::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند:
::::::«یکی از فرازهای خواندنی زندگی [[امام مهدی]]{{ع}} در سالهای نخستین تولد و پیش از دوران [[غیبت]]، معجزهها و کراماتهایی است که به وسیله آن حضرت، انجام گرفته و معمولاً این بخش از حیات آن آیت بزرگ الهی، مورد غفلت واقع شده است. ما تنها یک نمونه از آنها را میآوریم: [[ابراهیم بن احمد نیشابوری]] گوید: زمانی که [[عمرو بن عوف]]<ref>که فرمانروایی ستمگر بود و به کشتن شیعیان، علاقه فراوان داشت</ref> قصد کشتن مرا کرد، به شدت بیمناک شدم و وحشت همه وجود را فرا گرفت. پس با خاندان و دوستان خود خداحافظی کرده و رو به جانب خانه [[امام عسکری]]{{ع}} کردم تا با ایشان نیز وداع کنم و در نظر داشتم که پس از آن بگریزم. چون به خانه [[امام]]{{ع}} وارد شدم، در کنار [[امام عسکری]]{{ع}} پسری دیدم که رویش مانند شب چهاردهم میدرخشید، به گونهای که نور سیمای او حیران گشتم و نزدیک بود آنچه را در خاطر داشتم یعنی ترس از کشته شدن و تصمیم به فرار فراموش کنم. در این هنگام آن کودک به من گفت: ای ابراهیم! نیازی به گریختن نیست. به زودی خدای متعال، شرّ او را از تو دور خواهد کرد. حیرتم بیشتر شد. به [[امام عسکری]]{{ع}} گفتم: فدای شما شوم! این پسر کیست که از دورن من خبر میدهد؟ [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: او فرزند من و جانشین پس از من است... ابراهیم گوید: بیرون آدم؛ در حالی که به لطف خداوند امیدوار بودم و به آنچه از [[امام مهدی|امام دوازدهم]]، شنیده بودم، اعتماد داشتم. چندی بعد، عمویم مرا به کشته شدن [[عمرو بن عوف]]، بشارت داد".<ref>اثبات الهداة، ج ۳، فصل ۷، ص ۷۰۰.</ref> نیز در روایتی که جناب حکیمه عمه بزرگوار [[امام عسکری]]{{ع}} درباره ولادت [[امام مهدی]]{{ع}} نقل کرده، آمده است: چون روز هفتم فرا رسید، آمدم و سلام کردم و نشستم. [[امام]] فرمود: فرزندم را نزد من آور. من سرورم را آوردم... [[امام]] فرمود: فرزندم! سخن بگوی. نوزاد لب بگشود و پس از گواهی به یگانگی خداوند و درود بر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و پدران بزرگوارش، این آیات را تلاوت فرمود: {{عربی|﴿{{متن قرآن| وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ}}﴾}}<ref> و ما اراده کردیم و بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پا برجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریانش، آنچه را از آنها [= بنی اسرائیل] بیم داشتند، نشان دهیم؛ سوره قصص، آیه: ۵- ۶ .</ref><ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱، ص ۱۴۳.</ref>»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۶۱ - ۶۲.</ref>.
