پستی نفس: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-')
 
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{ولایت}}
{{ولایت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[پستی نفس در قرآن]] - [[پستی نفس در حدیث]] - [[پستی نفس در نهج البلاغه]] - [[پستی نفس در اخلاق اسلامی]] - [[پستی نفس در معارف دعا و زیارات]]| پرسش مرتبط  = پستی نفس (پرسش)}}
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[پستی نفس در قرآن]] | [[پستی نفس در حدیث]] | [[پستی نفس در نهج البلاغه]] | [[پستی نفس در اخلاق اسلامی]] | [[پستی نفس در معارف دعا و زیارات]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[پستی نفس (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
*"[[فرومایگی]]" در مقابل [[بزرگ‌منشی]] قرار دارد، از این رو تمامی [[محاسن]] مرتبط با [[بزرگ‌منشی]]، از کسانی که به این [[رذیلت]] [[آلوده]] شده‌اند، [[سلب]]؛ و [[رذائل]] ویژه این صفت نیز به آن اضافه خواهد شد. اگر این [[رذیلت اخلاقی]] را هیچ امر ناشایستی جز از [[بی‌ثباتی]] در [[کارها]]، [[شکّ و تردید]] به هنگام [[تصمیم‌گیری‌ها]]، [[بی‌ارادگی]] و [[ناتوانی]] در آن، و [[ناشکیبائی]] به هنگام روی کرد [[مشکلات]] و [[مصیبت‌ها]] [[همراهی]] نمی‌کرد، کافی بود تا [[آدمی]] به پستیِ آن [[اقرار]] کرده خویشتن را به دوری از آن فراخواند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۸.</ref>.
*"[[فرومایگی]]" در مقابل [[بزرگ‌منشی]] قرار دارد، از این رو تمامی [[محاسن]] مرتبط با [[بزرگ‌منشی]]، از کسانی که به این [[رذیلت]] [[آلوده]] شده‌اند، سلب؛ و [[رذائل]] ویژه این صفت نیز به آن اضافه خواهد شد. اگر این [[رذیلت اخلاقی]] را هیچ امر ناشایستی جز از [[بی‌ثباتی]] در [[کارها]]، [[شکّ و تردید]] به هنگام [[تصمیم‌گیری‌ها]]، [[بی‌ارادگی]] و [[ناتوانی]] در آن، و [[ناشکیبائی]] به هنگام روی کرد [[مشکلات]] و [[مصیبت‌ها]] [[همراهی]] نمی‌کرد، کافی بود تا [[آدمی]] به پستیِ آن [[اقرار]] کرده خویشتن را به دوری از آن فراخواند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۸.</ref>.


