ابان بن تغلب در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

یکی از شخصیت‌های برجسته تاریخ اسلام، ابان بن تغلب است. او از قبیله کنده و اهل کوفه است. چون جدش (رباح) آزاد شده جریر بن عباد بکری است او را «جریری» و «بکری» نیز می‌‌نامند.

ابان، فردی فقیه و در عین حال ادیب، لغوی، نحوی، و مخصوصاً در علوم قرآن، زبان زد خاص و عام بود، چنانچه او و پدرش از پیروان و شیعیان خالص امیرمؤمنان(ع) بودند.

ابان در طول زندگی بابرکت‌اش مشغول نشر معارف اهل بیت(ع)بود. از امام صادق(ع) روایت است که ابان سی هزار حدیث از من شنیده است آنها را از او روایت کنید[۱].

هرگاه ابان به مدینه می‌‌آمد حلقه‌های بحث و منبر پیامبر(ص) برای او آماده می‌‌شد.

روابط و تعامل با اهل بیت(ع)

ابان بن تغلب نزد اهل بیت پیامبر(ص) جایگاه خاصی داشت. امام صادق(ع) از ایشان تجلیل شایانی می‌‌نمود. محمد بن ابان می‌‌گوید: با پدرم نزد امام صادق(ع) درآمدیم؛ وقتی امام(ع) پدرم را دید مصافحه و معانقه کرد و خوش آمد گفت و بی‌درنگ دستور داد فرشی را انداختم و از پدرم چیزهایی پرسید.

امام صادق(ع) به ابان فرمود: با اهل مدینه نشست و برخاست داشته باش و گفت وگو کن؛ دوست دارم در میان شیعیان من همانند تو دیده شوند[۲].

مسلم بن ابی حیه می‌‌گوید: در محضر امام صادق(ع) بودم خواستم خداحافظی کرده و محضرش را ترک کنم، گفتم دوست دارم مطلبی بفرمایید تا توشه راهم باشد؛ فرمود: نزد ابان برو که او از من احادیث زیادی شنیده است.

درباره مذهب او و این که از شیعیان خالص امیرمؤمنان(ع) بود تردیدی نیست و این را شماری از نویسندگان اهل سنت و عموم رجال شناسان شیعه تصریح کرده‌اند[۳].

عبدالرحمن بن حجاج می‌‌گوید: در مجلس ابان بن تغلب گرد آمده بودیم؛ جوانی وارد شد و گفت: ای ابا سعید (کنیه ابان) چند نفر از اصحاب پیامبر(ص) با علی بن ابی طالب همراه بودند ابان گفت: گو این که می‌‌خواهی فضیلت علی(ع) را به کسانی که با او بیعت کرده‌اند بشناسی گفت: آری. ابان پاسخ داد: به خدا سوگند، مقدار فضیلت اصحاب، نزد من به اندازه متابعت آنان از علی بن ابی طالب(ع) است. در آن هنگام ابو البلاد که در مجلس حاضر بود گفت: مادر کسی که شیعه باشد ولی در مرگ ابان اندوهگین نشود، به عزایش بنشیند. ابان بن تغلب گفت: آیا می‌‌دانی شیعه کیست شیعه همان‌هایی هستند که وقتی مردم درباره پیامبر(ص) و سنت او اختلاف کردند، آنان سخن علی(ع) را پذیرفتند و هنگامی که درباره علی(ع)اختلاف کردند، به پیروی جعفربن محمدی برآمدند و سخن او را پذیرفتند[۴].

کشّی از جمیل نقل می‌‌کند که نزد امام صادق(ع)از ابان بن تغلب یادی شد، آن حضرت فرمود: به خدا قسم مرگ ابان قلبم را به درد آورد[۵].

