْخِرِينَ وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لَا حِقُونَ }}<ref>صحیح مسلم، ۳/ ۶۴.</ref>.
| | [[خداوند]] خواست پیکر فرعون [[طغیانگر]] را خاموش و بیحرکت سازد. بعد از آنکه انواع توانائیها را پیدا کرد و قبیلهاش [[فکر]] میکردند که او نمیمیرد. بنابراین [[آیه شریفه]]، [[بنیاسرائیل]] و امتهای بعد از آن را به بازدید قبر فرعون دعوت میکند تا سرانجام فرعون را مشاهده کنند و متوجه شوند که امثال فرعون هم به همان سرانجام باز میگردند. |
| #در [[فقه]] [[شیعی]] و [[سنی]] پژوهشهای پردامنهای درباره جواز [[زیارت]] [[قبور]]، انجام پذیرفته است به ویژه درباره [[زیارت]] [[مرقد]] [[شریف]] [[پیامبر]] {{صل}}. [[علامه امینی]] نظریه بیش از [[چهل]] دانشمند [[مسلمان]] را در این باره گرد آورده است<ref>الغدیر، ۵/ ۹- ۱.</ref>. [[تقیالدین سُبُکی شافعی]] (متوفای ۷۵۶ق) نیز آرای [[فقیهان]] [[سنی]] را از قرن ۴ تا زمان خویش، به دست آورده و با استناد به آنها، آرای [[ابن تیمیه]] را به نقد کشانیده است<ref>شفاء السقام فی زیارة خیر الانام، ۷۹- ۶۵.</ref>.
| | |
| # [[قرآن کریم]] به [[مسلمانان]] میآموزد که به محضر [[پیامبر]] {{صل}} بار یابند و از [[خداوند]] [[آمرزش]] خواهند و از [[رسول]] او تمنا کنند که برایشان [[آمرزش]] بخواهد<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا }}؛ سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>. [[خداوند]] در [[نکوهش]] [[منافقان]] میفرماید: "هر گاه بدانان گویند که به حضور [[رسول خدا]] بروید تا برایتان [[آمرزش]] طلبد، سر باز میزنند"<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ }}؛ سوره منافقان، آیه ۵.</ref>.</ref>. برخی محققان [[اهل سنت]] معتقدند که هم اینک نیز میتوان به این [[آیه]] عمل کرد و به [[حرم]] [[رسول خدا]] {{صل}} شرفیاب گشت و از او خواست تا برای [[مؤمنان]] [[آمرزش]] بطلبد<ref>شفاء السقام، ۸۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 280.</ref>.
| | ۲. یادآوری [[آخرت]] و [[ترک دنیا]]؛ زیارت قبور موجب عمیقتر شدن [[اعتقاد]] به [[روز قیامت]] که اصلی از [[اصول دین]] است میگردد، وقتی [[انسان]] [[ایمان]] بیاورد که بعد از مرگش روزی میرسد که در آن [[روز]] از [[اعمال]] او سوال میشود و [[درک]] کند که [[عبث]] [[آفریده]] نشده، همین [[اعتقاد]] عمیق و ریشهدار موجب میشود تا وقتی قصد انجام کاری را میکند از [[فساد]] و کارهای [[شر]] دوری کند و به سوی انجام [[امور خیر]] که [[هدف]] آن [[اصلاح]] است، برود. |
| *بنابر این نظر، هر چند [[آیه]] در عصر حیات [[پیامبر]] نازل شده است، اما درخواست [[آمرزش]] بدان زمان اختصاص ندارد؛ زیرا این مقامی است که [[خداوند]] به نشانه [[عظمت]] [[پیامبر]] {{صل}} بدو عطا فرموده است و با [[مرگ]] جسمانی از میان نمیرود. چه بسا کسی بگوید: هر چند [[آیه]] نشاندهنده [[عظمت]] و [[شأن]] والای [[پیامبر]] {{صل}} است، اما [[استغفار]]، تنها در حیات ممکن است نه در ممات؛ زیرا در این حال، رابطه با [[پیامبر]] {{صل}} ممکن نیست. این [[استدلال]] [[باطل]] است؛ زیرا:
| | |
| # [[مرگ]] در نظرگاه [[دینی]]، پایان [[زندگی]] نیست، بلکه گذر به جهانی دیگر است که از این [[جهان]] [[برتر]] است و [[انسان]] در آن [[جهان]] نیز زنده و [[بینا]] و شنوا است.
