(۵۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[غیب در لغت]] - [[غیب در قرآن]] - [[غیب در کلام اسلامی]] - [[غیب در معارف مهدویت]]| پرسش مرتبط = }}
{{مهدویت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[امام مهدی]]{{ع}} است. "'''امام مهدی'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امام مهدی در قرآن]] | [[امام مهدی در حدیث]] | [[امام مهدی در کلام اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امام مهدی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
'''غیب''' در مقابل [[شهود]] بهمعنای امری است که از [[حس]] پوشیده باشد و به هر گونه [[آگاه]] شدن از غیب، [[علم به غیب]] گفته میشود. [[ایمان به غیب]] از ویژگیهای [[مؤمنان]] واقعی معرفی شده است. غیب به دو [[قسم]] [[غیب مطلق]] و نسبی تقسیم میشود. [[آگاهی از غیب]] مختص [[خداوند]] است اما گاهی [[بندگان]] [[مؤمن]] را نیز از آن آگاه میکند.
*"غیب" از نامهای [[حضرت مهدی]] {{ع}} است که در قرآن ذکر شده است. روایت شده است از [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}} که فرمودند: در آیه شریفه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...}}﴾}}<ref>سوره بقره، ۲ و ۳.</ref> متقین شیعیان [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} هستند، و اما غیب، او غایب است و شاهد بر این، قول خداوند تبارک و تعالی است که فرمود: "میگویند چرا فرو فرستاده نشده برای او آیتی از پروردگارش؟ پس بگو نیست غیب، مگر خدای را. پس منتظر باشید به درستی که من با شما از منتظرانم<ref>سوره یونس، ۲۰.</ref> یعنی برآمدن آن غیب از آیات خداوندی است<ref>نجم الثاقب، باب دوم.</ref>. در تفسیر آیه شریفه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}﴾}} آمده است که غیب سه روز است: روز [[رجعت]]، روز [[قیامت]] و روز قیام [[قائم]] {{ع}}<ref>الزام الناصب، ج ۲، ص ۳۴۰.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۱۹.</ref>.
== معناشناسی ==
غیب در لغت<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص ۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص ۴۵۴ و...</ref> به امری که از حس پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ در مقابلِ [[شهود]] که به معنای چیزی است که با حواس قابل [[درک]] باشد. از اینرو غیب معنا و مصادیق وسیعی را شامل میشود و هر گونه [[آگاه]] شدن از غیب، [[علم به غیب]] نامیده میشود<ref>ر. ک: برنجکار، رضا، شاکر، محمدتقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷.</ref>. به عبارت دیگر غیب عبارت است از اینکه [[انسان]] [[اقرار]] و اعتراف داشته باشد که در [[عالم هستی]] حقایق و واقعیّتهایی هست که با حواس خود نمیتوانم آنها را [[درک]] کنم ولو اینکه حضور داشته باشند<ref>گفتارهای معنوی، ص۲۰۳.</ref>.
در [[قرآن کریم]] واژه غیب به کار رفته است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}<ref>«همان کسانی که "غیب" را باور دارند» سوره بقره، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> و گاهی همراه با کلمه [[شهادت]] است مانند: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}}<ref>«دانای نهان و آشکار است» سوره انعام، آیه ۷۳.</ref>. [[فلاسفه]] [[اسلامی]] از همین تعبیر [[قرآنی]] استفاده کرده، [[جهان]] [[طبیعت]] را “عالم شهادت” و جهان [[ملکوت]] را “عالم غیب” اصطلاح کردهاند<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۳۳۶.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۹۶.</ref>
[[جهان غیب]] در برابر [[عالم شهادت]] قرار دارد. آنچه از قلمرو حواس [[انسان]] بیرون است، از عالم غیب محسوب میگردد؛ مثلاً ما از اوضاع و احوال [[رستاخیز]] و کیفیّت [[ثواب و عقاب]] و چگونگی [[فرشتگان]] و ذات و صفات [[حضرت]] [[حقّ]] بیخبریم؛ نه به آن سبب که از اجسام لطیف و کوچک محسوب میشوند، بلکه به آن جهت که برتر از افق [[ادراک]] محدود اندیشۀ ما بوده و از دایره [[زمان]] و مکان بیروناند؛ امّا آنچه از طریق یکی از حواس ـ هر چند با واسطه ـ قابل [[درک]] باشد از [[عالم شهود]] است؛ بنابراین آثار آن جزء عالم شهودند، حتّی اگر به علّتی قابل دیدن هم نباشند، همچون میکروبها، ویروسها، اتمها و... ، همچنین اکتشافات محقّقان که از یک رشته حقایق و [[اسرار]] موجود در [[جهان]] پرده برمیدارند همانند نیروی [[جاذبه]]، اشعه ایکس از [[علوم غیبی]] محسوب نمیشوند؛ چون توسّط اسباب و وسایل طبیعی حاصل میشوند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۶۷-۶۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۶۶.</ref>. "[[ایمان به غیب]]" از ویژگیهای [[مؤمنان]] واقعی معرفی شده است، یعنی مقتضای ایمان به خدا، [[ایمان]] به [[خبرهای غیبی]] است که هنوز اتفاق نیفتاده است<ref> [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۶۶.</ref>.