::::::«یکی از فرازهای خواندنی زندگی [[امام مهدی]]{{ع}} در سالهای نخستین تولد و پیش از دوران [[غیبت]]، معجزهها و کراماتهایی است که به وسیله آن حضرت، انجام گرفته و معمولاً این بخش از حیات آن آیت بزرگ الهی، مورد غفلت واقع شده است. ما تنها یک نمونه از آنها را میآوریم: [[ابراهیم بن احمد نیشابوری]] گوید: زمانی که [[عمرو بن عوف]]<ref>که فرمانروایی ستمگر بود و به کشتن شیعیان، علاقه فراوان داشت</ref> قصد کشتن مرا کرد، به شدت بیمناک شدم و وحشت همه وجود را فرا گرفت. پس با خاندان و دوستان خود خداحافظی کرده و رو به جانب خانه [[امام عسکری]]{{ع}} کردم تا با ایشان نیز وداع کنم و در نظر داشتم که پس از آن بگریزم. چون به خانه [[امام]]{{ع}} وارد شدم، در کنار [[امام عسکری]]{{ع}} پسری دیدم که رویش مانند شب چهاردهم میدرخشید، به گونهای که نور سیمای او حیران گشتم و نزدیک بود آنچه را در خاطر داشتم یعنی ترس از کشته شدن و تصمیم به فرار فراموش کنم. در این هنگام آن کودک به من گفت: ای ابراهیم! نیازی به گریختن نیست. به زودی خدای متعال، شرّ او را از تو دور خواهد کرد. حیرتم بیشتر شد. به [[امام عسکری]]{{ع}} گفتم: فدای شما شوم! این پسر کیست که از دورن من خبر میدهد؟ [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: او فرزند من و جانشین پس از من است... ابراهیم گوید: بیرون آدم؛ در حالی که به لطف خداوند امیدوار بودم و به آنچه از [[امام مهدی|امام دوازدهم]]، شنیده بودم، اعتماد داشتم. چندی بعد، عمویم مرا به کشته شدن [[عمرو بن عوف]]، بشارت داد".<ref>اثبات الهداة، ج ۳، فصل ۷، ص ۷۰۰.</ref> نیز در روایتی که جناب حکیمه عمه بزرگوار [[امام عسکری]]{{ع}} درباره ولادت [[امام مهدی]]{{ع}} نقل کرده، آمده است: چون روز هفتم فرا رسید، آمدم و سلام کردم و نشستم. [[امام]] فرمود: فرزندم را نزد من آور. من سرورم را آوردم... [[امام]] فرمود: فرزندم! سخن بگوی. نوزاد لب بگشود و پس از گواهی به یگانگی خداوند و درود بر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و پدران بزرگوارش، این آیات را تلاوت فرمود: {{عربی| {{متن قرآن| وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ}}﴾}}<ref> و ما اراده کردیم و بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پا برجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریانش، آنچه را از آنها [= بنی اسرائیل] بیم داشتند، نشان دهیم؛ سوره قصص، آیه: ۵- ۶ .</ref><ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱، ص ۱۴۳.</ref>»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۶۱ - ۶۲.</ref>.
معجزات امام مهدی (ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
ماه و خورشید در فرمان او باشد: مانند سلیمان ماه و خورشید را بخواند و اجابت او کنند.
باد و ابرهای شدید در تسخیر او باشد: خداوند، ابرهای رام را در اختیار ذوالقرنین گذارد و ابرهای سخت رعد و برقدار را برای قائم(ع) ذخیره فرمود[۱]. و در کیفیت ظهور خواهد آمد، که اصحاب او برابر سوار شوند.
ابر بر وی سایه افکند: چون از مکه خارج شود در سایه ابر حرکت کند و به زبان فصیح که جن و انس بشنوند ندایی از ابر برآید که این است مهدیآل محمد (ص)[۲].
به نام او از آسمان ندا شود: پیش از قیام و در وقت قیام و بیعت گرفتن به نام او از آسمان ندا خواهد شد. ذکر نداهای متعدد در تشریفات ظهور خواهد شد.
به رعب نصرت شود: به هر طرف حرکت کند و متوجه شود پیشاپیش او به اندازه یک ماه راه رعب حرکت کند از طرف راست و چپ و جلو[۳].
شمشیرها برای جنگ نازل شود: شمشیرها از آسمان به عدد اصحاب او نازل شود و بر هر شمشیر نام صاحب او و خصوصیات او نوشته شده باشد[۴].
ملائکه و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل: در تشریفات ظهور خواهد آمد که ملائکه به نصرت او نازل شوند و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل همراه او باشند و او را مدد کنند.