| | ۳. [[رشد]] [[حس]] [[دینی]] و [[عواطف]] [[شریف]] [[انسانی]]؛ [[زیارت قبور]] موجب رشد [[احساسات]] [[خیرخواهی]] و فضیلتخواهی در [[انسان]] میگردد، در این زمینه در روایتی از [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است که فرمود: شما را از [[زیارت قبر]] [[نهی]] کردم، اما شما به زیارت قبور بروید تا موجب افزایش خیر و [[نیکی]] در شما گردد. |
| #بنابر روایاتی فراوان از [[رسول خدا]] {{صل}} [[فرشتگان]] [[درود]] هر مسلمانی را در هر جای، به او میرسانند: "بر من [[درود]] بفرستید که [[درود]] شما هر جا که باشید، به من میرسد"<ref>التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول، ۲/ ۱۸۹.</ref>.
| | |
| #بر [[مسلمانان]] [[واجب]] است در [[نماز]] خویش بر [[پیامبر]] {{صل}} [[سلام]] گویند و برایش [[دعا]] کنند: "[[السلام]] علیک ایها النبی و رحمة [[الله]] و برکاته". این [[سلام]]، از باب [[تبرک]] و تشریفات نیست؛ بلکه واقعی است؛ سلامی است از زندهای به زندهای دیگر که شنوا و [[دانا]] است. [[قرآن کریم]] میفرماید: "و بگو هر کاری میخواهید بکنید که به زودی [[خدا]] و [[پیامبر]] او و [[مؤمنان]] در [[کردار]] شما خواهند نگریست"<ref>{{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}؛سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 280.</ref>.
| | [[خداوند سبحان]]، رسول خدا{{صل}} را از [[نماز خواندن]] بر جنازه [[منافقان]] و ایستادن بر سر [[قبر]] آنها نهی کرده، آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>«و هیچگاه بر هیچیک از ایشان چون مرد نماز مگزار و بر گور او حاضر مشو؛ اینان به خداوند و پیامبرش کفر ورزیدهاند و نافرمان مردهاند» سوره توبه، آیه ۸۴.</ref> چنان چه سوال شود که منظور از {{متن قرآن|وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ}} چیست؟ آیا مراد فقط [[قیام]] هنگام [[دفن]] منافقان است یا مطلق قیام بر سر قبر آنها اعم از هنگام دفن و غیر آن؟ پاسخ گفته میشود: [[آیه شریفه]] از دو جمله تشکیل میشود. بخش اول {{متن قرآن|وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا}}، بخش دوم {{متن قرآن|وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ}} که جمله دوم بر جمله اول عطف شده است و طبق قاعده نحوی هر حکمی که برای معطوف علیه باشد معطوف نیز همان [[حکم]] را خواهد داشت و چون معطوف علیه مقید به قید {{متن قرآن|أَبَدًا}} هست، این امر مستلزم آن است که معطوف نیز همان قید را داشته باشد. با این بیان مفهوم آیه شریفه چنین است: «هیچگاه بر سر قبر هیچ یک از آنها نایست» همانگونه که نسبت به [[نماز]] بر جنازه آنها نیز چنین است و لفظ {{متن قرآن|أَبَدًا}} که در بخش دوم [[آیه شریفه]] مقدر است؛ در این حالت مفهوم امکان تکرار این عمل را میرساند. مفهوم این سخن آن است که این دو عمل (هم [[نماز]] بر جنازه و هم ایستادن بر سر [[قبر]]) نسبت به [[مؤمن]] جایز است. بنابراین جایز است [[زیارت قبر]] مؤمن و [[خواندن قرآن]] برای [[روح]] مؤمن حتی بعد از گذشت صدها سال. |