== نسبی بودن غیب ==
غیب را میتوان به دو قسم تقسیم کرد: [[غیب مطلق]] و غیب نسبی. بعضی امور غیب مطلقاند؛ یعنی برای هر کس و در هر زمان غایباند و هیچگاه در قلمرو حواسّ قرار نمیگیرند؛ همچون [[خداوند]]؛ ولی بیشتر [[امور غیبی]] نسبی هستند؛ یعنی نسبت به بعضی افراد غیب و نسبت به بعضی دیگر آشکارند؛ مثلاً وجود فرشتگان و [[بهشت و دوزخ]] و حوادثی که در [[آینده]] رخ خواهد داد و افرادی که بعداً به [[دنیا]] خواهند آمد، برای بعضی همچون [[پیامبران]] آشکار و برای دیگران نهاناند، چنانکه وجود فرشتگان قبل از [[مرگ]] برای ما از امور غیبی محسوب میشوند؛ ولی بعد از مرگ از [[علم]] مشهود خواهند شد<ref>رضا محمدی|محمدی، رضا، امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی، ص:۶۸؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۹۷.</ref>.
== [[عالم الغیب]] بودن [[خداوند]] ==
تمام موجودات (بزرگ و کوچک، مادّی و غیرمادّی) و تمام حوادث، گذشته و حال و آینده در محضر خداوند حاضرند و هیچ چیز از علم او پنهان نبوده و برای او آشکار است؛ [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} میفرماید: "هر رازی پیش تو آشکار و هر پنهانی نزد تو حاضر است"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵.</ref>. چون همه مخلوق و معلول [[خدا]] است، پس وابسته به او بوده و نزدش حاضر است و معنی [[علم]] نیز همین است. این [[علم حضوری]] است همانند علم ما به نفس خود؛ بنابراین [[خدای تعالی]] به همه حقایق علم حضوری داد و غیب در مورد او معنا ندارد. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}<ref>«اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است» سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> و {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ}}<ref>«(خداوند) دانای نهان و آشکار، بزرگ والاست» سوره رعد، آیه ۹.</ref> یا {{متن قرآن|إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>.
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} میفرماید: "او به همه چیز دانا است؛ امّا نه به وسیله ابزار که با نبودن آنها علم نیز منتفی شود، بین او و معلوماتش امر زایدی به نام علم وجود ندارد، تنها ذات اقدس او است و بس"<ref>توحید صدوق، ص۷۳.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۶۸-۶۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۶۶.</ref>
== امکان [[آگاهی از غیب]] برای غیر [[خدا]] ==
گروهی بر این باورند که [[علم به غیب]] منحصر به [[خداوند]] است و غیر او هیچ کس، حتّی [[انبیا]] و [[پیشوایان دین]] نیز به چنین علومی دسترسی ندارند. اینان برای [[اثبات]] دیدگاه خود به برخی از [[آیات قرآن]] تمسّک جستهاند که بر این معنی دلالت دارند؛ مانند: {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>. {{متن قرآن|قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید؛ من جز بیمدهنده و مژدهآور برای گروهی که ایمان میآورند نیستم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸.</ref>. همچنین: {{متن قرآن|قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ}}<ref>«بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد» سوره نمل، آیه ۶۵.</ref>.
