ابان بن تغلب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'غالب' به 'غالب')
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام سجاد| عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابان بن تغلب در تراجم و رجال]] - [[ابان بن تغلب در علوم قرآنی]] - [[ابان بن تغلب در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابان بن تغلب در تراجم و رجال]] - [[ابان بن تغلب در علوم قرآنی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== آشنایی اجمالی ==
ابوسعید، یا: ابوامیمه، [[ابان بن تغلب بن رباح کوفی جُریری بکری ربعی کندی]] فقیهی عالی [[مقام]]، مفسری بزرگ، [[امام]] در قرائت، ادیبی توانا، محدثی برجسته و از [[دانشمندان]] [[امامیه]] بود.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۳.</ref> از اینکه به «کوفی» [[لقب]] یافته، گویی از آنجا و از [[موالی]] [[بنی جریر بن بکر بن وائل]] بود<ref>الوافی بالوفیات ۵/۳۰۰.</ref> و لقب «جُریری» و «بکری‌اش» از همین روست. او از [[اصحاب]] [[امام سجاد]]، [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{ع}} بود و دانش‌های متداول را در محضر آن سه بزرگوار فرا گرفت و به مقامی دست یافت که امام باقر{{ع}} به او فرمود تا در [[مسجد]] [[مدینه]] بنشیند و در مسائل [[دینی]] [[فتوا]] دهد؛ چرا که [[دوست]] دارد افرادی چون او در میان [[شیعیان]] دیده شوند
[[ابوسعید ابان بن تغلب بن رباح کوفی جُریری بکری ربعی کندی]] و یا [[ابوامیمه ابان بن تغلب بن رباح کوفی جُریری بکری ربعی کندی]] فقیهی عالی [[مقام]]، مفسری بزرگ، [[امام]] در قرائت، ادیبی توانا، محدثی برجسته و از [[دانشمندان]] [[امامیه]] بود.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۳.</ref> از اینکه به «کوفی» [[لقب]] یافته، گویی از آنجا و از [[موالی]] [[بنی جریر بن بکر بن وائل]] بود<ref>الوافی بالوفیات ۵/۳۰۰.</ref> و لقب «جُریری» و «بکری‌اش» از همین روست. او از [[اصحاب]] [[امام سجاد]]، [[امام باقر]] و [[امام صادق]] {{ع}} بود و دانش‌های متداول را در محضر آن سه بزرگوار فرا گرفت و به مقامی دست یافت که امام باقر {{ع}} به او فرمود تا در [[مسجد]] [[مدینه]] بنشیند و در مسائل [[دینی]] [[فتوا]] دهد؛ چرا که [[دوست]] دارد افرادی چون او در میان [[شیعیان]] دیده شوند


او همچنین مورد [[عنایت ویژه]] امام صادق{{ع}} بود، چنان که طبق روایتی از [[محمد بن ابان]] که خود از [[شاگردان]] امام است، [[روزی]] با پدرش بر آن [[حضرت]] وارد شدند و امام با دیدن ابان [[دستور]] داد تا فرشی برای او گستردند و پس از [[مصافحه]] و معانقه، به گرمی و [[احترام]] از او [[پذیرایی]] کرد و به یارانش فرمود: ابان سی هزار [[روایت]] از من آموخته است آنها را از او بیاموزید و روایت کنید. [[سلیم بن ابی حیه]] و یا ([[مسلم بن ابی حیه]]) می‌‌گوید: زمانی که می‌‌خواستم از [[خدمت]] امام بروم، از او خواستم تا مطلبی بگوید که توشه راهم باشد. آن حضرت فرمود: نزد ابان برو که او از من [[احادیث]] بسیار دارد و هر چه بگوید از من شنیده است.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۴ به بعد.</ref>
او همچنین مورد [[عنایت ویژه]] امام صادق {{ع}} بود، چنان که طبق روایتی از [[محمد بن ابان]] که خود از [[شاگردان]] امام است، [[روزی]] با پدرش بر آن [[حضرت]] وارد شدند و امام با دیدن ابان [[دستور]] داد تا فرشی برای او گستردند و پس از [[مصافحه]] و معانقه، به گرمی و [[احترام]] از او [[پذیرایی]] کرد و به یارانش فرمود: ابان سی هزار [[روایت]] از من آموخته است آنها را از او بیاموزید و روایت کنید. [[سلیم بن ابی حیه]] و یا ([[مسلم بن ابی حیه]]) می‌‌گوید: زمانی که می‌‌خواستم از [[خدمت]] امام بروم، از او خواستم تا مطلبی بگوید که توشه راهم باشد. آن حضرت فرمود: نزد ابان برو که او از من [[احادیث]] بسیار دارد و هر چه بگوید از من شنیده است.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۴ به بعد.</ref>