اصحاب کهف و رجعت عدهای از گذشتگان به دنیا: و نیز خواهد آمد که اصحاب کهف و عدهای از قوم موسی و عدهای از اصحاب پیامبر (ص) و امیر المؤمنین (ع) و عدهای از ارواح مؤمنین به نصرت حاضر شوند.
طی الارض: او را طی الارض باشد، زمین در زیر پای او پیچیده شود[۶].
همه جای دنیا را ببیند: بلندیهای زمین برای او پست و زمین برای او به منزله کف دستش باشد.
هر مشکل برای او آسان باشد: هر سخت و دشوار برای او رام گردد.
نور او از خورشید بینیاز کند: زمین را به نور خود روشن کند، بهطوریکه بندگان به نور او از نور آفتاب مستغنی گردند[۷].
دوست و دشمن را میشناسد: دوست و دشمن، صالح و طالح را میشناسد و آن چه هرکس پنهان کرده میداند[۸].
کور مادرزاد و مریض را شفا بخشد: در شب معراج خداوند به پیامبر (ص) فرمود: به او اعمی را بینا کنم و مریض را شفا بخشم[۹]»[۱۰].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«در آخرالزمان هر چند مردم برای روی کارآمدن دولتی قدرتمند ودر عین حال پشتیبان ستمدیدگان، لحظه شماری میکنند، ولی به بسیاری از دولت هایی که روی کار میآیند، خوش بین نیستند وسخن هر حزب وگروهی را نمیپذیرند واصولاً کسی را قادر نمیدانند که بتواند نظم را به جامعه جهانی بازگرداند و دنیای پرآشوب را سامان بخشد. از این رو، مدّعی بازگشت نظم به جامعه وگسترش امنیت در جهان، باید دارای توانی فوق توان دیگر انسانها باشد واثبات این مطلب نیاز به نشان دادن کرامات وکارهای خارق العاده دارد وشاید برای این است که حضرت مهدی(ع) در آغاز ظهور، دست به یک سلسله کرامات ومعجزات میزند؛ به پرنده در حال پرواز اشاره میکند واو فوراً فرود میآید ودر دست حضرت قرار میگیرد. چوب خشک را در زمین بایر فرو میبرد وآن چوب بی درنگ سبز میشود وشاخ وبرگ میدهد. با این کارها به مردم ثابت میشود که سرو کار آنان با شخصیتی است که آسمان و زمین به امر خداوند در اختیار و تحت فرمان اوست. این کرامات نویدی برای مردمیاست که سالها وبلکه قرنها خود را زیر فشار وقهر آسمان وزمین میدیدند. مردمیکه از بالای سر، مورد تهاجم هواپیماها وموشکها قرار گرفته، میلیونها قربانی دادهاند وقدرتی را نمییافتند که مانع آن همه تجاوزات گردد؛ ولی اینک خود را در برابر شخصیتی میبینند که آسمان وزمین وآن چه در آنهاست در اختیار اویند. مردمی که تا دیروز، چنان در قحطی به سر میبردند که حتی برای تهیه نیازهای اوّلیه زندگی، رنجها ومشکلاتی را متحمّل میشدند ودر اثر خشکسالی وکمبود زراعت، در محاصره اقتصادی شدیدی قرار گرفته بودند، امروز در برابر شخصیتی قرار گرفته اند که با اشارهای زمین را سبز وخرّم میکند وآب وباران را جاری میسازد. مردمیکه دچار بیماریهای بیدرمان شده اند، با کسی رو به رو میشوند که حتی بیماریهای غیر قابل درمان را نیز علاج میکند و مردگان را زندگی میبخشد. اینها معجزات و کراماتی هستند که حکایت از توانایی، صداقت و حق بودن گفتههای این رهبر آسمانی دارد. کوتاه سخن آن که جهانیان باور میکنند که این نوید دهنده با هیچ یک از مدّعیان پیشین شباهتی ندارد واو همان رهایی بخش واقعی وذخیره الهی و مهدی موعود است. کرامات مهدی(ع) گاهی برای رزمندگانش روی میدهد که بر ایمانشان میافزاید واعتقادشان را استوارتر میگرداند وگاه برای دشمنان ویا تردید کنندگان است که سبب ایمان واعتقاد آنان به حضرت میشود. اینک به بخشی از آن معجزات وکرامات اشاره میکنیم:
سخن گفتن پرنده:امیرمؤمنان(ع) میفرماید: "حضرت مهدی(ع) در مسیر حرکت خود به یکی از سادات حسنی که دوزاده هزار نفر رزمنده را به همراه دارد، برخورد میکند؛ حسنی در مقام احتجاج برمیآید وخود را سزاوارتر به رهبری میداند. حضرت در پاسخ او میگوید: من مهدی هستم. حسنی میپرسد: آیا دلیل ونشانهای داری تا با تو بیعت کنم؟ حضرت به پرندهای که در آسمان در حال پرواز است، اشاره میکند وآن پرنده فرود میآید ودر دستان حضرت قرار میگیرد. آن گاه به قدرت خداوند لب به سخن میگشاید و بر امامتحضرت مهدی(ع) گواهی میدهد. برای اطمینان بیشتر سید حسنی، امام(ع) چوب خشکی را به زمین فرو میبرد؛ آن چوب سبز میشود وشاخ وبرگ میدهد. بار دیگر، پاره سنگی را از زمین بر میدارد وبا یک فشار آن را خرد کرده، همانند خمیر نرم میکند. سید حسنی با دیدن آن کرامات به حضرت ایمان میآورد. خود وهمه نیروهایش تسلیم امام(ع) میشوند وحضرت او را به عنوان فرمانده نیروی خط مقدّم میگمارد"[۱۱].
جوشش آب و آذوقه از زمین:امام صادق(ع) میفرماید: "هنگامی که امام(ع) در شهر مکه ظهور میکند و قصد حرکت به کوفه را دارد، به نیروهایش اعلام میکند که کسی آب وغذا وتوشه راه با خود برندارد. حضرت (ع) سنگ موسی(ع) را که به وسیله آن دوازده چشمه آب زلال از زمین جوشاند، همراه دارد. در مسیر راه هر جا توقف میکنند، آن سنگ را نصب میکند واز زمین چشمههای آب میجوشد. هر کس گرسنه باشد با نوشیدن آن سیر میگردد وهر کس تشنه باشد، سیراب میشود. تهیه آذوقه وآب بین راه سپاهیان به همین ترتیب است تا هنگامیکه به شهر نجف برسند؛ در آن جا با نصب آن سنگ، برای همیشه از زمین آب وشیر میجوشد که گرسنه وتشنهای را سیر میکند"[۱۲]. امام باقر(ع) میفرماید: "هنگامی که حضرت قائم(ع) ظهور میکند، پرچم پیامبر(ص) وانگشتر سلیمان وسنگ وعصای موسی همراه او خواهد بود. پس به امر حضرت در بین سپاهیان اعلام میشود که کسی زاد وتوشه برای خود وعلوفه برای چهارپایان بر ندارد. برخی از همراهان میگویند: او میخواهد ما را به هلاکت بیندازد ومرکبهای مان را از گرسنگی وتشنگی نابود کند. اصحاب با حضرت حرکت میکنند. به اوّلین جایی که میرسند، حضرت سنگ را بر زمین میکوبد وآب وغذا برای نیروها وعلوفه برای حیوانات بیرون میآید واز آن استفاده میکنند تا به شهر نجف میرسند"[۱۳].
طی الارض و نداشتن سایه:امام رضا(ع) میفرماید: "هنگامی که حضرت مهدی(ع) ظهور میکند، زمین از نور خداوند روشن میشود وزمین زیرپای مهدی به سرعت حرکت میکند (واو با سرعت، مسیرها را میپیماید) و اوست که سایه نخواهد داشت"[۱۴].
