منع حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[منع حدیث در حدیث]] - [[منع حدیث در علوم حدیث]] - [[منع حدیث در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حدیث | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[منع حدیث در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


'''منع حدیث''' یا '''جلوگیری از تدوین حدیث''' یکی از ضد فرهنگی‌ترین اقدامات در صدر [[اسلام]]، جلوگیری از [[نقل]] و [[نگارش]] و تدوین [[احادیث]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} در زمان [[خلیفۀ دوم]] بود، که به بهانۀ کافی بودن [[قرآن]] و جلوگیری از آمیختگی [[آیات قرآن]] و [[احادیث]] [[پیامبر]] انجام گرفت، ولی در [[باطن]] آن، انگیزۀ جلوگیری از نشر [[فضایل]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] و [[اهل بیت]]{{عم}} بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۸۲.</ref>.
== مقدمه ==
منع [[حدیث]] یا [[جلوگیری از تدوین حدیث]] یکی از ضد فرهنگی‌ترین اقدامات در صدر اسلام، جلوگیری از نقل و نگارش و تدوین احادیث [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[زمان]] [[خلیفۀ دوم]] بود، که به بهانۀ کافی بودن [[قرآن]] و جلوگیری از آمیختگی [[آیات قرآن]] و احادیث پیامبر انجام گرفت، ولی در [[باطن]] آن، انگیزۀ جلوگیری از نشر [[فضایل امیر المؤمنین]] و [[اهل بیت]]{{عم}} بود.


