زیارت اهل قبور در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

وقتی انسان، کسی را از دست می‌دهد که با او پیوندی- خونی، عاطفی، دینی و جز آن- دارد، پیوسته به مناسبت‌های گوناگون از او یاد می‌کند و در بزرگذاشتش می‌کوشد. این بدان رو است که مرگ، راه ملاقات جسمانی را بر آنان می‌بندد و بازماندگان به دیدار معنوی بسنده می‌کنند، فرد یا افرادی بر سر مزار شخص از دست رفته می‌روند و مراسمی به یادش بر می‌گزارند و گرامی‌اش می‌دارند. اندوه در فراق عزیزان و همایش بر سر مزارشان، سنتی همگانی است. شاید بتوان آن را از فطرت آدمی دانست و از این رو، منع او از این کار، دشوار است. با این همه، زیارت‌ قبور برای برخی فرق اسلامی پذیرفتنی نیست و آن را روا نمی‌دانند. این مسئله را در دو بخش می‌توان به بررسی نهاد: یکی زیارت قبور بستگان، عالمان، شهیدان و دوم، زیارت پیامبران و پیشوایان دینی(ع). میل به زیارت قبور دسته نخست، افزون بر اینکه در فطرت آدمی ریشه دارد، سنت پیامبر اسلام(ص) نیز بر آن صحه می‌گذارد[۱]. روایاتی از آن پیامبر بزرگ آسمانی(ص) نقل کرده‌اند که این عمل را تأیید می‌کنند. از آن جمله است روایتی که می‌فرماید: "قبر مردگان خویش را زیارت کنید و بر آنان سلام گویید که در سر گذشتشان عبرتی است برای شما"[۲]. نیز می‌فرماید: "قبر رفتگان را زیارت کنید که این شما را به یاد آخرت می‌اندازد"[۳] زیارت مرقد دانشمندان و نخبگان علمی که سختی‌ها و ناداری‌ها را بر خود هموار ساختند و بر گنجینه‌های دانش انسانی افزودند نیز گذشته از تکریم آنان، سبب رواج دانش و تشویق آیندگان به کسب دانش و معرفت است. حضور بر تربت شهیدان و مجاهدان راه فضیلت و حقیقت، پیامدهایی سازنده دارد و آثاری تربیتی به بار می‌آورد و گونه‌ای پیمان وفاداری با آنان و راه آنان است. اما زیارت پیامبران و پیشوایان دینی(ع) آثار خجسته دیگری نیز دارد.

حضور در حرم مقدس رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع)، افزون بر اینکه گونه‌ای سپاسگزاری از فداکاری‌ها و پاک‌بازی‌های آنان است، گونه‌ای بیعت با آرمان‌های والای آنان نیز هست. امام رضا(ع) می‌فرماید: "امامان را پیمانی بر دوستداران و پیروان خویش است و وفای کامل بدان، زیارت مرقد آنان است"[۴]. مسلمانان، قرن‌ها بر استحباب زیارت قبور مؤمنین، پیامبر(ص) و پیشوایان دینی خویش اتفاق نظر داشته‌اند. تنها ابن تیمیه (۶۶۱ ق- ۷۲۸) و وهابیان و سلفیان زیارت قبور و سفر برای آن را شرک پنداشته‌اند[۵]. ابن تیمیه در این باره می‌گوید: "شیطان، کردار زشت را بر مردم نیک می‌نماید و آنان از سفر، رضایت غیر خدا را می‌جویند و به غیر او شوق می‌ورزند و بار سفر به سوی قبر پیامبر یا صحابه و صالحان بر می‌بندند"[۶].[۷]

استدلال ابن تیمیه

مسلمانان بر جواز و بلکه بر استحباب زیارت قبور اجماع کرده‌اند؛ اما ابن تیمیه با حدیثی از پیامبر(ص) به نقل ابوهریره به مخالفت اجماع مسلمانان برخاسته است. این روایت به صورت‌هایی گوناگون نقل شده که دو صورت زیر می‌تواند مراد ابن تیمیه را بر آورد: الف)لا تَشُدو الرحالَ إلا إلی‌ ثَلاثَةِ مَساجِدَ: مَسجِدی هذا وَ مَسجدِالحرامِ وَ مَسجدِ الأقْصی[۸]. ب) إِنَّما يُسَافِرُ إِلَى ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ: مَسْجِدُ الْكَعْبَةِ وَ مَسْجِدِي وَ مَسْجِدِ ايلميا[۹].