ابان در [[دفاع]] از کیان [[تشیع]] بسیار می‌‌کوشید، از این رو برای [[مناظره]] با فردی شامی که برای گفت وگوی [[علمی]] با امام صادق{{ع}} آمده بود، [[برگزیده]] شد.<ref>اختیار معرفة الرجال ۲/۵۵۴.</ref> او [[شیعه]] را چنین [[شناسایی]] می‌‌کرد که به هنگام بروز [[اختلاف]] در [[روایات پیامبر]]{{صل}}، به [[سخنان علی]]{{ع}} [[رجوع]] کرده و در اختلاف فرموده‌های آن حضرت، نظر امام صادق{{ع}} را محور قرار می‌‌داد.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref>
ابان در [[دفاع]] از کیان [[تشیع]] بسیار می‌‌کوشید، از این رو برای [[مناظره]] با فردی شامی که برای گفت وگوی [[علمی]] با امام صادق {{ع}} آمده بود، برگزیده شد.<ref>اختیار معرفة الرجال ۲/۵۵۴.</ref> او [[شیعه]] را چنین [[شناسایی]] می‌‌کرد که به هنگام بروز [[اختلاف]] در [[روایات پیامبر]] {{صل}}، به [[سخنان علی]] {{ع}} [[رجوع]] کرده و در اختلاف فرموده‌های آن حضرت، نظر امام صادق {{ع}} را محور قرار می‌‌داد.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref>


[[ابان]] علاوه بر سه [[امام]] مذکور از [[انس بن مالک]]، [[سلیمان بن مهران اعمش]]، [[محمد بن منکدر]]، [[سماک بن حرب]]، [[عطیه عوفی]]، [[ابواسحاق سبیعی]]، منهال، [[فضیل بن عمرو]]، [[عکرمه مولی ابن عباس]] و دیگران [[دانش]] آموخت.<ref>تهذیب الکمال ۲/۷.</ref> همچنین [[علم]] قرائت را از [[عاصم]]، [[طلحة بن مصرف]]، [[ابوعمرو شیبانی]] و [[اعمش]] آموخت و یکی از سه نفری است که قرائت کل [[قرآن]] را نزد اعمش به پایان برد<ref>غایة النهایه ۱/۴.</ref> و خود یکی از بزرگان و [[امامان]] این فن شد. [[نجاشی]] می‌‌گوید: ابان در [[علوم قرآن]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[ادب]]، لغت و نحو برترینِ [[زمان]] بود و در [[قرائت قرآن]] شیوه‌ای ویژه و منحصر به فرد داشت که نزد [[قاریان]] معروف و مشهور بود.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref> وی اول کسی است که در این دانش، کتاب نوشته است.<ref>الذریعه ۱۷/۵۳.</ref> [[عظمت]] [[علمی]] وی تا آنجا بود که وقتی به [[مدینه]] می‌‌رفت، طالبان علم و دانش گروه گروه به او روی آورده و در [[مسجد النبی]]، کنار ستون [[پیامبر]]{{صل}} برای او جا در نظر می‌‌گرفتند.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref>  
[[ابان]] علاوه بر سه [[امام]] مذکور از [[انس بن مالک]]، [[سلیمان بن مهران اعمش]]، [[محمد بن منکدر]]، [[سماک بن حرب]]، [[عطیه عوفی]]، [[ابواسحاق سبیعی]]، منهال، [[فضیل بن عمرو]]، [[عکرمه مولی ابن عباس]] و دیگران [[دانش]] آموخت.<ref>تهذیب الکمال ۲/۷.</ref> همچنین [[علم]] قرائت را از [[عاصم]]، [[طلحة بن مصرف]]، [[ابوعمرو شیبانی]] و [[اعمش]] آموخت و یکی از سه نفری است که قرائت کل [[قرآن]] را نزد اعمش به پایان برد<ref>غایة النهایه ۱/۴.</ref> و خود یکی از بزرگان و [[امامان]] این فن شد. [[نجاشی]] می‌‌گوید: ابان در [[علوم قرآن]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[ادب]]، لغت و نحو برترینِ [[زمان]] بود و در [[قرائت قرآن]] شیوه‌ای ویژه و منحصر به فرد داشت که نزد [[قاریان]] معروف و مشهور بود.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref> وی اول کسی است که در این دانش، کتاب نوشته است.<ref>الذریعه ۱۷/۵۳.</ref> [[عظمت]] [[علمی]] وی تا آنجا بود که وقتی به [[مدینه]] می‌‌رفت، طالبان علم و دانش گروه گروه به او روی آورده و در [[مسجد النبی]]، کنار ستون [[پیامبر]] {{صل}} برای او جا در نظر می‌‌گرفتند.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref>  