وسیله انتقال:امام باقر(ع) به شخصی به نام سوره فرمود: "ذوالقرنین مخیر گردید که یکی از دوابرسخت ورام را برگزیند. او ابر رام برگزید وابر سخت برای حضرت صاحب(ع) ذخیره شد". سوره پرسید: ابر سخت چیست؟ حضرت فرمود: "ابرهایی که در آن رعد وبرق وآذرخش وصاعقه باشد. هرگاه ابری چنین بود، صاحب شما بر آن سوار است. بی شک او سوار بر ابر میشود وبا آن به سوی آسمان بالا میرود وآسمانها وزمینهای هفت گانه را میپیماید؛ همان زمین هایی که پنج عدد آن مسکونی ودو تای دیگر ویران است"[۱۵]. امام صادق(ع) میفرماید: "خداوند، ذوالقرنین را در انتخاب بین دو ابر سخت ورام مخیر کرد. او ابر رام را برگزید وآن ابری است که در آن رعد وبرق وجود نداشت واگر ابر سخت را برمیگزید، اجازه استفاده از آن را نداشت؛ زیرا خداوند، ابر سخت را برای حضرت قائم(ع) ذخیره کرده است"[۱۶].
کندی حرکت زمان:امام باقر(ع) میفرماید: "چون امام زمان(ع) ظهور کند، به سوی کوفه حرکت مینماید. در آن جا هفت سال حکومت میکند که هر سال آن برابر ده سال از سالیان شماست. پس از آن، خداوند هر چه اراده کند، انجام میدهد". گفته شد چگونه سالها طولانی میشود؟ امام فرمود: "خداوند به منظومه (وفرشته اداره کننده آن) دستور میدهد که از سرعت خود بکاهد. از این رو، روزها وسالها طولانی میشود". گفته شد: میگویند اگر کم ترین تغییری در حرکت آنها پدید آید، آنها به هم میریزند وفاسد میشوند. امام(ع) فرمود: "این سخن افراد مادّی گرا وکافر به خداست؛ ولی مسلمانان (که عقیده به خداوند گرداننده آنها دارند) چنین سخنی را نمیتوانند بگویند"[۱۷].
قدرت تکبیر: کعب درباره گشودن شهر قسطنطنیه به دست مهدی(ع) میگوید: حضرت، پرچم را به زمین فرو میبرد وبه سوی آب میرود تا برای نماز صبح وضو بگیرد؛ آب از حضرت دور میشود. امام(ع) پرچم را بر میدارد وبه دنبال آب حرکت میکند تا آن که از آن ناحیه میگذرد. آن گاه پرچم را در زمین فرو میبرد وسپاهیان را فرا میخواند و میفرماید: "ای مردم! خداوند دریا را برای شما شکافت؛ هم چنان که آن را برای بنی اسرائیل شکافت". پس سپاهیان از دریا میگذرند ورو به روی شهر قسطنطنیه قرار میگیرند. سپاهیان ندای تکبیر سر میدهند ودیوارهای شهر به لرزه درمیآید. بار دیگر تکبیر میگویند ودوباره دیوارها میلرزد. بار سوم که صدا به تکبیر بلند میکنند، دیوارهایی که میان دوازده بُرج مراقبت هستند، فرو میریزند[۱۸]رسول خدا(ص) میفرماید: "... حضرت مهدی(ع) جلوی قسطنطنیه فرود میآید. در آن روزگار، آن دژ، هفت دیوار دارد. حضرت هفت تکبیر میگوید ودیوارها فرو میریزد وبا کشتن تعداد بسیاری از رومیان، آن جا به تصرف حضرت مهدی(ع) در میآید وگروهی نیز به اسلام رو میآورند"[۱۹]امیرمؤمنان(ع) در