ابن تیمیه به ظاهر این عبارات استناد جسته و بر آن رفته است که سفرهای عبادی، تنها به سه جا روا است و زیارت قبر پیامبر(ص) در شمار آنها نیست و بدین روی نه تنها زیارت قبر پیامبر(ص) مستحب نیست، بلکه مشروعیت نیز ندارد؛ زیرا در نهی همان حضرت وارد است.

مخالفان ابن تیمیه پاسخ گفته‌اند: استثنائی که در حدیث آمده است، ناگزیر می‌باید مستثنی منه داشته باشد و آن عبارت از کلمه "مسجد" است. بدین‌سان، تقدیر حدیث چنین می‌شود: لاتشدوا الرِّحَالُ الَىَّ مَسْجِدِ الَّا ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ و معنا چنین خواهد بود: "برای زیارت هیچ مسجدی نباید سفر کرد مگر سه مسجد". پس، سفر برای زیارت قبور و قبر مطهر پیامبر(ص) در مستثنی منه داخل نیست و از کلام آن حضرت بیرون است و نهی بدان تعلق نمی‌یابد. اگر مستثنی منه، کلمه "مکان" باشد، مراد ابن تیمیه حاصل می‌آید بدین تقدیر: لاتشدوا الرِّحَالُ الَىَّ مَسْجِدِ الَّا ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ. اما باز هم با این استدلال نمی‌توان زیارت قبور را ناروا شمرد، و آیات و روایات و عمل مسلمانان را نادرست پنداشت.

  1. معنای این روایات- چنان که گذشت- احتمال دیگری نیز دارند و بدین روی، معنای مقصود ابن تیمیه از قطعیت می‌افتد و اعتبار خویش را از دست می‌دهد؛ زیرا چون پای احتمال به میان آید، استدلال روی به بطلان می‌گذارد. وانگهی، احتمال نخست قوت بیش‌تری دارد؛ زیرا مناسبت حکم و موضوع و هماهنگی مستثنی منه و مستثنی مقتضی آن است.
  2. بنابر احتمال ابن تیمیه، معنای روایت مخدوش‌ می‌شود و صدور آن از گوینده حکیم و عالمی همانند پیامبر محال می‌نماید. بنابر معنای احتمالی او، سفر به هر جایی جز مسجد یاد شده، ناروا است؛ در حالی که از نظر اسلام، سیر در ارض جایز و بلکه مستحب و گاه واجب است؛ مانند سفر برای تحصیل دانش، تجارت، صله رحم، سیاحت و جهاد. بدین‌سان، گریزی جز پذیرفتن معنای نخست بر جای نمی‌ماند هر چند صحت حدیث بنابر این احتمال نیز مشکل‌آفرین است و نسبت چنین دستوری به پیامبر(ص) ممکن نیست؛ زیرا بنابر آن، سفر به هیچ مسجدی جز سه مسجد یاد شده روا نیست؛ اما محدثان نقل کرده‌اند که پیامبر(ص) روزهای شنبه، پیاده و گاه سواره به مسجد قبا می‌رفته و دو رکعت نماز می‌گزارده است[۱۰].[۱۱]