| *روایاتی پر شمار نیز بر جواز [[زیارت]] [[پیامبر]] {{صل}} [[گواهی]] میدهند که [[علامه امینی]] آنها را در [[الغدیر]] فراهم آورده است. از آن دستهاند: دار قطنی از [[عبدالله بن عمر]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "هر کس مرا [[زیارت]] کند، شفاعتم بر او [[واجب]] میشود"<ref>السنن، ۲/ ۲۷۸؛ الاحکام السلطانیة، ۱۰۵.</ref>. [[طبرانی]] در معجم الکبیر و [[غزالی]] در احیاء العلوم از [[عبدالله بن عمر]] [[نقل]] کردهاند که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "هر کس به زیارتم آید، بر من لازم است به [[روز قیامت]] شفاعتش کنم"<ref>احیاء العلوم، ۱/ ۳۰۶؛ الغدیر، ۵/ ۹۷.</ref>. نیز از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] است که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "هر کس به زیارتم آید- چه آن گاه که در دنیایم و چه آن گاه که در آن سرایم- به [[روز قیامت]] شفیع او باشم"<ref>خصال صدوق، ۲/ ۴۰۶؛ بحارالانوار، ۹۷/ ۱۳۹.</ref>. از [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} [[روایت]] کردهاند که فرمود: "چون [[حج]] میگزارید و سپس بیتالله را ترک میگویید، [[حج]] خویش را با [[زیارت]] [[رسول خدا]] به کمال رسانید؛ زیرا ترک [[زیارت]] او گونهای جفاکاری است و شما بدین کار [[مأمور]] شدهاید. [[حج]] خود را با [[زیارت]] قبوری به کمال رسانید که [[خداوند]] بر شما [[واجب]] کرده است زیارتشان کنید و حقشان را به جای آورید"<ref>علل الشرائع، ۴۶۰؛ بحارالانوار، ۹۷/ ۱۳۹.</ref>. بدین سان، [[زیارت]] [[قبور]]، به [[دلیل عقل]]، [[فطرت]]، کتاب، [[سنت]] و [[اجماع]] [[مسلمانان]]، [[پسندیده]] است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 280-281.</ref>.
| | |
| ==[[زیارت]] [[زنان]] [[مسلمان]]==
| | با تتبع و تحقق در سیره مسلمانان صدر اسلام چه قبل و چه بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} چنین بر میآید که این مسأله در میان آنها وجود داشته است. به نمونههایی از شواهد [[تاریخی]] در این زمینه اشاره میشود: |
| * [[وهابیان]] بر [[حرمت]] [[زیارت]] [[قبور]] برای [[زنان]]، بیش از مردان پای میفشارند. شکی نیست که بیشتر [[احکام اسلام]] برای مردان و [[زنان]] یکساناند و اگر استثنائی در میان آید، [[نیازمند]] [[دلیل]] است.[[پیامبر]] {{صل}} خطاب به [[مسلمانان]] فرموده است: {{متن حدیث|" زُورُوا الْقُبُورِ فَإِنَّهَا تُذَكِّرُكُمُ الْآخِرَةَ "}}<ref>سنن ابن ماجه، ۱/ ۵۰۰.</ref>. هر چند خطاب این [[روایت]] به جمع مذکر است، اما عرف [[آیات]] و [[روایات]] این است که همه خطابها [[زنان]] را نیز در بر میگیرند مگر دلیلی بر عدم اشتراک در میان آید. بدین سان، خطاب {{متن حدیث|" زُورُوا "}} [[زنان]] را نیز در بر میگیرد؛ همانند {{متن قرآن|أَقِيمُوا الصَّلاةَ }} و {{متن قرآن|وَ آتُوا الزَّكاةَ}} که مرد و [[زن]] را در بر میگیرند. وانگهی، در [[تاریخ]] آمده است که [[عائشه]] [[بقیع]] را [[زیارت]] کرده و [[پیامبر]] {{صل}} نیز [[آداب]] آن را بدو آموخته و همچنین [[حضرت]] [[فاطمه]] {{س}} و [[آل عبا]]، [[مرقد]] حمزه {{ع}} را در [[احد]] [[زیارت]] کردهاند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 281.</ref>.