در پاسخ گفته شده درست که جز [[خداوند]] کسی از [[غیب مطلق]] [[آگاه]] نیست؛ هر چند [[برتری]] [[انبیا]] بر سایران از جهات دیگر محرز است، امّا به لحاظ [[محدودیت]] وجودی، ذاتاً [[توانایی]] احاطه بر [[جهان غیب]] را به طور مطلق ندارند. در عین حال چنین نیست که درهای غیب برای همیشه و به طور مطلق به رویشان بسته باشد؛ بهگونهای که حتّی با [[اراده خداوند]] ـ که [[مالک]] [[غیب و شهود]] است ـ نتوانند به آن دسترسی پیدا کنند، بلکه دستیابی بر غیب موهبتی است که هرگاه [[خداوند]] بخواهد قسمتی از آن را به برخی انسانهای لایق و [[رسولان]] پاکباز خود [[عنایت]] میفرماید.
البته این نوع [[دانشها]] به طور استقلالی تنها مربوط به [[خداوند]] است که پرتوی از آن را به دیگران مرحمت فرموده است. [[آیات]] یاد شده بیانگر این است که [[مردم]] [[عصر جاهلی]] [[تصور]] میکردند، [[پیامبر]] به همه [[جهان]] و آنچه در آن است احاطه دارد و [[قادر]] است هر چه [[خیر]] است به خود جذب و هر چه [[شر]] است از خود دفع کند. خداوند به پیامبر {{صل}} [[دستور]] میدهد با [[صراحت]] اعلام کند چنین نیست بلکه هر چه دارم از خداوند است و بهرهام از [[علم]] همان است که توسّط [[وحی]] و [[تعلیم الهی]] به من آموخته میشود. بنابراین [[آگاهی از غیب]] را به طور مطلق و استقلالی از غیر [[خدا]] [[نفی]] میکند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۶۹-۷۰.</ref>.
== وقوع [[اطلاع از غیب]] برای برخی از [[بندگان]] ==
[[آیات]] و [[روایات]] فراوانی حکایت از [[آگاهی]] بعضی از [[بندگان]] پسندیده خداوند نسبت به [[علوم غیبی]] دارد؛ از جمله، [[قرآن کریم]] [[علم غیب]] را به امر [[پروردگار]] برای انبیای بزرگوار این چنین [[اثبات]] مینماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ}}<ref>«و (نیز) خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.</ref>. در آیات متعدّدی که [[اخبار]] [[پیامبران]] و امم گذشته را به اطلاع پیامبر میرساند میفرماید: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}}<ref>«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم» سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref>. در [[آیه]] دیگری میفرماید: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.</ref>.
راه جمع آیاتی که علم غیب را از همه نفی و آیاتی که برای بعضی اثبات میکند این است که گفته شود، [[علم]] [[غیب مطلق]] و استقلالی را کسی جز خدا ندارد؛ امّا به [[اذن]] او بعضی علوم غیبی در [[اختیار]] برخی بندگان برگزیدهاش قرار میگیرد. اصولاً [[وحی]] نوعی ارتباط پیامبران با جهان غیب است؛ البته باید توجّه کرد [[آگاهی بر غیب]] برای [[انبیا]] متناسب با ظرفیت [[روحی]] و [[معنوی]] آنان است؛ زیرا انبیا نیز از لحاظ رتبه و مقام دارای مراتبی هستند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص۷۱.</ref>.