دیدگاه رجال‌شناسان و تاریخ‌نگاران

شیخ طوسی او را به عنوان راویِ جلیل القدر و عظیم المنزله معرفی می‌‌کند[۶]. ذهبی، پس از اشاره به صدق و تشیع ابان، می‌‌نویسد: اگر حدیث اینان (تابعین و اتباعِ شیعیِ آنان) ردّ شود، بخشی از آثار نبوی از بین خواهد رفت و در این کار مفسده روشنی است[۷].

نجاشی در رجالش از بلاذری نقل می‌‌کند که ابان از چهره‌های سرشناس قاریان قرآن و نیز فردی فقیه و لغوی است.

داوودی در طبقات المفسرین او را از جمله مفسران یاد کرده و به وثاقتش گواهی می‌‌دهد. مامقانی وی را قاری، فقیه، نیک اندیش و شریف معرفی می‌‌کند.

سید حسن صدر می‌‌نویسد: او از بزرگان تابعین و از اصحاب علی بن حسینی است.

طبقه و جایگاه روایی

ابن حجر عسقلانی می‌‌گوید: ابان بن تغلب فردی موثق و از طبقه هفتم است. ابن داوود او را در زمره ممدوحینی که احدی او را تضعیف نکرده، ذکر می‌‌کند. ابن سعد در طبقات می‌‌نویسد: او فردی موثق است و شعبه از او روایت دارد. ذهبی در میزان الاعتدال می‌‌گوید: او بسیار راست گو است. مِزّی از عبدالله بن احمد بن حنبل نقل کرده است که پدرم او را موثق می‌‌دانست. ابن حبان نیز او را از جمله ثقات برشمرده است.

ابان از بسیاری روایت کرده است از جمله: علی بن حسینی، محمد بن علی باقری، جعفر بن محمد صادقی، اعمش، فضیل بن عمر، ابو اسحاق همدانی، سعید بن مسیب، زراره، انس بن مالک، و حکم بن عتیبه را ویان او نیز بسیارند، مانند: شعبه، ادریس بن یزید اودی، سفیان بن عیینه، ابو الفرج، ابو ایوب، ابوجمیله، ابن ابی عمیر و جمیل بن دراج.

در جوامع روایی شیعه شمار زیادی از روایات او آمده و در کتاب‌هایِ اهل سنت حدود صد حدیث از ایشان نقل شده است. او نخستین کسی است که در معانی قرآن، کتاب نوشت[۸]. الفضائل، کتاب صفین و اصلی در روایات شیعه از دیگر نوشته‌های ابان بن تغلب است[۹].

بنابر قول مشهور، ابان بن تغلب به سال ۱۴۱ﻫ.ق وفات یافت و این حادثه در عهد امام صادق(ع) و در زمان خلافت ابی جعفر منصور دوانیقی، در شهر کوفه مرکز فرمان رواییِ عیسی بن موسی اتفاق افتاد[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. معجم رجال الحدیث ۱۴۶/ ۱.
  2. اختیار معرفة الرجال / ش ۶۰۳.
  3. ر.ک: رجال نجاشی / ش ۷؛ تهذیب الکمال ۲/ ش ۱۳۵؛ سیر اعلام النبلاء ۱۳۱/ ۳؛ میزان الاعتدال، / ۱ش ۲؛ تهذیب التهذیب ۹۳/ ۱؛ معجم المؤلفین ۱/ ۱ والاعلام زرکلی ۲۷/ ۱.
  4. رجال نجاشی / ش ۶.
  5. اختیار معرفة الرجال / ش ۶۰۱.
  6. فهرست طوسی / ش ۵۱.
  7. میزان الاعتدال ۵/ ۱.
  8. تأسیس الشیعه ۳۲۰.
  9. فهرست طوسی / ش ۵۱؛ فهرست ابن ندیم ۲۷۶ و و معجم المؤلفین ۱/ ۱.
  10. الطبقات الکبری ۶/ ۳۶۰؛ تهذیب الکمال ۲/ ۸ و معجم الادباء ۱/ ۱۰۷ .
  11. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 3.