اسراف در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==') |
(←مقدمه) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = اسراف | |||
| عنوان مدخل = اسراف | |||
| مداخل مرتبط = [[اسراف در قرآن]] - [[اسراف در فقه سیاسی]] - [[اسراف در معارف دعا و زیارات]] - [[اسراف در معارف و سیره نبوی]] - [[اسراف در معارف و سیره سجادی]] - [[اسراف در معارف و سیره رضوی]] - [[اسراف در معارف و سیره معصوم]] - [[اسراف در جامعهشناسی اسلامی]] - [[اسراف در فقه اسلامی]] - [[اسراف در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== مقدمه == | |||
[[اسراف]] عبارت است از [[تجاوز]] از حدّ در هر فعلی که از [[انسان]] سر میزند<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۰۷.</ref>، [[زیادهروی]] و گزاف کاری<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۸.</ref>، در مقابل [[اقتصاد]] و [[میانهروی]]<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۲۴۴.</ref>. اصل آن "سرف" به معنای از حد گذشتن است<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۱۵۳.</ref>. {{متن قرآن|وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.</ref>. | |||
[[افراط]] و [[زیادهروی]] در امور [[دنیایی]] مذموم و نکوهیده است و منشأ [[اسراف]] در فعل [[انسان]] [[جهل]] و [[غفلت]] است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۱۱.</ref>. | |||
[[قرآن کریم]] مواردی از [[اسراف]] را برشمرده و از آنها [[نهی]] کرده است؛ از جمله این موارد: [[اسراف]] در اکل و شرب: {{متن قرآن|كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref>، اعطای [[صدقه]] از محصول زراعی: {{متن قرآن|وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا}}<ref>«و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref>، انتقام جویی: {{متن قرآن|فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>، [[انفاق]]: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref> و مال یتیم: {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا}}<ref>«و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید» سوره نساء، آیه ۶.</ref>. | |||
[[اسراف]] افزون بر وصف عمل فردی، در عرصه [[اجتماعی]] و عمل جمعی نیز تحقق میپذیرد. [[خداوند]] [[عمل]] [[فرعون]] را در برتری طلبی بر [[انسانها]] و ادعای خدایی، [[افراط]] و [[تجاوز]] از حد دانسته، او را از مسرفین بر میشمارد: {{متن قرآن|وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.</ref> و نیز اقوامی به [[دلیل]] [[فرهنگ]] [[حاکم]] یا عمل جمعی به این صفت خوانده شدهاند: {{متن قرآن|إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}}<ref>«شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.</ref> و نیز {{متن قرآن|أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ}}<ref>«پس آیا از آن رو که قومی گزافکارید این پند را از شما با رویگردانی بازداریم؟» سوره زخرف، آیه ۵.</ref>. در این [[آیه شریفه]]، استهزای [[رسولان الهی]] و [[تکذیب]] [[آیات الهی]]، کنشی است که [[اعراب جاهلی]] و [[کفار]] و [[مشرکان]] [[مکه]] بدان [[دلیل]] مُسرف [[لقب]] گرفتهاند<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۸۵. </ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۸۹.</ref> | |||
== اسراف و [[تبذیر]] و تاثیر آنها در امنیت اقتصادی == | |||
اسراف و تبذیر از محرماتی است که [[قرآن کریم]] به آن تصریح کرده و به شدت از آنها نهی کرده است. با اینکه این دو مفهوم تا حدی [[قرابت]] معنایی دارند، در تعریف آنها تفاوت دیده میشود؛ در تعریف اسراف گفته شده است: {{عربی|أسرف في ماله أي أنفق من غير اعتدال و وضع المال في غير موضعه}}<ref>محمود عبدالرحمان، معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه، ج۱، ص۱۷۳.</ref>: «در مالش اسراف کرد؛ یعنی بدون رعایت اعتدلال، [[انفاق]] کرد و مالش را در غیر موضع و جایش قرار داد». اما در تعریف تبذیر، [[شافعی]] میگوید: {{عربی|التبذير إنفاق المال في غير حقه ولا تبذير في عمل الخير}}<ref>محمود عبدالرحمان، معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه، ج۱، ص۱۷۳.</ref>: «تبذیر بخشیدن [[مال]] در غیر جا و [[حق]] آن است و تبذیر در عمل خیر اتفاق نمیافتد». بنابراین اسراف، [[مصرف]] کردن بیش از حد است<ref>در اقرب گفته: آن ضد میانه روی و تجاوز از حد و اعتدال است (سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۳، ص۲۵۷).</ref>؛ اما تبذیر افساد در [[مال]] و هزینه کردن آن در [[معصیت]] است<ref>{{عربی|بذر ماله: أفسده وأنفقه في السرف... التبذير: إفساد المال وإنفاقه في السرف... التبذير أن ينفق المال في المعاصی}} (ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۵۰).</ref>. هر دو مقوله [[اسراف]] و [[تبذیر]] پیامدهای یکسانی بر [[امنیت اقتصادی]] [[جامعه]] به جا میگذارند. | |||