| | |
| ==[[احادیث]] [[وهابیان]]==
| | ۱. روزی [[مروان]] مردی را دید که صورتش را بر قبری نهاده است. مروان گردن او را گرفت و به او گفت: آیا میدانی چه میکنی؟ گفت: آری، رو به او کرد، دید [[ابوایوب انصاری]] است؛ لذا گفت: آمدم نزد [[حضرت رسول]]{{صل}} مرا بر سر قبری آورد. شنیدم از آن حضرت که فرمود: «اگر اهل دین متولی امر [[دین]] است، برای دین [[گریه]] نکنید، اما اگر نااهل متولی امر دین شد برای دین گریه کنید» |
| * [[وهابیان]] برای اثبات [[حرمت]] [[زیارت]] [[قبور]] توسط [[زنان]] به چند [[حدیث]] [[تمسک]] جستهاند:
| | |
| #{{متن حدیث|" لَعَنَ اللَّهُ زوارات الْقُبُورِ "}}<ref>سنن ابن ماجة، ۱۰/ ۵۳۰؛ سنن ابی داوود، ۳/ ۲۱۸.</ref>.
| | ۲. [[حضرت فاطمه]]{{س}} بر سر قبر حضرت رسول آمد و مشتی خاک برداشت، بر سر خود ریخت و گریست<ref>مستدرک حاکم، ج۴، ص۵۱۵.</ref>. ۳- مردی [[اعرابی]] بر سر قبر حضرت رسول آمد و مشتی خاک قبر آن حضرت را بر سر خود ریخت و خطاب به آن حضرت گفت که در [[قرآنی]] که بر تو نازل شده است آمده است. {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ...}}<ref>«و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند.».. سوره نساء، آیه ۶۴.</ref> و اکنون من به نفس خود [[ستم]] کردم و نزد تو آمدهام که برای من [[طلب مغفرت]] کنی. از داخل قبر ندا رسید: [[خداوند]] تو را بخشوده است. این ماجرا در حضور [[حضرت علی]]{{ع}} واقع شد. |
| # [[ابن ماجه]] از [[حضرت]] [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} [[نقل]] کرده است که روزی [[پیامبر]] {{صل}} از خانه به در آمد و زنانی را دید که بر راه نشستهاند. فرمود: برای چه اینجا نشستهاید؟ گفتند: در انتظاریم تا جنازهای بیاورند. فرمود: شما او را [[غسل]] میدهید؟ گفتند: نه. فرمود: شما او را به سوی [[قبر]] میبرید؟ گفتند: نه فرمود: شما او را [[دفن]] میکنید؟ گفتند: نه. فرمود: پس برگردید که شما [[گناه]] میکنید نه آنکه اجر میبرید<ref>فتح الباری، ۳/ ۱۴۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 281-282.</ref>.