==شماری از [[مفاسد]] این صفت [[اخلاقی]]==
== شماری از [[مفاسد]] این صفت [[اخلاقی]] ==
#'''دست‌یازیدن به [[افعال]] [[پست]]:''' منظور از این [[افعال]]، افعالی است که یا در [[شرع]] و یا در عرف [[مردمان]]، [[پست]] و ناشایست شمرده می‌شود. و عجیب آنکه این چنین کس، برای رسیدن به دنیای [[پست]]، خویشتن را به این [[اعمال]] [[پست]] آلوده می‌سازد؛ و او را نتیجه‌ای جز [[پستی]] [[نفس]] حاصل نمی‌شود!.
# '''دست‌یازیدن به [[افعال]] [[پست]]:''' منظور از این [[افعال]]، افعالی است که یا در [[شرع]] و یا در عرف [[مردمان]]، [[پست]] و ناشایست شمرده می‌شود. و عجیب آنکه این چنین کس، برای رسیدن به دنیای [[پست]]، خویشتن را به این [[اعمال]] [[پست]] آلوده می‌سازد؛ و او را نتیجه‌ای جز [[پستی]] [[نفس]] حاصل نمی‌شود!.
#'''پیدایش عقده خود کم‌بینی:''' چه کسی که به [[فرومایگی]] آلوده است، از آنجا که نمی‌تواند شهوات و میل‌های خود را کنترل نماید، اندک اندک به عقده خودکم‌بینی دچار شده خویشتن را [[ناتوان]] از ارضاء [[غرائز]] خود می‌یابد.
# '''پیدایش عقده خود کم‌بینی:''' چه کسی که به [[فرومایگی]] آلوده است، از آنجا که نمی‌تواند شهوات و میل‌های خود را کنترل نماید، اندک اندک به عقده خودکم‌بینی دچار شده خویشتن را [[ناتوان]] از ارضاء [[غرائز]] خود می‌یابد.
#'''[[کبر]] ورزیدن:''' [[تکبّر]] و خویشتن را در رتبتی فراتر از رتبه [[حقیقی]] خود دیدن نیز، در همین شمار است. [[انسان]] فرومایه، به‌ویژه چون اندکی غنایِ مادّی یابد، خویشتن را بزرگ فرض کرده به این صفت [[زشت]] نیز آلوده می‌شود. [[قرآن کریم]] در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}<ref>«بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند چون شرّی بدو رسد بی‌تاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.</ref>، نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ}}<ref>«اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، می‌گوید: پروردگارم مرا گرامی داشت و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد می‌گوید پروردگارم مرا خوار داشت» سوره فجر، آیه ۱۵-۱۶.</ref>.
# '''[[کبر]] ورزیدن:''' [[تکبّر]] و خویشتن را در رتبتی فراتر از رتبه [[حقیقی]] خود دیدن نیز، در همین شمار است. [[انسان]] فرومایه، به‌ویژه چون اندکی غنایِ مادّی یابد، خویشتن را بزرگ فرض کرده به این صفت [[زشت]] نیز آلوده می‌شود. [[قرآن کریم]] در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}<ref>«بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند چون شرّی بدو رسد بی‌تاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.</ref>، نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ}}<ref>«اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، می‌گوید: پروردگارم مرا گرامی داشت و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد می‌گوید پروردگارم مرا خوار داشت» سوره فجر، آیه ۱۵-۱۶.</ref>.
#'''پذیرش [[سلطه]] بیگانگان:''' این پذیرش که برای انسان‌های پست‌مایه، سخت عادی جلوه می‌کند، معمولاً بمانند آتشی که در هیزم درگیرد، [[صاحب]] خود و نزدیکانش را فرو خواهد بلعید. [[تاریخ]] [[شهادت]] می‌دهد که فرومایگان چون به این صفت [[رذیلت]] آلوده بوده‌اند، به راحتی خویشتن، [[خانواده]]، [[شهر]] و [[کشور]] خود را به بیگانگان [[تسلیم]] نموده، از [[کرامت نفس|کرامت]] و [[بزرگواری]] خود چشم پوشیده‌اند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۸-۲۹.</ref>.
# '''پذیرش [[سلطه]] بیگانگان:''' این پذیرش که برای انسان‌های پست‌مایه، سخت عادی جلوه می‌کند، معمولاً بمانند آتشی که در هیزم درگیرد، [[صاحب]] خود و نزدیکانش را فرو خواهد بلعید. [[تاریخ]] [[شهادت]] می‌دهد که فرومایگان چون به این صفت [[رذیلت]] آلوده بوده‌اند، به راحتی خویشتن، [[خانواده]]، [[شهر]] و [[کشور]] خود را به بیگانگان [[تسلیم]] نموده، از [[کرامت نفس|کرامت]] و [[بزرگواری]] خود چشم پوشیده‌اند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۸-۲۹.</ref>.
*اکنون، اشاره می‌کنیم که [[بزرگواری]] [[انسان]]، به جهت جنبه [[روحانی]] اوست که [[روح]] [[حضرت حق]] را در خویش دارد؛ و [[پستی]] و [[فرومایگی]] او، به جهت [[پستی]] مادّه جسمانی اوست، که از پائین‌ترین و بی‌ارزش‌ترین مراتب عالم مادّه به‌دست آمده است؛ از این‌رو، بر اوست که با پرهیز از جنبه‌های مادّی و تقویت جنبه‌های [[روحانی]] و نفسانی، به تقویت [[بزرگواری]] در خویشتن و تضعیف [[فرومایگی]] در خود بپردازد، و با [[یاری]] جستن از [[حضرت حق]]، این مسیر دشوار را طی نماید، تا به فوائد بی‌شمار آن نایل آید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۰.</ref>.
* اکنون، اشاره می‌کنیم که [[بزرگواری]] [[انسان]]، به جهت جنبه [[روحانی]] اوست که [[روح]] [[حضرت حق]] را در خویش دارد؛ و [[پستی]] و [[فرومایگی]] او، به جهت [[پستی]] مادّه جسمانی اوست، که از پائین‌ترین و بی‌ارزش‌ترین مراتب عالم مادّه به‌دست آمده است؛ از این‌رو، بر اوست که با پرهیز از جنبه‌های مادّی و تقویت جنبه‌های [[روحانی]] و نفسانی، به تقویت [[بزرگواری]] در خویشتن و تضعیف [[فرومایگی]] در خود بپردازد، و با [[یاری]] جستن از [[حضرت حق]]، این مسیر دشوار را طی نماید، تا به فوائد بی‌شمار آن نایل آید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۰.</ref>.