== پرسشهای وابسته ==
== پرسشهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
{{پرسشهای وابسته}}
* [[علم غیب چیست؟ (پرسش)]]
{{ستون-شروع|7}}
* [[غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)]]
* [[آرماگدون]]
* [[غیب در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)]]
* [[بحران معنویت]]
* [[غیبالغیوب بودن خداوند به چه معناست؟ (پرسش)]]
* [[پارکلیت]]
* [[نامهای امام مهدی چیستند؟ (پرسش)]]
* [[جیش الغضب]]
{{پایان مدخل وابسته}}
* [[حکومت امام زمان]] {{ع}}
* [[خروج جنبندهای از زمین]]
* [[خروج سفیانی]]
* [[خروج منبعث سوم]]
* [[رجعت]]
* [[رویارویی امام مهدی]] {{ع}} با جاهلان
* [[سوشیانس]]
* [[سوشینت]]
* [[صلح و آرامش پایدار|صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان]]
* [[ظهور امام مهدی]] {{ع}}
* [[ظهور دجال]]
* [[ظهور منجی|ظهور منجی بزرگ بشر]]
* [[فارقلیط]]
* [[ماشیح]]
* [[موعودباوری]]
* [[میتریا]]
* [[ندای آسمانی]]
* [[نزول عیسی]] {{ع}}
* [[نشانههای آخر الزمان|نشانهها و رخدادهای مهم آخر الزمان]]
* [[نشانههای ظهور]]
* [[وقوع اختلافها و درگیریهای بسیار]]
* [[وقوع مصائب]]
* [[هجوم یأجوج و مأجوج]]
* [[هوشیدر]]
* [[هوشیدرماه]]
*[[ابدال]]
*[[ابر رام]]
*[[ابر سخت]]
*[[ابراهیم بن ادریس]]
*[[ابراهیم بن محمد تبریزی]]
*[[ابراهیم بن محمد همدانی]]
*[[ابراهیم بن مهزیار اهوازی]]
*[[ابروهای حضرت]]
*[[ابقع]]
*[[ابن ابی العزاقر]]
*[[ابن ابی زینب]]
*[[ابن الحسین]]
*[[ابن انباری]]
*[[ابن بابویه]]
*[[ابن جنید]]
*[[ابن حسام]]
*[[ابن حوشب]]
*[[ابن خلدون]]
*[[ابن شاذان]]
*[[ابن متیل]]
*[[ابن مغازلی]]
*[[ابن یمین]]
*[[ابو ابراهیم]]
*[[ابو اسحاق ابو عبیده ثقفی]]
*[[ابو الادیان]]
*[[ابو الحسن]]
*[[ابو الدنیا]]
*[[ابو العنبس]]
*[[ابو القاسم حسن بن احمد]]
*[[ابو القاسم]]
*[[ابو بکر بغدادی]]
*[[ابو جعفر]]
*[[ابو حامد عمران بن مفلس]]
*[[ابو دجانه انصاری]]
*[[ابو دلف کاتب]]
*[[ابو سهل نوبختی]]
*[[ابو صالح]]
*[[ابو عبد الله بزوفری]]
*[[ابو عبد الله]]
*[[ابو علی حجدر]]
*[[ابو غالب]]
*[[ابو محمد حسین بن ابراهیم]]
*[[ابو محمد]]
*[[ابو هاشم جعفری]]
*[[اثبات الوصیه]]
*[[اثبات امامت حضرت]]
*[[اثبات وجود مهدی]]
*[[اثنی عشری]]
*[[احبشیه]]
*[[احجار الزیت]]
*[[احسان]]
*[[احکام جدید]]
*[[احمد الکاتب]]
*[[احمد امین مصری]]
*[[احمد بن ابراهیم]]
*[[احمد بن اسحاق اشعری]]
*[[احمد بن عبد الله هاشمی]]
*[[احمد بن محمد زجورجی]]
*[[احمد بن هلال]]
*[[احمد]]
*[[احمدیه]]
*[[احیای سنت محمدی]]
*[[اخباریه]]
*[[اخلاق حضرت]]
*[[اخنس]]
*[[اخیار]]
*[[ادعای ارتباط با حضرت]]
*[[ادعای مهدویت]]
*[[ادعای نیابت]]
*[[ادعیه امام زمان]]
*[[اذاعه]]
*[[اذن سامعه]]
*[[اربعینیات درباره حضرت]]
*[[ارتباط با حضرت]]
*[[ارشاد]]
*[[ارمینیه]]
*[[ارنون]]
*[[ازد]]
*[[ازدواج حضرت]]
*[[اسامی حضرت در کتب ادیان]]
*[[اسب حضرت]]
*[[استخاره امام زمان]]
*[[استخلاف]]
*[[استضعاف]]
*[[استغاثه به حضرت مهدی]]
*[[استکبار جهانی و مهدیباوری]]
*[[اسحاق احمر]]
*[[اسحاق بن اسماعیل]]
*[[اسحاق بن یعقوب]]
*[[اسدی]]
*[[اسراء]]
*[[اسرافیل]]
*[[اسکافی]]
*[[اسم اصلی حضرت]]