استدلال شیعیان

  1. زیارت قبور از نظر قرآن و سنت: قرآن کریم درباره منافقان می‌فرماید: "و هرگز بر هیچ مرده‌ای از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نایست؛ چراکه آنان به خدا و پیامبر او کافر شدند و در حال فسق مردند"[۱۲]. از این آیه دو فرمان مهم بر می‌آید:
    1. بر جنازه منافقان نباید نماز گزارد؛
    2. پیش قبر آنان نباید ایستاد. آیا مراد از "ایستادن"، تنها ایستادن هنگام دفن است یا مفهومی گسترده‌تر دارد؟ مفسران، احتمال دوم را ترجیح داده‌اند[۱۳]. اینکه خداوند به پیامبرش فرمان می‌دهد پیش قبر منافقان نرود، نشان می‌دهد که سیره نبوی(ص) آن بوده که بر قبر مسلمانان حضور می‌یافته و بر ایشان دعا می‌کرده است. اگر جز این باشد، نهی قرآن معنا نخواهد داشت. روایات پرشماری نیز از شیعه و سنی به چشم می‌آیند که بر جواز زیارت قبور گواهی می‌دهند:
  2. مسلم در صحیح‌ از عائشه نقل می‌کند که پیامبر(ص) در واپسین ساعات شب، خانه را به قصد زیارت بقیع ترک کرد و هنگام زیارت به مردگان فرمود:السَّلَامُ عَلَيْكُمْ دَارُ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَ آتاكُمْ ما تُوعَدُونَ غَداً مُؤَجَّلُونَ وَ إِنَّا انَّ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لَا حِقُونَ. أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِأَهْلِ بَقِيعِ...[۱۴].
  3. همو نقل می‌کند که پیامبر(ص) به عائشه فرمود: "جبرئیل بر من فرود آمد و گفت: خدایت‌ فرمان می‌دهد به زیارت اهل بقیع بروید و برای آنان آمرزش بخواهید. عائشه گفت: چگونه برای آنان آمرزش بخواهم؟ پیامبر(ص) فرمود: بگو السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ يَرْحَمُ الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنَّا وَ الْمُسْتَأْخِرِينَ وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لَا حِقُونَ[۱۵].
  4. در فقه شیعی و سنی پژوهش‌های پردامنه‌ای درباره جواز زیارت قبور، انجام پذیرفته است به ویژه درباره زیارت مرقد شریف پیامبر(ص). علامه امینی نظریه بیش از چهل دانشمند مسلمان را در این باره گرد آورده است[۱۶]. تقی‌الدین سُبُکی شافعی (متوفای ۷۵۶ق) نیز آرای فقیهان سنی را از قرن ۴ تا زمان خویش، به دست آورده و با استناد به آنها، آرای ابن تیمیه را به نقد کشانیده است[۱۷].
  5. قرآن کریم به مسلمانان می‌آموزد که به محضر پیامبر(ص) بار یابند و از خداوند آمرزش خواهند و از رسول او تمنا کنند که برایشان آمرزش بخواهد[۱۸]. خداوند در نکوهش منافقان می‌فرماید: "هر گاه بدانان گویند که به حضور رسول خدا بروید تا برایتان آمرزش طلبد، سر باز می‌زنند"[۱۹].</ref>. برخی محققان اهل سنت معتقدند که هم اینک نیز می‌توان به این آیه عمل کرد و به حرم رسول خدا(ص) شرفیاب گشت و از او خواست تا برای مؤمنان آمرزش بطلبد[۲۰].

بنابر این نظر، هر چند آیه در عصر حیات پیامبر نازل شده است، اما درخواست آمرزش بدان زمان اختصاص ندارد؛ زیرا این مقامی است که خداوند به نشانه عظمت پیامبر(ص) بدو عطا فرموده است و با مرگ جسمانی از میان نمی‌رود. چه بسا کسی بگوید: هر چند آیه نشان‌دهنده عظمت و شأن والای پیامبر(ص) است، اما استغفار، تنها در حیات ممکن است نه در ممات؛ زیرا در این حال، رابطه با پیامبر(ص) ممکن نیست. این استدلال باطل است؛ زیرا:

  1. مرگ در نظرگاه دینی، پایان زندگی نیست، بلکه گذر به جهانی دیگر است که از این جهان برتر است و انسان در آن جهان نیز زنده و بینا و شنوا است.
  2. بنابر روایاتی فراوان از رسول خدا(ص) فرشتگان درود هر مسلمانی را در هر جای، به او می‌رسانند: "بر من درود بفرستید که درود شما هر جا که باشید، به من می‌رسد"[۲۱].
  3. بر مسلمانان واجب است در نماز خویش بر پیامبر(ص) سلام گویند و برایش دعا کنند: "السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته". این سلام، از باب تبرک و تشریفات نیست؛ بلکه واقعی است؛ سلامی است از زنده‌ای به زنده‌ای دیگر که شنوا و دانا است. قرآن کریم می‌فرماید: "و بگو هر کاری می‌خواهید بکنید که به زودی خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست"[۲۲].