[[عالمان شیعه]] و غالب [[اهل سنت]]، ابان را [[موثق]] و [[راستگو]] می‌‌دانند. بزرگانی همانند [[احمد بن حنبل]]، [[یحیی بن معین]]، [[ابوحاتم]] و [[نسائی]] او را توثیق کرده‌اند و در مقابل، [[سعدی جوزجانی]] وی را [[منحرف]] و مجاهر توصیف می‌‌کند، اما [[ذهبی]] به [[دفاع]] از ابان برخاسته و این نسبت‌های [[ناپسند]] را به معانی دیگری توجیه و [[تفسیر]] می‌‌نماید تا [[وثاقت]] ایشان خدشه دار نشود.<ref>میزان الاعتدال ۱/۵ تهذیب الکمال ۲/۷.</ref>
[[عالمان شیعه]] و غالب [[اهل سنت]]، ابان را [[موثق]] و [[راستگو]] می‌‌دانند. بزرگانی همانند [[احمد بن حنبل]]، [[یحیی بن معین]]، [[ابوحاتم]] و [[نسائی]] او را توثیق کرده‌اند و در مقابل، [[سعدی جوزجانی]] وی را [[منحرف]] و مجاهر توصیف می‌‌کند، اما [[ذهبی]] به [[دفاع]] از ابان برخاسته و این نسبت‌های [[ناپسند]] را به معانی دیگری توجیه و [[تفسیر]] می‌‌نماید تا [[وثاقت]] ایشان خدشه دار نشود.<ref>میزان الاعتدال ۱/۵ تهذیب الکمال ۲/۷.</ref>
خط ۱۵: خط ۱۴:
[[محدثان]] بسیاری از [[شیعه]] و [[سنی]] چون [[محمد بن ابی عمیر]]، [[عبدالرحمان بن ابی نجران]]، [[ابان بن عثمان احمر]]، [[ابان بن عبدالله بجلی]]، [[جمیل بن درّاج]]، [[سفیان بن عیینه]]، [[سیف بن عمیره]]، [[شعبة بن حجاج]] و [[مخلد بن خداش]] از او [[روایت]] کرده‌اند.<ref>معجم رجال الحدیث ۱/۱۳۷ تهذیب الکمال ۲/۷.</ref> برخی شمار آنان را [[حدود]] پنجاه نفر دانسته‌اند.<ref>تنقیح المقال ۱/۴.</ref>
[[محدثان]] بسیاری از [[شیعه]] و [[سنی]] چون [[محمد بن ابی عمیر]]، [[عبدالرحمان بن ابی نجران]]، [[ابان بن عثمان احمر]]، [[ابان بن عبدالله بجلی]]، [[جمیل بن درّاج]]، [[سفیان بن عیینه]]، [[سیف بن عمیره]]، [[شعبة بن حجاج]] و [[مخلد بن خداش]] از او [[روایت]] کرده‌اند.<ref>معجم رجال الحدیث ۱/۱۳۷ تهذیب الکمال ۲/۷.</ref> برخی شمار آنان را [[حدود]] پنجاه نفر دانسته‌اند.<ref>تنقیح المقال ۱/۴.</ref>