==مراتب [[فرومایگی]] و انواع آن==
== مراتب [[فرومایگی]] و انواع آن ==
*با اشاره مجدّد به اینکه این [[رذیلت]] را نیز مراتبی - و نه انواع و اقسامی - است، و به‌کاربردن این لفظ تنها از باب ادبیّات رایج است؛ اضافه می‌کنیم که: تمامیِ مراتب این صفت ناشایست، ناشایست بوده هر اندازه بر [[قوّت]] آن افزوده شود، آثار سوء بدتری به‌ همراه خود پدید می‌آورد.
* با اشاره مجدّد به اینکه این [[رذیلت]] را نیز مراتبی - و نه انواع و اقسامی - است، و به‌کاربردن این لفظ تنها از باب ادبیّات رایج است؛ اضافه می‌کنیم که: تمامیِ مراتب این صفت ناشایست، ناشایست بوده هر اندازه بر [[قوّت]] آن افزوده شود، آثار سوء بدتری به‌ همراه خود پدید می‌آورد.
*با اینحال امّا، به اعتبار [[ظهور]] خارجی این صفت - که در آنکس که به این [[رذیلت]] مبتلاست، [[آشکار]] می‌شود-، می‌توان سه نوع برای آن در نظر گرفت:
* با اینحال امّا، به اعتبار [[ظهور]] خارجی این صفت - که در آنکس که به این [[رذیلت]] مبتلاست، آشکار می‌شود- می‌توان سه نوع برای آن در نظر گرفت:


===[[فرومایگی]] شخصی===
=== [[فرومایگی]] شخصی ===
*مراد از "[[فرومایگی]] شخصی"، آنست که طبع [[انسان]] در رفتارهای شخصی از [[بزرگواری]] لازم برخوردار نباشد. این [[فرومایگی]] معمولاً از [[قانون]] [[وراثت]]، و نیز [[تربیت]] ناشایست سرچشمه می‌گیرد.
* مراد از "[[فرومایگی]] شخصی"، آنست که طبع [[انسان]] در رفتارهای شخصی از [[بزرگواری]] لازم برخوردار نباشد. این [[فرومایگی]] معمولاً از [[قانون]] [[وراثت]]، و نیز [[تربیت]] ناشایست سرچشمه می‌گیرد.
*بنا بر [[نقل]] [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، ایشان فرمودند: "بر شما [[باد]] که از سبز لجن‌زار پرهیز نمائید! پرسیده شد: منظور از سبزه لجن‌زار کدام است؟ و ایشان پاسخ دادند: [[زن]] [[زیبایی]] که در خانواده‌ای [[پست]] [[تربیت]] شود"<ref>{{متن حدیث| إِيَّاكُمْ‌ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ‌! قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ؟ قَالَ: الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِي مَنْبِتِ السَّوْءِ}}؛ وسائل الشّیعة، ج۱۴، ص۱۹.</ref>؛
* بنا بر [[نقل]] [[امام صادق]] {{ع}} از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، ایشان فرمودند: "بر شما [[باد]] که از سبز لجن‌زار پرهیز نمائید! پرسیده شد: منظور از سبزه لجن‌زار کدام است؟ و ایشان پاسخ دادند: [[زن]] [[زیبایی]] که در خانواده‌ای [[پست]] [[تربیت]] شود"<ref>{{متن حدیث| إِيَّاكُمْ‌ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ‌! قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ؟ قَالَ: الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِي مَنْبِتِ السَّوْءِ}}؛ وسائل الشّیعة، ج۱۴، ص۱۹.</ref>؛
*هر چند این [[فرومایگی]] گاه از انجام پیاپی کارهای ناشایست عرفی و شرعی پدید می‌آید؛ بگونه‌ای که چون ارتکاب این [[اعمال]] برای [[انسان]] ملکه گردد، [[فرومایگی]] حاصل از آن نیز [[طبیعت]] ثانوی [[انسان]] شده ملکه [[پستی]] در [[انسان]] حاصل می‌شود؛ از این رو، می‌توان [[پستی]] ارثی را "[[فرومایگی]] ذاتی" نامید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۰-۳۱.</ref>.
* هر چند این [[فرومایگی]] گاه از انجام پیاپی کارهای ناشایست عرفی و شرعی پدید می‌آید؛ بگونه‌ای که چون ارتکاب این [[اعمال]] برای [[انسان]] ملکه گردد، [[فرومایگی]] حاصل از آن نیز [[طبیعت]] ثانوی [[انسان]] شده ملکه [[پستی]] در [[انسان]] حاصل می‌شود؛ از این رو، می‌توان [[پستی]] ارثی را "[[فرومایگی]] ذاتی" نامید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۰-۳۱.</ref>.
===[[فرومایگی]] [[اجتماعی]]===
=== [[فرومایگی]] [[اجتماعی]] ===
*مراد از "[[فرومایگی]] [[اجتماعی]]" نیز، آن است که [[آدمی]] در میان [[جامعه]] به عنوان فردی پست‌مایه نامبردار شود. این امر، معمولاً نتیجه پای‌بند نبودن او به [[آداب]] و [[قوانین اجتماعی]] است.
* مراد از "[[فرومایگی]] [[اجتماعی]]" نیز، آن است که [[آدمی]] در میان [[جامعه]] به عنوان فردی پست‌مایه نامبردار شود. این امر، معمولاً نتیجه پای‌بند نبودن او به [[آداب]] و [[قوانین اجتماعی]] است.
*شاید آنچه در بسیاری از [[روایات]] ما به عنوان [[حرمت]] [[خوار]] کردن [[نفس]] آمده، اشاره همین نوع داشته باشد.
* شاید آنچه در بسیاری از [[روایات]] ما به عنوان [[حرمت]] [[خوار]] کردن [[نفس]] آمده، اشاره همین نوع داشته باشد.
*[[فقیهان]]، معمولاً پای‌بندی به [[قوانین]] و [[آداب]] [[اجتماعی]] را در شمار شروط [[عدالت]] دانسته، آنان که از [[قوانین]] [[جامعه]] [[پیروی]] نمی‌کنند را، [[عادل]] نمی‌دانند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱-۳۲.</ref>.