*[[اسم حضرت]]
*[[اسماعیل بن جعفر الصادق]]
*[[اسماعیل بن صادق]]
*[[اسماعیل بن علی]]
*[[اسماعیل بن موسی بن جعفر]]
*[[اسماعیلیه]]
*[[اشتراط الساعه]]
*[[اشعیا]]
*[[اصحاب حضرت]]
*[[اصحاب طالوت]]
*[[اصحاب کهف]]
*[[اصل]]
*[[اصهب]]
*[[اعاجم]]
*[[اعتقاد به منجی]]
*[[اعتقاد به مهدی]]
*[[اعلام الوری]]
*[[اعلام ظهور]]
*[[اعیان الشیعه]]
*[[افضل الاعمال]]
*[[افیق]]
*[[اقامتگاه حضرت]]
*[[اقتصاد در عصر ظهور]]
*[[اقلیتها در حکومت حضرت]]
*[[البیعه لله]]
*[[الر]]
*[[الغیبه]]
*[[الفصول العشره فی الغیبه]]
*[[المهدی]]
*[[الواح موسی]]
*[[الیاس]]
*[[ام ایمن]]
*[[ام خالد]]
*[[ام محمد]]
*[[امام زمان]]
* [[امام مهدی]] {{ع}}
*[[امامیه]]
*[[امان زمین]]
*[[امت امت]]
*[[امت معدوده]]
*[[امر به منکر]]
*[[امر ناگهانی]]
*[[امکان رجعت]]
*[[امن یجیب]]
*[[امنیت پس از ظهور]]
*[[امنیت پیش از ظهور]]
*[[امیر الامره]]
*[[امیر المومنین]]
*[[انا انزلنا]]
*[[انتظار در مسیحیت]]
*[[انتظار فرج]]
*[[انتظار مثبت]]
*[[انتظار منفی]]
*[[انتظار و بهداشت روان]]
*[[انتظار و صهیونیسم]]
*[[انتظار]]
*[[انجیل و بشارت موعود]]
*[[اندام حضرت]]
*[[انصار حضرت]]
*[[انطاکیه]]
*[[انکار حضرت]]
*[[انگشتر سلیمان]]
*[[انگشتری حضرت]]
*[[انوری]]
*[[اوپانیشاد]]
*[[اوتاد]]
*[[اوقات مخصوص حضرت]]
*[[اوقات و حالات دعا برای حضرت]]
*[[اوقیدمو]]
*[[اولین برنامه حضرت]]
*[[اولین پرچم]]
*[[اولین جنگ حضرت]]
*[[اولین خطبه حضرت]]
*[[اولین دادگاه پس از ظهور]]
*[[اولین رجعتکننده]]
*[[اولین سپاه حضرت]]
*[[اولین کشتار]]
*[[اولین مدعی نیابت]]
*[[اولین نایب خاص]]
*[[اهداف نیابت]]
*[[اهل سنت و مهدی]]
*[[اهل کتاب]]
*[[اهلی شیرازی]]
*[[ایام الله]]
*[[ایدی]]
*[[ایرانیان]]
*[[ایزدشناس]]
*[[ایزدنشان]]
*[[ایستاده]]
*[[ایلیا]]
*[[ایوب بن نوح]]
*[[آتش و دود]]
*[[آثار انتظار]]
*[[آثار حضرت]]
*[[آثار دعای فرج]]
*[[آثار ظهور]]
*[[آخر الزمان]]
*[[آخرین دولت]]
*[[آخرین دیدار عمومی حضرت]]
*[[آداب ملاقات با حضرت]]
*[[آدینه]]
*[[آرماگدون]]
*[[آزمون غیبت]]
*[[آزمون یاران حضرت]]
*[[آس]]
*[[آسیبشناسی تربیتی مهدویت]]
*[[آشوبهای جهانی]]
*[[آل اعین]]
*[[آمادگی برای غیبت]]
*[[آینده جهان و نظریهپردازان]]
*[[آیین جدید]]
*[[باب الله]]
*[[باب غیبت]]
*[[باب لد]]
*[[باب]]
*[[بابا فغانی شیرازی]]
*[[بابیه]]
*[[باد زرد]]
*[[باد سرخ]]
*[[باد سیاه]]
*[[باران بیموقع]]
*[[بارانهای فراوان]]
*[[بازرگانی در عصر ظهور]]
*[[بازوی حضرت]]
*[[باسط]]
*[[باسک]]
*[[باقریه]]
*[[باقطانی]]
*[[بانوی کنیزان]]
*[[باهله]]
*[[بتریه]]
*[[بحر العلوم]]
*[[بخش دوم:برشمردن دعاها و زیارات مربوط به امام عصر]]
غیب در لغت[۱] به امری که از حس پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ در مقابلِ شهود که به معنای چیزی است که با حواس قابل درک باشد. از اینرو غیب معنا و مصادیق وسیعی را شامل میشود و هر گونه آگاه شدن از غیب، علم به غیب نامیده میشود[۲]. به عبارت دیگر غیب عبارت است از اینکه انساناقرار و اعتراف داشته باشد که در عالم هستی حقایق و واقعیّتهایی هست که با حواس خود نمیتوانم آنها را درک کنم ولو اینکه حضور داشته باشند[۳].