سرانجام، ابان در [[کوفه]]<ref>الطبقات الکبری ۶/۳۶۰.</ref> و به سال ۱۴۱ هـ درگذشت و [[امام صادق]]{{ع}} هر گاه از او یاد می‌‌شد، ضمن [[طلب آمرزش]] برای وی می‌‌گفت: [[مرگ]] [[ابان]] [[قلب]] مرا به درد آورد.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref>
سرانجام، ابان در [[کوفه]]<ref>الطبقات الکبری ۶/۳۶۰.</ref> و به سال ۱۴۱ه‍ درگذشت و [[امام صادق]] {{ع}} هر گاه از او یاد می‌‌شد، ضمن [[طلب آمرزش]] برای وی می‌‌گفت: [[مرگ]] [[ابان]] [[قلب]] مرا به درد آورد.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref>


ابان افزون بر [[احادیث]] زیادی که [[روایت]] کرده، دارای تألیفاتی حتی ابداعی نیز بود. هیچ یک از آنها باقی نمانده، اما در منابع از آنها یاد شده است از آن جمله است:
ابان افزون بر [[احادیث]] زیادی که [[روایت]] کرده، دارای تألیفاتی حتی ابداعی نیز بود. هیچ یک از آنها باقی نمانده، اما در منابع از آنها یاد شده است از آن جمله است:
خط ۳۳: خط ۳۲:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب امام صادق]]
[[رده:اصحاب امام صادق]]
[[رده:اصحاب امام سجاد]]
[[رده:اصحاب امام باقر]]
[[رده:مفسران]]
[[رده:مفسران]]
[[رده:مفسران طبقه سوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۲

آشنایی اجمالی

ابوسعید ابان بن تغلب بن رباح کوفی جُریری بکری ربعی کندی و یا ابوامیمه ابان بن تغلب بن رباح کوفی جُریری بکری ربعی کندی فقیهی عالی مقام، مفسری بزرگ، امام در قرائت، ادیبی توانا، محدثی برجسته و از دانشمندان امامیه بود.[۱] از اینکه به «کوفی» لقب یافته، گویی از آنجا و از موالی بنی جریر بن بکر بن وائل بود[۲] و لقب «جُریری» و «بکری‌اش» از همین روست. او از اصحاب امام سجاد، امام باقر و امام صادق (ع) بود و دانش‌های متداول را در محضر آن سه بزرگوار فرا گرفت و به مقامی دست یافت که امام باقر (ع) به او فرمود تا در مسجد مدینه بنشیند و در مسائل دینی فتوا دهد؛ چرا که دوست دارد افرادی چون او در میان شیعیان دیده شوند

او همچنین مورد عنایت ویژه امام صادق (ع) بود، چنان که طبق روایتی از محمد بن ابان که خود از شاگردان امام است، روزی با پدرش بر آن حضرت وارد شدند و امام با دیدن ابان دستور داد تا فرشی برای او گستردند و پس از مصافحه و معانقه، به گرمی و احترام از او پذیرایی کرد و به یارانش فرمود: ابان سی هزار روایت از من آموخته است آنها را از او بیاموزید و روایت کنید. سلیم بن ابی حیه و یا (مسلم بن ابی حیه) می‌‌گوید: زمانی که می‌‌خواستم از خدمت امام بروم، از او خواستم تا مطلبی بگوید که توشه راهم باشد. آن حضرت فرمود: نزد ابان برو که او از من احادیث بسیار دارد و هر چه بگوید از من شنیده است.[۳]

ابان در دفاع از کیان تشیع بسیار می‌‌کوشید، از این رو برای مناظره با فردی شامی که برای گفت وگوی علمی با امام صادق (ع) آمده بود، برگزیده شد.[۴] او شیعه را چنین شناسایی می‌‌کرد که به هنگام بروز اختلاف در روایات پیامبر (ص)، به سخنان علی (ع) رجوع کرده و در اختلاف فرموده‌های آن حضرت، نظر امام صادق (ع) را محور قرار می‌‌داد.[۵]

ابان علاوه بر سه امام مذکور از انس بن مالک، سلیمان بن مهران اعمش، محمد بن منکدر، سماک بن حرب، عطیه عوفی، ابواسحاق سبیعی، منهال، فضیل بن عمرو، عکرمه مولی ابن عباس و دیگران دانش آموخت.[۶] همچنین علم قرائت را از عاصم، طلحة بن مصرف، ابوعمرو شیبانی و اعمش آموخت و یکی از سه نفری است که قرائت کل قرآن را نزد اعمش به پایان برد[۷] و خود یکی از بزرگان و امامان این فن شد. نجاشی می‌‌گوید: ابان در علوم قرآن، حدیث، فقه، ادب، لغت و نحو برترینِ زمان بود و در قرائت قرآن شیوه‌ای ویژه و منحصر به فرد داشت که نزد قاریان معروف و مشهور بود.[۸] وی اول کسی است که در این دانش، کتاب نوشته است.[۹] عظمت علمی وی تا آنجا بود که وقتی به مدینه می‌‌رفت، طالبان علم و دانش گروه گروه به او روی آورده و در مسجد النبی، کنار ستون پیامبر (ص) برای او جا در نظر می‌‌گرفتند.[۱۰]

