دلایل اثبات امامت امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (حذف پیوند از عنوان منبعشناسی جامع مهدویت توسط ربات) |
جز (جایگزینی متن - '<ref>مجتبی تونهای، [[موعودنامه' به '<ref>تونهای، مجتبی، [[موعودنامه') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
::::::نمونههای دیگری از نص را میتوان در جلد دوم کتاب کمال الدین، صفحات ۳۸۱، ۳۷۶ و ۴۰۹ ملاحظه کرد. همچنین در کتاب [[کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر (کتاب)|کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر]] تألیف شیخ [[علی بن محمد بن علی الخزاز قمی]]، ۱۷۰ حدیث از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] روایت شده که همه آنها به امامت [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تصریح دارد. | ::::::نمونههای دیگری از نص را میتوان در جلد دوم کتاب کمال الدین، صفحات ۳۸۱، ۳۷۶ و ۴۰۹ ملاحظه کرد. همچنین در کتاب [[کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر (کتاب)|کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر]] تألیف شیخ [[علی بن محمد بن علی الخزاز قمی]]، ۱۷۰ حدیث از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] روایت شده که همه آنها به امامت [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تصریح دارد. | ||
::::::'''دوم:[[معجزه]]''': [[معجزات امام مهدی|معجزات]] و [[کرامات امام مهدی|کرامات حضرت]]، دلیلی بر [[اثبات امامت]] اوست. از [[علی بن محمد سمری]] نقل شده که به محضر مقدس [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نامه نوشت و درخواست کفن کرد. جواب آمد که در سال هشتاد یا هشتاد و یکم به آن نیازمند خواهی شد. پس در همان وقتی که آن حضرت برایش تعیین کرده بود وفات یافت و یک ماه پیش از فوتش کفن برایش فرستاده شد<ref>همان، ص ۵۰۱. </ref>. | ::::::'''دوم:[[معجزه]]''': [[معجزات امام مهدی|معجزات]] و [[کرامات امام مهدی|کرامات حضرت]]، دلیلی بر [[اثبات امامت]] اوست. از [[علی بن محمد سمری]] نقل شده که به محضر مقدس [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نامه نوشت و درخواست کفن کرد. جواب آمد که در سال هشتاد یا هشتاد و یکم به آن نیازمند خواهی شد. پس در همان وقتی که آن حضرت برایش تعیین کرده بود وفات یافت و یک ماه پیش از فوتش کفن برایش فرستاده شد<ref>همان، ص ۵۰۱. </ref>. | ||
::::::از جمله معجزات آشکار حضرت، حاجت گرفتن مردم از آن حضرت است که هرازگاهی زبانبهزبان میچرخد و مشتاقان را امیدوارتر و مشتاقتر میکند. شفا یافتن بیماران لاعلاج در [[مسجد جمکران]] از آن جمله است. در کتابهای کمال الدین [[شیخ صدوق]]، بحارالانوار علامه مجلسی و نجم الثاقب میرزا حسین نوری از معجزات حضرت بسیار آمده است»<ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی | ::::::از جمله معجزات آشکار حضرت، حاجت گرفتن مردم از آن حضرت است که هرازگاهی زبانبهزبان میچرخد و مشتاقان را امیدوارتر و مشتاقتر میکند. شفا یافتن بیماران لاعلاج در [[مسجد جمکران]] از آن جمله است. در کتابهای کمال الدین [[شیخ صدوق]]، بحارالانوار علامه مجلسی و نجم الثاقب میرزا حسین نوری از معجزات حضرت بسیار آمده است»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۶۹.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
نسخهٔ ۱ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۹
دلایل اثبات امامت امام مهدی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / امامت و ولایت امام مهدی / امامت امام مهدی |
مدخل اصلی | دلایل اثبات امامت امام مهدی |
مدخل وابسته | ؟ |
دلایل اثبات امامت امام مهدی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در اینباره گفته است:
- «۱. محمد بن ابراهیم بن مهزیار گوید: پس از وفات حضرت ابی محمد (ع) (درباره جانشینش) به شک افتادم و نزد پدرم مال بسیاری (از سهم امام (ع)) گرد آمده بود، آنها را برداشت و به کشتی نشست، من هم دنبال او رفتم، او را تب سختی گرفت و گفت: پسرجان! مرا برگردان که این بیماری مرگ است، آنگاه گفت: درباره این اموال از خدا بترس و به من وصیت نمود و سپس وفات کرد. من با خود گفتم: پدر من کسی نبود که وصیت نادرستی کند. من این اموال را به عراق میبرم و در آنجا خانهای بالای شط اجاره میکنم و به کسی چیزی نمیگویم، اگر موضوع برایم آشکار شد، چنان که در زمان امام حسن عسکری(ع) برایم واضح شد، به او میدهم و گرنه مدتی با آنها خوش میگذرانم. وارد عراق شدم و منزلی بالای شط اجاره کردم، و چند روز آنجام بودم، ناگاه فرستادهای آمد و نامهای همراه داشت که: ای محمد! تو چنین و چنان اموالی را در میان چنین و چنان ظروفی همراه داری تا آنجا که همه اموالی را که همراه من بود و خودم هم به تفصیل نمیدانستم برایم شرح داد، من آنها را به فرستاده تسلیم کردم و چند روز آنجا ماندم، کسی سربه سوی من بلند نکرد (و نزد من نیامد) من اندوهگین شدم، سپس نامهای به من رسید که: ترا به جای پدرت منصوب ساختیم، خدا را شکر کن[۱].