در [[روایات]]، اسراف [[مکروه]] شمرده شده و آمده است: {{متن حدیث|يستحب الاقتصاد في الأكل ويكره الإسراف و الإفراط فيه و الامتلاء من الطعام. قال الله تعالى {{متن قرآن|كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref> و في الحديث عن الإمام الصادق قال: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ إِذَا مَا جَافَ بَطْنُهُ وَ أَبْغَضُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ إِذَا امْتَلَأَ بَطْنُهُ»}}<ref>سید محمد سعید حکیم، منهاج الصالحین، ج۳، ص۲۳۲.</ref>: «[[میانه روی]] در خوردن [[مستحب]] است و اسراف و [[افراط]] در آن و پرخوری مکروه است. [[خداوند]] میفرماید: "بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند اسراف کنندگان را [[دوست]] ندارد". در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} است که آن حضرت فرمود: "[[بنده]] به [[خدا]] نزدیکتر است وقتی شکمش خالی است و از خدا دور است، وقتی شکمش پر است». | |||
اسراف از مذمومات و [[اعمال]] نکوهش شده در [[قرآن]] است و خداوند در [[قرآن کریم]] در تقبیح و مذمت آن بیان تندی دارد؛ به طوری که اسراف کنندگان را برادران شیطان خوانده است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ}}<ref>«که فراخ رفتاران یاران شیطانند» سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref> از جمله این [[آیات]] است: {{متن قرآن|وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ}}<ref>«و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ میداشت در زمین سرکشی میورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازهای فرو میفرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست» سوره شوری، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى}}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی میورزد * چون خود را بینیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.</ref> و {{متن قرآن|وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوسًا}}<ref>«و چون به آدمی نعمت دهیم روی برمیتابد و با تکبّر کناره میجوید و چون بدی بدو رسد ناامید میگردد» سوره اسراء، آیه ۸۳.</ref>. | |||
نکته شایان ذکر اینکه [[خداوند]] در استفاده از [[نعمتها]]، برای افراد حدی معین کرده است. در واقع یکی از سازوکارهای تأمین [[امنیت اقتصادی]] [[جامعه]]، [[مبارزه]] با طغیانها و رفاهزدگیهای [[مالی]] است؛ همچنین سازوکار دیگر [[قرآن]] و به تبع [[شریعت]]، رعایت دوری از [[اسراف]] و [[تبذیر]] است. در [[حقیقت]] اسرافکاران با [[زیادهروی]] در [[مصرف]]، به گونهای در [[نظام]] [[متعادل]] [[اقتصادی]] جامعه اخلال ایجاد میکنند و زمینه ناامنی اقتصادی فراهم میسازند<ref>[[محمد اسماعیل نباتیان|نباتیان، محمد اسماعیل]]، [[فقه و امنیت (کتاب)|فقه و امنیت]] ص ۳۳۲.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] | |||
# [[پرونده:IM010643.jpg|22px]] [[محمد اسماعیل نباتیان|نباتیان، محمد اسماعیل]]، [[فقه و امنیت (کتاب)|'''فقه و امنیت''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۸: | خط ۳۱: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اسراف]] | [[رده:اسراف]] | ||
[[رده:گناهان کبیره]] | |||
[[رده:حرامها]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۱
مقدمه
اسراف عبارت است از تجاوز از حدّ در هر فعلی که از انسان سر میزند[۱]، زیادهروی و گزاف کاری[۲]، در مقابل اقتصاد و میانهروی[۳]. اصل آن "سرف" به معنای از حد گذشتن است[۴]. ﴿وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ﴾[۵].
افراط و زیادهروی در امور دنیایی مذموم و نکوهیده است و منشأ اسراف در فعل انسان جهل و غفلت است[۶].
قرآن کریم مواردی از اسراف را برشمرده و از آنها نهی کرده است؛ از جمله این موارد: اسراف در اکل و شرب: ﴿كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾[۷]، اعطای صدقه از محصول زراعی: ﴿وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا﴾[۸]، انتقام جویی: ﴿فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا﴾[۹]، انفاق: ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا﴾[۱۰] و مال یتیم: ﴿وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا﴾[۱۱].