عالمان شیعه و غالب اهل سنت، ابان را موثق و راستگو می‌‌دانند. بزرگانی همانند احمد بن حنبل، یحیی بن معین، ابوحاتم و نسائی او را توثیق کرده‌اند و در مقابل، سعدی جوزجانی وی را منحرف و مجاهر توصیف می‌‌کند، اما ذهبی به دفاع از ابان برخاسته و این نسبت‌های ناپسند را به معانی دیگری توجیه و تفسیر می‌‌نماید تا وثاقت ایشان خدشه دار نشود.[۱۱]

محدثان بسیاری از شیعه و سنی چون محمد بن ابی عمیر، عبدالرحمان بن ابی نجران، ابان بن عثمان احمر، ابان بن عبدالله بجلی، جمیل بن درّاج، سفیان بن عیینه، سیف بن عمیره، شعبة بن حجاج و مخلد بن خداش از او روایت کرده‌اند.[۱۲] برخی شمار آنان را حدود پنجاه نفر دانسته‌اند.[۱۳]

سرانجام، ابان در کوفه[۱۴] و به سال ۱۴۱ه‍ درگذشت و امام صادق (ع) هر گاه از او یاد می‌‌شد، ضمن طلب آمرزش برای وی می‌‌گفت: مرگ ابان قلب مرا به درد آورد.[۱۵]

ابان افزون بر احادیث زیادی که روایت کرده، دارای تألیفاتی حتی ابداعی نیز بود. هیچ یک از آنها باقی نمانده، اما در منابع از آنها یاد شده است از آن جمله است: «معانی القرآن القرائات اصل» (از اصول چهارصدگانه شیعه)[۱۶] «نظم المجالس الجمل النهروان»[۱۷] «الصفین الفضائل القرائه» که محمد بن موسی بن ابی مریم آن را گزارش کرده است «غریب القرآن» (تفسیر غریب القرآن)[۱۸] که برخی این کتاب را اولین تألیف در این زمینه دانسته اند[۱۹] «اخبار المصنفین»[۲۰] المسند گردآوری ابونعیم[۲۱] و جزئی حدیثی گردآوری طبرانی.[۲۲] همچنین ابن عدی، ابان را صاحب احادیث و نسخه‌هایی متقن می‌‌دانست[۲۳] که جزئیات آن چندان روشن نیست.[۲۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. رجال النجاشی ۱/۷۳.
  2. الوافی بالوفیات ۵/۳۰۰.
  3. رجال النجاشی ۱/۷۴ به بعد.
  4. اختیار معرفة الرجال ۲/۵۵۴.
  5. رجال النجاشی ۱/۷۹.
  6. تهذیب الکمال ۲/۷.
  7. غایة النهایه ۱/۴.
  8. رجال النجاشی ۱/۷۹.
  9. الذریعه ۱۷/۵۳.
  10. رجال النجاشی ۱/۷۹.
  11. میزان الاعتدال ۱/۵ تهذیب الکمال ۲/۷.
  12. معجم رجال الحدیث ۱/۱۳۷ تهذیب الکمال ۲/۷.
  13. تنقیح المقال ۱/۴.
  14. الطبقات الکبری ۶/۳۶۰.
  15. رجال النجاشی ۱/۷۹.
  16. الفهرست (الندیم) ۲۷۶.
  17. الذریعه ۱۵/۵۲.
  18. رجال النجاشی ۱/۷۹ الفهرست (طوسی) ۵۷ ـ ۵۹.
  19. الاعلام ۱/۲۶.
  20. هدیة العارفین ۱/۱.
  21. الإکمال ۶/۳۷۱.
  22. ترجمة الطبرانی ۲۲.
  23. تهذیب الکمال ۲/۷.
  24. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱ ص۶۲-۶۳.