| | |
| ==نقد و بررسی==
| | ۴. [[بلال]] بر سر [[قبر]] [[حضرت رسول]] آمد و شروع کرد به [[گریستن]]، در حالی که صورتش را بر قبر آن حضرت میکشید، آنگاه رو کرد به [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} و آنها را در آغوش گرفت و شروع کرد به بوسیدن آنها<ref>وفاء الوفاء، سهمودی، ج۲، ص۳۶۱.</ref>. |
| * [[حدیث]] نخست بنابر [[رأی]] برخی [[محدثان]] [[سنی]]، منسوخ است. [[ترمذی]]، که ناقل [[حدیث]] است، میگوید: این [[روایت]] مربوط به دوران پیش از تجویز [[زیارت]] [[قبور]] است؛ اما چون [[پیامبر]] {{صل}} [[زیارت]] [[قبور]] را جایز شمرد، [[زن]] و مرد را یکسان خطاب کرد<ref>سنن ابن ماجة، ۳/ ۳۷۱.</ref>. [[قرطبه]] گوید: این [[حدیث]] در [[شأن]] زنانی است که بسیار به گورستان میرفتند و [[حق]] شوهر خویش را فرو میگذاشتند و [[گواه]] بر این [[رأی]]، کلمه "زوارات" است که بر مبالغه دلالت میکند. [[حدیث]] دوم، اولًا از نظر [[سند]] مخدوش است؛ زیرا در سلسله [[راویان]] آن، [[دینار]] بن عمرو وجود دارد که از نظر راویشناسان [[اهل سنت]]، مجهول و [[کذاب]] و متروک و [[خطاکار]] است. ثانیاً، [[روایت]] به موضوع [[زیارت]] [[قبور]] نظر ندارد؛ بلکه [[نکوهش]] [[پیامبر]] {{صل}} در آن، متوجه زنانی است که برای تماشای جنازه آمدهاند و هیچ کاری در تجهیز میت بر عهده ندارد<ref>وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، ۱۱۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 282.</ref>.
| | |
| | ۵. [[عایشه]] روزی به قبرستان آمد، از او سوال کردند از کجا آمدهای؟ گفت: از سر قبر برادرم عبدالرحمن، به او گفتم مگر حضرت رسول{{صل}} از [[زیارت قبور]] [[نهی]] نفرموده است؟ گفت: چرا اول نهی فرمود، سپس امر به زیارت قبور کرد<ref>اسدالغابه، ج۱، ص۲۰۸.</ref>. |
| | |
| | بنابراین از لابهلای [[آیات قرآن]] و [[احادیث شریف]] و سیره مسلمین، [[مشروعیت زیارت]] [[قبور]] به نحو عام و کلی ثابت میشود<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۳۴.</ref>. |
| | |
| | == زیارت اهل قبور از منظر [[روایات]] == |
| | # [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى صِلَتِنَا فَلْيَصِلْ صَالِحِي مَوَالِينَا يُكْتَبْ لَهُ ثَوَابُ صِلَتِنَا وَ مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى زِيَارَتِنَا فَلْيَزُرْ صَالِحِي مَوَالِينَا يُكْتَبْ لَهُ ثَوَابُ زِيَارَتِنَا...}}<ref>وسائل الشیعه، ج۹، ص۴۷۶.</ref>؛ «کسی که امکان [[زیارت]] ما برایش فراهم نیست، فردی از افراد صالح و علاقمند به ما را زیارت کند که [[ثواب]] زیارت ما را بر او خواهند داد». |
| | # امام صادق{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|إِذَا زُرْتُمْ مَوْتَاكُمْ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ، سَمِعُوا وَ أَجَابُوكُمْ، وَ إِذَا زُرْتُمُوهُمْ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ، سَمِعُوا وَ لَمْ يُجِيبُوكُمْ}}<ref>بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۲۹۷.</ref>؛ «زمانی که قبل از طلوع [[خورشید]] به زیارت اموات میروید، آنان میشنوند و جواب شما را میدهند و هنگامی که بعد از طلوع خورشید به زیارت اموات بروید میشنوند، لکن جواب شما را نمیدهند». |
| | # [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يَزُورَ قُبُورَنَا فَلْيَزُرْ قُبُورَ صُلَحَاءِ إِخْوَانِنَا}}<ref>کافی ج۴، ص۵۹.</ref>؛ «هر کس نمیتواند به [[زیارت قبر]] ما بیاید، قبر صلحا را زیارت کند». |