==مقدمه==
این کار، از زمان ابوبکر آغاز شد و با [[شعار]] {{عربی|"لا تحدّثوا عن رسول اللّه شیئا"}} (چیزی را از [[پیامبر خدا]] نقل نکنید) رواج یافت و نگارش و ثبت [[احادیث]]، امری [[ناپسند]] جلوه کرد و تا زمان [[حاکمیت]] [[امویان]] ادامه یافت، هرچند خود آنان [[بازار]] [[جعل حدیث]] و [[نقل احادیث]] ساختگی را رواج بخشیدند و به حدیث‌سازان، پول‌های فراوان دادند. با [[حرکت]] شوم "منع حدیث"، هم [[امّت]] را از بسیاری از احادیث [[محروم]] ساخت، هم بخشی از شنیده‌های [[مردم]] از [[رسول خدا]]{{صل}} فراموش گشت و هم زمینه‌ساز جعل حدیث در دوره‌های بعد شد و نیز، برخی تشتّت‌های [[فکری]] و تفرقه‌های [[کلامی]] را درپی داشت. [[عمر]]، در اجرای این [[سیاست]]، حتی برخی چهره‌های سرشناس از [[اصحاب پیامبر]] را به خاطر [[نقل حدیث]] از آن حضرت، مورد ضرب و [[حبس]] قرار داد.<ref>ر. ک: «الغدیر»، ج ۶ ص۲۴ تا ۳۰۲.</ref> در جاهای مختلف از نقل و نگارش [[حدیث نبوی]] [[امتناع]] می‌کردند و در توجیه کار خود، آن را به احادیثی از [[قول پیامبر]] نسبت می‌دادند که فرموده است: چیزی از قول من ننویسید و هرکس چیزی غیر از قرآن نوشته، آن را محو کند. ازاین‌رو کسانی که مجموعه‌هایی از احادیث را نوشته بودند، آنها را از بین بردند، یا سوزاندند.<ref>اضواء علی السنّة المحمّدیّه، ص۴۶</ref> برخلاف این شیوه، خود رسول خدا{{صل}} توصیه به ثبت و [[کتابت]] [[علوم]] و احادیث می‌فرمود، اهل بیت{{عم}} نیز در زمینۀ احادیث، علوم، [[تفسیر قرآن]] و مجموعه‌های دعایی و معارفی هم [[نقل حدیث از پیامبر]] می‌کردند، هم به [[نوشتن]] کتاب می‌پرداختند. کار [[خلفا]] در جلوگیری کلّی از نقل و [[نگارش]] [[حدیث]]، بعد [[سیاسی]] داشت، تا در ضمن آن [[احادیث]] [[فضائل]] هم فراموش و محو شود و آنچه با [[سیاست]] آنان ناسازگار است، نقل نشود و [[ولایت]] و [[امامت علی]]{{ع}} و [[ائمه]] دیگر طرح نگردد<ref>تدوین السنة الشریفه، محمّد رضا الجلالی، ص۴۱۵. در این مورد، از جمله ر.ک: «الغدیر»، ج ۶ ص۲۹۴، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱، «النصّ و الاجتهاد» شرف الدین، ص۷۵، «آتشی در بیشۀ اندیشه‌ها»، سیّد علی حسینی شهرستانی.</ref> و این از همان [[روز]] آغاز شد که نگذاشتند [[حضرت رسول]]، آنچه را می‌خواست قبل از وفاتش بنویسد تا [[گمراه]] نشوند و با سخنانی جسارت‌آمیز نسبت به [[پیامبر]]، گفتند: [[کتاب خدا]] برایمان کافی است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۸۲.</ref>.
*این کار، از زمان [[ابوبکر]] آغاز شد و با [[شعار]] {{عربی|لا تحدّثوا عن رسول اللّه شیئا}} (چیزی را از [[پیامبر خدا]] [[نقل]] نکنید) رواج یافت و [[نگارش]] و [[ثبت]] [[احادیث]]، امری [[ناپسند]] جلوه کرد و تا زمان [[حاکمیت]] [[امویان]] ادامه یافت، هرچند خود آنان بازار [[جعل حدیث]] و [[نقل احادیث]] ساختگی را رواج بخشیدند و به حدیث‌سازان، پول‌های فراوان دادند. با حرکت شوم "منع [[حدیث]]"، هم [[امّت]] را از بسیاری از [[احادیث]] [[محروم]] ساخت، هم بخشی از شنیده‌های [[مردم]] از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} فراموش گشت و هم زمینه‌ساز [[جعل حدیث]] در دوره‌های بعد شد و نیز، برخی تشتّت‌های [[فکری]] و تفرقه‌های [[کلامی]] را درپی داشت. [[عمر]]، در اجرای این [[سیاست]]، حتی برخی چهره‌های سرشناس از [[اصحاب]] [[پیامبر]] را به خاطر [[نقل حدیث]] از آن [[حضرت]]، مورد ضرب و [[حبس]] قرار داد.<ref>ر. ک: «الغدیر»، ج ۶ ص ۲۴ تا ۳۰۲</ref> در جاهای مختلف از [[نقل]] و [[نگارش]] [[حدیث نبوی]] [[امتناع]] می‌کردند و در توجیه کار خود، آن را به احادیثی از قول [[پیامبر]] نسبت می‌دادند که فرموده است: چیزی از قول من ننویسید و هرکس چیزی غیر از [[قرآن]] نوشته، آن را محو کند. ازاین‌رو کسانی که مجموعه‌هایی از [[احادیث]] را نوشته بودند، آنها را از بین بردند، یا سوزاندند.<ref>اضواء علی السنّة المحمّدیّه، ص ۴۶</ref> برخلاف این شیوه، خود [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} توصیه به [[ثبت]] و [[کتابت]] [[علوم]] و [[احادیث]] می‌فرمود، [[اهل بیت]]{{عم}} نیز در زمینۀ [[احادیث]]، [[علوم]]، [[تفسیر]] [[قرآن]] و مجموعه‌های دعایی و معارفی هم [[نقل حدیث]] از [[پیامبر]] می‌کردند، هم به [[نوشتن]] کتاب می‌پرداختند. کار [[خلفا]] در جلوگیری کلّی از [[نقل]] و [[نگارش]] [[حدیث]]، بعد [[سیاسی]] داشت، تا در ضمن آن [[احادیث]] [[فضائل]] هم فراموش و محو شود و آنچه با [[سیاست]] آنان ناسازگار است، [[نقل]] نشود و [[ولایت]] و [[امامت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[ائمه]] دیگر طرح نگردد.<ref>تدوین السنة الشریفه، محمّد رضا الجلالی، ص 415. در این مورد، از جمله ر. ک: «الغدیر»، ج 6 ص 294، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱، «النصّ و الاجتهاد» شرف الدین، ص ۷۵، «آتشی در بیشۀ اندیشه‌ها»، سیّد علی حسینی شهرستانی</ref> و این از همان روز آغاز شد که نگذاشتند [[حضرت رسول]]، آنچه را می‌خواست قبل از وفاتش بنویسد تا [[گمراه]] نشوند و با سخنانی جسارت‌آمیز نسبت به [[پیامبر]]، گفتند: [[کتاب خدا]] برایمان کافی است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۸۲.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۱۴: خط ۱۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:منع حدیث]]
[[رده:حدیث]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۷