اسراف افزون بر وصف عمل فردی، در عرصه اجتماعی و عمل جمعی نیز تحقق میپذیرد. خداوند عمل فرعون را در برتری طلبی بر انسانها و ادعای خدایی، افراط و تجاوز از حد دانسته، او را از مسرفین بر میشمارد: ﴿وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ﴾[۱۲] و نیز اقوامی به دلیل فرهنگ حاکم یا عمل جمعی به این صفت خوانده شدهاند: ﴿إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ﴾[۱۳] و نیز ﴿أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ﴾[۱۴]. در این آیه شریفه، استهزای رسولان الهی و تکذیب آیات الهی، کنشی است که اعراب جاهلی و کفار و مشرکان مکه بدان دلیل مُسرف لقب گرفتهاند[۱۵].[۱۶]
اسراف و تبذیر و تاثیر آنها در امنیت اقتصادی
اسراف و تبذیر از محرماتی است که قرآن کریم به آن تصریح کرده و به شدت از آنها نهی کرده است. با اینکه این دو مفهوم تا حدی قرابت معنایی دارند، در تعریف آنها تفاوت دیده میشود؛ در تعریف اسراف گفته شده است: أسرف في ماله أي أنفق من غير اعتدال و وضع المال في غير موضعه[۱۷]: «در مالش اسراف کرد؛ یعنی بدون رعایت اعتدلال، انفاق کرد و مالش را در غیر موضع و جایش قرار داد». اما در تعریف تبذیر، شافعی میگوید: التبذير إنفاق المال في غير حقه ولا تبذير في عمل الخير[۱۸]: «تبذیر بخشیدن مال در غیر جا و حق آن است و تبذیر در عمل خیر اتفاق نمیافتد». بنابراین اسراف، مصرف کردن بیش از حد است[۱۹]؛ اما تبذیر افساد در مال و هزینه کردن آن در معصیت است[۲۰]. هر دو مقوله اسراف و تبذیر پیامدهای یکسانی بر امنیت اقتصادی جامعه به جا میگذارند. در روایات، اسراف مکروه شمرده شده و آمده است: «يستحب الاقتصاد في الأكل ويكره الإسراف و الإفراط فيه و الامتلاء من الطعام. قال الله تعالى ﴿كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾[۲۱] و في الحديث عن الإمام الصادق قال: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ إِذَا مَا جَافَ بَطْنُهُ وَ أَبْغَضُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ إِذَا امْتَلَأَ بَطْنُهُ»»[۲۲]: «میانه روی در خوردن مستحب است و اسراف و افراط در آن و پرخوری مکروه است. خداوند میفرماید: "بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد". در حدیثی از امام صادق(ع) است که آن حضرت فرمود: "بنده به خدا نزدیکتر است وقتی شکمش خالی است و از خدا دور است، وقتی شکمش پر است».
اسراف از مذمومات و اعمال نکوهش شده در قرآن است و خداوند در قرآن کریم در تقبیح و مذمت آن بیان تندی دارد؛ به طوری که اسراف کنندگان را برادران شیطان خوانده است: ﴿إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ﴾[۲۳] از جمله این آیات است: ﴿وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ﴾[۲۴]، ﴿كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى﴾[۲۵] و ﴿وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوسًا﴾[۲۶].
نکته شایان ذکر اینکه خداوند در استفاده از نعمتها، برای افراد حدی معین کرده است. در واقع یکی از سازوکارهای تأمین امنیت اقتصادی جامعه، مبارزه با طغیانها و رفاهزدگیهای مالی است؛ همچنین سازوکار دیگر قرآن و به تبع شریعت، رعایت دوری از اسراف و تبذیر است. در حقیقت اسرافکاران با زیادهروی در مصرف، به گونهای در نظام متعادل اقتصادی جامعه اخلال ایجاد میکنند و زمینه ناامنی اقتصادی فراهم میسازند[۲۷].
منابع
پانویس
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۰۷.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۸.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۲۴۴.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۱۵۳.
- ↑ «و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۱۱.
- ↑ «بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.
- ↑ «و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید» سوره انعام، آیه ۱۴۱.
- ↑ «پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.
- ↑ «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند» سوره فرقان، آیه ۶۷.
- ↑ «و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید» سوره نساء، آیه ۶.
- ↑ «و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ «شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.
- ↑ «پس آیا از آن رو که قومی گزافکارید این پند را از شما با رویگردانی بازداریم؟» سوره زخرف، آیه ۵.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۸۵.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۸۹.
- ↑ محمود عبدالرحمان، معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه، ج۱، ص۱۷۳.
- ↑ محمود عبدالرحمان، معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه، ج۱، ص۱۷۳.
- ↑ در اقرب گفته: آن ضد میانه روی و تجاوز از حد و اعتدال است (سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۳، ص۲۵۷).
- ↑ بذر ماله: أفسده وأنفقه في السرف... التبذير: إفساد المال وإنفاقه في السرف... التبذير أن ينفق المال في المعاصی (ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۵۰).
- ↑ «بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.
- ↑ سید محمد سعید حکیم، منهاج الصالحین، ج۳، ص۲۳۲.
- ↑ «که فراخ رفتاران یاران شیطانند» سوره اسراء، آیه ۲۷.
- ↑ «و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ میداشت در زمین سرکشی میورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازهای فرو میفرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست» سوره شوری، آیه ۲۷.
- ↑ «حاشا؛ انسان سرکشی میورزد * چون خود را بینیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.
- ↑ «و چون به آدمی نعمت دهیم روی برمیتابد و با تکبّر کناره میجوید و چون بدی بدو رسد ناامید میگردد» سوره اسراء، آیه ۸۳.
- ↑ نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۳۳۲.