| | # [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|زُورُوا مَوْتَاكُمْ فَإِنَّهُمْ يَفْرَحُونَ بِزِيَارَتِكُمْ وَ لْيَطْلُبْ أَحَدُكُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِيهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا يَدْعُو لَهُمَا}}<ref>وسائل الشیعه، ج۳، ص۲۲۳. (به نقل از گلواژههای حج و عمره، بصیری، ص۳۰۷).</ref>؛ «به [[زیارت]] اموات بروید؛ زیرا آنان به زیارت شما خوشحال میشوند و درخواست نمایید [[حاجت]] خود را در کنار [[قبر]] پدر و مادر بعد از [[دعا کردن]] بر آنان»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۳۷.</ref>. |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| * [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
| | # [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']] |
| {{پایان منابع}} | | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
خط ۴۲: |
خط ۴۳: |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| [[رده:زیارت اهل قبور]] | | [[رده:زیارت]] |
زیارت اهل قبور و اهتمام ورزیدن به امور اموات در طول تاریخ مورد اهتمام بشر بوده است. زیارت قبور مختص جامعه دینی و مسلمانان نیست، بلکه از اموری است که جوامع مختلف، با آداب و رسوم و عقائد متفاوت، بدان اهتمام میورزند، اسلام، مسلمانان را به اهمیت زیارت قبور توجه داده و در موارد بسیاری مردم را به آن دعوت نموده است. این مسأله به خاطر تحقق یافتن یک سلسله اهداف تربیتی است که فایده آن متوجه فرد و جامعه انسانی میشود که ما به اختصار برخی از این فوائد را بیان میکنیم:
۱. عبرت گرفتن؛ زیارت قبور، وسیلهای برای موعظه و پندپذیری است. اگر زیارت کننده درک کند که عمرش هر قدر طولانی باشد، بازگشت او به سوی قبر و قیامت است، این احساس به خودی خود مانع باقی ماندن او در پستی و فرومایگی است؛ لذا در روایتی از رسول خدا(ص) چنین آمده است: «نهی کردم شما را از زیارت قبور، اما به زیارت قبور بروید؛ به راستی که در آن عبرت است»[۱].
زیارت قبور و عبرت گرفتن از آن را، تنها به زیارت قبور اولیای الهی و بندگان صالح اختصاص نمیدهد، بلکه همان طور که قرآن کریم، ما را راهنمایی نموده به منظور عبرت گرفتن، حتی به دیدار قبور ستمگران و طاغوتها باید رفت،؛ چراکه در دیدار قبور آنها نهایت عبرت و پندپذیری وجود دارد.
خداوند متعال در مورد فرعون میفرماید: «پس امروز پیکرت را نجات میدهیم، تا برای آیندگان عبرتی باشی، و به راستی که بسیاری از مردم از نشانههای ما غافلند»[۲].
خداوند خواست پیکر فرعون طغیانگر را خاموش و بیحرکت سازد. بعد از آنکه انواع توانائیها را پیدا کرد و قبیلهاش فکر میکردند که او نمیمیرد. بنابراین آیه شریفه، بنیاسرائیل و امتهای بعد از آن را به بازدید قبر فرعون دعوت میکند تا سرانجام فرعون را مشاهده کنند و متوجه شوند که امثال فرعون هم به همان سرانجام باز میگردند.
۲. یادآوری آخرت و ترک دنیا؛ زیارت قبور موجب عمیقتر شدن اعتقاد به روز قیامت که اصلی از اصول دین است میگردد، وقتی انسان ایمان بیاورد که بعد از مرگش روزی میرسد که در آن روز از اعمال او سوال میشود و درک کند که عبث آفریده نشده، همین اعتقاد عمیق و ریشهدار موجب میشود تا وقتی قصد انجام کاری را میکند از فساد و کارهای شر دوری کند و به سوی انجام امور خیر که هدف آن اصلاح است، برود.