روایاتی پر شمار نیز بر جواز زیارت پیامبر(ص) گواهی می‌دهند که علامه امینی آنها را در الغدیر فراهم آورده است. از آن دسته‌اند: دار قطنی از عبدالله بن عمر نقل کرده است که پیامبر(ص) فرمود: "هر کس مرا زیارت کند، شفاعتم بر او واجب می‌شود"[۲۳]. طبرانی در معجم الکبیر و غزالی در احیاء العلوم‌ از عبدالله بن عمر نقل کرده‌اند که پیامبر(ص) فرمود: "هر کس به زیارتم آید، بر من لازم است به روز قیامت شفاعتش کنم"[۲۴]. نیز از امام باقر(ع) نقل است که پیامبر(ص) فرمود: "هر کس به زیارتم آید- چه آن گاه که در دنیایم و چه آن گاه که در آن سرایم- به روز قیامت شفیع او باشم"[۲۵]. از علی بن ابی‌طالب(ع) روایت کرده‌اند که فرمود: "چون حج می‌گزارید و سپس بیت‌الله را ترک می‌گویید، حج خویش را با زیارت رسول خدا به کمال رسانید؛ زیرا ترک زیارت او گونه‌ای جفاکاری است و شما بدین کار مأمور شده‌اید. حج خود را با زیارت قبوری به کمال رسانید که خداوند بر شما واجب کرده است زیارتشان کنید و حقشان را به جای آورید"[۲۶]. بدین‌سان، زیارت قبور، به دلیل عقل، فطرت، کتاب، سنت و اجماع مسلمانان، پسندیده است[۲۷].

زیارت زنان مسلمان

وهابیان بر حرمت زیارت قبور برای زنان، بیش از مردان پای می‌فشارند. شکی نیست که بیش‌تر احکام اسلام برای مردان و زنان یکسان‌اند و اگر استثنائی در میان آید، نیازمند دلیل است. پیامبر(ص) خطاب به مسلمانان فرموده است: «" زُورُوا الْقُبُورِ فَإِنَّهَا تُذَكِّرُكُمُ الْآخِرَةَ ‏"»[۲۸]. هر چند خطاب این روایت به‌ جمع مذکر است، اما عرف آیات و روایات این است که همه خطاب‌ها زنان را نیز در بر می‌گیرند مگر دلیلی بر عدم اشتراک در میان آید. بدین‌سان، خطاب «" زُورُوا "» زنان را نیز در بر می‌گیرد؛ همانند ﴿أَقِيمُوا الصَّلاةَ و ﴿وَ آتُوا الزَّكاةَ که مرد و زن را در بر می‌گیرند. وانگهی، در تاریخ آمده است که عائشه بقیع را زیارت کرده و پیامبر(ص) نیز آداب آن را بدو آموخته و همچنین حضرت فاطمه(س) و آل عبا، مرقد حمزه(ع) را در احد زیارت کرده‌اند[۲۹].

احادیث وهابیان

وهابیان برای اثبات حرمت زیارت قبور توسط زنان به چند حدیث تمسک جسته‌اند:

  1. «" لَعَنَ اللَّهُ زوارات الْقُبُورِ ‏"»[۳۰].
  2. ابن ماجه از حضرت علی بن ابی‌طالب(ع) نقل کرده است که روزی پیامبر(ص) از خانه به در آمد و زنانی را دید که بر راه نشسته‌اند. فرمود: برای چه اینجا نشسته‌اید؟ گفتند: در انتظاریم تا جنازه‌ای بیاورند. فرمود: شما او را غسل می‌دهید؟ گفتند: نه. فرمود: شما او را به سوی قبر می‌برید؟ گفتند: نه فرمود: شما او را دفن می‌کنید؟ گفتند: نه. فرمود: پس برگردید که شما گناه می‌کنید نه آنکه اجر می‌برید[۳۱].[۳۲]