در قرآن کریم واژه غیب به کار رفته است: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾[۴]، ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ﴾[۵] و گاهی همراه با کلمه شهادت است مانند: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾[۶]. فلاسفهاسلامی از همین تعبیر قرآنی استفاده کرده، جهانطبیعت را “عالم شهادت” و جهان ملکوت را “عالم غیب” اصطلاح کردهاند[۷].[۸]
جهان غیب در برابر عالم شهادت قرار دارد. آنچه از قلمرو حواس انسان بیرون است، از عالم غیب محسوب میگردد؛ مثلاً ما از اوضاع و احوال رستاخیز و کیفیّت ثواب و عقاب و چگونگی فرشتگان و ذات و صفات حضرتحقّ بیخبریم؛ نه به آن سبب که از اجسام لطیف و کوچک محسوب میشوند، بلکه به آن جهت که برتر از افق ادراک محدود اندیشۀ ما بوده و از دایره زمان و مکان بیروناند؛ امّا آنچه از طریق یکی از حواس ـ هر چند با واسطه ـ قابل درک باشد از عالم شهود است؛ بنابراین آثار آن جزء عالم شهودند، حتّی اگر به علّتی قابل دیدن هم نباشند، همچون میکروبها، ویروسها، اتمها و... ، همچنین اکتشافات محقّقان که از یک رشته حقایق و اسرار موجود در جهان پرده برمیدارند همانند نیروی جاذبه، اشعه ایکس از علوم غیبی محسوب نمیشوند؛ چون توسّط اسباب و وسایل طبیعی حاصل میشوند[۹]. "ایمان به غیب" از ویژگیهای مؤمنان واقعی معرفی شده است، یعنی مقتضای ایمان به خدا، ایمان به خبرهای غیبی است که هنوز اتفاق نیفتاده است[۱۰].
نسبی بودن غیب
غیب را میتوان به دو قسم تقسیم کرد: غیب مطلق و غیب نسبی. بعضی امور غیب مطلقاند؛ یعنی برای هر کس و در هر زمان غایباند و هیچگاه در قلمرو حواسّ قرار نمیگیرند؛ همچون خداوند؛ ولی بیشتر امور غیبی نسبی هستند؛ یعنی نسبت به بعضی افراد غیب و نسبت به بعضی دیگر آشکارند؛ مثلاً وجود فرشتگان و بهشت و دوزخ و حوادثی که در آینده رخ خواهد داد و افرادی که بعداً به دنیا خواهند آمد، برای بعضی همچون پیامبران آشکار و برای دیگران نهاناند، چنانکه وجود فرشتگان قبل از مرگ برای ما از امور غیبی محسوب میشوند؛ ولی بعد از مرگ از علم مشهود خواهند شد[۱۱].