۳. رشد حس دینی و عواطف شریف انسانی؛ زیارت قبور موجب رشد احساسات خیرخواهی و فضیلتخواهی در انسان میگردد، در این زمینه در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است که فرمود: شما را از زیارت قبر نهی کردم، اما شما به زیارت قبور بروید تا موجب افزایش خیر و نیکی در شما گردد.
خداوند سبحان، رسول خدا(ص) را از نماز خواندن بر جنازه منافقان و ایستادن بر سر قبر آنها نهی کرده، آنجا که میفرماید: ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ﴾[۳] چنان چه سوال شود که منظور از ﴿وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ﴾ چیست؟ آیا مراد فقط قیام هنگام دفن منافقان است یا مطلق قیام بر سر قبر آنها اعم از هنگام دفن و غیر آن؟ پاسخ گفته میشود: آیه شریفه از دو جمله تشکیل میشود. بخش اول ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا﴾، بخش دوم ﴿وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ﴾ که جمله دوم بر جمله اول عطف شده است و طبق قاعده نحوی هر حکمی که برای معطوف علیه باشد معطوف نیز همان حکم را خواهد داشت و چون معطوف علیه مقید به قید ﴿أَبَدًا﴾ هست، این امر مستلزم آن است که معطوف نیز همان قید را داشته باشد. با این بیان مفهوم آیه شریفه چنین است: «هیچگاه بر سر قبر هیچ یک از آنها نایست» همانگونه که نسبت به نماز بر جنازه آنها نیز چنین است و لفظ ﴿أَبَدًا﴾ که در بخش دوم آیه شریفه مقدر است؛ در این حالت مفهوم امکان تکرار این عمل را میرساند. مفهوم این سخن آن است که این دو عمل (هم نماز بر جنازه و هم ایستادن بر سر قبر) نسبت به مؤمن جایز است. بنابراین جایز است زیارت قبر مؤمن و خواندن قرآن برای روح مؤمن حتی بعد از گذشت صدها سال.
با تتبع و تحقق در سیره مسلمانان صدر اسلام چه قبل و چه بعد از رحلت پیامبر(ص) چنین بر میآید که این مسأله در میان آنها وجود داشته است. به نمونههایی از شواهد تاریخی در این زمینه اشاره میشود:
۱. روزی مروان مردی را دید که صورتش را بر قبری نهاده است. مروان گردن او را گرفت و به او گفت: آیا میدانی چه میکنی؟ گفت: آری، رو به او کرد، دید ابوایوب انصاری است؛ لذا گفت: آمدم نزد حضرت رسول(ص) مرا بر سر قبری آورد. شنیدم از آن حضرت که فرمود: «اگر اهل دین متولی امر دین است، برای دین گریه نکنید، اما اگر نااهل متولی امر دین شد برای دین گریه کنید»
۲. حضرت فاطمه(س) بر سر قبر حضرت رسول آمد و مشتی خاک برداشت، بر سر خود ریخت و گریست[۴]. ۳- مردی اعرابی بر سر قبر حضرت رسول آمد و مشتی خاک قبر آن حضرت را بر سر خود ریخت و خطاب به آن حضرت گفت که در قرآنی که بر تو نازل شده است آمده است. ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ...﴾[۵] و اکنون من به نفس خود ستم کردم و نزد تو آمدهام که برای من طلب مغفرت کنی. از داخل قبر ندا رسید: خداوند تو را بخشوده است. این ماجرا در حضور حضرت علی(ع) واقع شد.
۴. بلال بر سر قبر حضرت رسول آمد و شروع کرد به گریستن، در حالی که صورتش را بر قبر آن حضرت میکشید، آنگاه رو کرد به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و آنها را در آغوش گرفت و شروع کرد به بوسیدن آنها[۶].