نقد و بررسی

حدیث نخست بنابر رأی برخی محدثان سنی، منسوخ است. ترمذی، که ناقل حدیث است، می‌گوید: این روایت مربوط به دوران پیش از تجویز زیارت قبور است؛ اما چون پیامبر(ص) زیارت قبور را جایز شمرد، زن و مرد را یکسان خطاب کرد[۳۳]. قرطبه گوید: این حدیث در شأن زنانی است که بسیار به گورستان می‌رفتند و حق شوهر خویش را فرو می‌گذاشتند و گواه بر این رأی، کلمه "زوارات" است که بر مبالغه دلالت می‌کند. حدیث دوم، اولًا از نظر سند مخدوش است؛ زیرا در سلسله راویان آن، دینار بن عمرو وجود دارد که از نظر راوی‌شناسان اهل سنت، مجهول و کذاب و متروک و خطاکار است. ثانیاً، روایت به موضوع زیارت قبور نظر ندارد؛ بلکه نکوهش پیامبر(ص) در آن، متوجه زنانی است که برای تماشای جنازه آمده‌اند و هیچ کاری در تجهیز میت بر عهده ندارد[۳۴].[۳۵]

منابع

پانویس

  1. کشف الارتیاب‌، ۳۷۲.
  2. بحارالانوار، ۷۹/ ۶۴.
  3. سنن ابن ماجه، ۱/ ۵۰۰؛ کشف الارتیاب‌، ۳۷۲.
  4. وسائل الشیعه‌، ۱۰/ ۳۴۶.
  5. فتح المجید، ۲۴۴؛ شیعیگری‌، ۲۲/ به نقل از شیعه چه می‌گوید، ۶۳؛ دائرة المعارف فارسی‌، ۱/ ۱۱۵۷.
  6. اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اهل الجحیم‌، ۴۵۷/ به نقل از الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة، ۲۷۷.
  7. فرهنگ شیعه، ص۲۷۷ ـ ۲۷۸.
  8. صحیح مسلم‌، ۴/ ۱۲۶.
  9. صحیح مسلم‌، ۴/ ۱۲۶.
  10. وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی‌، ۱۴۱؛ کشف الارتیاب‌ ۳۷۷- ۳۷۴.
  11. فرهنگ شیعه، ص۲۷۸-۲۷۹.
  12. ﴿ وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ؛ سوره توبه، آیه ۸۴.
  13. تفسیر بیضاوی‌، ۱/ ۴۱۶؛ تفسیر جلالین‌، ۸۴؛ روح البیان‌، ۳/ ۳۷۸؛ روح المعانی‌، ۱۰/ ۱۵۵.
  14. صحیح مسلم‌، ۳/ ۶۳.
  15. صحیح مسلم‌، ۳/ ۶۴.
  16. الغدیر، ۵/ ۹- ۱.
  17. شفاء السقام فی زیارة خیر الانام، ۷۹- ۶۵.
  18. ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا؛ سوره نساء، آیه ۶۴.
  19. ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ؛ سوره منافقان، آیه ۵.
  20. شفاء السقام‌، ۸۱.
  21. التاج الجامع‌ للاصول فی احادیث الرسول‌، ۲/ ۱۸۹.
  22. ﴿وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛سوره توبه، آیه ۱۰۵.
  23. السنن‌، ۲/ ۲۷۸؛ الاحکام السلطانیة، ۱۰۵.
  24. احیاء العلوم‌، ۱/ ۳۰۶؛ الغدیر، ۵/ ۹۷.
  25. خصال صدوق‌، ۲/ ۴۰۶؛ بحارالانوار، ۹۷/ ۱۳۹.
  26. علل الشرائع، ۴۶۰؛ بحارالانوار، ۹۷/ ۱۳۹.
  27. فرهنگ شیعه، ص۲۸۰-۲۸۱.
  28. سنن ابن ماجه‌، ۱/ ۵۰۰.
  29. فرهنگ شیعه، ص۲۸۱.
  30. سنن ابن ماجة، ۱۰/ ۵۳۰؛ سنن ابی داوود، ۳/ ۲۱۸.
  31. فتح الباری‌، ۳/ ۱۴۸.
  32. فرهنگ شیعه، ص۲۸۱-۲۸۲.
  33. سنن ابن ماجة، ۳/ ۳۷۱.
  34. وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی‌، ۱۱۱.
  35. فرهنگ شیعه، ص۲۸۲.