* [[فقیهان]]، معمولاً پای‌بندی به [[قوانین]] و [[آداب]] [[اجتماعی]] را در شمار شروط [[عدالت]] دانسته، آنان که از [[قوانین]] [[جامعه]] [[پیروی]] نمی‌کنند را، [[عادل]] نمی‌دانند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱-۳۲.</ref>.
===[[فرومایگی]] [[دینی]]===
=== [[فرومایگی]] [[دینی]] ===
*منظور از این نوع نیز، آن است که [[آدمی]] به [[ظواهر]] [[شرع]] مقیّد نبوده، خود را به [[قوانین]] [[دینی]] پای‌بند ننماید. از این حالت در زبان [[شریعت]] به "[[کفر]]" و یا "[[فسق]]" تعبیر شده است.
* منظور از این نوع نیز، آن است که [[آدمی]] به [[ظواهر]] [[شرع]] مقیّد نبوده، خود را به [[قوانین]] [[دینی]] پای‌بند ننماید. از این حالت در زبان [[شریعت]] به "[[کفر]]" و یا "[[فسق]]" تعبیر شده است.
*[[قرآن کریم]] [[گواهی]] می‌دهد که چنین کسان را [[ارزش]] و اعتباری نیست، و آنان در محضر [[الهی]] در پست‌ترین درجات [[فرومایگی]] قرار دارند. در این زمینه به این چند [[آیه]] بنگرید:
* [[قرآن کریم]] [[گواهی]] می‌دهد که چنین کسان را [[ارزش]] و اعتباری نیست، و آنان در محضر [[الهی]] در پست‌ترین درجات [[فرومایگی]] قرار دارند. در این زمینه به این چند [[آیه]] بنگرید:
#{{متن قرآن|أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ}}<ref>«آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>؛
#{{متن قرآن|أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ}}<ref>«آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>؛
#{{متن قرآن|وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ}}<ref>«و همچون چارپایان می‌خورند» سوره محمد، آیه ۱۲.</ref>؛
#{{متن قرآن|وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ}}<ref>«و همچون چارپایان می‌خورند» سوره محمد، آیه ۱۲.</ref>؛
#{{متن قرآن|فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد ، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>؛
#{{متن قرآن|فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>؛
#{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«بی‌گمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند» سوره منافقون، آیه ۶.</ref>؛
#{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«بی‌گمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند» سوره منافقون، آیه ۶.</ref>؛
#{{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>؛
#{{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>؛
#{{متن قرآن|كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بدین‌گونه سخن پروردگارت در مورد نافرمانان درست آمد که آنان ایمان نمی‌آورند» سوره یونس، آیه ۳۳.</ref>؛
#{{متن قرآن|كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بدین‌گونه سخن پروردگارت در مورد نافرمانان درست آمد که آنان ایمان نمی‌آورند» سوره یونس، آیه ۳۳.</ref>؛
#{{متن قرآن|فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد ، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>؛
#{{متن قرآن|فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>؛
#{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«بی‌گمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند» سوره منافقون، آیه ۶.</ref>؛
#{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«بی‌گمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند» سوره منافقون، آیه ۶.</ref>؛
#{{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۲-۳۳.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۲-۳۳.</ref>.