تمام موجودات (بزرگ و کوچک، مادّی و غیرمادّی) و تمام حوادث، گذشته و حال و آینده در محضر خداوند حاضرند و هیچ چیز از علم او پنهان نبوده و برای او آشکار است؛ امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: "هر رازی پیش تو آشکار و هر پنهانی نزد تو حاضر است"[۱۲]. چون همه مخلوق و معلول خدا است، پس وابسته به او بوده و نزدش حاضر است و معنی علم نیز همین است. این علم حضوری است همانند علم ما به نفس خود؛ بنابراین خدای تعالی به همه حقایق علم حضوری داد و غیب در مورد او معنا ندارد. قرآن کریم میفرماید: ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾[۱۳] و ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ﴾[۱۴] یا ﴿إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ﴾[۱۵].
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: "او به همه چیز دانا است؛ امّا نه به وسیله ابزار که با نبودن آنها علم نیز منتفی شود، بین او و معلوماتش امر زایدی به نام علم وجود ندارد، تنها ذات اقدس او است و بس"[۱۶].[۱۷]
گروهی بر این باورند که علم به غیب منحصر به خداوند است و غیر او هیچ کس، حتّی انبیا و پیشوایان دین نیز به چنین علومی دسترسی ندارند. اینان برای اثبات دیدگاه خود به برخی از آیات قرآن تمسّک جستهاند که بر این معنی دلالت دارند؛ مانند: ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ﴾[۱۸]. ﴿قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۹]. همچنین: ﴿قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴾[۲۰].
در پاسخ گفته شده درست که جز خداوند کسی از غیب مطلقآگاه نیست؛ هر چند برتریانبیا بر سایران از جهات دیگر محرز است، امّا به لحاظ محدودیت وجودی، ذاتاً توانایی احاطه بر جهان غیب را به طور مطلق ندارند. در عین حال چنین نیست که درهای غیب برای همیشه و به طور مطلق به رویشان بسته باشد؛ بهگونهای که حتّی با اراده خداوند ـ که مالکغیب و شهود است ـ نتوانند به آن دسترسی پیدا کنند، بلکه دستیابی بر غیب موهبتی است که هرگاه خداوند بخواهد قسمتی از آن را به برخی انسانهای لایق و رسولان پاکباز خود عنایت میفرماید.
البته این نوع دانشها به طور استقلالی تنها مربوط به خداوند است که پرتوی از آن را به دیگران مرحمت فرموده است. آیات یاد شده بیانگر این است که مردمعصر جاهلیتصور میکردند، پیامبر به همه جهان و آنچه در آن است احاطه دارد و قادر است هر چه خیر است به خود جذب و هر چه شر است از خود دفع کند. خداوند به پیامبر (ص) دستور میدهد با صراحت اعلام کند چنین نیست بلکه هر چه دارم از خداوند است و بهرهام از علم همان است که توسّط وحی و تعلیم الهی به من آموخته میشود. بنابراین آگاهی از غیب را به طور مطلق و استقلالی از غیر خدانفی میکند[۲۱].
آیات و روایات فراوانی حکایت از آگاهی بعضی از بندگان پسندیده خداوند نسبت به علوم غیبی دارد؛ از جمله، قرآن کریمعلم غیب را به امر پروردگار برای انبیای بزرگوار این چنین اثبات مینماید: ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ﴾[۲۲]. در آیات متعدّدی که اخبارپیامبران و امم گذشته را به اطلاع پیامبر میرساند میفرماید: ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ﴾[۲۳]. در آیه دیگری میفرماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴾[۲۴].
راه جمع آیاتی که علم غیب را از همه نفی و آیاتی که برای بعضی اثبات میکند این است که گفته شود، علمغیب مطلق و استقلالی را کسی جز خدا ندارد؛ امّا به اذن او بعضی علوم غیبی در اختیار برخی بندگان برگزیدهاش قرار میگیرد. اصولاً وحی نوعی ارتباط پیامبران با جهان غیب است؛ البته باید توجّه کرد آگاهی بر غیب برای انبیا متناسب با ظرفیت روحی و معنوی آنان است؛ زیرا انبیا نیز از لحاظ رتبه و مقام دارای مراتبی هستند[۲۵].
↑«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند» سوره انعام، آیه ۵۹.
↑«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید؛ من جز بیمدهنده و مژدهآور برای گروهی که ایمان میآورند نیستم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸.
↑«بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد» سوره نمل، آیه ۶۵.
↑«و (نیز) خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.
↑«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم» سوره آل عمران، آیه ۴۴.
↑«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.