مقدمه

منع حدیث یا جلوگیری از تدوین حدیث یکی از ضد فرهنگی‌ترین اقدامات در صدر اسلام، جلوگیری از نقل و نگارش و تدوین احادیث پیامبر اکرم(ص) در زمان خلیفۀ دوم بود، که به بهانۀ کافی بودن قرآن و جلوگیری از آمیختگی آیات قرآن و احادیث پیامبر انجام گرفت، ولی در باطن آن، انگیزۀ جلوگیری از نشر فضایل امیر المؤمنین و اهل بیت(ع) بود.

این کار، از زمان ابوبکر آغاز شد و با شعار "لا تحدّثوا عن رسول اللّه شیئا" (چیزی را از پیامبر خدا نقل نکنید) رواج یافت و نگارش و ثبت احادیث، امری ناپسند جلوه کرد و تا زمان حاکمیت امویان ادامه یافت، هرچند خود آنان بازار جعل حدیث و نقل احادیث ساختگی را رواج بخشیدند و به حدیث‌سازان، پول‌های فراوان دادند. با حرکت شوم "منع حدیث"، هم امّت را از بسیاری از احادیث محروم ساخت، هم بخشی از شنیده‌های مردم از رسول خدا(ص) فراموش گشت و هم زمینه‌ساز جعل حدیث در دوره‌های بعد شد و نیز، برخی تشتّت‌های فکری و تفرقه‌های کلامی را درپی داشت. عمر، در اجرای این سیاست، حتی برخی چهره‌های سرشناس از اصحاب پیامبر را به خاطر نقل حدیث از آن حضرت، مورد ضرب و حبس قرار داد.[۱] در جاهای مختلف از نقل و نگارش حدیث نبوی امتناع می‌کردند و در توجیه کار خود، آن را به احادیثی از قول پیامبر نسبت می‌دادند که فرموده است: چیزی از قول من ننویسید و هرکس چیزی غیر از قرآن نوشته، آن را محو کند. ازاین‌رو کسانی که مجموعه‌هایی از احادیث را نوشته بودند، آنها را از بین بردند، یا سوزاندند.[۲] برخلاف این شیوه، خود رسول خدا(ص) توصیه به ثبت و کتابت علوم و احادیث می‌فرمود، اهل بیت(ع) نیز در زمینۀ احادیث، علوم، تفسیر قرآن و مجموعه‌های دعایی و معارفی هم نقل حدیث از پیامبر می‌کردند، هم به نوشتن کتاب می‌پرداختند. کار خلفا در جلوگیری کلّی از نقل و نگارش حدیث، بعد سیاسی داشت، تا در ضمن آن احادیث فضائل هم فراموش و محو شود و آنچه با سیاست آنان ناسازگار است، نقل نشود و ولایت و امامت علی(ع) و ائمه دیگر طرح نگردد[۳] و این از همان روز آغاز شد که نگذاشتند حضرت رسول، آنچه را می‌خواست قبل از وفاتش بنویسد تا گمراه نشوند و با سخنانی جسارت‌آمیز نسبت به پیامبر، گفتند: کتاب خدا برایمان کافی است[۴].

منابع

پانویس

  1. ر. ک: «الغدیر»، ج ۶ ص۲۴ تا ۳۰۲.
  2. اضواء علی السنّة المحمّدیّه، ص۴۶
  3. تدوین السنة الشریفه، محمّد رضا الجلالی، ص۴۱۵. در این مورد، از جمله ر.ک: «الغدیر»، ج ۶ ص۲۹۴، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱، «النصّ و الاجتهاد» شرف الدین، ص۷۵، «آتشی در بیشۀ اندیشه‌ها»، سیّد علی حسینی شهرستانی.
  4. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۸۲.