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
* [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۲''']]
* [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۲''']]
==جستارهای وابسته==
{{پایان منابع}}
{{فهرست اثر}}
 
{{ستون-شروع|7}}
== جستارهای وابسته ==  
{{مدخل وابسته}}
* [[فرومایگی شخصی]]
* [[فرومایگی شخصی]]
* [[فرومایگی اجتماعی]]
* [[فرومایگی اجتماعی]]
خط ۵۷: خط ۵۲:
* [[مفاسد فرومایگی]]
* [[مفاسد فرومایگی]]
* [[نکوهش فرومایگی]]
* [[نکوهش فرومایگی]]
*[[ ذلت]]
* [[ذلت]]
* [[تنزه انبیا از دنائت آباء]]
* [[تنزه انبیا از دنائت آباء]]
* [[تنزه امام از دنائت آباء]]  
* [[تنزه امام از دنائت آباء]]  
{{پایان}}
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده: مدخل‌]]
[[رده: پستی نفس]]
[[رده: پستی نفس]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۶

مقدمه

شماری از مفاسد این صفت اخلاقی

  1. دست‌یازیدن به افعال پست: منظور از این افعال، افعالی است که یا در شرع و یا در عرف مردمان، پست و ناشایست شمرده می‌شود. و عجیب آنکه این چنین کس، برای رسیدن به دنیای پست، خویشتن را به این اعمال پست آلوده می‌سازد؛ و او را نتیجه‌ای جز پستی نفس حاصل نمی‌شود!.
  2. پیدایش عقده خود کم‌بینی: چه کسی که به فرومایگی آلوده است، از آنجا که نمی‌تواند شهوات و میل‌های خود را کنترل نماید، اندک اندک به عقده خودکم‌بینی دچار شده خویشتن را ناتوان از ارضاء غرائز خود می‌یابد.
  3. کبر ورزیدن: تکبّر و خویشتن را در رتبتی فراتر از رتبه حقیقی خود دیدن نیز، در همین شمار است. انسان فرومایه، به‌ویژه چون اندکی غنایِ مادّی یابد، خویشتن را بزرگ فرض کرده به این صفت زشت نیز آلوده می‌شود. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا[۲]، نیز می‌فرماید: ﴿فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ[۳].
  4. پذیرش سلطه بیگانگان: این پذیرش که برای انسان‌های پست‌مایه، سخت عادی جلوه می‌کند، معمولاً بمانند آتشی که در هیزم درگیرد، صاحب خود و نزدیکانش را فرو خواهد بلعید. تاریخ شهادت می‌دهد که فرومایگان چون به این صفت رذیلت آلوده بوده‌اند، به راحتی خویشتن، خانواده، شهر و کشور خود را به بیگانگان تسلیم نموده، از کرامت و بزرگواری خود چشم پوشیده‌اند[۴].
  • اکنون، اشاره می‌کنیم که بزرگواری انسان، به جهت جنبه روحانی اوست که روح حضرت حق را در خویش دارد؛ و پستی و فرومایگی او، به جهت پستی مادّه جسمانی اوست، که از پائین‌ترین و بی‌ارزش‌ترین مراتب عالم مادّه به‌دست آمده است؛ از این‌رو، بر اوست که با پرهیز از جنبه‌های مادّی و تقویت جنبه‌های روحانی و نفسانی، به تقویت بزرگواری در خویشتن و تضعیف فرومایگی در خود بپردازد، و با یاری جستن از حضرت حق، این مسیر دشوار را طی نماید، تا به فوائد بی‌شمار آن نایل آید[۵].

مراتب فرومایگی و انواع آن

  • با اشاره مجدّد به اینکه این رذیلت را نیز مراتبی - و نه انواع و اقسامی - است، و به‌کاربردن این لفظ تنها از باب ادبیّات رایج است؛ اضافه می‌کنیم که: تمامیِ مراتب این صفت ناشایست، ناشایست بوده هر اندازه بر قوّت آن افزوده شود، آثار سوء بدتری به‌ همراه خود پدید می‌آورد.
  • با اینحال امّا، به اعتبار ظهور خارجی این صفت - که در آنکس که به این رذیلت مبتلاست، آشکار می‌شود- می‌توان سه نوع برای آن در نظر گرفت:

فرومایگی شخصی

فرومایگی اجتماعی

فرومایگی دینی

  1. ﴿أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ[۹]؛
  2. ﴿وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ[۱۰]؛
  3. ﴿فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا[۱۱]؛
  4. ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۱۲]؛
  5. ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[۱۳]؛
  6. ﴿كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۱۴]؛
  7. ﴿فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا[۱۵]؛
  8. ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۱۶]؛
  9. ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[۱۷][۱۸].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۲۸.
  2. «بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند چون شرّی بدو رسد بی‌تاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.
  3. «اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، می‌گوید: پروردگارم مرا گرامی داشت و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد می‌گوید پروردگارم مرا خوار داشت» سوره فجر، آیه ۱۵-۱۶.
  4. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۲۸-۲۹.
  5. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۰.
  6. « إِيَّاكُمْ‌ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ‌! قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ؟ قَالَ: الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِي مَنْبِتِ السَّوْءِ»؛ وسائل الشّیعة، ج۱۴، ص۱۹.
  7. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۰-۳۱.
  8. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۱-۳۲.
  9. «آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
  10. «و همچون چارپایان می‌خورند» سوره محمد، آیه ۱۲.
  11. «پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.
  12. «بی‌گمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند» سوره منافقون، آیه ۶.
  13. «و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:» سوره مائده، آیه ۲۷.
  14. «بدین‌گونه سخن پروردگارت در مورد نافرمانان درست آمد که آنان ایمان نمی‌آورند» سوره یونس، آیه ۳۳.
  15. «پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.
  16. «بی‌گمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند» سوره منافقون، آیه ۶.
  17. «و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:» سوره مائده، آیه ۲۷.
  18. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۲-۳۳.