این زمینه میفرماید: "... سپس حضرت مهدی و یارانش به حرکت خود ادامه میدهند وبر هیچ دژی از دژهای رومیان نمیگذرند، مگر آن که با گفتن " لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه" دیوارهای آن فرو میریزد تا آن که در نزدیکی شهر قسطنطنیه فرود میآیند. در آن جا چند تکبیر میگویند وناگهان خلیجی که در مجاورت آن شهر است، خشک میشود وآب هایش در زمین فرو میرود ودیوارهای شهر نیز فرو میریزد. از آن جا به سوی شهر رومیه حرکت میکنند وچون به آن جا میرسند، مسلمانان سه تکبیر میگویند وشهر چون رمل وشن نرم - که در برابر تند بادها قرار گرفته باشد - از هم میپاشد"[۲۰] نیز آن حضرت میفرماید: "... مهدی(ع) به پیش روی خود ادامه میدهد تا این که به یکی از شهرهای مشرف به دریا میرسد. لشکریان حضرت تکبیر سر میدهند ودر پی آن دیوارهای شهر از هم گسیخته شده، فرو میریزند"[۲۱]
عبور از آب:امام صادق(ع) میفرماید: "پدرم فرمود: هنگامی که حضرت قائم(ع) قیام کند... سپاهیانی را به شهر قسطنطنیه میفرستد. آن گاه که به خلیج برسند، جملهای بر روی پاهای خود مینویسند واز روی آب میگذرند. رومیان چون این معجزه وعظمت را میبینند، به یک دیگر میگویند: وقتی سپاهیان امام زمان(ع) این چنین باشند، خود حضرت چگونه خواهد بود! از این رو، درها را بر روی آنان میگشایند و سپاهیان حضرت وارد شهر شده، در آن جا فرمانروایی میکنند"[۲۲]
شفای بیماران:امیرمؤمنان(ع) میفرماید: "... حضرت مهدی(ع) پرچمها را به اهتزاز درمیآورد ومعجزات خود را آشکار میکند وبه اذن خداوند چیزهایی را از نیستی به وجود میآورد. بیماران دچار پیسی وخوره را شفا میدهد ومردگان را زنده، وزندگان را میمیراند"[۲۳].
عصای موسی در دست:امام باقر(ع) میفرماید: "عصای موسی متعلّق به آدم بوده است که به شعیب (پیامبر) رسیده وپس از او به موسی بن عمران داده شده است. آن عصا نزد ماست وبه تازگی که من آن را دیدم، هنوز سبز بود؛ مانند روزی که از درخت جدایش کردند. چون از آن عصا سؤال شود، سخن میگوید وآن برای قائم ما آماده است وآن چه موسی با آن کرد، حضرت قائم نیز با آن انجام میدهد وهر چه بدان عصا دستور داده شود، انجام میدهد وهرجا افکنده شود، جادوها را میبلعد"[۲۴].
ندای ابر:امام صادق(ع) میفرماید: "... حضرت مهدی(ع) در آخر الزمان ظهور میکند. بر سر آن حضرت ابری در حرکت است وهرجا برود، آن ابر نیز میرود تا حضرت را از تابش خورشید حفظ کند وبا صدایی رسا وآشکار، ندا میدهد، این مهدی است"[۲۵]. سرانجام طبق فرموده امام صادق(ع): "هیچ معجزهای از معجزات پیامبران واوصیا نمیماند، مگر آن که خداوند عزّوجلّ آن را به دست قائم ما انجام میدهد تا حجّت بر دشمنان تمام گردد"[۲۶]»[۲۷].