- ۲. حسن بن نضر و ابوصدام و جماعتی بعد از رحلت امام حسن عسکری(ع) درباره آنچه در دست وکلای حضرت بود، گفتگو میکردند و میخواستند تحقیقاتی به عمل آورند. پس حسن بن نضر نزد ابو صدام آمد و گفت: من میخواهم به حج بروم. ابوصدام گفت: آن را امسال به تأخیر بیانداز. حسن بن نضر گفت: من به قدری ناراحت شدهام که خوابم نمیبرد و ناچار به حرکت هستم. سپس احمد بن یعلی بن حماد را وصی خود گردانید و وصیت کرد که وی مقداری از مالش را به ناحیه مقدسه امام زمان(ع) تسلیم کند و چیزی از آن را بیرون ندهد مگر این که بعد از ظاهر شدن حضرت با دست خود به دست او بسپارد!. حسن بن نضر میگوید: هنگامی که به بغداد رسیدم؛ خانهای اجاره کرده منزل نمودم. در آن اثنا یکی از وکلای حضرت نزد من آمد و مقداری پارچه و پول آورد و نزد من گذارد. گفتم: اینها چیست؟ گفت این است که میبینی! سپس وکیلی دیگر آمد و همین کار را کرد. آنگاه چند نفر آمدند تا آنکه خانه را پر کردند. بعد از آن احمد بن اسحق –قمی- با آنچه با خود داشت نزد من آمد. من در شگفت ماندم و به فکر فرو رفتم. سپس نامهای رسید که چون قسمتی از روز بگذرد. آنچه مال با تو هست بردار و بیاور. من نیز همه آن اموال را برداشته و به راه افتادم شصت نفر (از مخالفین) سرراه را گرفته بودند ولی من از بین آنها گذشتم و خداوند مرا سالم نگاه داشت. وقتی به محله "عسکر" رسیدم فرود آمدم. در آنجا نامهای به من دادند که آنچه با خودداری بیاور. من نیز آنچه آورده بودم. در زنبیل حمالها نهادم و به راه افتادم. چون به دهلیزخانه رسیدم دیدم مردی سیاه آنجا ایستاده و از من پرسید: حسن بن نضر تو هستی؟ گفتم: آری. گفت: داخل شو! من به خانه درآمدم و به اطاقی رفتم و زنبیل حمالها را خالی کردم دیدم در گوشه خانه نان بسیاری هست. دو دانه نان به هر کدام از حمالها دادند و آنها را روانه کردند. بعد از آن اطاقی را دیدم که پرده به در آن آویختهاند. از پشت آن پرده کسی صدا زد: ای حسن بن نضر! خدا را شکر کن که بر تو منت نهاد و تردید مکن، چه که شیطان میخواهد تو شک کنی! پس دو قطعه پارچه از آنجا بیرون آمد و و به دادند و گفتند: اینها را بگیر که به آن احتیاج پیدا میکنی. من آنها را گرفتم و بیرون آمدم سعد بن عبدالله میگوید: حسن بن نضر رفت و ماه رمضان همان سال وفات یافت و او را با همان دو قطعه پارچه کفن کردند![۲].
- ۳. فضل بن شاذان در کتاب إثبات الرجعة از إبراهیم بن محمد بن فارس نیشابور نقل میکند: زمانی که عمرو بن عوف که فرمانروایی ستمگر بود و به کشتن شیعیان، علاقه فراوان داشت قصد کشتن مرا کرد، به شدت بیمناک شدم و وحشت همه وجودم را فرا گرفت. پس با خاندان و دوستان خود خداحافظی کرده و رو به جانب خانهامام حسن عسکری(ع) کردم تا با ایشان نیز وداع کنم و در نظر داشتم که پس از آن بگریزم. چون به خانه امام وارد شدم، در کنارامام حسن عسکری(ع) پسری دیدم که رویش مانند ماه شب چهاردهم میدرخشید، به گونهای که از نور سیمای او حیران گشتم و نزدیک بود آنچه را در خاطر داشتم یعنی ترس از کشته شدن و تصمیم به فرار فراموش کنم. در این هنگام آن کودک به من گفت:ای ابراهیم! نیازی به گریختن نیست. به زودی خدای متعال، شر او را از تو دور خواهد کرد. حیرتم بیشتر شد. به امام عسکری (ع) گفتم: فدای شما شوم! این پسر کیست که از درون من خبر میدهد؟ آن حضرت فرمود: او فرزند من و جانشین پس از من است. ابراهیم گوید: بیرون آمدم؛ در حالی که به لطف خداوند امیدوار بودم و به آنچه از امام دوازدهم(ع)، شنیده بودم، اعتماد داشتم. چندی بعد، عمویم مرا به کشته شدن عمرو بن عوف، بشارت داد[۳]»[۴].
پاسخهای دیگر
۱. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۵۱۸، ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۵۵، غیبت طوسی، ص ۲۸۱.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۵۱۷.
- ↑ اثبات الهداة، ج ۵، ص ۳۲۸.
- ↑ معارف و عقاید ۵ ج۲،۱۱۷-۱۲۰.
- ↑ کمال الدین، ج ۲، ص ۳۶۱.
- ↑ همان، ص ۵۰۱.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص:۶۹.