ابراهیم بن مالک اشتر: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
*[[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] میکند: هنگامی که [[معاویه]] در [[صفین]]، [[عمرو بن عاص|عمر و عاص]] را با لشکری از گروه [[حمیر]] و یحصب به میدان فرستاد، [[مالک اشتر]] مقابل آنها آمد و قصد [[مبارزه]] با [[فرمانده]] گروه؛ یعنی [[عمرو بن عاص|عمر و عاص]] را کرد، اما همین که [[عمرو بن عاص|عمر و عاص]] وی را [[شناخت]]، [[سست]] شد و ترسید، ولی از روی خجالت در صحنه باقی ماند و چند نوبتی بین او و [[مالک اشتر]] چند نیزه رد و بدل شد، اما [[عمرو بن عاص|عمر و عاص]] چون نتوانست با [[مالک اشتر]] مقابله کند از صحنه [[جنگ]] فرار کرد و با [[شرمندگی]] به [[سپاه معاویه]] بازگشت. پس از این [[اقدام]]، [[جوانی]] از گروه [[حمیر]]، [[عمرو بن عاص|عمر و عاص]] را ملامت کرد و [[پرچم]] را از وی گرفت و به میدان آمد و در حالی که [[رجز]] میخواند و جولان میداد، [[مبارز]] میطلبید. [[مالک اشتر]] پسر خود [[ابراهیم]] را فراخواند و گفت: [[پرچم]] را بگیر، بهتر است که [[جوان]] به [[جنگ]] [[جوان]] برود. | *[[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] میکند: هنگامی که [[معاویه]] در [[صفین]]، [[عمرو بن عاص|عمر و عاص]] را با لشکری از گروه [[حمیر]] و یحصب به میدان فرستاد، [[مالک اشتر]] مقابل آنها آمد و قصد [[مبارزه]] با [[فرمانده]] گروه؛ یعنی [[عمرو بن عاص|عمر و عاص]] را کرد، اما همین که [[عمرو بن عاص|عمر و عاص]] وی را [[شناخت]]، [[سست]] شد و ترسید، ولی از روی خجالت در صحنه باقی ماند و چند نوبتی بین او و [[مالک اشتر]] چند نیزه رد و بدل شد، اما [[عمرو بن عاص|عمر و عاص]] چون نتوانست با [[مالک اشتر]] مقابله کند از صحنه [[جنگ]] فرار کرد و با [[شرمندگی]] به [[سپاه معاویه]] بازگشت. پس از این [[اقدام]]، [[جوانی]] از گروه [[حمیر]]، [[عمرو بن عاص|عمر و عاص]] را ملامت کرد و [[پرچم]] را از وی گرفت و به میدان آمد و در حالی که [[رجز]] میخواند و جولان میداد، [[مبارز]] میطلبید. [[مالک اشتر]] پسر خود [[ابراهیم]] را فراخواند و گفت: [[پرچم]] را بگیر، بهتر است که [[جوان]] به [[جنگ]] [[جوان]] برود. | ||
*[[ابراهیم]]، [[پرچم]] را گرفت و پیش رفت و در حالی که [[رجز]] میخواند، به [[جوان]] [[حمیری]] حمله کرد و هرکدام از این دو [[مبارز]] به یک دیگر نیزه زدند تا سرانجام [[جوان]] [[حمیری]] به [[شمشیر]] دلاورانه [[ابراهیم]] از پای درآمد و به [[هلاکت]] رسید<ref>وقعة صفین، ص۴۴۰.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۰-۵۱.</ref> | *[[ابراهیم]]، [[پرچم]] را گرفت و پیش رفت و در حالی که [[رجز]] میخواند، به [[جوان]] [[حمیری]] حمله کرد و هرکدام از این دو [[مبارز]] به یک دیگر نیزه زدند تا سرانجام [[جوان]] [[حمیری]] به [[شمشیر]] دلاورانه [[ابراهیم]] از پای درآمد و به [[هلاکت]] رسید<ref>وقعة صفین، ص۴۴۰.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۰-۵۱.</ref> | ||
==[[ابراهیم]] در [[خونخواهی]] از [[سیدالشهدا]]{{ع}}== | ==[[ابراهیم]] در [[خونخواهی]] از [[سیدالشهدا]]{{ع}}== |
نسخهٔ ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۷
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ابراهیم بن مالک اشتر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- ابراهیم فرزند مالک اشتر مردی شجاع، خطیبی سخنور و شاعری توانا و همواره پیشگام در جنگها و از رؤسای قبیله نخع بود. او در نوجوانی همراه پدرش مالک اشتر در جنگ صفین در رکاب حضرت علی(ع) با سپاه معاویه مردانه جنگید و امام و پیشوای خود را یاری کرد[۱].[۲]
شجاعت ابراهیم در نبرد صفین
- نصر بن مزاحم نقل میکند: هنگامی که معاویه در صفین، عمر و عاص را با لشکری از گروه حمیر و یحصب به میدان فرستاد، مالک اشتر مقابل آنها آمد و قصد مبارزه با فرمانده گروه؛ یعنی عمر و عاص را کرد، اما همین که عمر و عاص وی را شناخت، سست شد و ترسید، ولی از روی خجالت در صحنه باقی ماند و چند نوبتی بین او و مالک اشتر چند نیزه رد و بدل شد، اما عمر و عاص چون نتوانست با مالک اشتر مقابله کند از صحنه جنگ فرار کرد و با شرمندگی به سپاه معاویه بازگشت. پس از این اقدام، جوانی از گروه حمیر، عمر و عاص را ملامت کرد و پرچم را از وی گرفت و به میدان آمد و در حالی که رجز میخواند و جولان میداد، مبارز میطلبید. مالک اشتر پسر خود ابراهیم را فراخواند و گفت: پرچم را بگیر، بهتر است که جوان به جنگ جوان برود.
- ابراهیم، پرچم را گرفت و پیش رفت و در حالی که رجز میخواند، به جوان حمیری حمله کرد و هرکدام از این دو مبارز به یک دیگر نیزه زدند تا سرانجام جوان حمیری به شمشیر دلاورانه ابراهیم از پای درآمد و به هلاکت رسید[۳].[۴]
ابراهیم در خونخواهی از سیدالشهدا(ع)
- ابراهیم برای حمایت از خونخواهی سیدالشهدا(ع) به قیام مختار در کوفه پیوست و ارکان حکومت او را پابرجا و تثبیت کرد، ولی تا آخر با مختار باقی نماند. وی هم چنین با مصعب بن زبیر به جنگ عبدالملک بن مروان رفت و بالاخره در سال ۷۱ یا ۷۲ هجری در معرکه قتال کشته شد و در نزدیکی سامرا به خاک سپرده شد. مصعب بن زبیر در فراق ابراهیم و کوتاهی مردم عراق میگفت: ای ابراهیم، دیگر مثل ابراهیم برای من نیست[۵].[۶]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ اعیان الشیعه، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۵۰.
- ↑ وقعة صفین، ص۴۴۰.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۵۰-۵۱.
- ↑ يا إبراهيم، و لا إبراهيم لي اليوم؛ ر.ک: اعیان الشیعه، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۵۰-۵۱.