«پیشوایان معصوم هرچه به دوران غیبت نزدیک میشوند، معجزات بیشتری از خود نشان میدهند تا شیعیان با عزمی راسخ و ایمانی استوار، گام در عصر غیبت نهاده، پیروزمندانه دوران غیبت را پشت سر قرار دهند. از اینرو شمار معجزاتی که از امام هادی و امام عسکری (ع) صادر شده، قابل مقایسه با شمار معجزات پیشوایان قبلی نبود. به همین دلیل در دوران غیبت صغری، هرچه به غیبت کبری نزدیکتر میشویم، معجزات بیشتری از ناحیه مقدسه صادر میشود و به خصوص به صورت خبرهای غیبی درباره زندگی شخصی افراد، که در مدتی کوتاه به وقوع پیوسته، اعجاز آن آفتابی میگردد. معجزاتی که از ناحیه حضرت در غیبت صغری به وقوع پیوسته بسیار است. در برخی روایات، پارهای معجزات برای حضرت ذکر شده است. اینک به بخشی از معجزات و کرامات حضرت اشاره میکنیم:
سبز کردن چوب خشک.
نرم کردن سنگ سخت.
سخن گفتن پرنده به امر حضرت؛ امیر المؤمنین (ع) میفرماید: "حضرت مهدی (ع) در مسیر حرکت خود به یکی از سادات حسنی که دوازده هزار رزمنده به همراه دارد، برخورد میکند. حسنی در مقام احتجاج برمیآید و خود را سزاوارتر به رهبری میداند. حضرت در پاسخ او میگوید: "من مهدی هستم. حسنی میپرسد: آیا دلیل و نشانهای داری تا با تو بیعت کنم؟ حضرت به پرندهای که در آسمان در حال پرواز است، اشاره میکند و آن پرنده فرود میآید و در دستان حضرت قرار میگیرد، آنگاه به قدرت خداوند لب به سخن میگشاید و بر امامت حضرت مهدی (ع) گواهی میدهد. برای اطمینان بیشتر سید حسنی، امام (ع) چوب خشکی را به زمین فرومیبرد؛ آن چوب سبز میشود و شاخ و برگ میدهد. بار دیگر، پاره سنگی را از زمین برمیدارد و با یک فشار آن را خرد کرده، همانند خمیر نرم میکند. سید حسنی با دیدن آن کرامات، به حضرت ایمان میآورد. خود و همه نیروهایش تسلیم امام میشوند و حضرت او را بهعنوان فرمانده نیروی خط مقدم میگمارد[۲۸].
جوشش آب و آذوقه از زمین: امام صادق (ع) میفرماید: هنگامی که حضرت قائم (ع) در شهر مکه ظهور میکند و قصد حرکت به کوفه را دارد، به نیروهایش اعلام میکند که کسی که آب و غذا و توشه راه با خود برندارد. حضرت، سنگ موسی (ع) را همراه دارد. هرجا توقف میکنند سنگ را به زمین میکوبد و از زمین چشمههای آب میجوشد. هرکس گرسنه باشد با نوشیدن آن سیر میگردد و هرکس تشنه باشد، سیراب میشود"[۲۹].
طی الارض و نداشتن سایه: امام رضا (ع) فرمود: هنگامی که حضرت مهدی (ع) ظهور میکند، زمین از نور خداوند روشن میشود و زمین زیر پای مهدی به سرعت حرکت میکند (و او با سرعت، مسیرها را میپیماید) و اوست که سایه نخواهد داشت[۳۰].
کندی حرکت زمان: امام باقر (ع) فرمود: "وقتی امام زمان (ع) ظهور کند، به سوی کوفه حرکت میکند و در آنجا هفت سال حکومت میکند که هرسال آن برابر ده سال از سالیان شماست[۳۱].
قدرت تکبیر: رسول خدا (ص) میفرماید: "... حضرت مهدی (ع) جلوی قسطنطنیه فرود میآید. در آن روزگار، آن دژ، هفت دیوار دارد. حضرت هفت تکبیر میگوید و دیوارها فرو میریزد"[۳۲].