۵. عایشه روزی به قبرستان آمد، از او سوال کردند از کجا آمدهای؟ گفت: از سر قبر برادرم عبدالرحمن، به او گفتم مگر حضرت رسول(ص) از زیارت قبور نهی نفرموده است؟ گفت: چرا اول نهی فرمود، سپس امر به زیارت قبور کرد[۷].
بنابراین از لابهلای آیات قرآن و احادیث شریف و سیره مسلمین، مشروعیت زیارت قبور به نحو عام و کلی ثابت میشود[۸].
زیارت اهل قبور از منظر روایات
- امام صادق(ع) میفرماید: «مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى صِلَتِنَا فَلْيَصِلْ صَالِحِي مَوَالِينَا يُكْتَبْ لَهُ ثَوَابُ صِلَتِنَا وَ مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى زِيَارَتِنَا فَلْيَزُرْ صَالِحِي مَوَالِينَا يُكْتَبْ لَهُ ثَوَابُ زِيَارَتِنَا...»[۹]؛ «کسی که امکان زیارت ما برایش فراهم نیست، فردی از افراد صالح و علاقمند به ما را زیارت کند که ثواب زیارت ما را بر او خواهند داد».
- امام صادق(ع) فرمودند: «إِذَا زُرْتُمْ مَوْتَاكُمْ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ، سَمِعُوا وَ أَجَابُوكُمْ، وَ إِذَا زُرْتُمُوهُمْ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ، سَمِعُوا وَ لَمْ يُجِيبُوكُمْ»[۱۰]؛ «زمانی که قبل از طلوع خورشید به زیارت اموات میروید، آنان میشنوند و جواب شما را میدهند و هنگامی که بعد از طلوع خورشید به زیارت اموات بروید میشنوند، لکن جواب شما را نمیدهند».
- امام موسی کاظم(ع) فرمودند: «مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يَزُورَ قُبُورَنَا فَلْيَزُرْ قُبُورَ صُلَحَاءِ إِخْوَانِنَا»[۱۱]؛ «هر کس نمیتواند به زیارت قبر ما بیاید، قبر صلحا را زیارت کند».
- امام علی(ع) فرمودند: «زُورُوا مَوْتَاكُمْ فَإِنَّهُمْ يَفْرَحُونَ بِزِيَارَتِكُمْ وَ لْيَطْلُبْ أَحَدُكُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِيهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا يَدْعُو لَهُمَا»[۱۲]؛ «به زیارت اموات بروید؛ زیرا آنان به زیارت شما خوشحال میشوند و درخواست نمایید حاجت خود را در کنار قبر پدر و مادر بعد از دعا کردن بر آنان»[۱۳].
منابع
پانویس
- ↑ مستدرک حاکم، ج۱، ص۳۷۵.
- ↑ ﴿فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ﴾ «بنابراین امروز تو را با کالبد بیجانت بر ساحل میافکنیم» سوره یونس، آیه ۹۲.
- ↑ «و هیچگاه بر هیچیک از ایشان چون مرد نماز مگزار و بر گور او حاضر مشو؛ اینان به خداوند و پیامبرش کفر ورزیدهاند و نافرمان مردهاند» سوره توبه، آیه ۸۴.
- ↑ مستدرک حاکم، ج۴، ص۵۱۵.
- ↑ «و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند.».. سوره نساء، آیه ۶۴.
- ↑ وفاء الوفاء، سهمودی، ج۲، ص۳۶۱.
- ↑ اسدالغابه، ج۱، ص۲۰۸.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۵۳۴.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۹، ص۴۷۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۲۹۷.
- ↑ کافی ج۴، ص۵۹.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۳، ص۲۲۳. (به نقل از گلواژههای حج و عمره، بصیری، ص۳۰۷).
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۵۳۷.