عبور از آب: امام صادق (ع) میفرماید: "پدرم فرمود: هنگامی که حضرت قائم (ع) قیام کند... سپاهیانی را به شهر قسطنطنیه میفرستد. آنگاه که به خلیج برسند، جملهای بر روی پاهای خود مینویسند و از روی آب میگذرند. رومیان وقتی این معجزه را میبینند به یکدیگر میگویند: وقتی سپاهیان امام اینچنین باشند، خود حضرت چگونه خواهد بود. از اینرو، درها را به روی آنان میگشایند"[۳۳].
ندای ابر: امام صادق (ع) فرمود: "... حضرت مهدی (ع) در آخر الزمان ظهور میکند. بر سر آن حضرت ابری در حرکت است و هرجا برود، آن ابر نیز میرود تا حضرت را از تابش خورشید حفظ کند و با صدای رسا و آشکار، ندا میدهد، این مهدی است[۳۴]»[۳۵].
«معجزاتی که از ناحیه آن حضرت در غیبت صغرا به وقوع پیوسته بسیار است. در برخی روایات پارهای از معجزات حضرت ذکر شده است که به صورت خلاصه و فهرستوار و با ارجاع به متن حدیث در ذیل میآوریم.
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«یکی از فرازهای خواندنی زندگی امام مهدی(ع) در سالهای نخستین تولد و پیش از دوران غیبت، معجزهها و کراماتهایی است که به وسیله آن حضرت، انجام گرفته و معمولاً این بخش از حیات آن آیت بزرگ الهی، مورد غفلت واقع شده است. ما تنها یک نمونه از آنها را میآوریم: ابراهیم بن احمد نیشابوری گوید: زمانی که عمرو بن عوف[۴۴] قصد کشتن مرا کرد، به شدت بیمناک شدم و وحشت همه وجود را فرا گرفت. پس با خاندان و دوستان خود خداحافظی کرده و رو به جانب خانه امام عسکری(ع) کردم تا با ایشان نیز وداع کنم و در نظر داشتم که پس از آن بگریزم. چون به خانه امام(ع) وارد شدم، در کنار امام عسکری(ع) پسری دیدم که رویش مانند شب چهاردهم میدرخشید، به گونهای که نور سیمای او حیران گشتم و نزدیک بود آنچه را در خاطر داشتم یعنی ترس از کشته شدن و تصمیم به فرار فراموش کنم. در این هنگام آن کودک به من گفت: ای ابراهیم! نیازی به گریختن نیست. به زودی خدای متعال، شرّ او را از تو دور خواهد کرد. حیرتم بیشتر شد. به امام عسکری(ع) گفتم: فدای شما شوم! این پسر کیست که از دورن من خبر میدهد؟ امام عسکری(ع) فرمود: او فرزند من و جانشین پس از من است... ابراهیم گوید: بیرون آدم؛ در حالی که به لطف خداوند امیدوار بودم و به آنچه از امام دوازدهم، شنیده بودم، اعتماد داشتم. چندی بعد، عمویم مرا به کشته شدن عمرو بن عوف، بشارت داد".[۴۵] نیز در روایتی که جناب حکیمه عمه بزرگوار امام عسکری(ع) درباره ولادت امام مهدی(ع) نقل کرده، آمده است: چون روز هفتم فرا رسید، آمدم و سلام کردم و نشستم. امام فرمود: فرزندم را نزد من آور. من سرورم را آوردم... امام فرمود: فرزندم! سخن بگوی. نوزاد لب بگشود و پس از گواهی به یگانگی خداوند و درود بر پیامبر اکرم(ص) و پدران بزرگوارش، این آیات را تلاوت فرمود: ﴿ وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ﴾﴾[۴۶][۴۷]»[۴۸].
↑ و ما اراده کردیم و بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پا برجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریانش، آنچه را از آنها [= بنی اسرائیل] بیم داشتند، نشان دهیم؛ سوره قصص، آیه: ۵- ۶ .
↑کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱، ص ۱۴۳.